loading...

جذاب ترین ها ، وبلاگ ایرانیکان

بازدید : 119

شرایط و آداب سخن گفتن در قرآن

سخن گفتن نبايد با داد و فرياد همراه باشد

 

زبان با آن كه حجم كوچكی نسبت به سایر اعضای بدن دارد، اما كارایی بسیار زیادی دارد و به همین علت هم گناهان زیادی را برای این عضو بر شمرده‌اند.

خداوند متعال نعمت‌های زیادی را به بندگان ارزانی داشته كه هر كدام از آنها شكر مخصوص به خود دارند؛ چرا كه علاوه بر شكر زبانی هر نعمتی سزاوار شكر عملی است كه عبارت‌ است از استفاده كردن هر نعمت در جایی كه خداوند فرموده است.

یكی از نعمت‌هایی كه خداوند در قرآن كریم به آن اشاره فرموده، نعمت زبان است: «أَ لَمْ نَجْعَلْ لَهُ عَینَینِ. وَ لِسانًا وَ شَفَتَینِ» (بلد / 8 ـ 9)؛ آیا دو چشمش نداده‌ایم؟ و زبانی و دو لب .

زبان با آن كه حجم كوچكی نسبت به سایر اعضای بدن دارد، اما كارایی بسیار زیادی دارد و به همین علت هم می‌بینیم گناهان زیادی را برای این عضو بر شمرده‌اند.

 

روش سخن گفتن در قرآن چگونه تبيين شده است؟

 

 قرآن کريم درباره كيفيت سخن گفتن به برخي از محورهاي چگونگي سخن گفتن اشاره فرموده است، از جمله:


الف) سخن گفتن بايد با نرمي باشد،«فَقُولا لَهُ قَوْلًا لَيِّناً لَعَلَّهُ يَتَذَكَّرُ أَوْ يَخْشى‏ ؛[1] ولي به نرمي با او (فرعون) سخن بگوييد؛ شايد متذكر شود، يا (از خدا) بترسد!».


ب) سخن گفتن نبايد با داد و فرياد همراه باشد، نه در همه جا بلكه در نوع محاورات عرفي و در شرايط عمومي و الا در مقابل حاكم «لا يُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلاَّ مَنْ ظُلِم‏ ؛[2] زيرا خداوند متعال مي‌فرمايد: «َ وَ اغْضُضْ مِنْ صَوْتِكَ إِنَّ أَنْكَرَ الْأَصْواتِ لَصَوْتُ الْحَمِير ،...؛[3] از صداي خود بكاه (و هرگز فرياد مزن) كه زشت‌ترين صداها صداي درازگوشان است»،[4]


ج) سخن گفتن در غير جاي خودش نبايد همراه با ناله و نفرين و يا اف گفتن و ... باشد زيرا در قرآن كريم از اين گونه تكلم كردن و سخن گفتن نهي شده است.[5] مثلاً دربارة سخن گفتن با پدر و مادر مي‌فرمايد:«... وَ قُلْ لَهُما قَوْلًا كَرِيما؛[6] و گفتار سنجيده و بزرگوارانه به آن‌ها (پدر و مادر) بگو و... »

 

* در سخن گفتن مواظب باشید؛ چرا كه تمام سخنانتان نوشته می‌شود
«وَ إِنَّ عَلَیكُمْ لَحافِظینَ. كِراماً كاتِبین» (انفطار10ـ 11)؛ و قطعاً بر شما نگهبانانى [گماشته شده‏] اند. [فرشتگان‏] بزرگوارى كه نویسندگان [اعمال شما] هستند.

 روش سخن گفتن در قرآن,آداب صحبت کردن

با مردم به زبانِ‏ خوش سخن بگویید

 

 * محكم و مستدل حرف بزنید
«یا ایهَا الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللهَ وَ قُولُوا قَوْلاً سَدیدًا» (احزاب/70) ؛ اى كسانى كه ایمان آورده ‏اید، از خدا پروا كنید و سخنى درست و استوار گویید.

 

 با پدر و مادر بزرگوارانه سخن بگویید
«... وَ قُلْ لَهُما قَوْلاً كَریمًا» (اسراء/23)؛ به آنها(والدین) «اوف» مگو و به آنان پرخاش مكن و با آنها سخنى شایسته بگوى.

 

با مردم به نیكی سخن بگویید
«... وَ قُولُوا لِلنّاسِ حُسْنًا ... .» (بقره/83)؛ ... و با مردم [به زبانِ‏] خوش سخن بگویید ...
 

* محتواي سخن از امراض و بيماري‌هاي اخلاقي پاک باشد

در سخن گفتن بايد سعي شود كه محتواي سخن از امراض و بيماري‌هاي اخلاقي كه غالباً زبان انسان به آن‌ها آلوده مي‌شود، مبرّا و پاك باشد. برخي بيماريهاي زبان عبارتند از: الف) كذب[7] ب) غيبت[8] ج) تمسخر ديگران و آن‌ها را  با القاب زشت صداكردن.[9] و...

 

 بايد از سخن گفتن در جايي كه زمينة انگيزه‌هاي فاسد و امراض گوناگون مي‌شود خودداري كرد.

* انسان بايد سخنانش مزّين به صفات پسنديده و خوب باشد

از جمله: الف) صادقانه باشد: «....ِ وَ الصَّادِقِينَ وَ الصَّادِقاتِ ......لَهُمْ مَغْفِرَةً وَ أَجْراً عَظِيماً[10]
مردان راستگو و زنان راستگو و ... خداوند براي همه آن‌ها مغفرت و پاداش عظيمي فراهم ساخته است».

 

=========================

پي نوشت ها:
[1]. طه/ 44.
[2]. نساء/ 148.
[3]. لقمان/ 19.
[4].  ر.ك: مكارم شيرازي، ناصر و همكاران، تفسير نمونه، تهران، دارالكتب الاسلاميه، چاپ چهارم، ج 17،ص 59.
[5] . لقمان/ 19؛ نساء/ 8،9،148..
[6] . اسراء/23.
[7]. حج/30.
[8]. حجرات/ 12.
[9]. حجرات/ 11.
[10]. احزاب/ 35.

ایرانیکان یکشنبه 18 مرداد 1394 زمان : 15:08 نظرات (0)
بازدید : 58

احکام خواندن قرآن


سۆال 1: سوره های عزائم قرآن كدامند و چند آیه در قرآن وجود دارد كه سجده واجب دارند؟
جواب: چهار آیه در چهار سوره قرآن كه مشهور به عزائم هستند سجده واجب دارند. سوره فصلت آیه37، سوره نجم آیه 62، سوره سجده آیه 15، سوره علق آیه 19. موارد دیگری هم وجود دارد كه سجده آن مستحب است. (تحریر الوسیله، ج1، ص177 م1)

سۆال 2: آیا برای بجا آوردن سجده واجب قرآن باید نیت كرد و رو به قبله آنرا بجا آورد؟
جواب: برای بجا آوردن سجده واجب قرآن لازم است نیت نموده سر را بر چیزی كه سجده بر آن صحیح است مثل مهر و سنگ و … گذاشت ولی طهارت بدن و لباس و وضو داشتن و رو به قبله بودن شرط نیت و نیز برای خانم ها در این سجده رعایت حجاب در نماز لازم نیست. (ر.ك، تحریر الوسیله، ج1، ص178 م6)

سۆال 3: هنگامی كه شخصی از خیابان رد می شود و از بلندگو مسجد یا رادیو آیه سجده دار واجبی به گوشش برسد چه باید بكند؟
جواب: به نظر بسیاری از فقها در مورد سۆال بنابر احتیاط واجب باید سجده نماید البته لازم نیست سجده را در وسط خیابان انجام دهد بلكه در محلی كه مناسب است سجده را بجا می آورد. البته بعضی از فقها می فرمایند اگر از نوار آیه سجده شنیده شود سجده واجب نمی باشد. مطابق نظر مرجع تقلید خود عمل نمایید. (ر.ك، تحریر الوسیله ج1، ص177 م4)

سۆال 4: ذكر سجده آیه سجده دار چیست؟ زمان ادای سجده واجب حین آیه است یا بعد از آیه؟
جواب: پس از شنیدن آیه سجده باید به سجده رفت و هر ذكری بگوئید مانعی ندارد ولی ذكری كه بهتر است بگوید: لا اله الا الله حقاً حقاً لا اله الا الله ایمانأ و تصدیقاً لا اله الا الله عبودیهً و رّقاً سجدتُ لك یا ربّ تعبدأ ورقاً لا مستنكفاً و لا مستكبراً بل انا عبدٌ ذلیلٌ ضعیفٌ خائفٌ مستجیرٌ. پس از خواندن آیه سجده باید قرائت قرآن را قطع نمود و سجده را انجام داد و سپس به قرائت ادامه داد. (توضیح المسائل حضرت امام(ره)، م1099)

سۆال 5: اگر ترجمه آیات سجده دار را بخوانیم هم واجب سجده نمود؟
جواب: فقط زمانی كه متن عربی خوانده شود و یا شنیده شود سجده واجب است. (ر.ك، تحریر الوسیله،ج1، ص177 م4)

سۆال 6: آیا در هنگام عذر شرعی دست زدن به جلد قرآن و یا صفحات آن حرام است؟
جواب: دست زدن به جلد قرآن و سفیدی كاغذ آن مكروه است و لمس نوشته آن حرام است. (ر.ك، تحریر الوسیله، ج1، ص52)

سۆال 7: آیا هنگام قاعدگی خواندن قرآن جایز است؟
جواب: خواندن قرآن در این حال مكروه است یعنی ثواب كمتری دارد. (ر.ك، تحریر الوسیله، ج1، ص56 م16)

ایرانیکان یکشنبه 18 مرداد 1394 زمان : 15:05 نظرات (0)
بازدید : 47

احادیث درباره خواندن قرآن کریم

 

 

پیامبر اسلام (ص):

1- اِنَّ البَيتَ اِذا كَثُرَ فيهِ تِلاوَةُ القُرآنِ كَثُرَ خَيرُهُ وَ اتَّسَعَ اَهلُهُ وَ اَضاءَ لاَهلِ السَّماءِ كَما تُضى ءُ نُجومُ السَّماءِ لاَهلِ الدُّنيا؛

خانه اى كه در آن قرآن فراوان خوانده شود، خير آن بسيار گردد و به اهل آن وسعت داده شود و براى آسمانيان بدرخشد چنان كه ستارگان آسمان براى زمينيان مى درخشند.

كافى(ط-الاسلامیه) ج2، ص610

 

 

 

پیامبر اسلام (ص):

2- خیارکم من تعلم قرآن و عـلمه

بهترین شما کسیست که قرآن را بیاموزد و آموزش دهد.

نهج الفصاحه ص473 ،ح1524 - وسایل الشیعه ج6 ، ص167 ، ح7641

 

 

 

پیامبر اسلام (ص):

3- يا بُنَىَّ لاتَغفُل عَن قِراءَةِ القُرآنِ- إذا أصبحت، و إذا أمسيت- فَاِنَّ القُرآنَ يُحيِى القَلبَ المیت وَ يَنهى عَنِ الفَحشاءِ و َالمُنكَرِ ؛

فرزندم از خواندن قرآن غافل مباش، زيرا كه قرآن دل  مرده را زنده مى كند و از فحشاء و زشتى  باز مى دارد.

البرهان فی تفسیر القرآن ج1 ،ص19

 

 

 

پیامبر اسلام (ص):

4- اِن اَرَدتُم عَيشَ السُّعَداءِ و َمَوتَ الشُّهَداءِ و َالنَّجاةَ يَومَ الحَسرَةِ و َالظِّلَّ يَومَ الحَرورِ و َالهُدى يَومَ الضَّلالَةِ فَادرُسُوا القُرآنَ فَاِنَّهُ كَلامُ الرَّحمانِ و حِرزٌ مِنَ الشَيطانِ و رُجحانٌ فِى الميزانِ ؛

اگر زندگى سعادتمندان، مرگ شهيدان، نجات روز حسرت (قيامت)، سايه روزِ سوزان و هدايت در روز گمراهى را مى خواهيد، قرآن را ياد بگيريد كه آن سخن خداى مهربان است و سپرى است در مقابل شيطان و سنگينى در ترازوى اعمال.

الحیاه(ترجمه ی احمد آرام) ج2 ،ص234

 

 

 

پیامبر اسلام (ص):

5- اَصدَقُ القَولِ و َاَبلَغُ المَوعِظَةِ و َاَحسَنُ القَصَصِ كِتابُ اللّه ؛

راست ترين سخن، رساترين پند و زيباترين حكايت، كتاب خدا (قرآن) است.

من لایحضر الفقیه ج4 ، ص402

 

 

 

پیامبر اسلام (ص):

6- مَن قَرَأَ القُرآنَ ابتِغاءَ وَجهِ اللّه و َتَفَقُّها فِى الدّينِ كانَ لَهُ مِنَ الثَّوابِ مِثلَ جَميعِ ما اُعطِىَ المَلائِكَةُ و َالأنبياءُ وَ المُرسَلونَ؛

هر كس براى كسب رضايت خدا و آگاهى در دين قرآن بياموزد، ثوابى مانند همه آنچه كه به فرشتگان و پيامبران و رسولان داده شده، براى اوست.

وسائل الشيعه، ج6، ص184، ح7683

 

 

 
امام علی (ع):
7- عَلَيكُم بِكِتابِ اللّه ... مَن عَمِلَ بِهِ سَبَقَ؛

بر شما باد رجوع به كتاب خدا (قرآن) ... كسى كه به آن عمل كند از همه پيشى مى گيرد.

نهج البلاغه(صبحی صالح) ص219 ، خطبه 156

 

 

 
امام علی (ع):
8- اَلا اِنَّ فيهِ عِلمَ ما يَأتى و َالحَديثَ عَنِ المَاضى و َدَواءَ دائِكُم و نَظمِ ما بَينَكُم؛

آگاه باشيد كه دانش آينده، اخبار گذشته و درمان دردهايتان و نظم ميان شما در قرآن است.

نهج البلاغه(صبحی صالح) ص223 ، خطبه 158

 

 

 
امام علی (ع):
9- اِنَّ القرآنَ ظاهِرُهُ اَنيقٌ و َباطِنُهُ عَميقٌ لا تَفنى عَجائِبُهُ و َلا تَنقَضى غَرائِبُهُ و َلا تُكشَفُ الظُّلُماتُ اِلاّ بِهِ؛

براستى كه قرآن ظاهرش زيباست و باطنش عميق، عجايبش پايان ندارد، اسرار نهفته آن پايان نمى پذيرد و تاريكى هاى جهل جز بوسيله آن رفع نخواهد شد.

نهج البلاغه(صبحی صالح) ص223 ، خطبه 18

 

 

 
امام صادق (ع):
10- مَن لَم يَعرِفِ الحَقَّ مِنَ القُرآنِ لَم يَتَنَكَّبِ الفِتَنَ؛

هر كس حقيقت را از طريق قرآن نشناسد، از فتنه ها بركنار نمى ماند.

محاسن، ج1، ص216

 

 

 
امام علی (ع):

11- وَ حَقُّ الوَلَدِ عَلَى الوالِدِ أن يُحَسِّنَ اِسمَهُ وَ يُحَسِّنَ اَدَبَه ُ، و يُعَلِّمَهُ القُرآنَ؛

حقّ فرزند بر پدر ، آن است كه نام خوب بر او بگذارد و او را خوب تربيت كند و قرآن به او بياموزد.

نهج البلاغة(صبحی صالح) ص546 ، حكمت 399

 

 

 
 
 

پیامبر اسلام (ص):

12- مَن قَـبَّلَ وَلَدَهُ كَـتَبَ اللّه عَزَّوَجَلَّ لَهُ حَسَنَةً و َمَن فَرَّحَهُ فَرَّحَهُ اللّه يَومَ القيامَةِ، و َمَن عَلَّمُهُ القُرآنَ دُعىَ بِالابـَوَينِ فَيُكسَيانِ حُلَّتَينِ يُضى ءُ مِن نورِهِما وُجوهُ اَهلِ الجَنَّةِ ؛

هر كس فرزندش را ببوسد ، خداوند عزّوجلّ براى او ثواب مى نويسد و هر كسى كه او را شاد كند ، خداوند روز قيامت او را شاد خواهد كرد و هر كس قرآن به او بياموزد ، پدر و مادرش دعوت مى شوند و دو لباس بر آنان پوشيده مى شود كه از نور آنها ، چهره هاى بهشتيان نورانى مى گردد.

كافى(ط-الاسلامیه) ج 6، ص 49

 

 

 
امام صادق (ع):
13- مَن قَرَاَ القُرآنَ وَ هُوَ شابٌّ مُؤمِنٌ اِختَلَطَ القُرآنُ بِلَحمِهِ وَ دَمِهِ وَ جَعَلَهُ اللّه عَزَّوَجَلَّ مَعَ السَّفَرَةِ الكِرامِ البَرَرَةِ ، وَ كانَ القُرآنُ حَجيزا عَنهُ يَومَ القيامَةِ ؛

هر جوان مؤمنى كه در جوانى قرآن تلاوت كند، قرآن با گوشت و خونش مى آميزد و خداوند عزّوجلّ او را با فرشتگان بزرگوار و نيك قرار مى دهد و قرآن نگهبان او در روز قيامت، خواهد بود.

كافى(ط-الاسلامیه) ج 2، ص 603

 

 

 
امام علی (ع):
14- ثُمَّ أَنزَلَ عَلَيهِ الكِتابَ... وَعِزّا لاتُهزَمُ أَنصارُهُ... ؛

قرآنى كه بر پيامبر نازل شد... عزتى است كه هوادارانش شكست نمى خورند... .

نهج البلاغه(صبحی صالح) ص315 ، خطبه 198

 

 

 
پیامبر اسلام (ص):
15- أَدِّبوا أولادَكُم عَلى ثَلاثِ خِصال ٍ: حُبِّ نَبيِّكُم و َحُبِّ أَهلِ بَيتِهِ و َقِراءَةِ القُرآنِ؛

فرزندان خود را به كسب سه خصلت تربيت كنيد: دوستى پيامبرتان و دوستى خاندانش و قرائت قرآن.

قاموس قرآن ، المقدمه ، ص2

 

 

 
حضرت زهرا (س):
16- قاریءُ الحدید، و اذا وقعت، و الرحمن، یدعی فی الملکوت السموات ، ساکن الفردوس؛

تلاوت کننده سوره حدید و واقعه و الرحمن در آسمانها  اهل بهشت خوانده می شوند.

عوالم العلوم و المعارف (مستدرک حضرت زهرا تا امام جواد علیه السلام) ج11 ، قسم2،حضرت فاطمه سلام الله علیها ،ص915

 

 

 

امام رضا (ع):

17- مَن قَرَاَ فى شَهرِ رَمضانَ آیَة مِن کِتابِ اللهِ کانَ کَمَن خَتَمَ القُرآنَ فِى غَیرِه مِن الشُهُورِ؛

هر کس ماه رمضان یک آیه از کتاب خدا را قرائت کند مثل اینست که درماههاى دیگر تمام قرآن را بخواند.

بحار الانوار(ط-بیروت) ج93، ص341

 

 

 
 
پیامبر اسلام (ص):
18- ما جلس قوم فی مجلس من مساجد اللّه‏ِ يَتْلونَ كِتابَ اللّه‏ِ وَ يَتَدارَسونَهُ بَيْنَهُمْ اِلاّ نَزَلَتْ عَلَيْهِمُ السَّكينَةُ وَ غَشِيَتْهُمُ الرَّحْمَةُ وَ حَفَّتْهُمُ الْمَلائِكَةُ وَ ذَكَرَهُمُ اللّه‏ُ فيمَنْ عِنْدَهُ؛

هيچ جلسه قرآنى براى تلاوت و درس در مجلسی از مساجد خدا برقرار نشد، مگر اين كه آرامش بر آنان نازل شد و رحمت دربرشان گرفت و فرشتگان در اطراف آنان حلقه زدند و خداوند در ميان كسانى كه در نزدش هستند، از آنان ياد كرد.

مستدرک الوسایل و مستنبط المسایل ح3788، ج3 ، ص 363

 

 

پیامبر اسلام (ص):
19- اِنَّ اَحْسَنَ الْحَديثِ كِتابُ اللّه‏ِ وَ خَيْرَ الْهُدى هُدى مُحَمَّدٍ صلى‏ الله‏ عليه ‏و ‏آله وَ شَرَّ الاُمورِ مُحْدَثاتُها؛

بهترين سخن، كتاب خدا و بهترين روش، روش پيامبر صلى ‏لله‏ عليه ‏و ‏آله و بدترين امور بدعت‏هاست (پديده‏هاى مخالف دين).

امالی (طوسی) ص 337 - بحارالأنوار(ط-بیروت)، ج 74، ص 122

 

 

 
امام علی (ع):
20- اِنَّ اللّه‏َ تعالى اَنْزَلَ كِتابا هاديا بَيَّنَ فيهِ الْخَيْرَ وَ الشَّرَّ، فَخُذوا نَهْجَ الْخَيْرِ تَهْتَدوا وَ اَصْدِفوا عَنْ سَمْتِ الشَّرِّ تَقْصِدوا؛

خداى تعالى كتابى راهنما فرستاد و در آن خوب و بد را روشن ساخت. پس راه خوبى را پيش گيريد تا هدايت شويد و از راه بدى دورى جوييد تا به مقصد برسيد.

نهج البلاغه(صبحی صالح) ص 242 ، خطبه 167

 

ایرانیکان یکشنبه 18 مرداد 1394 زمان : 15:02 نظرات (0)
بازدید : 89

شرایط و مقدمات تلاوت قرآن كريم

براى بهره‌گيرى بيشتر و بهتر از تلاوت قرآن، آداب و دستورالعمل‌هايى در قرآن و روايات معصومين(ع) بيان شده است. اين آداب در نگاه كلى به دو بخش تقسيم‌مى‌شود:
الف) آداب ظاهرى كه مهم‌ترين آن‌ها عبارتند از:
مسواك زدن، وضو گرفتن، رو به قبله نشستن، رعايت وقار، خشوع در قرائت، محزون خواندن، رعايت ترتيل، خوش صدا خواندن، توجه به معناى آيات، رعايت سكوت هنگام تلاوت ديگران، به خدا پناه بردن، با نام خدا آغاز كردن تلاوت.
ب) آداب باطنى كه درباره حالت‌هاى روحى مطلوب قارى قرآن، هنگام تلاوت است. با استفاده از آيات و روايات، مهم‌ترين آن‌ها عبارت‌اند از:
1. اعتراف به مقام قرآن و علت نزول آن; 2. بزرگ‌داشت و تكريم خداوند كه صاحب قرآن است; 3. حضور قلب; 4. تدبر در معانى قرآن; 5. تفهّم و كشف ربط و هدف آيات; 6. دورى گزيدن از موانع شناخت و فهم قرآن; 7. خود را مخاطب خداوند پنداشتن; 8. تأثير پذيرى روحى از آيات; 9. ترقى بخشيدن به روح در حال قرائت; 10. بيگانه شدن از خود با عنوان انسان خطاكار و گناه‌كار; 11. كسب خشنودى در دل، هنگام قرائت.
لطفاً مهم‌ترين آدابى كه مستحب است در قرائت قرآن رعايت كنيم به‌طور مختصر و مستند بيان فرماييد.
قرائت قرآن كريم در هر حال پسنديده است. پيامبر گرامى(ص) فرمود: «بر تو باد كه در هر حال و موقعيتى كه هستى، قرآن را تلاوت نمايى.»[1] ولى براى بهره‌مند شدن از فيض الهى و استفاده بهتر از سفره گسترده و پرنعمت قرآن، حضرات معصومين(ع) به ما سفارش‌هايى نموده‌اند كه از آن‌ها به آداب تلاوت قرآن ياد مى‌كنيم. به چند مورد از آن‌ها ـ‌چنان‌كه علماى ما هم‌چون فيض كاشانى در المحجة البيضا و مولى احمد نراقى در معراج‌السعاده و ديگران يادآور شده‌اند‌ـ اشاره مى‌كنيم.[2]
الف) مسواك زدن;[3]
ب) وضو و طهارت داشتن;[4]
ج) پناه بردن به خداوند پيش از قرائت قرآن. قرآن كريم مى‌فرمايد: «وقتى قرآن مى‌خوانى، از[ شرّ] شيطان رانده شده به خداوند پناه ببر».[5]
د) قرائت از روى قرآن; پيامبر اكرم(ص) فرمود: «قرائت قرآن از روى مصحف، بهترين اعمال امّت من‌است».[6]
هـ) قرائت قرآن با صداى خوش; خاتم پيامبران(ص) فرمود: «هر چيزى زيورى دارد و زيور قرآن، صوت نيكو است.»[7]
و) قرائت قرآن همراه با خشوع; قرآن مى‌فرمايد: «آيا وقت آن نرسيده است كه دل‌هاى مؤمنان در برابر ذكر خدا و آن‌چه از حق نازل شده، خاشع گردد؟»[8]
ز) قرائت همراه با حزن و اندوه; پيامبر خدا(ص) فرمود: «به راستى قرآن همراه با حزن نازل شده است; بنابراين، هنگامى كه قرآن مى‌خوانيد گريه كنيد و اگر گريه‌نكرديد، حالت گريه به خود بگيريد».[9]
ح) تلاوت قرآن، همراه با ترتيل; قرآن مى‌فرمايد: (ورَتِّلِ القُرءانَ تَرتيلا); قرآن را با دقّت و تأنّى بخوان.[10]
ط) تدبر; يعنى قارى قرآن تنها به خواندن الفاظ، بدون توجه به معانى آن، اكتفا نكند و همراه با قرائت آن در معانى قرآن انديشه كند و از آياتش پند گيرد; چنان‌كه اميرمؤمنان على(ع) در وصف پرهيزكاران مى‌فرمايد: «آنان در شب به پا خاسته، قرآن را شمرده شمرده و با تدبّر تلاوت مى‌كنند. جان خويش را با آن محزون مى‌سازند و دواى درد خود را از آن مى‌گيرند. هرگاه به آيه‌اى برسند كه در آن تشويق باشد، با‌علاقه و اميد به آن روى مى‌آورند و روح و جانشان با شوق بسيار در آن خيره مى‌شود و آن را همواره نصب‌العين خود مى‌سازند و هرگاه به آيه‌اى برخورد كنند كه در آن بيم باشد، گوش‌هاى دل خود را براى شنيدن آن باز مى‌كنند و صداهاى ناله و برخورد زبانه‌هاى آتش در گوششان طنين‌انداز است.»[11]
آيه‌اى در مورد صحبت نكردن هنگام قرائت قرآن و گوش دادن به آن بيان كنيد.
خداوند متعال مى‌فرمايد: (وَإِذَا قُرِئَ الْقُرْءَانُ فَاسْتَمِعُواْ لَهُ وَأَنصِتُواْ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُون); و چون قرآن خوانده شود، بدان گوش فرا داريد و خاموش مانيد; اميد كه بر شما رحمت آيد.[12]
از اين آيه بر مى‌آيد كه استماع و سكوت، هنگام شنيدن آيات قرآن كار بسيار شايسته‌اى است و كسانى كه سكوت نكنند و گوش فرا ندهند، در مسير لطف و رحمت الهى قرار ندارند.

چه هنگام قرآن خواندن ثواب بيشترى دارد؟
هر وقت قرآن خوانده شود ثواب دارد، امّا در روايات به خواندن قرآن در صبح‌و‌شب بيشتر سفارش شده است.[13]
در ميان ماه‌ها، ماه مبارك رمضان، بهار قرآن معرفى شده و مستحب است در آن ماه، فراوان قرائت قرآن شود.[14]
آيا تلاوت قرآن، ساعت خاصّى دارد؟ (مثلا مى‌گويند سوره واقعه را شب بخوانيد) چند سوره را با اوقات تلاوت آن ذكر كنيد ـ مثلا براى آمرزش اموات، شفاى مريض و‌...‌ـ چه سوره‌اى براى تلاوت بهتر است؟
تلاوت قرآن، در همه حال ارزشمند است. از پيامبربزرگوار(ص) نقل شده كه فرمودند: افضل العبادة قراءة القرآن; قرائت قرآن، بهترين عبادت است.[15]
در عين حال، خواندن بعضى از سوره‌ها در بعضى از اوقات، ثواب بيشترى دارد كه به بعضى از آن‌ها اشاره مى‌كنيم.
پيامبراكرم(ص) فرمودند: «خداوند، كسى را كه سوره فجر را در ده شب نخست ماه ذى‌الحجه بخواند، مى‌بخشد و هر كس در ساير ايّام، اين سوره را بخواند، قيامت برايش نور خواهد شد».[16] هم‌چنين فرمودند: «كسى كه هر پنجشنبه سوره هل أتى را بخواند، همراه پيامبر(ص) باشد».[17]
امام صادق(ع) فرمود: «كسى كه قبل از خواب، سوره ملك را بخواند، تا صبح مدام در امان و پناه خداست و تا قيامت، در امانش خواهد بود.»[18]
سوره جمعه، در شب‌هاى جمعه، تأكيد شده است.[19]
خواندن سوره‌هاى مسبّحات (سوره‌هاى: حديد، اسراء، حشر، صف، جمعه، تغابن و اعلى) قبل از خواب، تأكيد شده است.[20]
«اگر كسى سوره مبارك يس را در قبرستان بخواند، عذاب اهل قبور كم و براى قارى آن، به تعداد مردگان پاداش داده مى‌شود».[21]
چرا بايد همه براى تلاوت قرآن، «اعوذبالله...» بگويند؟
خداوند متعال مى‌فرمايد: (فَإِذَا قَرَأْتَ الْقُرْءَانَ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَـنِ الرَّجِيم); [اى‌رسول ما]چون قرآن را تلاوت كنى، از[ شرّ وسوسه] شيطانِ[ مردود و] مطرود، به خدا پناه ببر.[22]يعنى وقتى قرآن مى‌خوانى، از خداى متعال بخواه، مادامى كه مشغول خواندن هستى، از مكر و فريب شيطانِ رجيم، پناهت دهد. پس پناه بردنى كه در اين آيه به آن امر شده است، وظيفه قلب و نفس خواننده و قارى قرآن است و مأمور شده است، مادامى كه مشغول تلاوت است، اين حقيقت (استعاذه به خدا) را در دل خود بيابد.[23]
شيطان هميشه در كمين انسان است; به خصوص وقتى كه به ذكر و نام خدامشغول است، بسيار او را وسوسه مى‌كند و به‌وسيله تهييجِ عواطفِ درونىمربوط به آن عمل، به آدمى القا مى‌كند كه عمل بسيار خوبى است و در نتيجه، انسان از عمل خود لذت‌مى‌برد و در قلب، آن را دوست مى‌دارد و آن قدر قلبش متوجه آن مى‌شود كه ديگر فرصتى پيدا نمى‌كند تا درباره عواقب و آثار سوء آن هم‌چون غرور، ريا و‌... تعقل كند.[24]
چرا بعضى از قاريان در پايان تلاوت، «صدق‌الله العلى العظيم» و برخى ديگر «صدق‌الله‌العظيم» مى‌گويند؟
«صدق‌الله‌العلى‌العظيم» عبارتى متبرك است كه در بردارنده دعا و شهادت قارى قرآن بر صدق خداوند و كلام اوست و در پايان قرائت قرآن‌كريم ادا مى‌گردد. قاريان اهل‌سنت با توجه به برخى روايات اين عبارت را به صورت «صدق‌الله‌العظيم» و قاريان شيعه به صورت «صدق‌الله‌العلى‌العظيم» مى‌گويند كه برگرفته از سخن پيامبر(ص)[25] و امامان‌معصوم(ع)[26] مى‌باشد.
شايان ذكر است كه اين تفاوت، اختلاف مهمى نيست، زيرا مقصود شيعيان از كلمه «العلىّ»، يكى از صفات خداوند است كه در آيات متعددى (مانند: بقره، آيه‌255; شورى، آيه‌4) آمده است، نه نام اميرمؤمنان(ع).
چگونه مى‌توانيم به قرآن كريم احترام بگذاريم؟
احترام به قرآن به دو صورت شكلى و محتوايى محقق مى‌شود. برخى از احترامات شكلى عبارت است از:
1. موقع خواندن قرآن حتماً با وضو باشيم و بىوضو به قرآن دست نزنيم; 2. قرآن را روى زمين رها نكنيم; 3. هنگامى كه ديگران قرآن مى‌خوانند سكوت و ادب را كاملا رعايت كنيم; 4. پاهايمان را جلوى قرآن دراز نكنيم; 5. بعد از خواندن قرآن، آن‌را در پارچه در جاى پاكيزه و مناسبى قرار دهيم و‌...‌.
برخى از احترامات محتوايى قرآن كه وظايف ما در برابر قرآن را روشن مى‌كند، چنين است:
1. يادگيرى قرآن: رسول گرامى(ص) در اين‌باره مى‌فرمايد: «بهترين شما كسى است كه قرآن را بياموزد و آن را به ديگران نيز ياد دهد».[27]
2. قرائت قرآن: پيامبر گرامى(ص) مى‌فرمايد: «خانه‌هاى خود را با تلاوت قرآن نورانى كنيد».[28]
3. عمل به قرآن  كه مهم‌ترين موارد است. پيامبراكرم(ص) فرمود: رُبّ تالِ القرآن و‌القرآنُ يَلْعَنُه; بسا كسانى كه قرآن را تلاوت مى‌كنند، در حالى كه قرآن بر آن‌ها لعن و نفرين فرستد.[29]
4. حفظ قرآن: پيامبر گرامى اسلام(ص) فرمودند: لايعذب اللّه قلباً وعى القرآن; خداوند قلبى را كه ظرف قرآن باشد، عذاب‌نمى‌كند».[30]
امام صادق(ع) فرمودند: «كسى كه حافظه‌اش ضعيف باشد و با رنج و زحمت، قرآن را حفظ كند، اجرش دوچندان باشد».[31]
منظور از «ترتيل» در آيه (ورَتِّلِ القُرءانَ تَرتيلا) چيست؟
ترتيل در اصل به معناى «تنظيم» و «ترتيب موزون» است. در اين جا به معناى خواندن آيات قرآن با تأنّى و نظم لازم، اداى صحيح حروف، تبيين كلمات، دقت و تأمّل در مفاهيم آيات و انديشه كردن در نتايج آن است.[32] قيدهاى ياد شده از احاديث به دست آمده است.[33]
در مورد واژه «ترتيل» توضيح دهيد؟
«ترتيل» از ريشه «رَتَلَ» به معناى «جمع كردن و هماهنگى و نظام‌بخشى بر طريق مستقيم» است.
در قرآن، واژه «ترتيل» در برخى آيات به خداوند منسوب است: (وَ‌رَتَّلْنَـهُ تَرْتِيلاً); و آن را به آرامى بر تو خوانديم.[34] و در برخى ديگر، خداوند به پيامبر عظيم‌الشأن و مسلمانان فرموده كه قرآن را با ترتيل تلاوت نمايند: (وَ‌رَتِّلِ الْقُرْءَانَ تَرْتِيلاً); و قرآن را با‌دقت و تأمّل بخوان.[35]
در مواردى كه «ترتيل» به خداوند نسبت داده شده باشد «ترتيل قرآن» به معناى «نظم و چينش خاص آيات، هماهنگ با تأمين نيازهاى فكرى و روحى بشر با اهداف درمان فكر و روح و ثبات بخشى به قلب مؤمنان و هدايت و ارشاد آنان به قله‌هاى كمال بشرى خواهد بود; چنان كه آيه‌32 فرقان اين معنا را به روشنى بازگو مى‌كند: «اين به علت آن است كه قلب تو را به‌وسيله آن محكم داريم و[ ازاين‌رو] آن را به‌تدريج بر تو خوانديم».
علامه طباطبائى در ذيل آيه مزبور در معناى «رتلناه ترتيلا» مى‌فرمايد: «برخى از آيات را در پى بعضى ديگر آورديم; به‌گونه‌اى كه روابط از ميان نرود و آثار آن‌ها منقطع نگردد، تا در نتيجه آن غرض و هدف تعليم تباه نشود، بلكه قرآن داراى سوره‌ها و آياتى است كه برخى از آن‌ها در پى بعضى ديگر نازل شده و مرتب و منظم شده است».[36]
از مطالب ياد شده معلوم مى‌شود كه در ترتيل منسوب به خداوند، هم نظم و ارتباط لفظى و هم نظم و ارتباط معنوى آيات مطرح است.
در آياتى كه دستور برخورد ترتيلى به قارى صادر شده است نيز، بايد هر دو نظم لفظى و معنوى لحاظ گردد. منظور از ترتيل لفظى اين است كه قارى، قرآن را درست، شمرده و شيوا بخواند. از تفسير آيه (وَ‌رَتِّلِ الْقُرْءَانَ تَرْتِيلاً)[37] و برخى از رواياتى كه در ضمن آن آمده است، اين معنا از «ترتيل» روشن مى‌شود.
در مجمع البيان آمده است: «به گفته ابن عباس، مراد از ترتيل، تبيين و آشكار و آرام‌خواندن است و از حضرت على(ع) نقل شده است: «منظور، آشكار خواندن قرآن است و پرهيز از خواندن آن همانند شعر و از پراكنده خواندن مفرط ـ مانند پراكندن ريگ‌ـ هم بايد پرهيز كرد و نبايد همت قارى، متوجه به پايان رساندن سوره باشد».[38]
علاوه بر ترتيل لفظى، قارى موظف است ترتيل معنوى هم داشته باشد; يعنى به هنگام ترتيل لفظى (درست و شيوا خواندن) حضور قلب و كمال معرفت را نيز رعايت كند. حضرت على(ع) از پيامبر اكرم(ص) نقل مى‌كند كه فرمود: «ترتيل اين است كه.... در برابر شگفتى‌هاى آيات بايستيد و با آن دل‌ها را به حركت درآوريد، در‌حالى كه فكر و خيال احدى از شما رسيدن به انتهاى سوره نباشد».[39]
به‌طور خلاصه، شيوه ترتيل براى قارى قرآن و مراحل آن عبارت است از:

الف) ترتيل در لفظ:

1. رعايت مخارج حروف;
2. آهنگ كلمات و موسيقى آن;
3. تقطيع آيات;
4. پرهيز از شتاب‌زدگى در قرائت;
5. تداوم و پيوستگى در قرائت.

ب) ترتيل در معنا:

1. توجه به معانى و نظم و چينش آيات و طرح سؤال;
2. تأنّى در آيات;
3. تدبر در آيات;
4. خود را مخاطب قرآن ديدن;
5. محزون كردن خويش;
6. كاوش در آيات براى درمان خويش.[40]
چنان‌چه قرائت قرآن به دليل عدم آگاهى از قواعد آن، به صورت صحيح صورت نگيرد، اشكالى دارد يا نه؟ آيا اگر قرآن را در حد آگاهى خود بخوانيم صحيح است يا واجب است قرائت صحيح را فرا گيريم؟
خداى متعال مى‌فرمايد: (... وَ رَتّلِ القرْءانَ تَرْتيِلا); و قرآن را به ترتيل بخوان.[41] اگر كسى نمى‌تواند صحيح بخواند، مى‌تواند از ديگران كمك بگيرد و يا از نوارهاى قرائت قرآن استفاده كند; البته رعايت قواعد تجويدى و خواندن به صورت حرفه‌اى و تحقيق و ترتيل در اصطلاح قاريان، ضرورى و واجب نيست، ولى شايسته است انسان قرآن را هر چه بتواند درست و زيبا قرائت كند.[42]
من قرآن را آهسته و به صورت ساده قرائت مى‌كنم و نمى‌توانم با صوت يا ترتيل بخوانم. در اين مورد توضيح بفرماييد.
چنان‌كه در پاسخ پرسش قبل ذكر شد، قرائت قرآن به‌گونه «ترتيل» (در معناى اصطلاحى قاريان قرآن) واجب نيست; گر چه مستحب مؤكّد است، امّا صحيح خواندن قرآن در نماز واجب است و در غير نماز بايد تا حد امكان سعى شود قرائت صحيح باشد. بهتر است قرآن را با صوت زيبا قرائت كنيم. قرائت به شيوه ترتيل ـ‌چنان‌كه بين قاريان قرآن مرسوم است‌ـ داراى مزايايى است; از جمله:
1. نه بدان سرعت است كه نتوان قواعد تجويدى را رعايت كرد و نه بدان كندى است كه آيات كمترى قرائت شود.
2. فرصت كافى براى تدبر در معانى براى كسانى كه آشنايى اجمالى با زبان عربى دارند، به دست مى‌دهد. بنابراين سعى در فراگيرى اين شيوه قرائت، شما را از مزاياى ياد شده بهره‌مند مى‌سازد.
هنگامى‌كه قرآن تلاوت مى‌كنيم، آيا سريع و بيشتر بخوانيم بهتر است يا آهسته و با‌توجه به معانى؟
قرآن بايد با ترتيل خوانده شود.
روشن است چنين قرآن خواندنى مى‌تواند به سرعت به انسان رشد و نموّ معنوى و تقوا و پرهيزكارى بخشد، بنابراين آن‌چه در خواندن آيات قرآن كريم به آن تكيه‌شده، «قرائت» قرآن به تنهايى نيست، بلكه «ترتيل» آن است.
در روايات امامان معصوم(ع) براى توضيح معناى «ترتيل» تعابير مختلفى شده كه بعضى از آن‌ها عبارتند از:
1. اميرمؤمنان على(ع) مى‌فرمايد: «ترتيل يعنى آن را به‌طور روشن بيان كن; نه مانند اشعار، سريع و پشت‌سر هم بخوان و نه مانند دانه‌هاى شن آن را پراكنده ساز، ليكن چنان بخوان كه دل‌هاى سنگين را با آن بكوبى و بيدار كنى. هرگز هدف شما اين نباشد كه حتماً به آخر سوره برسيد [مهم آن است كه محتواى آيات را درك كنيد]».[43]
2. در روايتى از امام صادق(ع) آمده است:
« قرآن را سريع و تند نبايد خواند، بلكه بايد با ترتيل خوانده شود. هرگاه از آيه‌اى مى‌گذرى كه در آن سخنى از دوزخ است مى‌ايستى و از آتش دوزخ به خدا پناه‌مى‌برى».[44]
آيا قرآن خواندن در حال راه رفتن اشكال دارد؟
قرآن «ذكر الله» است و چنان كه امام صادق(ع) فرموده‌اند: «ذكر خداوند در هر حالى خوب است.»[45]
قرائت قرآن در حال حركت يا ايستاده چنان‌چه موجب بى‌احترامى به آن نشود، اشكال ندارد. در روايات تنها از قرآن خواندن در برخى مكان‌ها و حالت‌ها نهى شده كه به بعضى از آن موارد اشاره مى‌كنيم:
1. در ركوع نماز; 2. در سجده نماز; 3. در دستشويى (مكان آلوده); 4. در حمام; 5.‌در حالت جنابت; 6. زن در حال نفاس; 7. زن در حال حيض.[46]
از جمله آداب تلاوت قرآن، نشستن هم‌چون نمازگزار به صورت دو زانو و با ادب و رو به قبله و‌... مى‌باشد،[47] كه بهتر است رعايت گردد.
در هر روز انسان بايد چند آيه قرآن بخواند؟
هر مقدار بتواند بخواند، خوب است. به چند روايت از امامان معصوم(ع) در اين باره اشاره مى‌كنيم:
1. محمد بن عبدالله مى‌گويد: «به امام صادق(ع) گفتم: من قرآن را در يك شب بخوانم؟ فرمود: من خوش ندارم كه در كمتر از يك ماه آن را بخوانى.»[48]
2. على بن حمزه مى‌گويد: «از امام صادق(ع) پرسيدم: در ماه رمضان همه قرآن را در يك شب بخوانم؟ فرمود: نه. گفتم: در دو شب؟ فرمود: نه. گفتم: در سه شب؟ فرمود: آرى. و با دست خود اشاره كرد [يعنى بخوان]».[49]
3. حسن بن خالد مى‌گويد: «به امام صادق(ع) گفتم: در چند روز قرآن را بخوانم؟ فرمود: آن را پنج بخش بخوان [روزى شش جزء] يا هفت بخش بخوان [در هفت‌روز] امّا نزد من قرآنى است كه چهارده جزوه دارد[ يعنى در چهارده روز ختم‌مى‌شود]».[50]
4. امام صادق(ع) مى‌فرمايد: «قرآن، عهد و پيمان خداوند با بندگانش است، پس براى شخص مسلمان شايسته است كه با دقت در عهد و پيمان او[ خدا] نظر كند و هر‌روز پنجاه آيه از آن را بخواند.»[51]
با توجه به اين روايات، هر چه بيشتر قرآن بخوانيم بهتر است و دست كم شايسته است هر مسلمان روزى پنجاه آيه از قرآن بخواند.
در بعضى از مجالس قرآنى وقتى كه سوره‌هاى يس و طه خوانده مى‌شود، حضار در مجلس صلوات مى‌فرستند. آيا اين دو كلمه (يس و طه) از اسماى مقدس پيامبراسلام(ص) است يا خير؟
در حديثى از امام صادق(ع) آمده: «طه، از اسامى رسول گرامى اسلام(ص) است و‌معناى آن يا طالب الحق، الهادى اليه مى‌باشد»; يعنى اى كسى كه طالب حقى و به‌سوى آن هدايت كننداى. از حديث بر مى‌آيد كه «طه» مركب از دو حرف رمزى است: «طا» اشاره به «طالب الحق» و «ها» اشاره به «هادى اليه» دارد. اين كلمه به تدريج به صورت اسم خاص، براى پيامبر(ص) در آمده است، تا آن‌جا كه آل پيامبر(ص) را نيز «آل‌طه» مى‌گويند و از حضرت مهدى(عج) در دعاى ندبه «يابن طه» تعبير شده است.[52] در مورد «يس» رواياتى وارد شده كه «يس» نام ديگر پيامبر اسلام، حضرت محمد(ص) است.[53]
مردم برخى از مناطق، وقتى قرآن را در ماه مبارك رمضان ختم مى‌كنند، مقيدند كه ختم بايد تا شب بيست و هفتم ماه مبارك تمام شود و بعد از ختم نيز مقيدند كه دعايى خوانده شود و اين ختم به قول خودشان، تحويل ميت شده و به روحش فرستاده مى‌شود و اگر چنين دعايى خوانده نشود، ثواب ختم به ميت نمى‌رسد. آيا در اين مورد روايت و حديثى داريم؟
زمان ختم قرآن در 27 روز، مربوط به آداب و رسوم مردم است و زير بناى روايى براى آن مشاهده نشد. اگر دعايى كه پس از ختم خوانده مى‌شود از اهل‌بيت(ع) روايت شده باشد، خواندن آن مستحب است، ولى به رسيدن ثواب آن به ميت ربطى ندارد و در اين‌باره تنها نيّت قارى قرآن كافى است.
در سوره مباركه توبه، آيا اگر كسى خواست قرآن بخواند و ابتداى قرائتش، آيات‌3 به بعد باشد، مى‌تواند «بسم‌الله‌الرحمن‌الرحيم» بگويد يا خير؟ و توضيح دهيد كه «بسم‌الله‌...» نگفتن در سوره توبه به سبب آيه‌اول است يا اين‌كه در همه آيات بايد رعايت شود؟
بسمله (بسم‌الله‌الرحمن‌الرحيم) در ابتداى سوره‌ها مطابق نظر تمامى علماى اماميه، خود يك آيه و جزء سوره محسوب مى‌شود و بايد در آغاز هر سوره خوانده شود; به‌جز سوره توبه كه بسمله ندارد. در ميان سوره‌ها، نيز خواندن بسمله براى تيمن و تبرك مستحب است، به ويژه، هنگامى كه آيه با نام پروردگار (به صورت ظاهر يا ضمير) آغاز گردد و يا آيه در شرح نعمات الهى، اوصاف مؤمنان و‌... باشد. اين مطلب از آيه اول سوره علق نيز قابل استفاده است.[54]
ترك بسمله در آغاز سوره برائت به جهت آيه اول آن است كه با بيزارى خدا از مشركان آغاز گشته و مناسبتى با رحمت الهى ندارد.[55]
بنابراين هر گاه قرائت قرآن را از ابتداى سوره توبه يا از آيه‌هاى ميانى آن آغازيديم، گفتن بسمله به قصد تيمن و تبرك و شروع قرائت با بسمله، مستحب است.
طريقه ختم سوره يس، واقعه و الرحمن چگونه است؟
در مورد ختم سوره‌ها روش‌هايى نقل شده كه دليل آن برخى رواياتِ ضعيف است و در مورد برخى ديگر روايات صحيحى را نيافتيم، ليكن جهت اطلاع كسانى كه قصد ختم اين سوره‌ها را با روش مخصوصشان دارند، برخى از اين روش‌ها را نقل‌مى‌كنيم:
1. از جمله روش‌هاى ختم سوره يس عبارت است از اين‌كه سوره را پس از صد‌بار ذكر صلوات بخوانيد و در سه قسمت سوره، حاجات را به خاطر آوريد: يكى بعد از «امام مبين»; ديگرى بعد از «فى فلك يسبحون»; سوم بعد از «سلامٌ قولاً من ربٍّ رحيم» كه رسيديد آن را سى و چهار يا چهارده يا هفت مرتبه بخوانيد و پس از اتمام سوره، اين دعا را بخوانيد: سبحان المفرج عن كل محزون، سبحان المخلّص عن كل مشحون، سبحان المنفّس عن كل مديون، سبحان العاصم عن كل مكنون، سبحان من جعل خزائنه بين الكاف و النون، سبحان من اذا اراد شيئا أن يقول له كن فيكون، سبحان الذى بيده ملكوت كل شئ و اليه ترجعون بعد بگوييد: اللهم افتح لى ابواب رحمتك و ابواب خزائنك بحق سورة يس و تفضلك و كرمك يا ارحم الراحمين سپس صد بار بگوييد: يا‌مفرج الهم و حاجاتتان را بخواهيد.
2. از جمله روش‌هاى ختم سوره واقعه عبارت است از اين‌كه ابتدا بايد از شب شنبه خواندن سوره را آغاز و هر شب سه مرتبه بخوانيد و تا مدت پنج هفته ادامه دهيد. قبل از آغاز سوره، هر شب اين دعا را نيز بخوانيد: اللهم ارزقنا رزقاً واسعاً حلالاً طيّباً من غير كدٍّ و اسْتجب دعوتى من غير ردّ و اعوذ بك من فضيحتى الفقر و الدين و ادفع عنّى هذين بحقّ الامامين السبطين الحسن و الحسين برحمتك يا ارحم الراحمين.
3. در مورد ختم سوره الرحمن روش خاصى نيافتيم كه به صورت مستقل نقل شده باشد; ليكن به دو نكته مى‌توان اشاره كرد: يكى اين‌كه نقل كرده‌اند به جهت استجابت دعا هفت سوره را در ايام هفته هر كدام را روزى چهارده مرتبه بدون كم و زياد بخوانيد: شنبه سوره «فتح»، يكشنبه سوره «يس»، دوشنبه «واقعه»، سه‌شنبه «الرحمن»، چهارشنبه «جنّ»، پنجشنبه «ملك» و جمعه «سجده»; دوم اين‌كه: هنگام ختم سوره الرحمن، وقتى به آيات (فباىّ آلاء ربّكما تكذّبان) رسيديد، به دنبال آن بگوييد: لا بِشَىْء مِنْ آلائِكَ رَبِّ اُكَذِّبْ.[56]
چه كنيم كه با حضور قلب و تمركز حواس قرائت قرآن كنيم؟
1. سعى كنيد معناى آيات (حداقل به مقدار ترجمه) را ياد بگيريد و موقع خواندن، به مفاهيم آيات توجّه داشته باشيد و در آن‌ها بينديشيد. خداوند در آيه 29 سوره «ص» مى‌فرمايد: «اين كتابى مبارك است كه آن را به سوى تو نازل كرده‌ايم تا درباره آيات آن بينديشند و خردمندان پند گيرند.» 2. سعى كنيد قرآن را موقعى بخوانيد كه آرامش فكرى داشته باشيد; مانند: اول صبح و آخر شب (قبل از خواب).
3. سعى كنيد با صدا (جَهر) قرآن بخوانيد[57] زيرا كه پيامبر و امامان معصوم(ع) اين‌گونه قرآن مى‌خواندند و نه تنها روحشان مجذوب تلاوت خودشان مى‌شد كه رهگذران را نيز مجذوب مى‌كرد. از آيه شريفه قرآن نيز اين نكته استفاده مى‌شود: (وَإِذَا قُرِئَ الْقُرْءَانُ فَاسْتَمِعُواْ لَهُ وَأَنصِتُواْ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ); هر گاه قرآن خوانده شود ساكت شويد و به قرائت آن گوش فرا دهيد; اميد است مورد رحمت الهى قرار گيريد.[58]
مقصود از «آداب باطنى تلاوت» چيست؟
علماى اسلام با توجه به آيات و احاديثى كه كيفيت قرائت قرآن (قبل، حين و پس از قرائت) را بيان مى‌دارد براى قرائت قرآن آدابى ذكر نموده‌اند كه رعايت آن‌ها موجب استفاده بيشتر و بهتر از قرائت قرآن مى‌گردد. آنان در يك تقسيم‌بندى كلى، آداب تلاوت قرآن را به دو بخش تقسيم نموده‌اند:
الف) آدابى كه مربوط به رفتار ظاهرى قارى قرآن است كه از آن به «آداب ظاهرى تلاوت» تعبير نموده‌اند.
ب) آدابى كه مربوط به حالات روحى قارى قرآن است كه از آن به «آداب باطنى تلاوت» ياد كرده‌اند. بهترين كتاب‌هايى كه در اين زمينه بحث نموده، عبارت است از: احياء علوم الدين، ابوحامد غزالى; المحجة البيضاء، فيض كاشانى; معراج السعادة، احمد نراقى.
به‌طور خلاصه آداب باطنى تلاوت قرآن را بيان مى‌كنيم:
1. دريافت گفتار; دانستن مقام و منزلت قرآن نزد پروردگار و دانستن سبب فرو‌فرستادن آن به سوى مردم و لطف الهى در تبديل حقايق والا و بلند مرتبه به زبان قابل فهم عموم براى هدايت مردم.
2. بزرگداشت خداوند و حفظ حرمت او كه با بشر سخن گفته است.
3. حضور قلب و فراموش كردن دل‌مشغولى‌ها و خودبينى.
4. تدبر در معانى قرآن كه مرتبه‌اى فراتر از حضور قلب است. در اين مرتبه بايد در‌پى كشف معانى و مفاهيم نهفته در آيات و دريافتن مقصود خداوند بود.
5. تفهّم كه فراتر از تدبّر در اصل معنا، كشف معانى نهفته در آيات و ربط آيات و اهداف آن‌ها را شامل مى‌شود.
6. تخلّى و دورى گزيدن از موانع فهم; از جمله موانع فهم حقايق نهفته در قرآن: انحصار در لفّاظى، جمود در برداشت‌هاى خود، تقليد كوركورانه از ديدگاه‌هاى ديگران، ارتكاب گناه و اصرار بر آن، تفسير به رأى و‌...‌.
7. تخصيص; خود را مخاطب خداوند دانستن.
8. تأثّر; تأثيرپذيرى بر حسب تفاوت اوصاف آيات قرآن، مانند: حزن و ترس و اميد و شادمانى و تحرّك و‌...‌.
9. ترقّى; روح و انديشه خود را به‌گونه‌اى رشد دهد كه گويى قرآن را مستقيماً از منبع وحى مى‌شنود!
10. تبرّى بيگانه شدن با خود ـ با عنوان انسان گنه‌كار و خطاكار ـ و قرار دادن خود در صف نيكان و پيامبران و صدّيقان و شهيدان راه حق و رفتار مناسب آنان را در برابر خداوند از خود بروز دادن.
11. با حزن و خشوع قلب، قرآن خواندن.[59]


[1]‌. وسائل الشيعه، ج‌4، ص‌839.
[2]‌. ر.ك: وسائل‌الشيعه، ج‌4، ص‌823‌ـ‌895 و بحارالانوار، ج‌89 و 92.
[3]‌. بحارالانوار، ج‌89، ص‌213.
[4]‌. همان، ص‌210.
[5]‌. نحل، آيه‌98.
[6]‌. بحارالانوار، ج‌89، ص‌202.
[7]‌. الكافى، ج‌2، ص‌615.
[8]‌. حديد، آيه‌16.
[9]‌. جامع‌الأخبار، ص‌49 و بحارالأنوار، ج‌92، ص‌210 و 216.
[10]‌. مزمل، آيه‌4.
[11]‌. نهج‌البلاغه، خطبه 193 (همام) ص‌224.
[12]‌. اعراف، آيه‌204.
[13]‌. وسائل‌الشيعه، ج‌4، ص‌849‌ـ‌850.
[14]‌. همان، ج‌؟، ص‌؟.
[15]‌. مجمع البيان، ج‌1، ص‌84.
[16]‌. الكافى، ج‌4، ص‌825 و ثواب قرائت سوره‌هاى قرآن، ص‌131.
[17]‌. همان، ص‌112.
[18]‌. همان، ص‌104.
[19]‌. همان، ص‌98.
[20]‌. همان، ص‌91.
[21]‌. همان، ص‌62.
[22]‌. نحل، آيه 98.
[23]‌. الميزان، ج‌12، ص‌344.
[24]‌. الميزان، ج‌9، ص‌97.
[25]‌. بحارالانوار، ج‌57، ص‌243.
[26]‌. همان، ج‌95، ص‌400.
[27]‌. همان، ج‌89، ص‌186.
[28]‌. الكافى، ج‌2، ص‌574.
[29]‌. جامع‌الأخبار، ص‌56.
[30]‌. بحارالأنوار، ج‌89، ص‌178.
[31]‌. همان، ص‌187.
[32]‌. تفسير نمونه، ج‌25، ص‌167.
[33]‌. وسائل الشيعه، ج‌4، ص‌856.
[34]‌. فرقان، آيه‌32.
[35]‌. مزمل، آيه‌4.
[36]‌. الميزان، ج‌15، ص‌211.
[37]‌. مزمل، آيه‌4.
[38]‌. مجمع البيان، ج‌10، ص‌162.
[39]‌. بحارالانوار، ج‌92، ص‌215.
[40]‌. ر.ك: پژوهشى پيرامون تدبر در قرآن، ص‌378‌ـ‌396.
[41]‌. مزمل، آيه‌4.
[42]‌. در اين زمينه مى‌توانيد از كتاب‌هايى كه در علم تجويد نگاشته شده، كمك بگيريد; كتبى مانند: حلية‌القرآن، تجويد و روشهاى تلاوت، آشنايى با علم قرائت و‌...‌.
[43]‌. مجمع‌البيان، ج‌10، ص‌378 و الكافى، ج‌2، ص‌614.
[44]‌. نورالثقلين، ج‌5، ص‌447 و تفسير نمونه، ج‌25، ص‌165‌ـ‌172.
[45]‌. وسائل الشيعه، ج‌1، ص‌310.
[46]‌. بحارالانوار، ج‌89، ص‌130.
[47]‌. يوسف على بديرى، حق القرآن الكريم على الناس، ص‌62.
[48]‌. الكافى، ج‌2، ص‌616.
[49]‌. همان.
[50]‌. همان، ص‌437‌ـ‌439.
[51]‌. وسائل الشيعه، ج‌4، ص‌846.
[52]‌. تفسير نمونه، ج‌13، ص‌157.
[53]‌. نورالثقلين، ج‌4، ص‌374‌ـ‌375.
[54]‌. موسوى بلده، حلية القرآن، ص‌142.
[55]‌. تفسير نمونه، ج‌7، ص‌373‌ـ‌374.
[56]‌. الكافى، ج‌3، ص‌429; ثواب الاعمال، ص‌116 و بحارالانوار، ج‌89، ص‌306.
[57]‌. زركشى مى‌گويد: «حديث صحيح از پيامبر رسيده كه مستحب است قرآن با صدا [جهر] خوانده شود.» (البرهان، ج‌1، ص‌463).
[58]‌. اعراف، آيه‌204.
[59]‌. معراج السعاده، ص‌688‌ـ‌692 و المحجة البيضاء، ج‌2، ص‌234‌ـ‌249.

ایرانیکان یکشنبه 18 مرداد 1394 زمان : 15:01 نظرات (0)
بازدید : 145

فضایل و برکات تلاوت قرآن مجید

درجات بهشت بر اساس تعداد آيات قرآن تقسيم شده است و هر كس هر مقدار كه با قرآن آشنا باشد درجات بهشت را طى مى‌كند.
براى تلاوت قرآن كريم فضايل، آثار و فوايد دنيايى و آخرتى فراوانى بيان شده است: بارورى ايمان، صفاى دل، تخفيف گناهان، عبادت برتر، برخوردارى از ثواب فرشتگان و پيامبران، هم‌نشينى با فرشتگان، پيمودن درجات كمال و ترقى در بهشت، درمان بيمارى‌هاى روحى، رفع غم و اندوه، روشنايى ديدگان، مونس تنهايى، عمر با بركت، استجابت دعا، صفاى خانه، رفع عذاب از پدر و مادر و‌...‌.
شايان توجه است كه پيمودن مراتب كمال قرائت، هم‌چون رسيدن به مرحله تدبّر و عمل، مستوجب كمال ثواب و رضاى الهى و دريافت خيرات بيشتر و بهتر مى‌شود.
اهميت و فضيلت قرائت قرآن تا چه اندازه است؟
براى قرائت قرآن، در كلمات گهربار پيشوايان معصوم(ع) فضايل و آثارى بيان شده كه موجب رشد و پرورش روح و روان آدمى مى‌شود. همين فضايل و آثار باعث‌گرديده كه تلاوت و قرائت قرآن از اهميت بسيارى برخوردار باشد. اكنون به برخى از اين فضايل و آثار اشاره مى‌كنيم:
1. سعادت‌مندى: پيامبر اكرم(ص) مى‌فرمايد: «اگر زندگى سعادت‌مندان و مرگ شهدا و نجات در روز جزا و امنيت در روز هراس و نور در روز ظلمت و سايبان در روز حرارتِ شديد و سيراب شدن در روز عطش و ارزش و سنگينى در روز سبكى اعمال را مى‌خواهى، پس قرآن را مطالعه كن، چرا كه قرآن يادآور خداى رحمان و حافظ از شيطان و عامل برترى در ترازوى اعمال است».[1]
در حديث ديگر مى‌فرمايد: «هر كس قرآن بخواند، گويى به مرتبه پيامبرى رسيده است، جز آن كه بر او وحى نمى‌شود!».[2]
2. بارورى ايمان: اميرمؤمنان على(ع) فرمودند: «بارورى و رشد ايمان با قرآن خواندن به دست مى‌آيد».[3]
3. استجابت دعا: امام حسن مجتبى(ع) فرمود: «هر كس قرآن بخواند ـ بلافاصله يا با كمى تأخير ـ دعايش مستجاب خواهد‌شد».[4]
4. نورانيت و افزودن خير و بركت خانه: پيامبراكرم(ص) فرمود: «خانه‌هايتان را با تلاوت‌قرآن نورانى كنيد و آن‌ها را هم‌چون يهود و نصارا ـ كه نماز و عبادت را در خانه‌ها تعطيل كرده، تنها در كنيسه و كليسا انجام مى‌دهند ـ به گورستان تبديل نكنيد. هنگامى‌كه در خانه‌اى زياد قرآن خوانده شود، خير و بركت آن فزونى يابد و اهل خانه مدت‌ها از آن لذت خواهند برد و همان‌گونه كه ستارگان براى زمينيان مى‌درخشند، [اين خانه] نيز براى آسمانيان مى‌درخشد».[5]
5. غفران گناهانِ پدر و مادر: امام صادق(ع) مى‌فرمايد: «خواندن قرآن از روى مصحف، عذاب پدر و مادر را سبك مى‌كند، گرچه كافر باشند».[6]
6. افزايش مدّت بينايى: امام صادق(ع) فرمود: «هركس قرآن را از رو [با نگريستن بر آيات] بخواند، از بينايى‌اش براى مدت طولانى لذت خواهد برد».[7]
7. آميخته شدن قرآن با گوشت و خون قارى: امام صادق(ع) فرمود: «هر جوان مؤمنى كه قرآن بخواند، قرآن با گوشت و خونش آميخته خواهد شد».[8]
8. صفاى دل: پيامبراكرم(ص) فرمود: «بدون شك اين دل‌ها زنگار مى‌گيرند; هم‌چنان كه آهن زنگ مى‌زند. عرض شد: صيقل آن به چيست؟ فرمود: قرائت قرآن».[9]
9. بهترين عبادت: پيامبر(ص) فرمود: «بهترين عبادتِ امتِ من، تلاوت قرآن است».[10]
10. بخشش گناهان، نوشته شدن حسنه و پاك شدن گناهان.[11]
چرا در شب‌هاى ماه مبارك رمضان، قرائت سوره‌هاى خاصى از قرآن كريم، تأكيد‌شده است (مثل: خواندن سوره عنكبوت، دخان و‌...) كه خواندن آن ثواب بيشترى دارد؟
تلاوت قرآن كريم، در همه حال ارزشمند است، زيرا همه قرآن، كلام خداست و خواندن همه سوره‌ها فضيلت و ثواب دارد، در عين حال، خواندن بعضى از سوره‌ها در بعضى اوقات ـ به دليل مصالحى كه خداوند و چهارده معصوم(ع) از آن آگاهند‌ـ ثواب بيشترى دارد.
منظور اين روايات، فقط خواندن آيات نيست، بلكه خواندن، مقدمه‌اى براى فهم قرآن است و درك آن نيز در جاى خود، مقدمه‌اى براى محقق ساختن دستورهاى آن در زندگى فردى و اجتماعى است. به‌طور قطع، اگر مسلمانان از مفاد سوره‌هاى قرآن در زندگى خود الهام بگيرند، همه پاداش‌ها و خواسته‌هاى مشروع دنيا و آخرت را از آن خود خواهند كرد.
سفارش پيامبر و امامان معصوم(ع) به خواندن برخى سوره‌ها در اوقات خاص، مسلّماً حكمت‌هايى دارد كه ممكن است عقل بشر به برخى از آن‌ها نرسد، ولى مهربانى و لطف خدا و اوليايش مانع از آن مى‌شود كه بشر از آثار خير مخفى بر خود محروم گردد. ضمن اين‌كه يكى از اسباب تأكيد بر قرائت سوره دخان در شب قدر، مطرح شدن شب قدر در آن سوره است.
بنابراين، همه سوره‌ها و آيات قرآن را بايد خواند و در آن تدبّر كرد، ولى بهتر است به سوره‌اى كه آثار ذكر شده براى آن، متناسب با نياز انسان باشد، متوسل شد.[12]
بهترين مزد و ثواب براى قاريان قرآن، از نظر قرآن چيست؟
قرآن كريم مى‌فرمايد: (اِنَّ الَّذينَ يَتلونَ كِتـبَ اللّهِ واَقاموا الصَّلوةَ واَنفَقوا مِمّا رَزَقنـهُم سِرًّا وعَلانِيَةً يَرجونَ تِجـرَةً لَن تَبور * لِيُوَفِّيَهُم اُجُورَهُم ويَزيدَهُم مِن فَضلِهِ اِنَّهُ غَفورٌ شَكور);[13] كسانى كه كتاب الهى را تلاوت مى‌كنند و نماز را به پاى مى‌دارند و از آن‌چه به آنان روزى داده‌ايم، پنهان و آشكار انفاق مى‌كنند، تجارتى[ پر سود] و بى زيان و خالى از كساد را اميد دارند. [آن‌ها اين اعمال‌صالح را انجام مى‌دهند]تا خداوند اجر و پاداش كامل به آن‌ها دهد و از فضلش بر آن‌ها بيفزايد كه او آمرزنده و شكرگزار است.
بديهى است كه منظور از تلاوت در اين‌جا، قرائت سطحى و خالى از تفكر و انديشه نيست، بلكه خواندنى است كه سرچشمه فكر و انديشه و در نتيجه، عمل‌صالح باشد. در روايات اسلامى نيز به برخى از پاداش‌هاى قاريان قرآن اشاره‌شده; از جمله:
خداوند به قارى قرآن پاداش عظيمى خواهد داد. پيامبراكرم(ص) فرمود: «هر كس براى رضاى خدا و آگاهى عميق در دين، قرآن بخواند، ثواب فرشتگان و انبيا و رسولان را خواهد داشت».[14]
امام كاظم(ع) مى‌فرمايد: «درجات بهشت به اندازه آيات قرآن است. به قارى قرآن گفته مى‌شود: بخوان و[ در مراتب بهشت] بالا برو. سپس مى‌خواند و مقامش بالا‌مى‌رود».[15]
اگر قرآن را با صوت بخوانيم اجرمان چه قدر است؟ و اگر بدون صوت بخوانيم چه‌طور؟
مقدار اجر و ثواب را خدا مى‌داند. پيامبراكرم(ص) مى‌فرمايد: «قرآن را با صوت‌هاى خويش زيبايى بخشيد، زيرا صوت زيبا بر زيبايى قرآن مى‌افزايد.»[16]
با توجه به اين‌كه آيات قرآن سخنان خداوند است و خدا از اول كامل بوده، پس ارزش‌گذارى آيات قرآن براى چيست كه فلان سوره ثواب بيشترى دارد؟ (در مفاتيح اين ارزش‌ها آمده است).
بايد دانست اگر تفاوتى در سوره‌ها از نظر ارزش، وجود داشته باشد، به كامل بودن خدا ارتباطى ندارد، چرا كه ممكن است خداى متعال و حكيم از روى حكمت و به جهت مصلحت، بعضى از سوره‌ها را از نظر فصاحت و بلاغت يا مفهوم و محتوا بر بعضى ديگر و يا بعضى از آيات را بر بعضى ديگر برترى داده باشد; همان‌طور كه در خلقت انسان‌ها، بعضى از آن‌ها را بر برخى ديگر ـ‌مانند انبيا بر مردم عادى‌ـ برترى داده است. هر يك از آيات يا سوره‌هاى قرآن به گل‌هايى مى‌ماند كه بوى دل‌رباى مخصوص خويش دارد.
ممكن است نسبت به يك سوره توجه خاصى شده باشد كه اين مطلب با بررسى اهداف و مقاصد آن سوره تا حدى روشن مى‌شود; مثلا اگر سوره‌اى به مسائل اخلاقى در سطح عمومى مردم و جامعه پرداخته باشد، مانند سوره نور و آيات حجاب، چون عموم مردم درگير اين مسائل‌اند، نسبت به اين سوره توجه خاصى شده است. سوره‌هاى ديگر نيز با توجه به مقتضاى مفاهيم آن و نياز جامعه و عموم مردم مورد توجه خاص قرار گرفته است.
بنابراين شناخت مفاهيم يك سوره و درك نياز جامعه و مشكلات آن مى‌تواند به روشن شدن علل اين ارزش‌گذارى‌ها كمك كند. از طرفى بايد دانست كه برخى از روايات وارده در مورد ارزش و خاصيت سوره‌ها، بى‌پايه و بى‌اعتبار است; چنان‌كه «مير سيدشريف جرجانى» در حواشى كشاف در آخر «تفسير فاتحة الكتاب» و «ابن‌الجوزى» در الموضوعات و «سيوطى» در اللئالى المصنوعه اكثر احاديثى كه از «ابىّ‌بن‌كعب» در فضايل سوره‌ها نقل شده كذب و موضوع (جعلى) مى‌داند.[17]
لطفاً درباره خواندن قرآن و آثار آن در زندگى انسان و اين‌كه انسان با خواندن قرآن چه پيشرفت‌هايى مى‌تواند در زندگى داشته باشد، توضيح دهيد.
قرائت قرآن در زندگى مسلمان، آثار زيادى مى‌تواند داشته باشد; از جمله:
1. قرائت قرآن، ذكر خداوند است. با ذكر خدا دل‌ها آرام مى‌گيرد. آرامش روحى، زندگى روزمره انسان را به سوى خوش‌بختى سوق مى‌دهد.
2. چون قرآن، قانون اساسى اسلام است با خواندن و توجه به معانى قرآن مى‌توان به رفتار و چگونه زيستن خود شكل داد.
3. قرائت قرآن، شعار اسلام است و پيامبر و امامان معصوم به قرائت قرآن با صداى بلند، در مكان‌ها و زمان‌هاى مختلف و آهنگ خوش تأكيد داشته‌اند، لذا قرائت قرآن مى‌تواند موجب تقويت دين و نظام اجتماعى مسلمانان گردد.
4. حفظ و قرائت قرآن، موجب تقويت حافظه مى‌گردد و در نتيجه در زندگى مسلمان تأثير مى‌گذارد و موجب پيشرفت در كارهاى علمى او مى‌گردد.
از ذكر آثار ديگر صرف نظر مى‌كنيم و شما را به خواندن روايت‌هاى نورانى اولياى معصوم(ع) در اين‌باره ارجاع مى‌دهيم.[18]
آيا مطالب كتاب‌هايى كه در آن‌ها نوشته مثلاً اگر فلان آيه را هزار مرتبه بخوانى، به مكه مى‌روى يا اگر فلان آيه را بر روى بازو ببندى موجب قدرت مى‌شود، درست است؟
1. قرآن كريم، مايه هدايت و رحمت است.[19] اين كتاب شريف و كلام لطيف، مربّى و راهنماى انسان در رسيدن به كمال نهايى و نزديك شدن به خداست و او را به‌سوى خير و سعادت سوق مى‌دهد. هدف اصلى و مهم‌ترين فايده آن، انسان‌سازى و تربيت بشر است. فوايد و آثار ديگر، هدفى فرعى به‌حساب مى‌آيند.[20]
2. اصل اين‌كه خواندن سوره‌ها و آيات قرآن، آثار و فوايد خاصى دارد، جاى شك و ترديد نيست و در اين مورد روايات، تواتر معنوى دارند، امّا در هر مورد بايد به روايت معتبر استناد كرد; يعنى اگر بخواهيم بگوييم فلان سوره يا آيه فلان اثر يا فايده را دارد، بايد با استناد به روايت معتبر چنين سخنى را بگوييم.
3. در برخى روايات آمده است كه خواندن و قرائت سوره‌هاى قرآن، فوايد متعددى دارد; از جمله: امام‌صادق(ع) فرمود: «كسى كه همه روزه، قرائت سوره عمّ يتساءلون را ادامه دهد، سال تمام نمى‌شود، مگر اين‌كه خانه خدا را زيارت مى‌كند»[21] و نيز فرمود: «هر كس به خواندن سوره مريم(س) مداومت كند، از دنيا نخواهد رفت، مگر اين‌كه خدا به بركت اين سوره، او را غناى نفس مى‌بخشد و از نظر مال و فرزند بى‌نياز مى‌كند».[22]
منظور اين روايات، فقط خواندن آيات نيست، بلكه خواندن، مقدمه‌اى براى فهم قرآن است و درك آن نيز در جاى خود، مقدمه‌اى براى محقق ساختن دستورهاى آن در زندگى فردى و اجتماعى است و به‌طور قطع اگر مسلمانان از مفاد سوره‌هاى قرآن در زندگى خود الهام بگيرند، همه پاداش‌ها و خواسته‌هاى مشروع دنيا و آخرت را از آنِ خود خواهند كرد.[23]
4. يكى از عوامل مؤثر در سرنوشت انسان، خواندن قرآن و دعا است، امّا خداوند حكيم براى هدايت بشر به كمال، عوامل و اسباب ديگرى نيز مانند: عقل، علم، مشورت، كمك گرفتن از وسائل عادى، دارو و درمان، پرهيز از چيزهايى كه بر جسم‌و‌جان [روح] انسان تأثير منفى دارد و‌... را آفريده و آيات قرآن نيز انسان را به كمك جستن و بهره‌مندى از اين اسباب، سفارش فرموده‌است.[24]
زندگىِ ما چگونه و به چه علت با خواندن قرآن زيبا مى‌شود؟
اگر ما به آثار خواندن قرآن توجه و قرآن را مانند دوستى در زندگى انتخاب كنيم، آياتش را بخوانيم و در معانى آسمانى‌اش تفكر كنيم، پس از مدتى زندگى‌مان سرشار از نور، روشنايى، طراوت و زيبايى خواهد شد.
ما در نيايشى پيش از تلاوت قرآن از خدا مى‌خواهيم: «خدايا! رغبت مرا به قرآن افزون گردان و آن را مايه روشنايى ديده و درمانِ بيمارى‌هاى دل و از بين رفتن غم‌و‌اندوه من قرار ده. خدايا! زبانم را به خواندن قرآن بيارا و چهره‌ام را با آن زيبا، بدنم را با آن قدرتمند و ترازوى اعمالم را سنگين كن».
و در نيايشى كه هنگام ختم قرآن مى‌خوانيم، به خداوند مى‌گوييم: «خدايا! قرآن را در دنيا همراه ما، در گور انيس ما، در قيامت شفاعت كننده ما، بر پُل صراط مايه روشنايى، در بهشت هم‌نشين، در برابر آتش دوزخ پوشش و براى اجراى كارهاى نيك، راهنماى ما قرار ده».[25]
آيا قرآن براى تمامى امور زندگى به درد ما مى‌خورد؟
قرآن براى همه امور زندگى انسان پيام دارد; خود مى‌گويد: (ونَزَّلنا عَلَيكَ الكِتـبَ تِبيـنـًا لِكُلِّ شَىء);[26] ما قرآن را كه براى هر چيز بيانى است بر تو نازل كرديم. در جاى ديگر مى‌گويد: (ما فَرَّطنا فِى الكِتـبِ مِن شَىء);[27] ما هيچ چيز را در اين كتاب فروگذار نكرديم. از آن‌جا كه قرآن، مشعل نور و كتاب هدايت است، پرتو نورش را تا آن‌جا كه مى‌خواهد هدايت كند، مى‌تاباند. البته اين به آن معنا نيست كه ما از قرآن انتظار داشته باشيم راه هواپيماسازى يا كشف بيمارى‌هاى سخت و ساختن موشك‌هاى قاره‌پيما را نيز آموزش دهد، زيرا قرآن، كتابِ آموزش هواپيماسازى يا موشك‌سازى و يا... نيست، امّا در همه اين زمينه‌ها حرف‌هايى براى گفتن دارد. اولين سوره‌اش انسان‌ها را به خواندن دعوت مى‌كند: (اقرأ باسم ربّك).
گرفتارى بزرگ انسانِ امروز، نداشتن و يا ساختن سلاح‌هاى پيشرفته نيست; گرفتارى بزرگ او آن است كه نمى‌داند از اين ابزارها چگونه استفاده كند. قرآن راه درست استفاده كردن از همه امكانات و ابزار زندگى را به انسان مى‌آموزد. به او مى‌آموزد كه با كشف آهن، آن را در راه منافع مردم به كار گيرد: (واَنزَلنَا الحَديدَ فيهِ بَأسٌ شَديدٌ ومَنـفِعُ لِلنّاسِ);[28] ما آهن را آفريديم كه در آن نيروى سخت و منافعى براى مردم وجود دارد، نه در راه نابودى و كشتار آنان: (ولا تَقتُلُوا النَّفسَ الَّتى حَرَّمَ اللّه...);[29] و كسى را كه خداوند كشتن آن را حرام شمرده نكشيد.
اگر از آغاز تا پايان به آيات و سوره‌هاى قرآن نظرى بيفكنيم، خواهيم ديد كه قرآن، بهترين شيوه‌ها را براى زندگى دنيايى همراه با سعادت به انسان‌ها نشان داده است. زندگى همراه با عزت، سربلندى، برادرى و بزرگوارى، نه همراه با ظلم و بيداد و ستم.
مى‌گويند: قرائت قرآن يكى از واجبات است و بايد قرآن را خواند. ما هم مى‌خوانيم، ولى چرا حال ما كه قرآن مى‌خوانيم با آن كسى كه نمى‌خواند فرقى نمى‌كند؟ من كه قرآن مى‌خوانم در امتحانات خود موفق مى‌شوم و آن هم كه قرآن نمى‌خواند، در امتحانات خود موفق مى‌شود، پس چه فايده‌اى دارد؟
خداوند متعال مى‌فرمايد: (فَاقرَءواْ ما تَيَسَّرَ مِنَ القُرءان);[30] هر چه از قرآن ميسّر مى‌شود بخوانيد.
قرآن، كتاب الهى و وسيله نجاتى است كه از طرف خداوند براى هدايت و تكامل انسان‌ها نازل شده است، تا آن را بخوانند و بفهمند و با عمل به دستورهايش رستگار و سعادت‌مند شوند.
بايد توجه كرد هر عملى اثر خاصى دارد. خواندن و انس با قرآن آثار فراوانى در انسان دارد و باعث رشد معنوى و بركت و موفقيت بيشتر در كارهاى وى مى‌شود و در نهايت، به بهترين راه هدايت مى‌شود، ولى اثر آن قبول شدن در امتحان نيست و اين‌گونه نيست كه هر كس قرآن نخواند در امتحان قبول نشود. قبول شدن در امتحان اثر و ثمره سعى و تلاش و كوشش انسان است. هر كس سعى و تلاش كند، درسش را خوب بخواند، امتحان را خوب پاسخ بدهد، قبول خواهد شد و هر كس تنبلى كند و درسش را نخواند در امتحان موفق نخواهد شد; چنان‌كه خداوند مى‌فرمايد: (واَن لَيسَ لِلاِنسـنِ اِلاّ ما سَعى * واَنَّ سَعيَهُ سَوفَ يُرى);[31] و اين‌كه براى آدمى پاداشى جز آن چه با كوشش خودش انجام داده نخواهد بود * و البته انسان پاداش سعى و عمل خودش را به زودى خواهد ديد.
بنابراين شما كه قرآن مى‌خوانيد، از بركات و آثار خاص آن بهره مى‌بريد كه هزاران‌بار ارزشمندتر از قبولى در امتحان و مانند آن است، در حالى كه آن‌ها كه از قرائت قرآن محرومند از اين آثار و بركات بى‌نصيبند.
آيا با خواندن قرآن مى‌توانم در درس‌هايم موفق بشوم؟
با توجه به اين‌كه داشتن حافظه قوى براى موفقيت در درس‌ها مؤثر است، خواندن قرآن[32] و حفظ آن هم يكى از عوامل تقويت حافظه به شمار مى‌رود. پس خواندن و حفظ قرآن، خود باعث موفقيت در درس‌ها مى‌شود; چنان كه تجربه دانش‌آموزان قارى و حافظ قرآن هم اين مطلب را تأييد مى‌كند.
بايد توجه داشت كه خواندن وحفظ قرآن نبايد فرد را از تلاش و كوشش در درس‌ها باز دارد، بلكه بايد با برنامه‌ريزى منظم، هم به كارهاى قرآنى و هم به كارهاى درسى‌برسد.
الف) چه سوره‌اى را بهتر است براى اموات بخوانيم؟ ب) چگونه نيت كنيم؟ ج) آيا مى‌توان ثواب خواندن قرآن را به روح مقدس يكى از چهارده معصوم(ع) هديه كرد؟
الف) خواندن هر سوره‌اى از قرآن براى مردگان مفيد و داراى ثواب است، ولى امامان معصوم(ع) فرموده‌اند: بهتر است كه سوره‌هاى: «الرحمن»، «يس»، «جمعه»، «قدر»، «معوّذتين» (ناس و فلق)، «اخلاص»، «مُلك» و يا «آية‌الكرسى» و‌... خوانده‌شود.[33]
ب) هنگام خواندن قرآن براى شخصى كه از دنيا رفته، همين كه نيت كنيد براى او مى‌خوانم كافى است. اگر شخصى قرآن را براى ثواب بردن خودش تلاوت مى‌كند، بايد به قصد قربت و نزديك شدن به خداوند باشد و اگر براى كسى ديگر و به نيابت از شخص مرده مى‌خواند و مى‌خواهد ثواب قرائت را به روح اموات هديه كند، باز قصد قربت به خداوند متعال لازم است. به اين ترتيب كه قرآن را به قصد قربت به خداوند‌متعال تلاوت كند و ثواب آن را به روح اموات هديه نمايد.[34]
ج) بله، مى‌توان ثواب قرآن و اعمال خير و نيك را به روح مقدس پيشوايان معصوم(ع) هديه نمود و اين كار موجب مى‌شود ثواب عمل، چند برابر شود.
آيا مى‌شود معناى قرآن را به جاى خود قرآن خواند و آيا ثواب آن دو يكى است؟
اگر بخواهيم از علوم و معارف بى‌كران قرآن بهره ببريم، شايسته است به ترجمه و تفسير آن توجه كنيم، تا در پرتو نور معارف الهى و عمل به آن‌ها اجر و ثواب دنيايى و آخرتى را نصيب خود گردانيم.
بايد بدانيم كه خواندن متن عربى قرآن، ثواب ويژه دارد و خواندن ترجمه قرآن، جاى آن را نمى‌گيرد. يكى از مسائلى كه در قرآن و روايات پيشوايان معصوم، مورد تأكيد فراوان قرار گرفته، خواندن و تلاوت قرآن كريم است و اين عمل، يكى از سنت‌هاى حسنه‌اى است كه علما و اوليا و بزرگان دين در طول تاريخ اسلام، به آن اهميت زيادى داده و بر آن تأكيد كرده‌اند; گو اين‌كه خواندن قرآن، سخن گفتن با پروردگار و شنيدن سخنان حضرت ذوالجلال است كه نه تنها ثواب و اجر دارد، بلكه زنگار را از دل‌ها زدوده، قلب‌ها را احيا و از فحشا و منكر منع مى‌كند. هر چند حقّ تلاوت، منحصر به خواندن نمى‌شود، امّا خواندن و عمل كردن مكمل يك‌ديگرند. و اگر عمل كردن و حتى خواندن معناى آن، همراه با تلاوت نباشد، قلب انسان به تدريج مى‌ميرد و يا مانند آهن زنگ مى‌زند. در آيه‌اى از قرآن (إنّ الّذين يتلون كتـب اللّه و أقاموا الصّلوة...) خواندن كتاب خدا مقدم بر نماز و زكات و انفاق آمده است. اميرمؤمنان(ع) يكى از صفات پرهيزكاران را تلاوت قرآن شمرده است.[35]
پيامبر اكرم(ص) فرموده‌اند: برتو باد به خواندن قرآن، چرا كه خواندن قرآن، كفّاره گناهان و نگهدارى از آتش و امان از عذاب آخرت است».[36]
در خود قرآن، با الفاظ مختلف به خواندن قرآن دستور داده شده; براى مثال: (فاقرءوا ما تيسّر منه); آن چه مى‌توانيد از آيات قرآن را بخوانيد.[37]
هدف از خواندن قرآن و حفظ آن چيست؟
هدف از خواندن قرآن، هدايت شدن و رسيدن به سعادت دنيوى و اخروى است. خواندن و حفظ قرآن نتايج بسيارى دارد كه ما تنها بخشى از آن را ذكر مى‌كنيم.

الف) تدبر و تفكر در قرآن:

يكى از هدف‌هاى يادگيرى و حفظ قرآن، تدبر در آن است. قرآن كريم خطاب به پيامبر اكرم(ص) مى‌فرمايد: «كتابى مبارك بر تو فرو فرستاديم تا در آياتش تدبر (و‌انديشه) كنند و خردمندان از آن پند گيرند».[38]

ب) تبرك به قرآن و به دست آوردن ثواب:

در اين مورد تشويق‌ها و تأكيدهاى فراوانى از معصومين(ع) رسيده است:
1. امام صادق(ع): «قرآن عهد خداوند و فرمان اوست بر خلقش، پس بر مسلمان شايسته است در اين عهد خداوند نظر كند و روزى پنجاه آيه از آن را بخواند».[39]
2. امام‌صادق(ع): «براى مؤمن سزاوار است قبل از مرگ، قرآن را فرا گيرد يا در كار ياد گرفتنش باشد».[40]
3. امام‌صادق(ع): «هركس قرآن را از روى [متن عربى] آن قرائت كند، نور‌چشمش زياد مى‌شود‌...».[41]

ج) عمل كردن به قرآن:

امام صادق(ع) فرمود: «حافظ قرآن كه به آن عمل كند، در آخرت با فرشتگان پيام‌آور و نيك رفتار خداوند[ هم‌نشين] است».[42]
آيا با توسل به قرآن مجيد مى‌توانيم معنويت را در وجودمان بارور كنيم; به‌نحوى كه بتوانيم به مراحل بالاى كمال و تزكيه نفس برسيم؟
خداوند متعال مى‌فرمايد: (ونُنَزِّلُ مِنَ القُرءانِ ما هُوَ شِفاءٌ ورَحمَةٌ لِلمُؤمِنين); و ما آن‌چه را براى مؤمنان مايه درمان و رحمت است، از قرآن نازل مى‌كنيم...‌.[43]
خداوند متعال قرآن را شفاى آن‌چه در دل‌ها و افكار است و نيز شفاى بيمارى‌هاى جسمانى، معرفى فرموده است. ذات قرآن شفاست و هرگز مرضى در آن راه نمى‌يابد. اگر شخصى به قرآن مراجعه كرد، بدون شفا و درمان باز نمى‌گردد; چنان‌كه حضرت‌على(ع) مى‌فرمايد: «از اين كتاب بزرگ الهى و آسمانى براى بيمارى‌هاى خود شفا و براى حل مشكلاتتان يارى بطلبيد، چون در اين كتاب، درمان بزرگ‌ترين دردهاست‌...».[44]
هر كس به محضر قرآن شرفياب شود و آن را بفهمد و بپذيرد و عمل كند، به‌طور قطع مرض‌هاى درونى‌اش از بين مى‌رود. افزون بر اين، قرآن كريم در مقام پيش‌گيرى مرض نيز با بيانى رسا و متين سعى مى‌كند تا انسان‌ها به امراض فكرى و قلبى دچار‌نشوند.
قرآن مجيد، هم ضعف‌ها و مرض‌هايى را كه مربوط به حكمت نظرى است، با برهان شفا مى‌دهد و هم بيمارى‌هايى را كه مربوط به حكمت عملى است، با تهذيب و تصفيه دل، بهبود مى‌بخشد. قرآن كريم تمام بيمارى‌هاى اعتقادى و اخلاقى انسان را درمان مى‌كند: جهل را كه بدترين بيمارى درونى است، با علم و شك را با يقين، اندوه را با آرامش، ترس را با اميد، اضطراب را با عزم و‌... برطرف مى‌سازد; هم‌چنين قرآن‌كريم امراض جسمانى را شفا مى‌دهد; چنان‌كه در روايات امامان معصوم(ع) بدان اشاره شده است.[45]
بنابراين، انسان با تلاوت و اُنس با قرآن و تفكر و تدبر و سپس عمل به دستورهاى آن مى‌تواند شفاى امراض درونى و حتى جسمى خود را بگيرد.[46]


[1]‌. ميزان الحكمه، ج‌8، ص‌74.
[2]‌. همان، ص‌82.
[3]‌. غررالحكم و دررالكلم، ص‌112.
[4]‌. بحارالانوار، ج‌89، ص‌204.
[5]‌. همان، ص‌200.
[6]‌. ر.ك: الكافى، ج‌2، ص‌613.
[7]‌. بحارالانوار، ج‌89، ص‌202.
[8]‌. الكافى، ج‌2، ص‌603.
[9]‌. قطب الدين راوندى، الدعوات، ص‌237; متقى هندى، كنز العمال، ج‌1، ص‌545.
[10]‌. وسائل‌الشيعه، ج‌6، ص‌168.
[11]‌. ر.ك: الكافى، ج‌2، ص‌611.
[12]‌. تفسير نمونه، ج‌1، ص‌60; ر.ك: رضا بزاز بنائى، ثواب قرائت سوره‌هاى قرآن و محمد شب‌زنده‌دار، شفاخانه قرآن.
[13]‌. فاطر، آيات 29‌ـ‌30.
[14]‌. وسائل‌الشيعه، ج‌6، ص‌184.
[15]‌. همان، ص‌187.
[16]‌. ميزان‌الحكمه، ج‌8، ص‌82.
[17]‌. محمد مظفرى، دانستنى‌هايى از قرآن، ص‌152‌ـ‌153 و عبدالرحمن سيوطى، اللئالى المصنوعة فى الاحاديث الموضوعه، ج‌1، ص‌227‌ـ‌228.
[18]‌. الكافى، ج‌2، ص‌596‌ـ‌634 و ميزان الحكمه، ج‌8، ص‌64‌ـ‌103.
[19]‌. لقمان، آيات 1‌ـ‌2.
[20]‌. تفسير نمونه، ج‌8، ص‌317، 318 و 256.
[21]‌. مجمع‌البيان، ج‌10، ص‌637.
[22]‌. همان، ج‌6، ص‌772 و شيخ صدوق، ثواب الاعمال، ص‌108.
[23]‌. تفسير نمونه، ج‌1، ص‌60.
[24]‌. الميزان، ج‌2، ص‌251‌ـ‌255 و ج‌4، ص‌71‌ـ‌72.
[25]‌. بحارالانوار، ج‌89، ص‌206‌ـ‌209.
[26]‌. نحل، آيه‌89.
[27]‌. انعام، آيه‌38.
[28]‌. حديد، آيه‌25.
[29]‌. اسراء، آيه‌33.
[30]‌. مزمل، آيه‌20.
[31]‌. نجم، آيات 39‌ـ‌40.
[32]‌. ر.ك: بحارالانوار، ج‌63، ص‌290.
[33]‌. ر.ك: مفاتيح‌الجنان، ص‌659‌ـ‌729 و بحارالانوار، ج‌83، ص‌195.
[34]‌. غلامرضا نيشابورى، استفتائات قرآنى، ص‌159.
[35]‌. نهج‌البلاغه، خطبه 193 (همام).
[36]‌. الكافى، ج‌2، ص‌611.
[37]‌. بحارالانوار، ج‌92، ص‌17.
[38]‌. ص، آيه‌29.
[39]‌. همان.
[40]‌. الكافى، ج‌2، ص‌609،607.
[41]‌. الكافى، ج‌2، ص‌449.
[42]‌. همان، ص‌603.
[43]‌. اسراء، آيه‌82.
[44]‌. نهج‌البلاغه، خطبه 175، ص‌567.
[45]‌. مفاتيح‌الجنان، ص‌802‌ـ‌811.
[46]‌. تفسير موضوعى، ج‌1، ص‌234‌ـ‌242.

ایرانیکان یکشنبه 18 مرداد 1394 زمان : 14:57 نظرات (0)
بازدید : 51
استان خراسان شمالي از شمال و شمال شرقي به طول حدود ۲۸۱ کيلومتر داراي مرز مشترک با جمهوري ترکمنستان و از شرق و جنوب با استان خراسان رضوي و از جنوب غرب با استان سمنان و از غرب با استان گلستان همجوار است. اين استان با اقليمي متفاوت از نواحي همجوار خود از اين نظر شرايط خاصي در منطقه دارد. از شمال و جنوب با بيابانهاي بزرگ کويري همجوار است ولي به دليل شرايط منطقه اي و جهت غربي– شرقي رشته کوههاي کپه داغ در شمال و آلاداغ در جنوب داراي آب و هواي متفاوتي است و از ميزان بارندگي متفاوتي در مناطق مختلف برخوردار مي باشد.(ميانگين بارش ۳۵ ساله بجنورد = ۴/۲۶۳، شيروان= ۲/۲۴۴، اسفراين= ۸/۲۱۱، آشخانه=۳۵۰ و جاجرم= ۵/۱۳۰ براساس
(   ميلي متر

اين استان در سه حوضه آبريز واقع شده است كه در اين حوضه هاي آبريز شهرها و روستاهاي فراواني ديده مي شوند كه اين حوضه ها به ترتيب كشف رود، اترك و كوير مركزي مي باشند. تنوع اقليم هاي مختلف در استان خراسان شمالي به دليل وجود كوهستان ها و جنگل ها و مراتع وسيع و منابع آب سرشار بسيار چشمگير مي باشد. وجود تنها رودخانه دائمي و پرآب شرق ايران اترك و سرشاخ هاي متعدد آن و چشمه سارهاي اين استان و احداث چهار سد بزرگ به نام هاي بيدواز اسفراين و شورك و بارزوي شيروان و شيرين دره مانه و سملقان در تامين منابع آب اين استان اهميت ويژه اي دارند. ميزان بارندگي سالانه در اين استان در نواحي مختلف ۱۳۰ تا ۵۰۰ ميلي متر متغير است.

اقليم خراسان شمالي که تفاوت چشمگيري با سرزمينهاي مجاور خويش از نظر برخورداري از مواهب طبيعي دارد، در حقيقت دروازه شمالي خراسان قديمي محسوب مي شود. خراسان شمالي از نظر طبيعي محصور بين دو رشته کوه کپه داغ در شمال و دنباله البرز يعني آلاداغ، شاه جهان در جنوب و مجموعاً سرزميني کوهستاني با دشت هاي حاصلخيز در ميان کوه ها مي باشد که شرايط بسيار مساعدي براي کشاورزي و دامپروري دارد.

شهرستان بجنورد مركز استان در شمال شرقي استان خراسان شمالي واقع است. اين شهرستان از شمال شرقي به كشور تركمنستان و شهرستان مانه و سملقان، از شرق به شهرستان شيروان، از غرب و جنوب غربي به استان گلستان و جاجرم و از جنوب به شهرستان اسفراين محدود مي شود. وسعت اين شهرستان ۱۷۲۴۵ كيلومترمربع و ارتفاع از سطح درياي آزاد ۱۲۱۰ متر مي باشد. عرض جغرافيايي شهرستان بجنورد ۳۸ درجه و ۲۰ دقيقه و طول جغرافيايي آن ۵۷ درجه و ۵۰ دقيقه تا ۵۶ درجه و ۵۲ دقيقه است.

مناظر طبيعي و ييلاق ها: بخش قابل توجه اي از پارک ملي گلستان و روستاي زيباي درکش در مانه و سملقان و روستاي اسفيدان ومهنان در بجنورد و زوارم و گليان در شيروان و روئين و سارمران در اسفراين و مايوان و خسرويه در فاروج از نقاط تفريحي و ييلاقي استان خراسان شمالي محسوب مي شوند. همچنين تفريحگاه معروف بش قارداش در ۵ کيلومتري جنوب بجنورد و پارک زيباي باباامان در ۷ کيلومتري شرق بجنورد و شيرکوه شيروان و پارک هاي بزرگ قائم و ملت در اسفراين نيز مسافران و زائران شيفته امام رضا(ع) را براي اقامت شبانه به سوي خود مي کشانند. چشمه آب گرم ايوب پيغمبر در دهستان گيفان نيز از خواص طبي ويژه اي برخوردار است.

بر اساس روش ها و طبقه بندي هاي مختلف استان خراسان شمالي منطقه اي نيمه خشك با زمستان هاي سرد مي باشد.


ایرانیکان یکشنبه 18 مرداد 1394 زمان : 14:34 نظرات (0)
بازدید : 53

آبنبات شهر بجنورد

آبنبات بجنورد دیر زمانیست كه با طعم دلپسندش بر بساط چای خانواده ها راه یافته و با شناساندن خود در شهرهای دور و نزدیك و حتی آنسوی مرزها به هر شیوه كام ها را شیرین و طرفدارانی پر و پا قرص پیدا كرده است.امروز غالب بجنوردی ها هنگامی كه قصد مسافرت و دیدار دوستان و عزیزان ساكن در شهرهای دیگر را دارند شهر خود را ترك نمی كنند مگر انكه همچون گذشته ها به رسم سوغات، بسته ای چند آبنبات آنهم از نوع سفارشی همراه خود داشته باشند افزون بر این مسافرانی كه به بجنورد می آیند یا در سر راه زیارت امام رضا(ع) از این شهر می گذرند نیز با ره آوردی از آبنبات ،‌بجنورد را پشت سرمی گذارند. برای تهیه ابنبات ابتدا شكر را در دیگ بزرگ مسی با آب حل می کنند ، تا جایی كه شكر حل شود بهم می زنند. بعداز جوشاندن و صاف كردن، در دیگچه كوچك و تا دمای 100 درجه جوشانده می شود محلول اماده شده را روی سنگ آبی می ریزند تا سرد شود، این مرحله قالب زدن و بعد از سرد شدن قالب ها را با ضربه زدن جدا می کنند

آبنبات. بجنورد.خراسان شمالی. شکر پنیر

ایرانیکان یکشنبه 18 مرداد 1394 زمان : 14:31 نظرات (0)
بازدید : 72

معرفی سوغات و صنایع دستی خراسان شمالی

حضور قومیتهای مختلف با فرهنگهای متنوع در خراسان شمالی باعث شده تا تولیدات صنایع دستی و سوغات زبان زد عام و خاص شود.

 بجنورد مركز خراسان شمالی با سوغات آبنیات معروف به شكر پنیر نیز است كام مسافران خود را شیرین كرده و هرگاه از این شهر نامی برده می‌شود.

آبنبات بجنورد یا شكرپنیر را از خمیر كش‌ داده شده شكر كه موجب سفید شدن رنگ آن می‌شود، تولید می‌كنند.

این خمیر را از قالب‌های مخصوص و در اندازه‌های دو سانتیمتر مكعبی عبورمی‌دهند و پس از خشك شدن در كمتر از یك ساعت در پاكتهای پلاستیكی نیم تا یك كیلوگرم بسته‌بندی و به بازار عرضه می‌كنند.

خمیر آبنبات به مغز گردو، مغز پسته، هل، دارچین، پودر لیمو، كنجد و سایرمواد مغذی و معطر نیز آغشته و آبنبات‌هایی به همین نام به بازار عرضهمی‌شود.

آبنبات بجنورد در استانهای مجاور خراسان شمالی به ویژه خراسان رضوی بازار مصرف خوبی دارد.

سفره كردی، لباس های محلی، قالی، گلیم، چارق پشتی و قالیچه های مرغوب تركمنی، قره قوروت، كشك و انگور در بجنورد قالیچه و 'خرسگ'، جاجیم، نمد، پوستین، خشكبار و سیب بهاره در شیروان، چادر شب روئین، حوله دستی در اسفراین، كلاه كركی جاجرمی در جاجرم، جل و زیور آلات اسب اصیل تركمن و كشمش و آجیل از دیگر سوغات خراسان شمالی هستند.

كشك، قره قروت، ماست خشك و انواع خشكبار نظیر گردو و كشمش سوغات شهرستانهای فاروج، شیروان، مانه و سملقان، بجنورد، جاجرم و گرمه را تشكیل می دهد.

كشمش بیدانه كه از انگورهای مرغوب تولید می شود سوغات شهرستانهای شیروان و فاورج است و انگور كلاهداری كه تا عید نیز در سردخانه ماندگاری دارد شیرین و قرمز رنگ است و سوغات پرطرفدار شهرستان بجنورد است.

صنایع دستی خراسان شمالی به عنوان بخشی از جاذبه گردشگری استان كه هر ساله مسافران زیادی را پذیرا است، جایگاه خاص خود را دارد.

تولیدات صنایع ‌دستی در این خطه با توجه به ‌زیست قومیت‌های مختلف كرد، ترك، تركمن، تات و فارس در استان از تنوع چشمگیری برخوردار است.

گلیم‌بافی، زیلوبافی، سفره كردی، پلاس، پاپوشهای سنتی، چارق دوزی، ساخت و سازهای سنتی، رنگرزی سنتی و دوخت لباسهای محلی و نمدمالی از جمله صنایع دستی تولید شده دراستان است.

گلیم، نوعی فرش پرزدار است كه با درگیری تار و پود به یكدیگر ایجاد می شود و از جمله قدیمی ترین زیراندازها است كه محققان سابقه هفت هزار ساله برای آن تخمین می زنند.

الیاف استفاده شده در این زیرانداز عمدتا از نوع طبیعی بوده و بیشتر برای زیر انداز یا تزئین به كار می رود.

طرح گلیم های تولیدی در این خطه متاثر از فرهنگ سنتی و محیط جغرافیایی طبیعی بافندگان است و در بیشتر روستاهای استان هنگام بافت از نقشه استفاده نمی شود و از نقوش ذهنی كه دارای تنوع بیشتری هستند، استفاده می شود.

گلیم های تولیدی این خطه دارای بافت یكر و دورو هستند و كاربری آنها به عنوان روفرشی، رومیزی، جوال، خورجین، پادری، كناره، گلیم زیرانداز، گلیم تزیینی مانند تابلو، رختخواب بند، كوله پشتی، رومبلی، كفش و كیف زنانه، جوراب، دستكش و چاروق و زانو بند مرسوم است.

سفره كردی، رایج ترین هنر عشایر كرد، بافت نوعی گلیم به نام سفره كردی است كه بازگو كننده داستان زندگی بافنده است.

این هنر مختص به خراسان و از بافته های منحصر به فرد زنان كرد عشایر این خطه است كه در شهرستانهای بجنورد، مانه و سملقان، شیروان، فاروج و اسفراین رواج دارد.

سفره كردی در ابعاد مختلف به نقشهای بسیار زیبا و با مضامین و مفاهیم عمیق كه ریشه در باورهای این منطقه دارد، از جنس پشم بافته می شود.

نقش های به كار رفته در این دست بافته ها نیز دارای تنوع بسیاری بوده كه عمدتا شامل نقش های انتزاعی گیاهی، حیوانی و نقوش هندسی و بر اساس سه شكل مربع، مثلث و دایره است.

جاجیم بافی، جاجیم دست بافته ای ضخیم شبیه پلاس یا گلیم كه راه راه و رنگین است و مانند سایر دست بافته ها به عنوان زیرانداز استفاده می شود و جنس آن عمدتا از پشم انتخاب می شود.

رنگ و نقش جاجیم متنوع و نمادهایی مانند جوان بودن بافنده و امید به آینده ای روشن را دربر دارد.

فرش و قالیچه تركمن، فرش تركمن هنر دست زنان تركمن خراسان شمالی است كه در منطقه مرزی و تركمن نشین 'جرگلان' بجنورد و شهرستان مانه وسملقان رواج دارد و نقش های بسیار زیبا و خاص آن چشم را نوازش می دهد.

عمدتا نقش های فرش تركمن از لحاظ شكل هندسی و شكستگی خطوط، خاص مردم كوچ نشین است كه به صورت ذهنی و در انواع طرحهای تركمن یموتی، شانه ای، آغال، چهار قاب، 'غزال گز' و قاشقی بافته می شود.

یكی دیگر از دست بافته های زیبا كه توسط زنان تركمن بافته می شود پشتی های تركمنی است كه شامل دو قسمت پلاس و قسمت پرزدار است.

پشتی تركمنی بسیار شبیه قالیچه است و رنگهای آن بیشتر چهار رنگ قزل، طلایی، قره و آق است و نقوش جای گرفته در آن را گلچه و قره نقش می خوانند.

چاروق دوزی، چاروق به نوعی پای افزار و یا كفش اطلاق می شود كه از پوست تهیه شده و آنرا با ریسمانهای ضخیم و بلندی به پا می بندند.

این پاپوش سنتی استان خراسان شمالی از زمانهای بسیار دور مورد استفاده مردم این منطقه بود.

چاروق با ویژگیها و ظاهر خاصش از گذشته های دور در مناطق شمال شرقی ایران از جمله بجنورد متداول بوده و با توجه به وجود ساكنان كرد و ترك می توان این پای افزار سنتی را متعلق به این منطقه دانست.

نساجی سنتی نیز با زندگی مردم این سرزمین گره خورده است و علی رغم افول این هنر در سطح كشور در استان خراسان شمالی با منسوجات نظیر چادرشب در شهرستانهای جاجرم و اسفراین همچنان كم و بیش تولید می شود.

چوخه از دیگر صنایع دست باف در استان خراسان شمالی كه در دهه های اخیر این هنر دستی نیز رو به خاموشی گراییده است.

این دستبافته از پشم بره یا شتر تهیه و پس از آماده شدن پشم و تبدیل پشم به نخ تابیده از طریق پودگذاری بر روی دار زمینی تولید می شود.

چوخه به عنوان جلیقه، لباس كشتی (پالتوی چوخه)، پاتابه، كت و شلوار به كار می رود و به علت نوع آب و هوای سرد و شرایط اقلیمی، مردان، چوخه را به عنوان لباس زمستانی استفاده می كرده اند.

معمولا جوانان و پهلوانان ایل كه عموما ورزشكار و سختكوش بوده اند سفارش پالتوی چوخ را می دادند و این لباس را به عنوان پوشش خاص این ورزش در هنگام مبارزه كشتی به تن می كردند.

كشتی محلی باچوخه در خراسان شمالی كه با گذشت زمان همچنان در این استان رونق دارد بر گرفته از این لباس است.

جوراب بافی نیز از دیگر هنرهای دستی در خطه شمال خراسان به خصوص گستره خراسان شمالی است كه بیشتر مورد استفاده اقوام چادرنشین بوده و به جوراب كركی شهرت دارد نخ این هنر دستی از از پشم گوسفند تهیه می شود.

كلاه كركیTمعروف ترین هنرهای دستی در خراسان شمالی به خصوص در منطقه جاجرم در جنوب غربی این استان است كه با ثبت آن در یونسكو به جرگه هنرهای ایرانی پیوسته و شهره جهانی بخود گرفته و نام این كلاه از جنس كرك است و به علت داشتن حفاظ روی گوش در اصطلاح محلی به كلاه گوشی نیز معروف است.

نمدمالی، نمد مصنوعی است كه بر اثر درگیری و تراكم پشم و كرك در شرایط فنی مناسب از طریق ورز دادن تهیه می شود.

این مصنوع در منطقه راز و جرگلان بیشتر به چشم می خورد و زمینه آن خودرنگ بوده و به رنگهای كرم و قهوه ای تولید شده و در نگاره های جای گرفته در آن نیز از رنگ قرمز استفاده می شود.

هنگام نقش اندازی در نمد از تصاویر و موتیفهای هندسی و همچنین حركات حلزونی استفاده می شود و از نمد برای تهیه كلاه، پالتو و زیر انداز استفاده می كنند.

رودوزی های سنتی، رودوزی سنتی هنر آراستن پارچه های ساده با بهره گیری از نخهای الوان با كمك سوزن و قلاب است.

هنرمندان به مدد بخیه های ظریفی كه بر منسوجات ساده می نشانند تلفیق زیبایی از صبر و شكیبایی و هنر را به نمایش می گذارند.

رودوزی های سنتی یكی از گسترده ترین شاخه های هنرهای سنتی است و در خراسان شمالی با توجه به تنوع قومیتها از جمله كرمانج و تركمن این هنر از جایگاه مناسبی برخوردار است.

از انواع دوختهای این خطه گلدوزی روی پوستین، روی چاروق، ملیله دوزی و منگوله بافی، یراق دوزی و ابریشم دوزی، زنجیره دوزی، دوختهای كردی این منطقه، سنبله دوزی، زری دوزی و نوار دوزی را می توان نام برد.

زیورآلات سنتی، زیور آلات مكمل لباسهای سنتی و بومی بوده و معرف آداب، رسوم، عادات و سنن و فرهنگ مردم استان است و در مراسم عروسی و جشن و شادمانی اسب عروس نیز با زیورآلات خاص تزیین می شده است.

هنرمندان تركمن خراسان شمالی با استفاده از طلا، نقره، قلع، فیروزه، یشم، عقیق مهره ها و نگینهای شیشه ای رنگی با ابزاری چون سندان، چكش، سمباده، سوهان، انبردست، سیم چین و مته و با ذوق و مهارت خاصی، ضمن حفظ ویژگیها و اصالتهای منطقه به خلق این آثار هنری مشغول هستند.

ساخت سازهای سنتی، از آنجا كه موسیقی به عنوان یكی از اركان مراسم، جشنها و آیینهای مختلف در فرهنگ بومی، مذهبی و ملی این استان جایگاه ویژه ای داشته، ساخت سازهای سنتی همواره از مراتب خاصی برخوردار بوده و حضور هنرمندان كمالگرا و مبتكر در ساخت سازهای ایرانی بخوبی مشهود است.

از سازهای بومی و رایج در خراسان شمالی می توان به سازهای دو تار، سه تار، دهل و سرنا، دایره، كمانچه و قشمه اشاره كرد.

ساز قشمه جزو سازهای اصیل استان است كه دارای هفت بند در بالا و یك بند در زیر است و بدنه نی آن از جنس چوب ساخته می شود.

جنس این سازها غالبا از چوبهای گردو، سنجد، توت و افرا بوده و در ساخت ملزومات آنها نیز از موادی چون استخوان و شاخ قوچ استفاده می شود.

 

رنگرزی سنتی، رنگین كردن الیاف یا پارچه های ابریشمی، پشمی، كرك و پنبه را با استفاده از مواد طبیعی كه منشا گیاهی یا حیوانی دارند با كمك روشهای قدیمی و كاملا سنتی رنگرزی می گویند.

به تبع رونق دستبافته های متنوع در خراسان شمالی و وجود شرایط اقلیمی مساعد و وجود بافت گیاهی متنوع در منطقه و همچنین رونق دامداری در آن این هنر صنعت در این استان از پیشینه بسیاری برخوردار است.

رنگرزی سنتی، با وجود تفاوتهایی كه در مناطق مختلف وجود دارد، دارای فرمول مشخصی است و حاصل تجربه صدها ساله مردمان این مرز و بوم است كه همواره با اقتباس از طبیعت به زندگی خود رنگ بخشیده اند.

منبت چوب، در استان خراسان شمالی با توجه به شرایط مساعد اقلیمی و تنوع بافت گیاهی و امكان تهیه انواع چوب در این استان به ویژه در دهكده رویین اسفراین این هنر از رونق خاصی برخوردار بوده است.

از دیگر رشته‌های صنایع دستی در خراسان شمالی می‌توان به سفالگری، تذهیب، نگارگری (میناتور)، منبت‌كاری، چلنگری، آهنگری، مسگری، قلم‌زنی، جلدسازی سنتی، رنگرزی سنتی، نقاشی روی چرم، پارچه و شیشه سرامیك و انواع سوزندوزی اشاره كرد.

هم اكنون صنعتگران خراسان شمالی در بیش از 60 رشته صنایع دستی مشغول به فعالیت هستند

ایرانیکان یکشنبه 18 مرداد 1394 زمان : 14:27 نظرات (0)
بازدید : 47

دعای گنج یابی و یافتن محل دفینه

از علمای صوفیه نقل است که برای یافتن دفینه در صبح یکشنبه آخر ماه قمری این دعا را بر کاغذ تمیز نوشته و در محلی که گمان دفینه می رود پرتاب نماید. هر کجا فرود آمد محل دفینه است. همچنین اگر آنرا همراه داشته باشد و وارد محل دفینه شود وسه بار آیات الکرسی مبارکه را بخواند و با وسیله آهنی دایره ای بر زمین رسم کرده و داخل آن دایره نشسته وچمبره زند و مشتی خاک برداشته و این دعا را بر آن ۱۹ مرتبه بخواند و سپس آن خاک را در محل بپاشد و بلافاصله از دایره خارج شود. محل گنج بر وی مکشوف گردد:


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرّحیم. وَعِنْدَهُ مَفَاتِحُ الْغَیْبِ لا یَعْلَمُهَا إِلا هُوَ وَیَعْلَمُ مَا فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَمَا تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلا یَعْلَمُهَا وَلا حَبَّةٍ فِی ظُلُمَاتِ الأرْضِ وَلا رَطْبٍ وَلا یَابِسٍ إِلا فِی كِتَابٍ مُبِینٍ(٥٩انعام)اَللّهُمَّ اَحرسنی مِنْ شَرِّالجنّ واحفَظنی مِن مَسِّهِم یاحفیظُ فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًاوَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ(٦٤یوسف)

ایرانیکان یکشنبه 18 مرداد 1394 زمان : 14:03 نظرات (0)
بازدید : 897

دعای گنج یابی و دفینه و یافتن زیرخاکی

دعای یافتن گنج و دفینه !

https://sites.google.com/site/azturkoglu/fay/doa.jpg

 در هر صورت برای خوشنودی و رضایت خاطر آن دسته از عزیزانی که این گونه به دعا و طلسم ، اعتقاد دارند، عکس دعای زیر را برای استفاده ایشان قرار داده ام و در نظر داشته باشند که در کتاب اصلی آن که نسخه خطی آن می باشد، گفته شده است که باید این دعا را در روز پنج شنبه هنگام غروب بنویسید و سپس به گردن یک خروس سفید آویزان کرده، و آن را در محلی که گمان می کنید گنج در آنجا می باشد، رها سازید، خروس پس از مدتی بر روی جایی که دفینه وجود دارد، رفته و می ایستد و در همانجا بانگ سر خواهد داد. به گفته نویسنده آن کتاب، شک نکنید که آنجا محل دفینه است و می گوید این کار امتحان شده، و جواب هم داده است.

 

فقط در پایان استدعا دارم ، اگر کسی به این موضوعات اعتقاد داشت و رفت و موفق شد، لااقل شیرینی ما یادش نره!! و حتما به بنده هم با دلیل اعلام نماید تا من هم کاسه کوزه ام را بقول بعضی ها جمع کنم و بروم دنبال یک شغل بهتر!!

اصلا شاید هم، رفتم تو صنف دعانویسی و رمالی!!

ایرانیکان یکشنبه 18 مرداد 1394 زمان : 13:56 نظرات (0)
بازدید : 64
درختان دفینه دار و دارای گنج

در ایران انواع مختلف درخت وجود دارد.

در گذشته درختانی كه عمر طولانی داشتند برای نشانه استفاده میشدند و در بیشتر جاهایی كه اموال گذاشته می شد درختی هم كاشته می شد كه بعدها پیدا كردن جا راحت باشد.

درختانی كه بیشتر برای اینكار استفاده می شد به ترتیب زیر میباشد.

بوته گز كه در حدود شش هزار سال عمر میكند.

درخت سرو كه در حال حاضر چهار هزار ساله آن وجود دارد.

درخت داغداغان كه در حال حاضر چهار هزار و پانصد ساله آن هست.

درخت آزاد كه دو هزار سال عمر میكند و در جنگلهای شمالی ایران به وفور یافت میشود.

درخت چنار كه حدود هفتصد سال عمر میكند و پس از آن هر سال یك بار خود كشی میكند و خود را میسوزاند تا از بین برود كه این خود سوزی هم چندین سال طول میكشد. مانند درخت چنار امامزاده صالح كه حدود نهصد سال قدمت دارد.

درخت نارون حدود پانصد سال عمر میكند.

درخت سنجد نیز حدود پانصد سال عمر میكند.

درختهایی با عمر طولانی اكثرا نشانه بار است و بار هر كدام از آنها با دیگری متفاوت است به فرض اموالی كه در نزدكی بوته گز یافت میشود با اموالی كه در كنار سرو یافت میشود همیشه متفاوت بوده است.

اینم یك مطلب در مورد درختان

ممكنه درختانی از قلم افتاده باشند ، ذهنم اینقدر یاری كرد ، به بزرگی خودتون ببخشید.


گنج ,گنج یاب, گنج یابی ,زیرخاکی ,عتیقه ,درختان, دفینه

ایرانیکان یکشنبه 18 مرداد 1394 زمان : 12:21 نظرات (0)
بازدید : 48
شناخت قبرهای حفره‌ای ساده

این نوع قبور به طرز خیلی ساده در داخل خاک کنده شده، دفن شده که دارای هیچگونه بافت معماری خاصی نیستند و فقط با خاکبرداری از زمین به شکل قبر در آمده اند . در این نوع قبور نخست حفره‌ای را که کمی یش از طول و عرض بدن انسان بوده می‌کندند و مرده را داخل حفرهٔ کنده شده قرار می‌دادند و روی آن را با تیرهای چوبی، شاخ و برگ درختان پوشانیده و سپس روی آن را خاک می ریختند . معمولاً خاک دستی ( خاک نوبت دوم ) را خاک رس بسیار نرم که با خاک زمین‌های اطراف قبر تفاوتی اساسی دارد، تشکیل می‌دهد . دربارهٔ جنسیت افراد به خاک سپرده شده در این قبور می‌توان اظهار داشت که در این قبور جنسیت‌های مختلف اعم از زن، مرد و کودک دفن شده اند . مردگان را در این قبور گاهی به پهلوی راست و گاهی به پهلوی چپ و گاهی به صورت چمباتمه خوابانیده اند . درتپه حصار iii مردگان را در یک یا چند لباس پیچانیده اند که این از بقایای پارچه‌ها در قبرستان این تپه مشهود است . وجود قبرهای زیاد در تپه شمالی حصار نشان می‌دهد که بیشتر مردم برای دفن اجساد، مرده‌ها را در محلی خاص دفن می‌کردند .


گنج, گنج یاب, دفینه, زیرخاکی, عتیقه, قبور ,حفره‌ای, ساده

ایرانیکان یکشنبه 18 مرداد 1394 زمان : 12:19 نظرات (0)
بازدید : 72
توصیه اساسی در حفاری قبور

نکته خیلی مهم در حفاری قبور

در حفاری قبور حتما باید از یک دستکش خوب استفاده بشه برای اینکه میکروبهای بیماریهایی همچون وبا و طاعون تا سه هزار سال از بین نمیرن یعنی اگه جسد بر اثر یکی از این بیماریها مرده باشه به شما هم سرایت میکنه در ضمن یک نوع باکتری در اطراف جسد تکثیر میشه که از راه ناخن وارد بدن میشه و فرد اب بدنشو ظرف هشت دقیقه از دست میده و میمیره و هنوز که هنوزه این باکتری برای دانشمندان ناشناخته هست پس جدی بگیرید ت

نکته مهم: نبش قبر در اسلام حرام است و در صورت لزوم باید با مجوزهای لازم باشد.



گنج, گنج یابی, دفینه ,زیرخاکی, عتیقه ,گنج یاب ,حفاری, قبور

ایرانیکان یکشنبه 18 مرداد 1394 زمان : 12:16 نظرات (0)
بازدید : 72
ساختمان قبور در عصر اهن



باستان شناس‌ها معتقدند که در عصر اهن تغییرات عمده‌ای در شیوهٔ تدفین بوجود آمده و بر خلاف سابق که مردگان در درون منازل دفن می‌شوند، در این عصر به محوطه‌هایی به نام قبرستان منتقل شده اند . تغییر وضعیت در تدفین با ورود اقوام مهاجر و نفوذ فرهنگ مهاجمین در فرهنگ اقوام بومی تأثیر عمیقی داشته است . تجوه تدفین مردگان در اکثر نقاط فلت ایران به سه نوع است :



  • قبور حفره ای
  • قبور خمره ای
  • قبور حفره‌ای با پوشش سنگی


 معماری, قبور ,عصر, اهن, گنج ,گنج یابی ,دفینه ,گنج یاب ,زیرخاکی ,عتیقه


ایرانیکان یکشنبه 18 مرداد 1394 زمان : 12:04 نظرات (0)
بازدید : 43

شيراز، نامي خيال انگيز , شهری دلربا
در افسانه ها آمده است كه شيراز فرزند تهمورس (از پادشاهان سلسله پيشداديان) شهر شيراز را تأسيس كرد و نام خود را بدان بخشيد. به روايتي ديگر، نام اين ديار، "شهرراز" بوده كه به اختصار شهر از و شيراز خوانده شده است.
در حالي كه بر اساس تحقيقات "تدسكو" شيراز به معناي مركز انگور خوب است، "ابن حوقل"، جغرافي دان مسلمان قرن چهارم هجري، علت نامگذاري شيراز شباهت اين سرزمين به اندرون شير مي داند، چرا كه به قول او عموما" خواربار نواحي ديگر بدانجا حمل مي شد و از آنجا چيزي به جايي نمي بردند. و بالاخره بنا به نوشته كتاب "صورالاقاليم"، از جهت وجود دام هاي بسيار در دشت شيراز، آنجا را "شيرساز" ناميده اند.باري، بيش از هر چيز نام زيبا و سحرانگيز شيراز كه واژه اي فارسي است، بهترين گواه بر اين باور است كه برخلاف پندار پاره اي از جغرافي دانان مسلمان، تأسيس اين شهر به قرن ها قبل از ورود اسلام به ايران باز مي گردد، شيراز، هم اكنون نيز در محل تقاطع مهمترين راه هاي ارتباطي شمال به جنوب و شرق به غرب كشور است و اين موقعيت در ادوار قبل از اسلام شاخص تر بوده، چرا كه در عهد هخامنشيان، شيراز بر سر راه شوش (پايتخت هخامنشي) به تخت جمشيد و پاسارگاد بوده و در عهد ساسانيان راه ارتباطي شهرهاي بسيار مهمي چون بيشابور و گور با استخر، از جلگه شيراز مي گذشت. در نتيجه مسلم است كه چنين محل حاصلخيز و خوش آب و هوايي كه در تقاطع مسيرهاي مهمي كه برشمرده شد، قرار داشته، هرگز خالي از آبادي و سكنه نبوده است. وجود آثار قديمي مانند قصر ابونصر در حوالي شيراز كه قدمت آن به دوره اشكانيان مي رسد و نقوش برجسته برم دلك، (در چندكيلومتري شرق قصر ابونصر) كه از آثار دوره ساساني است و قلعه بزرگ بندر (فهندر، پهندر، قهندز، كهندژ) در سمت شرق تنگ سعدي و چند نقش برجسته در دهكده گويم در چهار فرسنگي شمال غرب شيراز و همچنين پيدا شدن سكه هايي در ضمن حفاري هاي قصر ابونصر، كه بر آنها با خط پهلوي نام شيراز نقش بسته است، جملگي بر وجود شهر يا بلوكي به نام شيراز، در همين محل در دوران قبل از اسلام دلالت دارد.
علاوه بر آنچه گفته شد، كاوش هاي باستان شناسي در تخت جمشيد، به سرپرستي كامرون در سال 1314 ه.ش، به پيدايش خشت نبشته هايي انجاميد كه بر روي چند فقره از آنها نام شيراز مشخص بود. بدين ترتيب مي توان احتمال داد، اين وادي كه در عهد رونق تخت جمشيد، آبادي كوچكي بيش نبوده است، بعد از انهدام پايتخت هخامنشيان، سمندروار از دل خاكستر آن ديار برپا خاسته است.
آخرين كلام اين كه در اشعاري از شاهنامه فردوسي، استاد حماسه سراي طوسي، به مناسبت هايي از شيراز ياد شده، مثلاً راجع به شيراز در عهد كيانيان آمده است:

دوهفته در اين نيز بخشيد مرد
سوم هفته آهنگ شيراز كرد
هيونان فرستاد چندي ز ري
سوي پارس، نزديك كاوس كي

و در مورد شيراز، در روزگار اشكانيان، چنين مطالبي ذكر شده است:

چو بنشست بهرام زاشكانيان
ببخشيد گنجي به ارزانيان
... ورا بود شيراز تا اصفهان
كه داننده اي خواندش مرزمهان

و بالاخره اينكه در عهد پيروز و قباد ساساني، سپهبد ايران، "سوفراي" از اهالي شهر شيراز بود

... بدان كار شايسته شه "سوفراي"
يكي پايه ور بود و پاكيزه راي
جهان ديده از شهر شيراز بود
سپهبد دل و گردن افراز بود

استخري در كتاب مسالك و ممالك كه در نيمه اول قرن چهارم هجري تأليف شده است، راجع به آثار و بقاياي فرهنگي قبل از اسلام، در شيراز مي گويد:
شيراز قلعه اي به نام شاه موبد دارد. وي همچنين از دو آتشكده به نام هاي كارستان و هرمز در آن سرزمين ياد مي كند.
باري در مجموع گفتار استخري كه شيراز سيزده ناحيه (طسوج) دارد كه در هر كدام از آنها قراء و كشتزارهايي موجود است كه متصل به هم قرار گرفته اند. و نيز نظر ابن بلخي كه در روزگار ملوك فرس، شيراز ناحيتي بود و حصاري چند بر زمين، مي تواند روشنگر قدمت شيراز، به عنوان يك سرزمين مسكون آباد (و نه يك شهر بزرگ) باشد...

شیراز, فارس, استان, گنج ,گنج یابی ,دفینه, گنج یاب ,زیرخاکی

ایرانیکان یکشنبه 18 مرداد 1394 زمان : 11:56 نظرات (0)
بازدید : 103

نگاهی به شهرهای باستانی و تاریخی ایران

مسجد ملك
مسجد ملك از نوع مساجد چهار ايواني و يكي از بزرگترين مساجد كرمان است. قدمت اين مسجد به قرن پنجم هجري يعني زمان سلجوقيان مي‌رسد. قسمت‌هاي مختلف مسجد مخصوصاً صفه اصلي در زمان وكيل الملك(1285 هجري‌قمري) و ايوان شرقي در قرن اخير به وسيله مرحوم ديلمقاني بازسازي گرديده است. آنچه از قسمتهاي اصلي دوره سلجوقيان به جاي مانده، برج آجري ضلع شمال شرقي و سه محراب گچبري‌شده است كه يكي از محراب‌ها بر اثر تغييراتي كه در بنا صورت گرفته در حال حاضر در پشت‌بام شبستان امام‌حسن(ع) قرار دارد. برج آجري مذكور نيز فرو ريخته و فقط قسمتي از آن باقي مانده كه حفاظت و مرمت گرديده است.

مسجد چهل ستون
اين مسجد به فرقه شيخيه تعلق دارد و در نبش خيابان شريعتي قرار گرفته است. مسجد به همت حاج‌آقاعلي‌رفسنجاني در سال 1286 هجري قمري به اتمام رسيده است. مسجد چهل‌ستون به تقليد از مسجد وكيل شيراز متشكل از چهل ستون سنگي يكپارچه و بخش‌هاي الحاقي است كه بر وسعت و زير بناي آن افزوده است.

آرامگاه شاهزاده حسين جوبار
شاهزاده جوبار يكي از بقاع متبركه بخش جوبار از توابع كرمان است. بناي اين زيارتكاه به دوره صفويه مربوط است كه در دوره قاجاريه تعمير و تكميل شد.
بناي شاهزاده حسين متشكل از حياط، حرم، گنبد و رواق مي‌باشد. از تزئينات جالب توجه دوره صفويه آن كاربندي رواق اطراف حرم را مي‌توان نام برد.
وضعيت جفرافيايي :
شهر تهران در دامنه جنوبي كوههاي البرز و حاشيه شمالي كوير مركزي ايران و در دشتي نسبتا هموار واقع شده است كه شيب آن از شمال سمت جنوب ميباشد . و به وسيله دو رود اصلي كرج در غرب و جاجرود در شرق بهمراه رود هاي فصلي جعفر آباد يا همان دربند – دارآباد – دركه – كن كه همگي از شمال به جنوب جريان دارند مشروب ميشود. شهر تهران از نظر جغرافيايي در 51 درجه و 33 دقيقه طول غربي و 35 درجه و 36 دقيقه تا 35 درجه و 44 دقيقه عرض شمالي قرار گرفته و ارتفاع آن در جنوب 1100 - در نواحي مركزي 1200 – در شمال 1700 متر از سطح دريا ميباشد .

تهران داراي آب هواي گرم و خشك است و فقط نواحي شمالي آن كه در دامنه هاي كوهستاني البرز واقع شده است اندكي معتدل و مرطوب است. هواي تهران در تابستان گرم و خشك و در زمستان معتدل و گاه سرد است. حداكثر دماي ثبت شده حدود 44 و حداقل 20- و متوسط ساليانه 17 درجه سانتيگراد مي باشد . و ميزان بارندگي سالانه آن 200 تا 400 ميلي متر است و از نظر زمين لرزه جزو مناطق پر زيان محسوب ميشود .

نام تهران براي نخستين بار در يكي از نوشته هاي تئودوسيوس يوناني در حدود اواخر سده دوم پيش از ميلاد به عنوان يكي از توابع ري ذكر گرديده، قديمي ترين سند فارسي موجود درباره نام تهران نشان ميدهد كه تهران قبل از سده سوم هجري قمري وجود داشته است، زيرا نويسنده اي بنام ابو سعد سمعاني در كتاب خود از شخصي بنام ابوعبدلله محمد ابن حامد تهراني رازي نام ميبرد كه اهل تهران ري بوده و در سال 261 هجري قمري برابر 874 ميلادي در كذشته است.

ابوالقاسم محمد ابن حوقل به سال 331 هجري قمري در توصيف شهر تهران نوشته است كه : «تهران در شمال شهر ري واقع شده است و داراي باغهاي فراواني است و ميوه آن بسيار متنوع است.»

ابواسحاق استخري در كتاب المسالك و الممالك به سال 340 هجري قمري درباره تهران به تفصيل سخن گفته است و ابن بلخي در كتاب خودش به نام فارسنامه كه حدود سال هاي500 هجري قمري نوشته است از آثار تهران سخن به ميان آورده است .

نجم الدين ابوبكر محمد ابن علي ابن سليمان راوندي در كتاب معروف خويش به نام راحةالصدور به سال 599 هجري قمري روايت كرده است كه مادر سلطان ارسلان سلجوقي كه در سال 561 هجري قمري از ري قصد عزيمت به نخجوان را داشت در نزديكي تهران فرود آمد و درهمان ايام خود سلطان نيز در دولاب كه ناحيه اي در جنوب خاوري تهران است اقامت داشت.

در زمان پادشاهان صفوي كم كم تهران شهرتي پيدا كرد و آبادي و رونق اين شهر به ويژه در دوره سلطنت شاه طهماسب اول آغاز گرديد. چون جد اعلاي صفويه به نام امامزاده حمزه مجاور بقعه حضرت عبدالعظيم در شهر ري مدفون بود از اين رو سلاطين مزبور هرچند گاه براي زيارت قبر جدشان به تهران مي آمدند.

شاه طهماسب اول گذشته از اين ، به علت وجود آبهاي گوارا و باغهاي فراوان و شكارگاههاي مناسب اطراف شهر تهران را دوست ميداشت و به مرور در اين محل به سكونت هاي تقريبا طولاني مي پرداخت ، به حدي كه دستور داد دور شهر را برج و باروي مقاومي و بناهاي تازه و كاروانسراها در داخل آن بنا كنند ، به همين مناسبت در سال 961 هجري قمري حصاري به دور شهر بنا نهادند كه از چهار دروازه و 114 برج به تعداد سوره هاي قرآن تشكيل مي يافت و مصالح آن را از معادني تامين كردند كه بعدها به چاله ميدان و چاله حصار موسوم گرديد. حدود بارويي كه به فرمان شاه طهماسب اول به دور شهر كشيده شد تقريبا 6 هزار قدم و بشرح زير بود:

از سمت جنوب خيابان مولوي فعلي
از سمت شرق خيابان ري فعلي
از سمت غرب خيابان شاهپور
از سمت شمال خيابان هاي امير كبير و سپه

و محوطه ارگ با داشتن حصار مخصوص و خندق جداگانه در وسط شمالي شهر قرار داشت .

از چگونگي محلات و موقعيت آنها چنين بر مي آيد كه قسمت مغرب و شمال غربي شهر داخل باروي عهد شاه طهماسب غالبا باغستان بوده و خانه هاي مسكوني بيشتر در عودجالان و چاله ميدان قرار داشته است و قسمت بازار محل كسب و كار بازرگانان و پيشه وران آن زمان بوده است. شاه عباس اول نيز تا چندي به پيروي از شاه طهماسب همين رويه را تعقيب كرد و به آباداني تهران همت گماشت و دستور داد باغ بزرگي به نام چهار باغ در تهران احداث كنند و ساختماني براي سكونت موقتي خاندان سلطنتي بنا نهند.

در سال 1200 هجري قمري تهران براي اولين بار توسط آغا محمد خان قاجار به عنوان پايتخت انتخاب گرديد. در زمان آقا محمدخان قاجار تنها به ساختن عمارت تخت مرمر اكتفا گرديد ولي در زمان فتحعلي شاه محلات جديد و ساختمانهاي تازه چندي در تهران ايجاد گشت كه از آن جمله بناي مسجد شاه – مسجد سيد عزيز الله – مدرسه مروي – قصر قاجار – نگارستان و لاله زار را ميتوان نام برد.

در زمان محمد شاه محله اي بنام عباس آباد در جنوب بازار و يك باغ و ساختمان بزرگتر نيز به نام عباس آباد در شمال تهران (عباس آباد كنوني) و محله ديگري به نام محمديه كه سابقا ميدان پاتقاتوق ناميده ميشد بر محلات ديگر افزوده شد و آب رودخانه كرج را بوسيله نهري بنام نهر كرج به تهران منتقل ساخت. و همچنين احداث باغ داوديه (محله فعلي داوديه) و بخشي از بناي مسجد جمعه و بازار بين الحرمين از جمله آثار زمان محمد شاه ميباشد. در زمان سلطنت ناصرالدين شاه به همت امير كبير تاسيساتي چون مدرسه دارالفنون، بازار امير، بازار كفاشها، سراي امير پديد آمد.

در سال 1275هجري قمري براي اولين بار براي تهران نقشه تهيه گرديد. در سال 1284 هجري قمري نقشه جديد تري از تهران با همكاري مهندسين فرانسوي تهيه شد. و اراضي جديدي را داخل محدوده شهر نمودند و شهر را بوسيله خندقها و بارو هاي جديد به شكل هشت ضلعي محدود ساختند و ارتباط شهر با خارج را بوسيله دوازده دروازه به نام هاي دروازه هاي شميران، دولت، يوسف آباد، دوشان تپه، دولاب، خراسان، باغشاه، قزوين، گمرك، حضرت عبدالعظيم، غار و خاني آباد تامين نمودند .

علاوه بر دروازه هاي دوازده گانه بالا كه تا سال 1309 شمسي همچنان پا برجا بود، پاره اي بنا ها و باغها. محلات ديگر در زمان سلطنت ناصر الدين شاه ايجاد گرديد كه بعضي از آنها هنوز پابرجاست و از بقيه جز نامي باقي نمانده است. كه ميتوان به شرح زير نام برد :

باغ و كاخ گلستان، باغ و كاخ صاحب قرانيه، باغ و قصر سلطنت آباد، باغ و عمارت بهارستان (واقع در ميدان بهارستان فعلي)، مدرسه و مسجد سپهسالار، پارك ميرزا علي خان امين الدوله، باغ و عمارت مسعوديه (محل سكونت مسعود ميرزا فرزند ناصرالدين شاه)، باغ و عمارت علي قلي خان مخبرالدوله (ميدان مخبرالدوله فعلي) ، پارك اتابك (محل سکونت ميرزا علي اصغر خان اتابك صدر اعظم و محل فعلي سفارت روسيه )، باغ حسن آباد (از آثار ميرزا حسن خان مستوفي الممالك و ميدان حسن آباد فعلي) ، باغ و عمارت اميريه (متعلق به امير كبير كامران ميرزا فرزند ناصرالدين شاه و محل فعلي خيابان اميريه)، باغ و عمارت منيريه (محل سكونت منير السلطنه مادر كامران ميرزا و محله منيريه فعلي)، باغ فرمانفرما (فرمانيه فعلي)، باغ و عمارت كامران ميرزا (محله كامرانيه فعلي)، بقعه معروف به سر قبر آقا (مدفن سيد زين العابدين امام جمعه داماد ناصرالدين شاه)، ميدان امين السلطان (هنوز هم به همين نام برقرار است )، باغ فردوس (محله كنوني باغ فردوس تجريش كه به وسيله معير الممالك ساخته شد)، بناي شمس العماره ، بازارآهنگرها، مسگرها، بازارچه هاي مروي و نايب السلطنه و محله سنگلچ، خاني آباد، قنات آباد، پاچنار، گود زنبوركخانه و بازار بزرگ.

اهواز مركز استان خوزستان است. باني و تاريخ بناي شهر اهواز بدرستي معلوم نيست، عيلاميان شهري در حدود اهواز بنام «اكسين» بنا كرده بودند. پس از ويراني آن، شهر اهواز در دوران اشكانيان، تجديد بنا گرديد و پس از اشكانيان، اردشير ساساني به بناي مجدد اهواز همت گماشت و در دوران پس از ساسانيان نيز شهر اهواز دستخوش ويراني شد كه باز به عمران آن پرداختند. ابن منشاد مي‌نويسد: اهواز شهر بزرگي است، مردمش زرتشتي و مسلمان و انبار كالاها و فرآورده‌هاي خوزستان شكر، بافته‌هاي پشمي، جامه‌هاي ديبا، پارچه‌هاي كنفي و ديگر محصولات را از همه شهرهاي ايران به اهواز مي‌آورند و از اين شهر و به وسيله كشتي از راه خليج فارس به هندوستان و چين و از راه بصره و عراق و اصفهان به ساير كشورهاي جهان حمل مي‌كنند. بازرگانان و سوداگران و بيگانگان در اين شهر سود بسيار مي‌برند. نام اهواز با كالاهاي شكر و پارچه، در همه جهان مشهور و به بزرگي موصوف بود و به همين جهت عرب‌ها اين شهر را «سوق‌الاهواز» ناميده‌اند. از قرن ششم هجري قمري به بعد به علت خراب شدن سد شادروان و همچنين جنگل‌ها و اغتشاشات داخلي و بروز بيماري‌هاي وبا و طاعون، اهواز رو به خرابي رفت تا آن كه در سال هزار و سيصد هجري قمري همزمان با حفر كانال سوئز و توجه اروپائيان رونق تازه‌اي گرفت. ناصرالدين شاه قاجار هم از اين فرصت براي گسترش كشتيراني بر روي رود كارون استفاده كرد و توسط والي خوزستان در كنار اهواز قديم بندرگاهي به نام «بندر ناصري» احداث كرد. در پي احداث اين بندر نام اهواز به «ناصريه» تبديل شد ولي در دوره پهلوي به نام قديمي «اهواز» خوانده شد.

جاذبه هاي طبيعي

رودخانه كارون
رود كارون پرآب‌ترين و طويل‌ترين رودخانه ايران است. اين رود از چشمه‌سارهاي دامنه كوه‌هاي ونك و زردكوه بختياري سرچشمه گرفته و به نام آب كوهرنگ از دره غربي زردكوه به سوي جنوب غربي روان مي‌شود. پس از ورود به درياچه سد كوهرنگ قسمتي از آب آن توسط تونلي كه در شكم كوه كاركنان حفر شده، به سرچشمه زاينده‌ رود مي‌ريزد و قسمت ديگر آن از سد عبور كرده و پس از طي مسير طولاني و پرپيچ و خم با رودخانه خرسان مخلوط شده و به استان خوزستان وارد مي‌شود. در خوزستان با آب دره بردنخش و آب سوسن در هم مي‌آميزد و سپس با آب سرحوض و با رودخانه مرغاب مخلوط مي‌شود و پس از عبور از دهستان انديكا به دهستان دشت لالي وارد مي‌شود. در دهستان مزبور با رودخانه شور آب كيارس مخلوط شده و پس از عبور از دهستان عقيلي شوشتر به دهستان گتوند داخل مي‌شود. در هشت كيلومتري شمال غربي شوشتر با رودخانه شور مخلوط مي‌گردد و سپس به رودخانه هورام در بند قير متصل شده و در همانجا با رودخانه دز كه بزرگترين و مهمترين ريزآب كارون به شمار مي‌آيد، در هم مي‌آميزد. از آنجا به دهستان عناقچه و سپس با پيمودن پيچ و خم‌هاي فراوان به سوي شهر اهواز و سپس به شهرستان خرمشهر داخل مي‌شود. در شرق شهر خرمشهر به دو شاخه تقسيم مي‌گردد. شاخه غربي به نام بهمنشير رود به جنوب غربي جريان يافته و از طريق خور موسي به خليج فارس راه مي‌يابد و شاخه شرقي از جنوب خرمشهر مي‌گذرد و به رودخانه اروندرود مي‌ريزد.

تاريخچه شهر كرد
در متون تاريخي از مكاني به نام چالشتر در ناحيه شهركرد به عنوان مركز حكومتي نام برده شده كه خرابه‌هاي ديوار قلعه آن امروز به جاي مانده است. شهر كرد گويا مكاني پاسگاهي بوده است معروف به دهكرد و از حدود سال 1300 با تعيين نماينده مركزي و استقرار دوائر دولتي آغاز به رشد كرده است. پيش از آن و در دوران‌هاي گذشته، منطقه دستخوش جنگ‌هاي خوانين، كشمكش‌هاي ميان حكومت مركزي و قدرت‌هاي محلي بوده است. نوسانات سياسي داخلي منطقه از يك سو و تغييرات حكومت‌هاي مركزي از سوي ديگر مجال و فرصت رشد و تكامل را به روستاها و شهرهاي منطقه نداده است. در كنار اين عامل تاريخي، دور بودن از شبكه راه‌هاي اصلي و مراكز شهري ايران علت ديگري در عقب ماندگي نسبي شهر نشيني و صنعتي منطقه محسوب مي‌شود.
پس از سال 1300 و تا سال 1340 دهكرد و منطقه چهارمحال و بختياري (معروف به شهر چهار محال) از طريق مركز اصفهان اداره مي‌شد و از آن پس تا سال 1352 شهركرد مركز فرمانداري كل چهار محال و بختياري و سپس به مركز استاني با همين نام تبديل شد و در حال حاضر شهري رو به آباداني و توسعه است.
بناهاي تاريخي
مدرسه علميه( اماميه)
اين شهر از بناهاي جالبي است كه به همت مرحوم ميرسيدمحمد، امام جمعه وقت شهركرد به جاي خرابه‌هاي تيمچه آرمناي كدخدا ساخته شد.
اين بنا داراي حجره‌هاي گوناگون و صحن نسبتاً بزرگي است كه تا به حال عده زيادي از طلاب علوم ديني در آن به تحصيل پرداخته‌اند. اين مدرسه و متعلقات آن در سال 1312 به توليت و نظارت امام جمعه وقت به ثبت رسيد.
 
آرامگاه دهقان سامان
ابوالفتح دهقان ساماني ( سيف‌الشعرا) مردي صوفي مسلك و عارف بود كه در ميان ايلات بختياري مي‌زيست و درسال 1326 هجري قمري در گذشت. وي كه جهان را در منشور اشراق و ارفان مي‌ديد، زندگي پر رمز و رازي داشت. مقبره اين عارف ايلياتي در حدود 28 كيلومتري شمال شهركرد قرار دارد و مانند زندگي‌اش به شكل عجيب و پر رمز و رازي بنا گرديده است. اين آرامگاه بر روي پل زمانخان قرار دارد كه بر روي رودخانه سامان ايجاد شده است.بناي آرامگاه دهقان ساماني از لحاظ شيوه ساخت و نوع معماري بسيار در خور توجه مي‌باشد.
.
قلعه شلمزار
اين قلعه در شلمزار واقع شده و در كنار باقي مانده اين بنا، آثاري از دوره قاجاريه وجود دارد كه توسط خوانين بختياري احداث و مورد استفاده قرار مي‌گرفته است.
اين قلعه عمارتي است به مساحت يك هزار متر مربع كه در تاريخ 1307 هجري قمري به دستور مرتضي قلي‌خان صمصام ساخته شده است. اين بنا به شكل مربع مستطيل و به صورت دو طبقه است. طبقه اول داراي چندين اطاق به صورت طاق و چشمه و با خشت‌خام ساخته شده كه بسيار محكم و سالم باقي مانده است. جلو اين اطاقها را ايواني با ستونهاي سنگي در بر گرفته كه به صورت زيبايي حجاري و تزيين شده است. طبقه دوم خرابشده و آثاري از آن باقي نمانده است.
 
قلعه جونقان
جونقان يا جونقون شهر كوچكي است در 38 كيلومتري شهركرد كه مقر سكونت خوانين بختياري بود. علي قلي خان سردار اسعد در سال 1318 هجري‌قمري، قلعه كاياني در اين محل براي سكونت خود ساخت كه 14 هزارمترمربع مساحت و نمادهاي بيروني متفاوتي داشت. ستون‌هاي سنگي آن هر كدام چند قطعه در اشكال مختلف بنا شده، به طوري كه در قسمت بالا، اين ستون‌هاي چهارگوش است.در چند سال اخير بخش اعظم تزيينات بنا از بين رفته است و به جز قسمت محدودي از قلعه كه اختصاص به كتابخانه عمومي دارد، بقيه رو به نابودي است
حمام درب امامزاده
اين بنا روبروي مسجد اتابكان شهر كرد قرار دارد و يكي از بناهاي باستاني استان است. شالوده اوليه بنا در زمان اتابكان لرستان گذاشته شد. در دوره‌هاي صفوي، زنديه و قاجاريه مرمت و تعمير شد. اين حمام داراي يك فضاي وسيع بيروني به نام رختكن است كه زير سقف دارد و از كف زمين 70 سانتي متر ارتفاع دارد و به وسيله يك دهليز منحني، به تطهير خانه و گرمخانه متصل مي‌شود. صحن وسيع گرمخانه بر چهار ستون سنگي استوار است و روشنايي آن به وسيله شيشه‌هاي كوچك محدب تامين مي‌شود. در طرفين شمال و جنوب صحن گرمخانه دو حوض مستطيل شكل واقع شده است. در طرفين خزينه بزرگي كه بوسيله چهار پله سنگي بالا مي‌رود، دو خلوتگاه زيبا و مربع شكل وجود دارد كه جايگاه اعيان و اشراف در فصل تابستان بود.
سنگ نوشته‌هاي مشروطيت ( پير غار)
پير غار از تفريحگاه‌هاي منطقه چهارمحال است كه در بخش ديزج قرار دارد. در اين محل، چشمه‌هاي آب از داخل سنگها در جريان است. برروي قسمتي از تپه سنگي اين منطقه، سه سنگ نوشته به زبان فارسي كه بر روي آن شرح لشكر كشي بختياري‌ها به فرماندهي سردار اسعد به تهران و نقش آن‌ها در انقلاب مشروطه ثبت شده است، ديده مي‌شود. غاري نيز در اين محل وجود دارد كه به علت فرو ريختگي سقف، ورود به آن ممكن نيست.

تاريخچه شهر نيشابور
اين شهر درسال 31 هجري و در زمان خلافت عثمان فتح شد و در دوره اسلامي، يكي از چهار شهر بزرگ خراسان بوده است. وسعت و عظمت اين شهر در حدي بوده است كه آن را ”ام البلاد“ مي خوانده اند. در اوايل دوره اسلامي، وسعت و عظمت اين شهر به حدي بود كه شهرتي جهاني يافت. به همين سبب نيز برروي سكه هايي كه در دوران خلفاي اموي و عباسي ضرب مي شد، نام اين شهر نيز ديده مي شود. نيشابور در زمان غزنويان و سلجوقيان از شهرهاي مهم و معتبر خراسان محسوب مي شد. اين شهر كه يكي از مراكز تمدن و هنر ايران و خراسان است و شاعران و انديشمندان بسياري را درخود پرورانده است، در مسير جاده ابريشم قرار داشته و اكتشافات باستان شناختي قابل توجهي در آن صورت گرفته است. نيشابور هم اكنون شهري بزرگ و آباد است و آثار ديدني بسياري دارد.

مراکز تاريخي و باستاني
آرامگاه نظام الملك بكروي
اين آرامگاه در كدكن نيشابور واقع است. اين شهر، چندين مسجد دارد كه قديمي ترين آن ها روي تپه اي در محله بالاي شهر ساخته شده است . اين بنا از آثار معماري قبل از دوره ایلخاني مي باشد.

آرامگاه حكيم عمر خيام
يكي از ديدني ترين باغ هاي ايراني، باغي است كه بناي آرامگاه حكيم عمر خيام، در ميان آن قرار گرفته است. اين باغ به خود وي تعلق داشته است. حكيم ابوالفتح عمربن ابراهيم، مشهور به خيام نيشابوري، فيلسوف، رياضي دان، منجم و شاعر ايراني، در اواخر قرن پنجم و اوايل قرن ششم هـ .ق مي زيسته است؛ و احتمالاً بين سالهاي 530- 506 هـ .ق وفات يافته است. آرامگاه اين فيلسوف، در شرق آرامگاه امام زاده محمد محروف و ابراهيم قرار دارد.

آرامگاه شيخ عطار نيشابوري
فريدالدين ابوحامد محمدبن ابوبكر ابراهيم بن اسحاق عطار نيشابوري، شاعر و عارف نامي ايران در حدود سال 540 متولد شد. در 618 هـ .ق جهان را بدرود گفت. مقبره عطار نيشابوري در فاصله 6 كيلومتري شرق نيشابور، در نزديكي امامزاده محروق و آرامگاه خيام واقع گرديده است. ساختمان قديمي مقبره، از آثار امير علي شير نوابي و دوره سلطان حسين بايقرا است كه در كتاب تذكره دولت شاه، ذكري از آن رفته است. اكنون از بناي اميرعلي شير نوابي كه دولت شاه بدان اشاره كرده است، جز سنگ ميله بالا سر قبر كه تاريخ بنايش ظاهراً 891 هـ .ق بوده چيزي باقي نمانده است.

آرامگاه فضل بن شاذان
اين بنا در آبادي فضل در حومه نيشابور قرار دارد و تمامي آن از آجر ساخته شده و در نماي خارجي آن هيچ گونه تزئيني به كار نرفته است. گنبد فراز بقعه داراي پوششي از كاشي است. بناي آرامگاه به طور مكرر مرمت شده است و نشاني از آثار قديمي در آن ديده نمي شود. ابومحمد فضل بن شاذان، از مشايخ بزرگ علم حديث در نيمه اول قرن سوم و فقيه متكلم شيعي است.

آرامگاه كمال الملك
در باغ شيخ عطار نيشابوري، مقبره محمد غفاري ميرزا بزرگ كاشاني ملقب به كمال الملك از مفاخر نقاشي ايران قرار گرفته است. اين بنا با سبك جديد و به صورت مشبك با شش ايوان 1341 برروي مقبره كمال الملك ساخته شده است. اين مقبره در شهر نيشابور واقع شده است.

آتشكده نيشابور
در شهرستان نيشابور آتشكده اي قديمي قرار دارد كه به دوره پيش از اسلام مربوط است.

جاذبه هاي طبيعي
چشمه گرماب طاقانكوه
چشمه معدني گرماب طاقانكوه، در فاصله 8 كيلومتري جنوب جاده سبزوار به نيشابور، و 44 كيلومتري نيشابور واقع شده است. اطراف چشمه از رسوبات آبرفتي دوره چهارم پوشيده شده است. آب چشمه فوق از دسته آب هاي كلروره سولفاته سديك مي باشد.

چشمه خم تركان
چشمه خم تركان واقع در قدمگاه نيشابور به فاصله 131 كيلومتري مشهد از زمين مي جوشد. اطراف مظهر چشمه را رسوبات آبرفتي دوران چهارم پوشانده است.

اماکن زيارتي و مذهبي
امامزاده محمد محروق
اين امامزاده با گنبد كاشي كاري و ايوان هاي بلند در وسط باغ مشجري قرار گرفته است و از ابنيه زيباي قرن دهم به شمار مي رود. درزير گنبد، قبر امامزاده محمد محروق واقع شده است. كتيبه كاشي معرق ايوان و صندوق منبت و در ورودي حرم از زمان شاه طهماسب اول (قرن دهم هجري) است. در اين بقعه، يكي از اولادان حضرت موسي بن جعفر (ع) نيز مدفون است.

بقعه قدمگاه
اين بقعه، بناي زيبايي است كه از قرن يازدهم هجري قمري به يادگار مانده است. اين بقعه كه به صورت هشت گوش با ايوان هاي بلند و طاق نماهاي دوطبقه، مزين به كاشي هاي خشت هفت رنگ و قطار گچ بري است، در وسط باغ بزرگي در روستاي قدمگاه قرار گرفته است. از كتيبه تاريخ آن چنين استنباط مي شود كه بنا، به امر شاه سليمان، و در سال 1091 هـ .ق ساخته شده است .
آبادان
تاريخچه‌ شهر آبادان
آبادان نام بندر و جزيره دلتا مانندي است كه در گذشته «عبادان» نام داشته است. ياقوت حموي جزيره بزرگ را كه بين دو رود يعني اروندرود و كارون واقع شده «ميان رود» نام داده است. ناصر خسرو قبادياني نيز در سال چهارصد و سي و هشت ه‍-ق آبادان را ديده و آن را توصيف كرده است. در اواخر قرن سيزدهم هجري قمري آبادان به واسطه وجود صنعت نفت رونق و گسترش يافت. در سال 1909 ميلادي شركت نفت به دنبال عمليات استخراج نفت در خوزستان پالايشگاه و تصفيه‌خانه‌هاي عظيمي در آبادان ايجاد كرد. پس از ايجاد پالايشگاه اهميت اقتصادي، سياسي و بين‌المللي اين جزيره افزايش يافت. در زمان سلطنت رضاشاه پهلوي نام عبادان به آبادان تغيير يافت. شهر آبادان قبل از حمله‌ عراق به ايران در سال هزار و سيصد و پنجاه و نه خورشيدي از شهرهاي بسيار باشكوه و آباد ايران بشمار مي‌رفت. در حال حاضر كار بازسازي و نوسازي اين شهر به اتمام رسيده است.
تاريخچه شهر شوشتر
شوشتر از شهرستانهای استان خوزستان و از طرف مشرق به مسجد سلیمان و از طرف مغرب به دزفول و شوش واز طرف جنوب به اهواز و ازطرف شمال به دزفول و کوههای بختیاری محدوداست.این شهرازقرن ششم هجری که اهواز رو به انحطاط رفت مرکزخوزستان شد و تا اواخر دورهٔ قاجاریه مرکزیت خود را حفظ کرد. دژ سلاسل که در شوشتر واقع بود، در آن زمان مرکز والی خوزستان بود



معنای کلمه شوشتر
به گفته برخی کلمهٔ «شوشتر» صفت تفصیلی از«شوش» یعنی «شوش» به علاوه«تر» می‌باشد و شوش به معنی خوب و شوشتر به معنی خوبتر است.


شوشتر پیش از اسلام

پس از طوفان نوح مردم شوشتر در کپرها که از چوب و نی ساخته شده بود زندگی می‌کردند و بعضی درغارها و جنگلها مسکن می‌نمودند.آنها در رنج و تعصببه سر می‌بردند و«هوشنگ پیشدادی» فرمان داد که مردم خانه بسازند و خانه‌ها را نزدیک به هم بسازند. حصاری به دورخانه‌ها بکشند و چون مردم درمساکن خودقرارگرفتند و از زحمت گرما و سرما و باد و باران اسوده دل گشتند از اسیب سباع و حیوانات وحشی رهایی پیدانمودند این وضع ایشان را بسیارخوش امد و آن شهررا شوش گفتند که به لغت قدیمییعنی «خوب».بعد از ان در محل شوشتر فعلی وضع برای زندگی خوبتر و مناسبتر بود و درآنجا شهر دیگری ساختند چون این محل ازشوش خوبتر وبهتر بود انجا را شوشتر نامیدند به زبان تازی شوشتر را «تستر» گویند. باروی شوشتر باروی اول شهری است که بعد ازطوفان نوح بناشده‌است و بعضی تستر را نام شخصی دانسته‌اند که شوشتر را فتح نمود.البته این موضوع صحت چندانی ندارد.انچه را که از«تذکره شوشتر» نقل کردیم چه صحیح بدانیم و چه غلط، خود دلیلی است برقدمت شهر شوشتر.


شوشتر پس از اسلام

گذشته از اینکه شوشتر پیش از اسلام یکی از شهرهای مهم و حتی در اکثر موارد به‌عنوان مرکز ایالت خوزستان و حتی پایتخت ایران بوده‌است، پس از ورود اسلام به ایران و فتح این شهر توسط مسلمین نیز اهمیت خود را حفظ کرد و در ردیف مهم‌ترین شهرهای ایران قرار گرفت و از آن پس بیش از سیزده قرن مرکزیت خود را حفظ نمود تا اینکه در ابتدای حکومت پهلوی مرکزیت خوزستان از شوشتر به اهواز انتقال یافت. ذکر این نکته نیز لازم است که اگرچه مراکز ایالات همواره از اهمیت خاصی برخوردارند و به لحاظ این جایگاه توجه بیشتری جهت آبادانی آنها صورت می‌پذیرد اما در این خصوص مرکزیت شوشتر همواره از این مزیت بی بهره بوده و نتیجه معکوس داشته‌است و به این خاطر است که مرکز استان خوزستان، یکی از استراتژیک ترین استان‌های کشور بوده و بنادر متعددی نیز داشته از جمله خود شوشتر که شهر بندری بوده و تا یکصد سال پیش در رود کارون تا شوشتر کشتیرانی رواج داشته‌است. همچنین محل ارتباط بین ایران و اعراب بوده که این خصوصیت‌ها باعث می‌شده تا همیشه شوشتر در کشمکش بین حکومت‌ها، گروه‌ها و قبائل مختلف باشد و هر چند ساله یکبار به این شهر هجوم آورند.


شوشتر از دیدگاه تاریخ‌نویسان

حمدالله مستوفی دربارهٔ شهر شوشتر چنین گفته‌است: «اول ان را هوشنگ پیشدادی ساخت وخراب شد. اردشیر بابکان تجدید عمارات کردوشکلش برمثال اسب ساخت.»درزمان شاپور ساسانی|شاپور]] اسیران رومی روی رود کارون سدی بستند و جوی «دشتاباد» که مدارولایت تستربران است به سبب ان بندجاری شد.دوران شهرپانصدگام است وچهاردروازه داردوهوایش به غایت گرم است. زمینش برای کشاورزی بسیارمناسب است وغله وپنبه ونیشکردرانجابه خوبی به عمل می‌ایدومردم انجانیکواعتقادوسلیم طبع وبه خود مشغول ودرایشان هیچ فتنه وفضولی نبود.دیبای شوشترمعروف بودوان رابه همهٔ نواحی دنیامی بردند.حتی پرده کعبه وبیت الحرام ازدیبای شوشترتهیه می‌شدوگویاپردههای قصرخلفای عباسی نیزازشوشتربرده می‌شد.«مقدسی» می‌گوید «بافندگان ماهرپنبه ودیبادران بسیارند.ازهمه شهرهابرتراست.اضدادرادرخود� �مع ونزدجهانیان شهرت دارد.باغهایش پرازاترج وانارخوب وانگوروگلابی عالی وخرمامی باشد. بهشت خوزستان است.دیبای ان به مصروشام می‌برند.مردمش باخوشی می‌گذرانند.ازمیوه ودیگرخیراتش که مپرس.مراخوش امدوان راپسندید م.درتابستان ابی سردداردکه درکاریزدرزیرزمین روان است.پلی درازدرسمت جندیشاپورباقایقهاساخته اندوجزان راه ندارد.برسرپل گردشگاهی هست وگازران در آنجایند» در«تقویم البلدان» به نقل از«اللباب»و«العزیزی»امده است"تسترشهری است ازکورهٔ اهوازازخوزستان. تستردروسط بلاداست ودرهمهٔ بلاداهواز حدود و ثغوری جز در تستر نیست.چنانکه قبایل را در هر یک جای معینی است.هیچ شهری قدیمی تر از تستر نیست.



سلطنت یزدگرد سوم مقارن با آغاز خلافت ابوبکر، نخستین خلیفة اسلام بود. در زمان او اعراب که قومی بادیه نشین بودند، در زیر رایت اسلام متحد شدند و به فرمان ابوبکر نخستین خلیفة راشدین به ایران هجوم آورده و ایرانیان را به دین اسلام فرا خواندند. چون دولت ایران از پذیرفتن دین اسلام سر باز زد، اعراب مسلمان به طرف ایران سرازیر شدند و جنگهای ایران و عرب از سال ۶۳۳تا۶۴۳ میلادی بطول انجامید که مهم‌ترین آنها: جنگ قادسیه، جلولاء و نهاوند است.
جنگ قادسیه در رمضان ۱۴هجری مطابق با ۶۳۶ میلادی در محلی به نام قادسیه در پانزده فرسنگی شهر کوفه روی داد. سردار ایران رستم فرخزاد بود که ایران سپهبد یعنی فرمانده کل قوای ایران لقب داشت. سردار لشکر عرب سعدبن ابی وقاض از اصحاب رسول الله بود.
جنگ مدت چهار روز به طول انجامید. رستم فرخزاد بر اثر حادثه‌ای مجروح شد و به دست عربی به نام هلال بن علقمه به قتل رسید و درفش معروف کاویان که نشانة فتح و پیروزی ایران در جنگها بود به دست عربها افتاد. اعراب بر اثر این فتح سراسر خاک عراق فعلی رابه تصرف در آورند و در سال ۱۵ هجری تیسفون پایتخت امپراتوری ساسانی را بدون هیچ مقاومتی تسخیر کردند وبه غارت آن شهر تاریخی پرداختند.
یزد گرد پس از فرار از پایتخت به حلوان در محل قزل رباط کنونی که محل استواری در کوههای زاگرس بود، عقب نشست وقریب صد هزار لشکر فراهم آورد. مدت هشتاد روز سپاه ایران به سرداری مهران در برابر اعراب ایستادگی کرد. سرانجام مهران نیز کشته شد و لشکر عرب در این جنگ هم پیروز گردید. این نبرد که به جنگ جلولاء معروف شد، در سال ۱۶ مقارن با ۶۳۸ میلادی روی داد و پس از این شکست بود که یزدگرد به ری گریخت.
جنگ نهاوند، آخرین جنگ مهمی بود که در سال ۲۱ هجری مقارن با ۶۴۲ میلادی در حوالی شهر نهاوند با اعراب روی داد. در این جنگ نیز ایرانیان شکست خوردند و نتیجه آن برای اعراب بقدری درخشان بود که این جنگ را فتح الفتوح نامیدند
در زمان ایلامیها در حدود شهر کنونی اهواز شهری بنام اوکسین قرار داشته است اوکسین احتمالا تلفظ یونانی اوز یا هوز است مراد از آن همان خوزستان است . در زمان هخامنشیان هووج یا خوجستان یا همان هوجستان خوانده می شود و داریوش کبیر در کتیبه بیستون خوزستان را به همین نام هووج نام برده است . خوز به معنی نیشکر و خوزستان به زبان ایلام شکرستان در زمان اردوان چهارم از سلسله اشکانی اهواز مدتی پایتخت بوده است .
در جنگ اردشیر بابکان و اردوان پنجم که در رامهرمز صورت گرفت و اردشیر بر اردوان غلبه کرد اهواز صدمات بسیاری دید . اردشیر بابکان موسس سلسله ساسانیان در محل قدیمی شهر اهواز دوشهر بنا نهاد که در یکی از آنها بازاریان سکونت داشتند و در دیگری بزرگان و اشراف . در زمان ساسانیان بوی در زمان اردشیر بابکان و پسرش شاپور اول بر روی کارون در حدود اهواز سدهای زیادی ساخته شد از جمله سد اهواز یا بند اهواز که به سد خدا آفرین هم معروف بود و توسط اردشیر بابکان ساخته شد .
کانالهای آبیاری و نهرهای مختلف که از سد مذکور منشعب شده بود باعث آبیاری مزارع و نخلستانها و در نهایت سر سبزی و خرمی اهواز شده بود مثل نهر شاهجرد که در بالای سد اهواز از کارونجدا می شد و از داخل بخش قدیمی شهر عبور می کرد و آن را به دو بخش تقسیم می کرد : بخشی که بین نهر شاهجرد و رود مسرقان( گرگر ) بود که اصل شهر اهواز و در واقع هسته اولیه و بافت قدیمی شهر و در حدود کوهپایه واقع شده بود .
حدود محله کارون کنونی اهواز و منبع آب و بازار و مسجد جامع شهر آنجا بود لذا آن را مدینه یا شهر می گفتند و در قسمت شرق نهر شاهجرد بود و قسمت دیگر به نام الجزیره یا جزیره که بین شاهجرد و کارون اصلی واقع شده بود نامیده می شد و در واقع بخش غربی اهواز قدیم بود ( حدود بخش مرکزی و کنونی شهر مثل باغ شیخ و نادری و 30 متری و باغ معین و خیابان24 متری ) آثار نهر شاهجرد هم اکنون در محله اهواز قدیم کنونی بین خزعلیه (خرم کوشک) و اهواز وجود دارد .
در وقایع اسلامی اهواز بدست ابوموسی اشعری والی بصره به فرمان عمربن الخطاب در سال 17 هجری قمری فتح شد .
در اثر این حمله بخش اشرافی نشین شهر که به هرمز اردشیر موسوم بود به کلی ویران شد ولی بخش بازاری آن باقی ماند و این بخش همان اوز یا هوز است که در قرن اول هجری به نام اولیه اهواز خوانده می شد . در زمان آل بویه اهواز به تصرف آنان درآمد و تحت حکومت آل بویه قرار گرفت . در قرن 4 هجری عضدالدوله دیلمی (فنا خسرو) اقدام به مرمت و آبادانی اهواز کرد و شبکه های آبیاری را مرمت کرد و پل معروف هنوان اهواز را از نو ساخت .
اهواز در این دوره به حدی آباد و حاصلخیز شد که مقدسی آن را انباره بصره گفته است محله شرقی اهواز در این دوره بنا و با پلی جزیره ای که در میان کارون به نام رجیل قرار داشت به محله ناصری بعدی وصل شد . یاقوت حموی و حمزه اصفهانی و مقدسی گویند : اهواز قدیم به وسیله نهر شاهجرد به دو محله بزرگ تقسیم شده بود محله غربی که بین رودخانه و نهر شاهجرد واقع و جزیره خوانده می شد و محله شرقی که در پای کوه و بازار و مسجد جامع در آن بنا شده بودند و به اصطلاح شهر یا مدینه خوانده می شد .
شهر شاهجرد در بالای سد اهواز از کارون جدا و روی بطرف شکاره کنونی می رفت . لفظ اوباره که اکنون محلی است در اهواز در جنوب خیابان 30 متری به معنی آب باره و محب عبور آب است که یادآور همان نهرهای شاهجرد و غیره است
تاريخچه شهر شيراز


گنج, گنج یابی, تاریخی, گنج یاب, ایران, شهرها ,دفینه ,زیرخاکی

ایرانیکان یکشنبه 18 مرداد 1394 زمان : 11:53 نظرات (0)
بازدید : 50

مراکز باستانی و طبیعی ایران

مراکز تاريخي و باستاني

آب انبار علي مردان خان
اين آب انبار در مجموعه گنجعلي خان كرمان واقع شده است. ميزان بارندگي كم و فقدان آب انبار تاريخي عليمردان (پسر گنجعلي خان) كه داخل بازار مسگري غربي واقع شده، داراي ويژگي‌هاي معماري جالبي است كه توجه بينندگان را به خود جلب مي‌كند. تاريخ كتيبه موجود بناي مذكور 1209 هجري قمري است. سر در آب انبار كاشي كاري شده و سنگ‌هايي دارد كه حكاكي شده‌اند.

مدرسه گنجعلي‌خان
اين بنا در ضلع شرقي ميدان گنجعلي خان واقع شده و روزگاري مدرسه‌اي پر رونق بود كه بعدها به كاروانسرا تبديل گرديده است. بر كاشي‌هاي كتيبه سر در آن تاريخ 1007 هجري قمري مطابق با 1598 ميلادي نقش بسته و معمار آن محمد سلطاني يزدي بوده و مساحت آن 724 متر مربع مي‌باشد. حجره‌هاي متعدد آن در دو طبقه با شيوه معماري زيبايي طراحي شده‌اند.
اين بناي تاريخي در حال حاضر محل سازمان ميراث فرهنگي كرمان و دفتر مطالعات فني جهاد دانشگاهي است. نماي داخلي و خارجي اين مدرسه، كاشي‌كاري معرق مي‌باشد كه از عهد صفوي به يادگار مانده است. مدرسه گنجعلي‌خان و كليه آثار آن در هجوم آغا محمد خان صدمات فراواني ديد و فقط از كتابخانه آن در حدود 5000 نسخه خطي نفيس به غارت رفت.

مدرسه حياتي
مدرسه حياتي سومين مدرسه داخل بازار است. سر در آن كاشي‌كاري است و دو صحن و حجره‌هاي آن يادآور معماري عصر قاجاريه است و از مدارس بزرگ و تاريخي كرمان به شمار مي‌رود.در جوار اين مدرسه محوطه‌اي بازتر از بازار وجود دارد كه مشابه چهار سوق است و بدون سقف مي‌باشد كه در اصطلاح محلي به آن قيصريه مي‌گويند.

مدرسه شفيعيه
اين مدرسه كه در سمت راست بازار اختياري واقع شده، به همت ميرزا محمد شفيع از نوادگان گنجعلي‌خان احداث شده است.

مدرسه ابراهيم‌خان
اين مدرسه به فرقه شيخيه تعلق دارد. پلان آن به شكل مستطيل و دو طبقه است كه حجره‌هايي در اضلاع دروني آن تعبيه شده است. عناصر كاركرد فضايي مدرسه عبارت است از حجره، محل تدريس، كتابخانه، مسجد، اتاق‌هاي‌خادم، چراغدار، آبكش و سرويس‌هاي بهداشتي.
اين ساختمان از شاه نشين و محراب، ايوانچه‌ها و غرفه‌هاي اطراف آن تشكيل شده است. تزئينات نماي داخلي بنا، كاشي هفت‌رنگ با نقش گل و بوته، گلدان و باغ، مقرنس‌كاري وگچبري مي‌باشد. تاريخ كاشي‌كاري اين مدرسه1230 هجري قمري است. رفيع‌ترين و زيبا‌ترين بادگير كرمان در اين مدرسه تعبيه شده است. همچنين ايوان شرقي و برج ساعت اين مدرسه كاشي‌كاري و چشم‌اندازي زيبا دارد.

مقبره خواجه اتابك
مقبره خواجه اتابك كه در محله جنوب شرقي نزديك مسجد بازار قرار دارد، از بناهاي ارزنده دوره سلجوقي در قرن ششم هجري است. نماي داخلي و خارجي بنا به وسيله گچبري و آجركاري منظم تزئين شده است. مقدار زيادي از گچبري‌ها به مرور از بين رفته، حتي سقف مقبره حدود چهل سال قبل فرو ريخته و پوشش مجدد آن به وسيله اداره باستان‌شناسي انجام شده است.
از آثار با ارزش بناي مقبره خطوط كوفي و ثلث آن مي‌باشد كه با گچ و آجر در نماي داخلي آن به كار رفته است.

گنبد جبليه
در شرق كرمان و در امتداد خيابان زرسيف، به طرف مسجد صاحب الزمان، گنبد سنگي بزرگي پا بر جاست كه به (گنبد گبري) نيز شهرت دارد. پلان گنبد هشت ضلعي است و طاقنماهاي متعددي دارد. مصالح آن سنگ و گچ است و گنبد آن كه الحاقي به نظر مي‌رسد از آجر ساخته شده است. شيوه سبك معماري آن گوياي تعلق آن به اواخر عصر ساساني است كه يا احتمالاً اوايل اسلام تعمير و مرمت شده و يا با الهام از معماري ساساني بنا گرديده است.

گنبد سبز
گنبد سبز از بناهاي قرن هفتم هجري شهر كرمان است كه به قپه سبز نيز شهرت دارد. اين اثر از بقاياي مدرسه و آرامگاه قراختائيان كرمان به يادگار مانده كه در اثر زلزله 1314 هجري قمري قسمت اعظم آن ويران شد. در حال حاضر فقط سر در ورودي مدرسه باقي مانده است. بقاياي ديوارهاي آن و همچنين آرامگاه، زير ساختمانهاي مسكوني مدفون شده است. سقف ايوان آن بر اثر زلزله فروريخته و در دوران بعد بازسازي شده است. زيباترين قسمت ايوان كاشي‌كاري معرق آن است كه در نوع خود بي‌نظير است.

گنبد مشتاقيه
گنبد مشتاقيه در فلكه مشتاقيه كرمان قرار دارد و در دوره قاجاريه احداث شده است. سه گنبد بر روي سه مقبره به نام مشتاق عليشاه، شيخ اسماعيل و كوثر عليشاه بنا گرديده است. مشتاق عليشاه از گروه متصوفان قرن سيزدهم هجري است كه در اواخر زمستان سال 1206 هجري قمري سنگسار شده است. جرم مشتاق اين بود كه قرآن را با نواي سه‌تار مي‌خواند. گنبدي كه بر روي مزار مشتاق قرار دارد، در 1260 هجري قمري بنا گرديده است. از جمله آثار هنري مقبره فوق كاشي‌كاري و تزئينات داخل آن است.

باغ شاهزاده ماهان
اين باغ در 6 كيلومتري ماهان قرار دارد، به دستور حاكم كرمان در اواخر دوره قاجاريه احداث شد. عمارت زيباي اين باغ داراي قسمت‌هاي مختلف از جمله عمارت سردر، عمارت شاه نشين و حمام است. از قسمت‌هاي ارزشمند اين باغ نحوه آبرساني و حوض‌هاي آب آن است كه به صورت پلكاني است.

چهارسوق گنجعلي‌خان
محل تقاتع دو راسته بازار را ( چهار سوق ) مي‌گويند. در گذشته اين مكان مهم‌ترين نقطه شهر محسوب مي‌شد و نقش چهارراه اصلي شهر را ايفا مي‌كرده است. چهارسوق مذكور جزئي از مجموعه گنجعلي‌خان است.
نماي داخلي گنبد اين چهار سوق با گچبري‌هاي جالب و نقاشي‌هاي زيباي عصر صفوي ( 1024-1005هجري‌قمري) همراه با چهره شهروندان مهم آن دوره به تصوير در آمده است. گنبد چهار سوق در زمان ساخت مرتفع ترين گنبد شهر به شمار مي‌آمده است. نورگيرهايي كه در اطراف گنبد تعبيه شده، روشنايي لازم را تامين مي‌كند.

ميدان گنجعلي‌خان
ميدان گنجعلي‌خان، نظير ميدان نقش جهان اصفهان و ميدان ميرچخماغ يزد است، پيرامون خود بعضي از عناصر شهري را به وجود آورده است. به طوري كه در سه ضلع آن بازار قرار دارد و در ضلع چهارم مدرسه گنجعلي‌خان بنا شده است. طول ميدان 100 متر و عرض آن 54 متر است و 5346 متر مربع مساحت دارد. از نقطه نظر نماي ظاهري معماري، وجود طاقنماهاي آجري، كاشي‌كاري، فضاي سبز، حوض آب و ... بر زيبايي آن افزوده است.

يخدان مؤيدي
در گذشته‌هاي دور، بناي يخدان مؤيدي خارج از شهر كرمان قرار داشت كه بر اثر توسعه شهري، اكنون داخل شهر جاي گرفته و اطراف آن فضاي سبز جالبي احداث شده است.
پلان يخدان دايره‌اي و پوشش آن از خشت و ملاط رس است و به صورت گبدي بزرگ نمايان است.

حمام گنجعلي‌خان
حمام گنجعلي‌خان براي تمامي جهانگردان و افرادي كه از كرمان بازديد مي‌كنند به ياد ماندني است. اين حمام مجموعه‌اي از تلفيق هنر معماري و كاربرد مصالح گوناگون با فضايي متناسب است. بناي حمام با كاشي كاري، نقاشي، گچبري، مقرنس كاري و كاربندي‌هاي زيبا بسيار ظريف است. سر در ورودي اين حمام نيز با نقاشي‌هاي زيباي عصر صفوي تزئين شده است. معمار اين مجموعه و حمام، استاد محمد سلطاني يزدي بوده است. اين حمام داراي دو بخش رختكن و گرمخانه است. در غرفه‌هاي رختكن با ايجاد قرينه سازي در ايوان‌ها، ايوانچه‌ها و ستونهاي سنگي، فضاي مناسب و زيبايي را به وجود آورده‌اند. بخش گرمخانه شامل يك حوض آب سرد است با طاقي شبيه خيمه كه هشت ستون حمام بر زيبايي آن مي‌افزايد. سيستم كانال كشي آب و فواره‌ها چنان دقيق طراحي و اجرا شده است كه از عجايب معماري حمام محسوب مي‌شود. يكي ديگر از عجايب حمام ( سنگ ساعت زمان ) آن است.

حمام يا چايخانه سنتي وكيل
اولين بخش از مجموعه وكيل، بناي حمام قديمي يا چايخانه امروزي وكيل است كه در سال 1280 به شكل با شكوه و با تاثير پذيري از سبك معماري عصر زنديه- قاجاريه احداث شده است. اين بنا يكي از حمام‌هاي تاريخي، سنتي و باستاني كرمان بوده و به تقليد از حمام گنجعلي‌خان ساخته شده است. از كف تا ديوار آن كاشي‌كاري و سراميك كاري شده و به دو بخش رختكن و گرمخانه تقسيم مي‌شود. در سال‌هاي اخير اين حمام به چايخانه سنتي تبديل شده و توسط اداره كل فرهنگ و ارشاد اسلامي استان اداره مي‌شود.

حمام ابراهيم‌خان
اين حمام يكي از حمام‌هاي جالب توجه قديمي و سنتي كرمان است كه در وسط بازار ابراهيم خان واقع شده و بر دو بخش رختكن و گرمخانه تقسيم مي‌شود. اين حمام از سال 1321 هجري‌قمري تا كنون داير است. استحمام در اين حمام خاطره و ياد حمام‌هاي قديمي را زنده مي‌كند.

كاروانسراي چهارسوق
اين كاروانسرا در انتهاي بازار سراجي قبل از چهار سوق گنجعلي خان واقع شده است. كاروانسرا داراي دو در ورودي مي‌باشد كه يكي به بازار سراجي و ديگري به بازار قلعه باز مي‌شود. درهاي حجره‌هاي آن چهار لنگه و چوبي بوده‌اند كه با گذشت زمان به درهاي فلزي تبديل شده‌اند. اين كاروانسرا دو طبقه است. دو راسته كوچك نيز در ضلع جنوبي و شرقي آن وجود دارد كه سقفي بلند دارند.

كاروانسراي وكيل
اين كاروانسرا در سمت چپ بازار وكيل واقع شده است و بزرگترين كاروانسراي كرمان و همچنين يكي از كاروانسراهاي بزرگ ايران به شمار مي‌آيد. بناي آن به فرمان محمد اسماعيل خان وكيل‌الملك والي كرمان شروع شد و در زمان مرتضي‌قليخان در سال 1287 به اتمام رسيد.
سردر ورودي كاروانسرا از طرف بازار با كاشي كاري و گچبري تزئين شده است.

كاروانسراي ميرزاعلينقي
داخل بازار وكيل، كاروانسراي كوچكي به نام ميرزاعلينقي نيز وجود دارد كه دو طبقه است و 35 باب حجره دارد كه بيشتر به صورت انبار در آمده‌اند و قدمت چنداني هم ندارند. در ادامه بازار وكيل، قيصريه ديگري نيز وجود دارد.

كاروانسراي لحاف دوزها
اين كاروانسرا كه در سمت بازار واقع شده به نام ديماري نيز خوانده مي‌شود. 12 باب حجره دارد كه كلاً در آن‌ها لحاف‌دوزي مي‌كنند. حدود قدمت آن 100 سال است و با كاروانسراهاي ديگر از نظر سبك معماري متفاوت است و جديدتر به نظر مي‌آيد.

كاروانسراي حاج مهدي
اين كاروانسرا روبروي كاروان سراي هندوها و در جوار كاروانسراي چهار سوق واقع شده و بيشتر از يك قرن قدمت دارد. اين كاروانسرا در ابتدا به دست زرتشتي‌ها تاسيس و اداره مي‌شد و هنوز هم تعدادي از تجار يهودي و زرتشتي حجره‌هايي در آن دارند.

كاروانسراي هندوها
بين سال‌هاي 1850 تا 1925 ميلادي به مدت 75 سال دوران نفوذ انگليس در كرمان بود، با تشويق آنها امر تجارت بين پارسي‌ها و هندوها رونق گرفت. در آن زمان قالي، شال و كتيرا از كرمان به هندوستان صادر مي‌شد و به جاي آن از هند چاي، شكر، پارچه، شمع و ادويه وارد مي‌كردند، لذا يك كاروانسرا در كرمان به نام كاروانسراي هندوها معروف گرديد. اين كاروانسرا به دست مرحوم حاج سيد جواد امام جمعه ( 1150 هجري شمسي ) ساخته شده و دو طبقه دارد. وجه تسميه آن از هندي اخذ شده است. هنوز هم در ضلع شمالي اين كاروانسرا، معبد هندوها با سبك معماري ويژه‌اي باقي مانده است. كاروانسراي مذكور از دو بخش تشكيل شده است.
به بازار موازي ضلع شمالي كاروانسراي هند و ( بازار هندو ) نيز مي‌گويند.

كاروانسراي حاج آقا علي
اين كاروانسرا روبروي مسجد چهلستون و نبش خيابان شريعتي قرار دارد. تعداد حجره‌هاي آن 38 باب است كه در اثر تخريب شديد نياز فراوان به بازسازي دارد.

كاروانسراي ميرزا حسن
يكي از كاروانسراهاي طولي كرمان، كاروانسراي دو طبقه ميرزا حسن است كه داراي 55 باب حجره است كه به مرمت نياز دارند. يكي از درهاي ورودي آن به بازار زرگري، دومي به بازار كفاش‌ها، سومي به بازار كلاه مالي مرتبط است.

تيمچه حاج آقا عبدالله
اين تيمچه در سمت چپ بازار واقع شده و هجره‌هاي آن نقش انبار و كارگاه‌هاي عطاري بازار را دارند و از دو بخش تشكيل شده كه بخش جلويي آن دو طبقه است و بخش دوم آن هم خانه‌اي است كه به آن الحاق شده است. اين تيمچه بيش از 150 سال قدمت دارد و مجموعاً 27 حجره را در خود جاي داده است.

تيمچه كوزه‌گرها
اين تيمچه كه بزرگتر از تيمچه عطارها است و در جوار آن قرار گرفته، دو طبقه دارد. اين تيمچه در گذشته مركز تجاري يزدي بوده و در حال حاضر رونق سابق را ندارد و به انبار ريس( نخ قالي بافي)، پشم و پنبه تبديل شده است. در ورودي اين تيمچه بزرگ و چوبي است و طرح جالبي دارد.

جاذبه هاي طبيعي

ييلاقات ماهان
شهر ماهان در 35 كيلومتري جنوب شرقي شهر كرمان در مسير راه كرمان به بم واقع شده است. اين شهر زيبا كه در دامنه ارتفاعات قرار گرفته از چشمه‌ها و آب‌هاي فراوان برخوردار است. در 6 كيلومتري جنوب ماهان باغي زيبا و بزرگ با ساختماني جالب وجود دارد. اين ساختمان زيبا و ييلاقي در دوره قاجاريه بنا گرديد.

ييلاقات جوپار
شهر ييلاقي جوپار با مناظري زيبا در جنوب كرمان قرار دارد كه با جاده‌اي آسفالته به كرمان و ماهان مرتبط مي‌شود. اين ناحيه پاركي زيبا و باغ‌هايي جالب و ديدني دارد. مقبره مطهر امامزاده حسين كه گفته مي‌شود فرزند موسي‌بن‌جعفر( ع ) است، در آنجا قرار دارد و زائرين زيادي جهت زيارت به آنجا مي‌روند. جوپار ييلاق با صفايي است و شهركي نسبتاً آباد به شمار مي‌روند. انگور جوپار بسيار مرغوب و معروف است.

ييلاقات راين
راين يكي از ييلاقات شهرستان كرمان مي‌باشد كه فاصله آن تا كرمان 110 كيلومتر و تا بم 120 كيلومتر است و از نقاط خوش آب و هواي استان به شمار مي‌رود. راين در دامنه قله كوه هزار قرار دارد كه بلندترين قله استان و سومين قله ايران با ارتفاع 4450 متر است. اين كوه در اكثر ماه‌هاي سال پوشيده از برف است و آبشاري زيبا در آن واقع شده است. در راين درختان چنار كهنسال و ستبري وجود دارد كه بسيار ديدني هستند.

چشمه حسين آباد ( راين )
اين چشمه در 33 كيلومتري شمال‌غربي راين كرمان واقع شده و آب آن از دسته آب‌هاي بي‌كربناته سديك است و تقريباً با آب‌هاي معدني ويشي فرانسه مشابه است. اين نوع آب‌ها در دستگاه گوارش باعث قليايي شدن محيط معده و سپس تحريك ترشحات آن مي‌گردند و در سيستم كبدي و لوزالمعده به سبب تحريك لوزالمعده و بزاق ، اثر بهبود بخشي دارند.

چشمه قلعه عسگر
چشمه قلعه عسگر در 11 كيلومتري روستاي سلطان آباد، در جنوب كرمان واقع شده است. آب اين چشمه از دسته آبهاي كلروره سديك سنگين و مشابه آب معدني اورياژ ايزر فرانسه است. اين دسته آبها بيشتر مصارف خارجي دارند و در رفع بيماري‌هاي لنفاتيسم، راشيتيسم، برخي بيماري‌هاي پوستي، رماتيسم و بيماري‌هاي زنانه مؤثر است.

چشمه معدني ته خاتون
اين چشمه در شرق كرمان به فاصله 13 كيلومتري جوشان واقع شده است. از آب اين چشمه براي استحمام استفاده مي‌شود. آب اين چشمه گرم از دسته آب‌هاي كلروره سديك و بي‌كربناته كلسيك گازدار است و آرام بخش دردهاي مفصلي و عصبي است.

چشمه معدني غرغره ( باباترش )
چشمه معدني غرغره در فاصله 40 كيلومتري راين كرمان واقع شده است. اين منطقه پوشيده از رسوبات كويري و حاوي املاح نمكي فراوان مي‌باشد. آب چشمه غرغره از دسته آب‌هاي كلروره سديك بي‌كربنات كلسيك سنگين و شبيه آب معدني اورياژايزر فرانسه است. اين نوع آب در درمان خارجي بيماري‌هاي لنفاتيسم، راشيتيسم و بيماري‌هاي پوستي، رماتيسمي و همچنين بيماري‌هاي زنانه مصرف دارد.

چشمه آب معدني ابارق
چشمه معدني ابارق در جنوب شرقي كرمان در فاصله 11 كيلومتري شمال دهكده ابارق واقع شده است. آب اين چشمه از گروه آب‌هاي كلوره سديك و سولفات كلسيك نيمه گرم است كه شبيه آب چشمه نيدربرون له‌بن فرانسه مي‌باشد و براي دستگاه هاضمه بدن مفيد است. مصرف اين دسته آب‌ها در درمان بيماري‌هاي مفصلي نيز توصيه مي‌شود از آب چشمه براي استحمام استفاده مي‌كنند.

چشمه آب معدني بوجان
چشمه معدني بوجان در جنوب غربي كرمان به فاصله 45 كيلومتري سيرجان قرار دارد. آب اين چشمه نيز از دسته آب‌هاي كلروره سديك و سولفاته كلسيك نيم گرم است.

چشمه معدني رضاآباد
اين چشمه به فاصله 6 كيلومتري شمال روستاي گزك در شمال كرمان واقع شده است. آب چشمه رضاآباداز دسته آب‌هاي كلروره سديك و سولفاته كلسيك نيم گرم مي‌باشد و عمدتاً مورد استفاده استحمام قرار مي‌گيرد. اين منطقه را رسوبات آبرفتي دوران چهارم پوشانده‌اند.

چشمه معدني پاچنار
اين چشمه در 6 كيلومتري شمال آبادي جرك و 67 كيلومتري شمال كرمان واقع شده است. محل استقرار و نوع آب اين چشمه نيز مانند چشمه معدني رضا آباد مي‌باشد.

چشمه آب معدني بيشه
اين چشمه معدني در فاصله 24 كيلومتري شمال شرقي كرمان و در شمال شهداد واقع شده است. آب چشمه از دسته آب‌هاي كلروره سديك و سولفات كلسيك گرم است.

چشمه‌هاي آب معدني اختيارآباد
چشمه‌هاي آب معدني جوقن، بي‌بي، شهراء، جيوه و مرتضي علي در مجاورت دهكده اختيارآباد به فاصله 14 كيلومتري غرب كرمان از زمين خارج مي‌شوند. آب اين چشمه‌ها از دسته آب‌هاي كلروره سديك، سولفاته كلسيك هستند كه مشابه ‎آب چشمه نيدر برون لدبن فرانسه مي‌باشد.

چشمه آب معدني حوض نو
چشمه حوض نو در شمال‌شرقي كرمان واقع شده است. اطراف چشمه را رسوبات آبرفتي دوران چهارم زمين‌شناسي فرا گرفته است. آب چشمه حوض‌نو از دسته آب‌هاي سولفاته سديك و كلروره كلسيك است.

چشمه آب معدني بغرا
اين چشمه در فاصله تقريبي 13 كيلومتري شمال بخش جوشقان در شمال شرقي كرمان قرار دارد. آب آن از گروه آب‌هاي سولفاته كلسيك و بي‌كربنات سديك گرم است. مصرف درماني اين دسته آب‌ها بيشتر خارجي است و براي بيماري‌هاي مفصلي نقرس استفاده ميشود.

چشمه معدني حوض آباد
چشمه حوض‌آباد در 13 كيلومتري بخش جوشان در شمال شرقي كرمان قرار دارد. اين آب نيز از دسته آب‌هاي سولفاته بيكربنات سديك مي‌باشد كه شبيه آب معدني وتيل فرانسه مي‌باشد.


اماکن زيارتي و مذهبي

مسجد گنجعلي‌خان
اين بنا در گوشه شمال شرقي ميدان گنجعلي‌خان و همجوار با مدرسه گنجعلي‌خان واقع شده و در واقع موزه كوچكي است از هنرهاي تزئيني اسلامي نظير كاشي‌كاري، گچبري و خطاطي كه به سبك زيبايي آراسته شده‌اند. تاريخ بناي مسجد به 1007 هجري قمري مربوط است و چهارده باب مغازه از مجموعه ياد شده موقوفه اين مسجد شده‌اند.

مسجد وكيل
اين مسجد جزئي از مجموعه وكيل است كه به سبك معماري عصر قاجاريه با آجر و گچ تزئين شده است.

مسجد جامع كرمان
اين مسجد جزئي از مجموعه مظفري است كه امير مبارزالدين‌محمد مظفرميبدي‌يزدي در سال 750 هجري قمري آن را به اتمام رسانده است. سر در رو به مشرق آن از شليك توپ‌هاي آغا محمدخان قاجار خراب شد ولي بعدها مرمت و بازسازي شد. ساختمان مسجد بر طبق اصول قرينه سازي، دو ايوان بزرگ تابستاني و زمستاني دارد.

گنج ,گنج یابی ,گنج یاب ,دفینه ,زیرخاکی ,ایران

ایرانیکان یکشنبه 18 مرداد 1394 زمان : 11:48 نظرات (0)
بازدید : 58

نگاهی به مکان های تاریخی و طبیعی کشور ایران

امامزاده اسماعيل
در حاشيه شرقي خيابان هاتف كه قديميترين قسمت شهر اصفهان است, مجموعه جالب توجهي وجود دارد مشتمل بريك مسجد بسيار قديمي به نام شعيا و مقبره امام زاده اسماعيل كه رواق و سردر صحن و گنبد زيبا و آجري بزرگ آن كه از نوع گنبدهاي چهارسوي اصفهان است, جلب توجه مي كند . اين مجموعه نفيس نمونه اي از معماري و تزئينات عهد سلجوقي و صفوي است .
امامزاده جعفر
بقعه ” جعفريه “ كه از بناهاي قرن هشتم , با تاريخ 725 هجري قمري است در حاشيه خيابان هاتف روبه روي امام زاده اسماعيل قرار گرفته است. اين بنا همانند يك برج آجري است كه نماي خارجي گنبد و اطراف آن با كاشي كاري و كتيبه هاي زيبايي تزئين يافته است.

امامزاده ابراهيم
بناي امام زاده ابراهيم در24 كيلومتري شرق اصفهان در روستاي زمان آباد برخوار واقع شده است . اين امام زاده صحني وسيع با اتاق هايي در اطراف دارد . اين امام زاده به حضرت موسي بن جعفر (ع) منسوب است .

بقعه هارون ولايت
بقعه هارون ولايت در دوره شاه اسماعيل اول صفوي و درسال 918 هـ ق به دستور يكي از امراي مشهور او به نام ”دورميش خان “ و با نظارت وزير او ” ميرزا شاه حسين اصفهاني “ بنا شده است. نام ” دورميش خان “ سردار مشهور شاه اسماعيل و ” حسين “ كه اشاره اي به نام ميرزا شاه حسين وزير است . ” هارون ولايت “ از دوره صفويه به بعد همواره از زيارتگاه هاي مورد علاقه مردم اصفهان مخصوصاُ مردم روستاها بوده است. صاحب مدفن را از اولاد حضرت امام علي النقي (ع) ذكر كرده اند .
بقعه ستي فاطمه
يكي از اماكن مقدس اصفهان به نام ستي فاطمه, در مجاورت بقعه شاه زادگان قرار دارد. بقعه ستي فاطمه, مقبره و ضريح دارد ومعروف است كه شخص مدفون در اين آرامگاه , فاطمه صغري بنت حضرت امام موسي بن جعفر (ع) است. ساختمان صحن و بقعه آن از دوره صفويه به يادگار مانده است .
بقعه شاه سيد علي اكبر
اين بقعه كه در 18 كيلومتري شمال شرقي شهرضا واقع شده , از آثار دوره صفويه است و كتيبه زيباي كاشي كاري شده اي دارد . ضريح آن در گوشه اي از بقعه , متصل به ديوار جنوبي آن , نصب شده و تزئينات آن منبت كاري ساده و با مشبك هاي برنجي است كه در سال 1251 هجري قمري ساخته شده است .
بقعه شاه رضا
زيارتگاه شاه رضا در مسير اصفهان به شيراز , در 84 كيلومتري جنوب اصفهان واقع شده است . تزئينات كاشي كاري گنبد آن ابتدا در زمان صفويه صورت گرفته است سپس در قرن سيزدهم هجري قمري تعمير و تجديد بنا شده است و داخل آن نيز با تزئينات آينه كاري آراسته شده است . اين امام زاده , زيارتگاه عمومي مردم ” شهرضا “ و دهات اطراف آن است .
كليساي بيت اللحم
اين كليسا در ميدان جلفا , به فاصله كمي از كليساي مريم قرار دارد . ساختمان آن را يكي از ارامنه نيكوكار آن دوره به نام ” خواجه پطرس ولي جانيان “‌ احداث كرده است . تصوير او در ديوار كليسا جاي داده شده است .

كليساي وانك
اين كليسا بزرگ ترين و زيباترين كليساي جلفاي اصفهان است كه از نظر تزئينات و نقاشي هاي فضاي داخلي بسيار جالب توجه است. تاق كليساي وانك كه در زبان ارمني كليساي اعظم معني مي دهد از نظر طلاكاري سقف و سطح داخلي گنبد و نقاشي هاي تاريخي يكي از زيباترين كليساهاي جلفاي اصفهان است و درنوع خود بي نظير است. اين كليسا به نامهاي ” سن سو“ و ” دوآمناپركيج “‌ نيز
بناي شهرهمدان را به ديا آكو پادشاه ماد نسبت مي دهند. شهر همدان به نامهاي اكباتان - هگمتانه -آنادانا يا همدانا معروف است. شهرهمدان در زمان فرمانروايي بخت النصر ويران شد و بعدها داريوش بزرگ آن را مرمت كرد.

در زمان اشكانيان كه تيسفون پايتخت كشور بود همدان پايتخت و اقامتگاه تابستاني شاهان اشكاني شد. بعد از اشكانيان ساسانيان نيز قصرهاي تابستاني خود را در اين شهر بنا كردند. خرابه هاي باروي قلعه اشكاني بر فراز تپه مصلي و مجسمه شير سنگي يکي از دروازه هاي همدان از آثار اين دوره است.

درسال 23 هجري براثر جنگ نهاوند همدان به تصرف اعراب درآمد. همدان در زمان ديلميان (319 هجري قمري) لطمات فراواني ديد. در قرن ششم هجري سلجوقيان مركز خود را از بغداد به اين شهر منتقل كردند و مدت پنجاه سال اين شهر پايتخت سلجوقيان بود. پس از حمله مغول اين شهر به ويرانه اي مبدل شد. در زمان صفويه اين شهر از نعمت آباداني بهره مند شد. پس از انقراض صفويه اين شهر به تصرف عثماني در آمد كه پس از شش سال توسط نادر شاه باز پس گرفته شد.

شهر همدان به علت قرار گرفتن در مسير راه هاي اصلي منطقه غرب ايران درقرن هاي اخير همواره از نظر بازرگاني مورد توجه بوده است . همچنين اين شهر در مسير جاده ابريشم قرارداشته است .
مراکز تاريخي و باستاني
كاخ هگمتانه
اين كاخ در شهرهمدان فعلي و هگمتانه قديمي قرار دارد و بنا به روايت هاي تاريخي درقرن هشتم قبل از ميلاد ساخته شده است.اين كاخ در دوران اقتدار نظام نظام سياسي مادها ,پس از تشكيل دولت مركزي و تسخير آشور , درسال 614 قبل از ميلاد توسط كياكسار مادي و باهمدستي “نابو پولاسار“ بابلي ساخته شد.

آرامگاه ابوعلي سينا
آرمگاه شيخ الرئيس ابوعلي سينا فيلسوف ودانشمند و طبيب مشهور ايران (428-370هق) در ميداني به نام بوعلي سينا درشهر همدان واقع شده است .
آرامگاه بوعلي سينا درزميني به مساحت 3090 متر مربع احداث گرديده و زير بناي اصلي آن حدود 1792 متر مربع است . نماي آرامگاه از سنگ خارا است .

آرامگاه بابا طاهر
يكي از ديدني هاي شهر همدان, ‌آرامگاه بابا طاهر است. باباطاهر كه حدودا“ در اواخر قرن چهارم و اوايل قرن پنجم مي زيست, از شعرا و عرفاي بزرگ روزگار خويش بوده است. مساحت كل زير بناي آرامگاه و باغ آن حدود 8965 متر مربع برآورد شده است .

مقبره استر و مرد خاي
اين بنا كه از سنگ و آجر و به سبك بناهاي اسلامي ساخته شده است درمركز شهر همدان قراردارد.

بنا به روايات مشهور, اين محل آرامگاه استر ملكه شوش وبانوي پادشاه ايران خشايار شاه و مردخاي عموي ملكه است. احتمال دارد بناي مقبره استر و مرد خاي نخستين بار در حدود 11 قرن پيش به دست كليميان و به ياد اين دو شخصيت ساخته شده باشد.

گنبد علويان
يكي از مهم ترين بناهاي تاريخي همدان بنايي چهار ضلعي به نام گنبد علويان است كه محل آرامگاه دو نفر از اعضاي خاندان علويان است و در زمان مغول تزيين و مرمت شده است . اين بنا به اواخر دوران سلجوقي مربوط است.

قبر اسكندر
اين مقبره در شهر همدان و در خيابان نظر بيك نزديك تپه هگمتانه واقع شده است. در مورد صاحب قبر نظراتي ابراز شده است. گروهي او را پير و مرشد و گروهي ديگر اسكندر مقدوني مي دانند. برخي نيز قبر را متعلق به سردار اسكندر مقدوني (هفايستون ) ميدانند كه در همدان كشته شد.

قلعه دختر (قيز قلعه سي)
اين قلعه با آنكه تخريب شده است, ولي هنوز پي, بنا و ديوارهاي آن باقي مانده است. اين قلعه كه اهميت نظامي داشته, ‌بر تمام شهر همدان و اطراف آن و گردونه معروف همدان, تويسركان تسلط كامل دارد و ظاهرا“ در دوران مقاومت ايرانيان در برابر حمله اعرب احداث شده اند.

برج قربان
اين بناي تاريخي درشهر همدان و در محله زندي ها, نزديك دبيرستان ابن سينا قرار گرفته است. از قرارمعلوم مدفن شيخ الاسلام حسن بن عطار حافظ ابوالعلا و جمعي از امراي سلجوقي است كه در قرن هفتم و هشتم هجري به طرز ساده و بي پيرايه ساخته شده است.
بنا از يك برج دوازده ضلعي آجري با گنبد هرمي شكل دوازده ترك آجري تشكيل شده است. در وجه تسميه اين بنا از شخصي به نام قربان نام برده اند كه اين محل را در حمله افاغنه سنگرگاه خود قرار داد و از اهل محل خود دفاع كرد.

تپه هگمتانه
تپه باستاني هگمتانه كه در ورودي شهر همدان واقع شده است, يكي از با ارزش ترين آثار باستاني ايران است. تا كنون حفاري هاي متعددي بر روي اين تپه صورت گرفته است كه آثار خشتي زيادي از دوران هخامنشيان در آنجا آشكار شده است.
اين آثار نشان مي دهند كه تپه هگمتانه احتمالا” محل خزانه پادشاهان هخامنشي بوده است.

تپه پيسا

اين تپه درفاصله 2/5 كيلومتري شمال تپه معروف هگمتانه قرار دارد و به وسيله رودخانه به دو بخش تقسيم شده است . سفال هاي بدست آمده از سطح تپه نشانگر آن است كه قدمت تاريخي اين تپه به دوره هخامنشي مي رسد و به احتمال زياد با تپه هگمتانه ارتباط داشنه است.

كتيبه گنجنامه
كتيبه هاي گنجنامه كه يادگاري از دوران داريوش و خشايار شاه هخامنشي است بر دل يكي از صخره هاي كوه الوند در فاصله 5 كيلومتري غرب همدان و در انتهاي دره عباس آباد حكاكي شده است .
با توجه به سوراخهاي كنار كتيبه, به نظر مي رسد كه كتيبه ها روپوش داشته اند كه آنها را از گزند باد و باران حفظ مي كرده است.
جاذبه هاي طبيعي
پيست اسكي

در سطح استان همدان فقط يك پيست اسكي وجود دارد. اين پيست در 15 كيلومتري جنوب شهر همدان و درارتفاعات دامنه كوه الوند درمنطقه اي به نام تاريك دره واقع شده است. راه دسترسي به آن از محل تاريخي گنج نامه مي گذرد. طول پيست اسكي 4 كيلومتر و شيب آن در حدود 25 درصد است. و درماه هاي دي- بهمن- اسفند - فروردين و ارديبهشت قابل استفاده است .

آبشار گنجنامه
مهم ترين آبشار استان همدان آبشار گنجنامه است كه در نزديكي شهر همدان و در تفرجكاه گنجنامه قرار دارد. كتيبه هاي معروفي از دوره هخامنشي در نزديكي اين آبشار به جاي مانده است .

دره زينا
دره زينا مشتمل بر دو دره حيدره و كيوارستان است كه اولي به دامنه هاي كوه ميدان ميشان منتهي ميشود و روستاي حيدره را مانند نگيني درخود جاي مي دهد و دومي همراه رودخانه هاي پشت كوه هاي الوند و كلاغ لان به دامنه آن كوه ها ختم مي شود.

دوزخ دره
از دره هاي صخره اي و ريزشي است و به امامزاده كوه منتهي ميشود. آبشار اين دره كه حدود 15 متر ارتفاع دارد معروف است . وجود بيشهزار و رودخانه درعمق دره هاي سلسله جبال الوند زيبايي هاي گردشگاهي آن را دو چندان كرده است.

درياچه پشت سد اكباتان
تنها درياچه استان درياچه سد اكباتان است كه در 9 كيلومتري جنوب شرقي شهر همدان واقع شده است. وسعت اين درياچه حدود 60 هكتار و حداكثر و حداقل عمق آن به ترتيب 32و 18 متر گزارش شده است .
كرمان
تاريخچه كرمان
در مدارك تاريخي و جغرافيايي اسلامي، اين منطقه كرمان، كارمانيا، ژرمانيا، كرمانيا، كريمان، كارماني و كرماني ذكر شده است. اگر كارمان را در كلمه در نظر بگيريم (كار)‌ به معني جنگ و (مان) به مفهوم محل است كه در مجموع معني (جايگاه دلاوري و نبرد) دارد.

برخي از جغرافيا‌دانان، نام قديم اين شهر را گواشير (بردشير) خوانده‌اند. گفته مي‌شود؛ گواشير همان (كوره‌اردشير) يا شهر اردشير بوده است كه به تدريج به ( گواشير) تبديل شده است. به استناد منابع تاريخي عرب و يهود، كرمان منسوب به كرمان بن هيتال بن ارفحشه بن سام بن نوح است و نام آن در كتيبه بيستون به صـورت(يـوتـيـه) ذكر شده است. در دوره سـاسـانـيـان فـرمـانـرواي كــرمـان، عـنـوان شـاه داشـت، چـنـانـکـه بـهـرام چهار(388-389 ميلادي) به مناسبت اينكه در زمان پدرش والي كرمان بود به كرمانشاه (شاه كرمان) معروف بود. در اين دوره سيرجان مهم ترين ناحيه كرمان محسوب مي‌شد.

در دوره اسلامي و مقارن با 21 تا 24 هجري قمري و سالهاي بعد از آن، كرمان همواره مورد هجوم اعراب قرار گرفت تا سرانجام در سال 253 هجري قمري به تصرف يعقوب ليث، موسس سلسه صفاريان درآمد. پس از آن اين سرزمين در زير سلطه حكومت‌هاي قدرتمند زمان مانند سامانيان، ديلميان، آل بويه و سلاجغه قرار گرفت. در سال 619 هجري قمري مقارن با رسيدن چنگيزخان به خراسان، براق حاجب از امراي خوارزمشاهيان بر كرمان استيلا يافت و رسماً سلسله قراختائيان را بنيان گذاشت. اين سلسله از 619 تا 703 هجري قمري در كرمان سلطنت كردند. در زمان حكومت قراختائيان بود كه ماركوپولو سياح معروف ونيزي از كرمان ديدن كرد.

در سال 714 هجري‌قمري امير مبارزالدين محمد مؤسس سلسله آل مظفر، كرمان را تصرف كرد. بعد از انقراض اين سلسله كرمان ضميمه متصرفات امير تيمور گوركاني شد و پس از تيموريان سلسله‌هاي قراقويونلو و آق‌قويونلو به ترتيب كرمان را تصرف كردند.

محمود افغان در دوبار لشگر كشي به كرمان به قصد تصرف اصفهان سرانجام توانست در سال 1132 هجري‌قمري، كرمان و سپس اصفهان را به زير سلطه خود در آورد. پس از دفع اشرف افغان توسط نادر و خلع شاه طهماسب دوم از سلطنت، كرمان مانند ساير مناطق ايران به تصرف نادر، مؤسس سلسله افشاريه در آمد. بعد از كشته شدن او كرمان دستخوش هرج و مرج گرديد و به وسيله افغان‌ها و بلوچ‌ها تاراج شد. كريم خان زند( 1163- 1193 هجري قمري) پس از سركوبي مخالفان خود، خدامراد زند را با سپاهي به كرمان فرستاد و اين سردار بدون هيچ گونه مانعي كرمان را تصرف كرد. بعد از انقراض سلسله زنديه به وسيله آغا محمدخان‌قاجار و تصرف كرمان، فرمان قتل عام اهالي بي‌گناه كرمان صادر شد و به دستور وي 20 هزار نفر از نعمت بينايي محروم شدند و از سرهاي عده‌اي از ساكنان بي‌گناه كرمان، كله مناره‌ها بر پا گرديد.

شهر امروزي كرمان به بركت توسعه صنعتي، كشاورزي و فرهنگي، يكي از آبادترين شهرهاي ايران به حساب مي‌آيد.

گنج, گنج یابی, دفینه, زیرخاکی, ایران ,شهرها ,گنج یاب

ایرانیکان یکشنبه 18 مرداد 1394 زمان : 11:46 نظرات (0)
بازدید : 54

معرفی مکان های تاریخی و دیدنی ایران


تالار اشرف


ساخت و احداث اين عمارت كه در اندرون كاخ سلطنتي صفوي جاي داشت به شاه عباس دوم نسبت داده مي شود و انتساب آن به اشرف هيچ ارتباطي با اشرف افغان ندارد. اين بنا تقريباُ با چوب بست ساخته شده است بام آن مسطح و برپايه هاي بلند ضخيم پوشيده از طلا نهاده شده است ، سقف آن با قطعات چوب متصل به هم تزئين شده و در بخش هاي مختلف آن نظير بقيه قسمتها , برق طلا مي درخشد . گفته مي شود , تالار اشرف در اواخر سلطنت شاه سليمان و يا در عهد سلطنت شاه سلطان حسين ساخته شده است.

مدرسه شمس آباد
اين مدرسه از مدارس طلبه نشين دوره ” شاه سلطان حسين “ صفوي است كه درمحله ” شمس آباد “ اصفهان واقع شده است و به وسيله يكی از رجال آن دوره به نام ” آقا مير محمدمهدي “ تاجر عباس آبادي , درسال 1125 هجري قمري بنا شده است .
مدرسه كاسه گران
اين مدرسه طلبه نشين نيز از بناهاي دوره شاه سليمان صفوي است كه در بازار ” ريسمان “ اصفهان واقع شده است. اين مدرسه تزئينات گچ بري و كاشي كاري هاي زيبايي دارد و به وسيله يكي از رجال آن دوره به نام ” آقا مير محمد مهدي “ ملقب به ”‌ حكيم الملك “ در سال 1105 هجري قمري بنا شده است . كتيبه هاي داخلي مدرسه سال 1013 هجري قمري را نشان مي دهد .
منار جنبان
اين بنا به صورت يك بقعه و دو مناره است كه بر روي قبر ( عمو عبدالله ) از زاهدان و صلحاي معروف قرن هشتم هجري بنا شده است و سنگ قبر آن تاريخ 716 هـ .ق مقارن با اواخر سلطنت (اوليجاتيو) ايلخان مغول را نشان مي دهد .ايوان منار جنبان يكي از نمونه هاي ابنيه سبك مغولي ايران است كه از آن دوره كاشي كاري هايي نيز به يادگار دارد . مناره ها بعداُ و احتمالاُ در اواخر عصر صفويه به ايوان مزبور اضافه شده است و با حركت دادن يكي از آنها ديگري نيز حركت ميكند .نكته جالب در اين بنا قديمي آن است كه وقتي يكي از مناره هابه حركت در آيد نه تنها مناره ديگر به حركت در مي آيد بلكه تمامي اين ساختمان مرتعش مي شود . در حال حاضر, از اين اثر تاريخي بشدت مراقبت مي شود.
مناره دارالضياء
دو مناره معروف به مناره هاي ” دارالضيافه “ كه ” دارالضياء “ نيز گفته شده است ، در محله ” جوباره “ اصفهان واقع شده اند و از بناهاي قرن هشتم هجري اند. كتيبه مناره ها فرو ريخته است و نمي توان سال قطعي ساختمان آن ها را دريافت. اين دو مناره تزئينات كاشي كاري نيز دارند و چنان كه از نام آن ها پيداست, سردر مهمان سراي مشهوري بوده اند كه به امير يا حكمران يا پادشاهي در قرن هشتم تعلق داشته است .
مناره باغ قوشخانه
اين مناره را (طوقجي) و به واسطه مجاورت آن با ” آرامگاه علي بن سهل “ مناره علي بن سهل نيز گويند . اين مناره در منتهي اليه شمالي محله جوبار واقع شده واز بناهاي قرن هشتم هجري است. اين مناره داراي تزئينات كاشي كاري است و قسمتي از تارك مناره و تزئينات كاشي كاري آن فروريخته است. وجه تسميه آن به قوشخانه , به مناسبت مجاورت آن با يكي از باغ هاي سلطنتي دوره شاه عباس اول صفوي است كه گويا بازهاي شكاري پادشاهان صفوي در اين باغ نگهداري مي شده اند .
مناره چهل دختر
يكي از آثار جالب دوره سلجوقي در اصفهان مناره چهل دختر است كه با تزئينات آجري و كتيبه هاي كوفي آراسته شده است ، اين مناره را ” ابوالفتح نهوجي “ در سال 501 هجري بنا كرده است. نهوج از توابع اردستان و سال 501 مقارن با سومين سال پادشاهي سلطان محمدبن ملكشاه سلجوقي است كه در آن زمان اصفهان پايتخت سلسله سلجوقي بوده است .
مناره ساربان
اين مناره در شمال محله ( جوباره ) و در قسمت يهودي نشين اصفهان واقع شده است و از زيباترين مناره هاي عهد سلجوقي است كه در قرن ششم هجري بنا شده است و تزئينات آجري و كاشي كاري دارد . اين مناره حدوداُ 54 متر ارتفاع دارد .
مناره زيار
اين مناره در دهكده ( زيار ) در 30 كيلومتري شرق اصفهان و در ساحل جنوبي زاينده رود واقع شده و تزئينات آجري زيبايي دارد. زمان ساخت آن را قرن ششم هجري مي دانند. نام زيار كه به محل استقرار اين مناره اطلاق مي شود, به احتمال قوي , با دوره حكمراني مرداويج زياري ارتباط دارد كه در آغاز قرن چهارم , شهر اصفهان پايتخت وي بوده است و در ساحل زاينده رود قصرهايي براي سكونت و مراكز اداري حكومت وي بنا شده بود .
مناره راهروان
اين مناره كه در خارج از شهر اصفهان قرار دارد, يكي از آثار قرن ششم هجري است كه تاريخ بناي آن را بعد از مناره هاي ”مسجد علي“ و ”ساربان“ حدس زده اند. اين مناره از مناره هاي زيباي عهد سلاجقه است .
قلعه فارفا آن
اين قلعه در قريه ”فارفا آن“ رويدشت اصفهان واقع شده است و دژي است كه در عهد ساسانيان بنا گرديده است. ” فارفاآن “ در قديم يكي ازشهرهاي حاكم نشين اصفهان به شمار مي آمد.
كاروان سراي مهيار
اين كاروان سرا كه در 52 كيلومتري جنوب اصفهان و در دهكده اي به همين نام قرار گرفته است , به صورت چهار ايواني و به شكل مستطيل بنا شده است . اين كاروانسرا به احتمال زياد , در زمان شاه اسماعيل بنا گرديده است . اهميت ديگر آن در بناهاي متعدد آن مانند آسياب , نانوايي , قهوه خانه وبازار است كه در مجموع يك شهرك كوچك رادر اين جاده تشكيل مي داده است.
پل الله وردي خان ( سي وسه پل )
اين پل كه در نوع خود شاهكار بي نظيري از آثار دوره شاه عباس اول صفوي است, به هزينه و نظارت سردار معروف او ” الله وردي خان “‌ بنا شده است. اين پل به نام هاي ”سي و سه چشمه“, ”چهار باغ“ , ” جلفا “ و بالاخره ” زاينده رود “ معروف است . تاريخ بناي اين پل را شيخ علي نقي كمره اي شاعر زمان شاه عباس در يك قطعه شعر به ماه تاريخ , سال 1005 هجري ذكر كرده است. اين سال مقارن ايامي است كه خيابان چهارباغ نيز احداث شده است . اين پل در حدود 300 متر طول و 14 متر عرض دارد و طولاني ترين پل بر روي زاينده رود است . در دوره صفويه مراسم جشن آبريزان يا آبپاشان در كنار اين پل صورت مي گرفت . در سفر نامه هاي سياحان اروپايي آن دوران به برگزاري اين جشن اشاره شده است . ارامنه جلفا هم مراسم خاج شويان خود را در محدوده همين پل برگزار مي كرده اند . اين پل يكي از شاهكارهاي معماري و پل سازي ايران محسوب ميشود و از زيبايي و عظمت منحصر بفردي برخودار است .
پل خواجو
پل خواجو يا ” پل شاهي “ كه از اواخر دوره تيموري شالوده هايي داشته است, به امر شاه عباس دوم درسال 1060 هجري به صورت امروزي آن ساخته شد. غرفه هاي آن با تزئينات كاشي كاري و نقاشي پوشيده شده است. پل خواجو به هنگام طغيان آب زاينده رود, منظره اي ديدني مي يابد. براي اقامت موقتي شاه صفوي و خانواده او در وسط پل ساختمان مخصوصي كه به نام ” بيگلر بيگي “ شهرت دارد, بنا شده است. اين ساختمان هم اكنون نيز وجود دارد. اتاق هاي آن داراي تزئينات نقاشي است. نام اصلي اين پل در مآخذ دوران صفوي, پل شاهي آمده است. و خواجو نامي است كه طي دو قرن اخير به مناسبت مجاورت با محله خواجو به آن اطلاق شد .
نام اين پل هيچ ارتباطي به نام شاعر قرن هشتم هجري يعني خواجوي كرماني ندارد . اين پل در سالهاي نه چندان دور به نامهاي ” پل شيراز “ و “ پل بابا ركن الدين “ معروف بوده است .

پل شهرستان
اين پل در ناحيه ”جي“ قديم و 4 كيلومتري شرق اصفهان واقع شده و قديمي ترين پلي است كه بر زاينده رود احداث شده است. پل شهرستان از نظر معماري فوق العاده جالب توجه است و به عقيده باستان شناسان اساس و بنياد آن به دوره ساسانيان مربوط است؛ ولي ساختمانهاي روي پل از نحوه معماري دوره اسلامي متاْثر گرديده اند .

پل مارنان
نام اين پل كه در اصل ”ماربين“ نام داشته , از كلمه ” مهربين “ اوستايي اخذ شده است. قرن ها قبل از ظهور زرتشت , معبد مهرپرستان بر فراز كوه سنگي قرار داشت. نام اين بلوك در دوره ساسانيان مهربين بود و در طول مدت 14 قرن دوره اسلامي به ” ماربين “ معروف شد. پل مارنان واسطه اتصال دو ساحل شمالي و جنوبي رودخانه در غربي ترين سمت شهر اصفهان بود .

جاذبه هاي طبيعي
آبشار شالورا
اين آبشار در 65 كيلومتري غرب اصفهان و در نزديكي روستاي جو ميهن قرار دارد .
آبشار كرد عليا
اين آبشار كه در 90 كيلومتري غرب اصفهان و در ارتفاعات دالانكوه قرار دارد, از آب شدن برف هاي دالانكوه به وجود آمده است و در بهار منظره بسيار زيبايي ايجاد مي كند.
چشمه آب معدني ورتون
در 43 كيلومتري جاده اصفهان به يزد جاده اي فرعي وجود دارد كه پس از طي 18 كيلومتر به ناحيه ورتون مي رسد. بعد از ورتون در فاصله 12 كيلومتري, چشمه هاي معدني ورتون قرار گرفته اند. در اين منطقه حمام هايي به سبك دوره صفويه است كه اكثراُ مخروبه اند و برخي از آنها كه سالم است مورد استفاده مردم قرار مي گيرد. آب گرم ورتون از دسته آب هاي كلروره بي كربناته و سولفاته گرم است. خواص درماني استحمام در اين آب عبارت است از : تسكين دهندگي دردهاي عصبي و رماتيسمي . اين آب در صورت نوشيدن باعث ازدياد ترشح معده مي گردد. به سبب وجود سولفات سديم در تركيب آن , اين آب خاصيت ملين دارد و سرانجام وجود آهن در تركيب آن , در درمان كم خوني موْثر است .

اماکن زيارتي و مذهبي
مسجد جامع عباسي (مسجد شاه)
ساختمان مسجد جامع عباسي , درضلع جنوبي ميدان تاريخي اصفهان در سال 1020 هجري قمري به فرمان شاه عباس اول در بيست و چهارمين سال سلطنت وي شروع شد . كتيبه سردر مسجد به خط ثلث ” عليرضا عباسي“ در سال 1025 نگاشته شده و حاكي از آن است كه شاه عباس اين مسجد جامع را از مال خالص خود بنا كرده وثواب آن را به روح جد اعظم خود ” شاه طهماسب “‌ اهدا نموده است, در ذيل اين كتيبه, كتيبه ديگري است كه از استاد علي اكبر اصفهاني ( مهندسي معمار مسجد ) تجليل شده است .
مسجد شيخ لطف الله
اين مسجد بي نظير شاهكار ديگري از هنر معماري و كاشي كاري قرن يازدهم هجري قمري است كه به فرمان شاه عباس اول در مدت 18 سال ساخته شده است . ساخت سردر معرق آن در سال 1011 هـ . ق اتمام يافت و ساختمان تزئينات آن در سال 1028 هجري قمري به اتمام رسيده است . كتيبه سردر آن به خط ثلث عليرضا عباسي و به تاريخ سال 1012 هجري قمري است معمار و بناي مسجد ” استاد محمدرضا اصفهاني “ است كه نام او در داخل محراب زيباي مسجد در لوحه كوچكي ذكر شده است . باستان شناسان خارجي در مورد عظمت معماري اين مسجد گفته اند : ” به سختي مي توان اين بنا را محصول دست بشر دانست . “ شيخ لطف الله از علماي بزرگ شيعه واز مردم ” ميس “‌ از قراء ” جبل عامل “‌ در لبنان امروزي بود كه به دعوت شاه عباس اول در اصفهان اقامت گزيد. اين مسجد به منظور تجليل از او احداث گرديد.

مسجد و مناره برسيان
اين مسجد در 42 كيلومتري شرق اصفهان واقع شده و يك اثر خالص سلجوقي است. مناره آن را در سال 491 و محراب آن را در سال 498 هجري قمري ساخته شده است. تزئينات آجري داخل مسجد شبيه به گنبد تاج الملك در مسجد جمعه اصفهان است و به احتمال قوي معمار هردو بنا يكي بوده است .
مسجد گار
اين مسجد كه از دوره سلاجقه است در دهكده ” گار “ كه امروزه آن را ” جار “ تلفظ مي كنند و در جنوب بستر زاينده رود واقع شده است قرار دارد. از اين مسجد جز ويرانه هايي باقي نمانده است ولي مناره آن وضع خوبي دارد و به موجب كتيبه كوفي موجود در آن , در سال 515 هـ .ق به وسيله شخصي به نام ” سيد الرْوسا ء ابوالقاسم“ بنا شده است .
مسجد سرخي
اين مسجد كوچك كه نماز خانه آن در سالهاي اخير بازسازي شده است در سال 1014 هـ .ق توسط خلف نامي كه سفره چي شاه عباس اول بود بنا گرديده است . در گذشته اين مسجد را مسجد سفره چي مي ناميدند . ولي كلمه سفره چي در طول زمان به سرخي تبديل شده است . سردر اين مسجد حاوي كتيبه اي است به خط ثلث كه با كاشي معرق سفيد به زمينه اي به رنگ آبي نوشته شده است .
مسجد لبنان
اين مسجد در حاشيه غربي اصفهان و در محله لبنان از محلات قديمي شهر اصفهان واقع شده است . از آثار تاريخي آن جز چند قطعه گچبري از قرن هشتم و چند قطعه كاشي كاري از دوره شاه سليمان به خط ( امامي ) و لوح سنگي سردر , چيز ديگري باقي نمانده است . منبر قديمي اين مسجد از نمونه هاي جالب توجه عهد صفويه است . گنبد و مناره كاشي كاري شده اين مسجد از الحاقات نيم قرن اخير است .

مسجد ركن الملك
اين مسجد به وسيله ( مير سليمان خان شيرازي ) ملقب به ” ركن الملك “ در ابتداي تخت فولاد اصفهان بنا شده و يكي از بناهاي مشهور دوره قاجاريه است . سردر , گنبد و داخل آن با تزئينات كاشي كاري آراسته شده و آرامگاه ”ركن الملك “ در يكي از اتاق هاي سرسراي ورودي صحن آن قرار دارد . كتيبه هاي اين مسجد و مدرسه كوچك متصل به آن كه تاريخ سال هاي 1319 تا 1325 هجري قمري را دارد , داراي اشعار فارسي است كه در اطراف صحن مسجد با كاشي كاري زيبا بسته اند .
مسجد اريزان
مسجد اريزان كه سال ها به دست فراموشي سپرده شده بود , بسيار زيباتر از دوبناي مساجد كاخ و دشتي است و داخل آن با تزئينات گچ بري نيز آراسته شده است . طي سال هاي اخير ، تعميراتي در اين مسجد به عمل آمده است.
مسجد قطبيه
اين مسجد , در دوره ”شاه طهماسب اول“‌ به وسيله ” قطب الدين علي باب الدشتي “‌ بنا شده است . سردر زيباي اين مسجد را براي محافظت به باغ چهل ستون انتقال داده اند. در كتيبه آن , سال 950 هـ .ق ثبت شده است .
مسجد سين
اين مسجد در 24 كيلومتري شمال اصفهان واقع شده و از آثار دوره سلاجقه است. به موجب يك كتيبه خط كوفي موجود, مسجد را ”ابوغالب يحيي“ در سال 529 هجري قمري بنا كرده است. مناره مسجد ”سين“ در سال 529 هـ. ق. بنا گرديده است. مناره مسجد ” سين “ در سال 526 هـ .ق به وسيله ” ابو اسماعيل محمد “ بنا شده است .
مسجد اشترجان ( اشترگان )
اين مسجد در دهكده ” اشترگان “ لنجان كه امروزه اشترجان تلفظ مي شود و تا شهر اصفهان 38 كيلومتر فاصله دارد واقع شده است. سردر مسجد آن 13 متر ارتفاع دارد و با كاشي هاي سبك اوايل قرن هشتم هجري قمري و تزئينات گچبري به شيوه همان دوره , آراسته شده است . مناره هاي اين مسجد مانند منارجنبان متحرك است. تاريخ ساختمان سال 715 هـ .ق و باني آن ” فخرالدين محمدبن محمد اشترجاني “ است .
مسجد جارچي
اين مسجد در بازار بزرگ اصفهان واقع شده است و داخل آن تزئينات كاشي كاري معرق دارد . كتيبهْ سردر آن نام (شاه عباس اول ) و ( ملك سلطان جارچي باشي ) را كه باني ساختمان مسجد بود دربردارد وسال 1019 هـ .ق در آن ذكر شده است . جارچي باشي كسي بود كه فرمان هاي شاهان صفوي را در ميدان هاي شهر به اطلاع مردم مي رساند .
مسجد ايلچي
اين مسجد در محله ( احمدآباد ) اصفهان واقع شده است اين بنا در دوره سلطنت شاه سليمان صفوي بنا گرديده است و سردر و قسمت هايي از داخل آن كاشي كاري شده است .

گنج ,گنج یابی ,گنج یاب, دفینه, زیرخاکی ,ایران, دیدنی, تاریخی

ایرانیکان یکشنبه 18 مرداد 1394 زمان : 11:42 نظرات (0)
بازدید : 86

معرفی اماکن تاریخی ایران

غار رتيل
اين غار در مسير كرمانشاه به كرند و ريجاب در جهت زيارتگاه باباديار واقع شده است. طول اين غار 366 متر است. براي ورود به اين غار، بايد وسايل كوهنوردي در اختيار داشت.

اماکن زيارتي و مذهبي

مسجد جامع كرمانشاه(همراه عکس)
اين مسجد در كنار خيابان مدرس، نرسيده به خيابان نواب واقع شده و از آثار قابل توجه اواخردوره زنديه است كه در سال 1196 هجري قمري توسط حاج‌علي‌خان‌زنگنه، از نوادگان شيخ‌علي‌خان معروف و حاكم كرمانشاه، ظاهراً به جاي مسجد قديمي تري بنا شده است. آنچه از بناي قديمي مسجد باقي مانده، بخشي از شبستان مذكور در گذشته به چهل ستون معروف بوده كه بخشي از آن در خيابان كشي‌ها از بين رفته است.

مسجد حاج شهبازخان
اين مسجد در چهارراه مدرس، كوچه شهيد داود شهلايي شهر كرمانشاه واقع شده و از آثار دوره قاجاريه است. بناي مسجد در سال 1235 هجري قمري توسط حاج شهبازخان و شش برادر او كه موسس طايفه معروف به حاجي‌زادگان بودند، در بيرون از شهر كرمانشاه آن روزگار بنا شده است.

مسجد دولتشاه
اين مسجد در ميدان جوانشير شهر كرمانشاه واقع شده و از آثار دوره قاجاريه است كه توسط محمد علي‌ميرزاي دولتشاه بنا شده است. بناي مسجد دولتشاه در دوره اخير تعمير و مرمت شده و داراي سر در، صحن و شبستان زنانه و مردانه است. اين مسجد به مسجد حاج ابوتراب آل آقا نيز معروف است كه بر كتيبه كاشي سردر مسجد خوانده مي‌شود.

مسجد شاهزاده
اين مسجد در محله تيمچه شهر كرمانشاه نرسيده به ميدان جوانشير واقع شده و به دوره قاجاريه مربوط است كه در حدود سال 1237 هجري قمري توسط محمدعلي‌ميرزاي‌دولتشاد بنا شده است. صحن مسجد، مستطيل شكل و مفروش به سنگ تيشه‌اي و نوساز است كه در ضلع شمالي آن، حسينيه‌اي نوساز و در اضلاع غربي و شرقي آن، كلاس‌ها و كانون‌هاي فرهنگي قرار دارد. از ويژگي‌هاي اين بنا، آب انباري است كه در ميانه صحن ساخته شده و ورودي آن از داخل كوچه مجاور تعبيه شده است.

مسجد عماد الدوله
اين مسجد از آثار دوره قاجاريه است. ساختمان اوليه مسجد عمادالدوله در 1285 هجري‌قمري توسط امام‌قلي‌ميرزا‌عمادالدو� �ه ( والي غرب سرحدات عراقين ) احداث شده است. مسجد عمادالدوله به صورت چهار ايواني بنا شده و مشتمل بر سردر، صحن، ايوان، شبستان ستوندار و حجره‌هاي متعدد است. بر كاشي‌كاري ايوان مسجد، كتيبه‌اي مشتمل بر قصيده‌اي در ذكر نام پادشاه وقت (ناصرالدين‌شاه) نام باني و تاريخ 1285 هجري‌قمري نوشته شده است. بر اساس روايت‌هاي موجود، در چوبي ورودي مسجد، از حرم حضرت علي (ع) به اينجا منتقل شده و بدين جهت به (بقاياي شاه نجف) مشهور شده و ظاهراً از آثار دوره صفويه است.
تاريخچه شهر ايلام
ايلام در زمان باستان به اريوجان شهرت داشته است ولی ايلام کنونی در ناحيه ای به نام حسين آباد در سال 1308 شمسی از نو بنا نهاده شد. شهر ايلام در حصاری از کوهها و ارتفاعات جنگلی قرار دارد و دارای آب و هوای معتدل کوهستانی می باشد. حکومت خود مختار واليان در ايلام و پشتکوه از سه قرن پيش برقرار بوده و مرکز حکمفرمايی واليان تحت تأثير حيات اجتماعی منطقه مکان ثابتی نداشت. بنابراين قشلاق عشاير در زمستان در باغشاهی عراق و در حسينيه بين النهرين واقع بود و تابستانها برای ييلاق در هليلان و حسين آباد (ايلام کنونی) به سر می بردند. آخرين والی منطقه در سال 1309 شمسی توسط رضاشاه سرکوب شد. ازآن پس حسين آباد با نام جديد ايلام در تقسيمات کشوری جای گرفت. در حال حاضر شهر ايلام به عنوان مرکز سياسی، اداری استان ايلام از شهرهای توسعه يافته غرب کشور است و به لحاظ دارا بودن تفرجگاههای جنگلی و آثار باستانی از زيباترين شهرهای استان محسوب ميشود.

مراکز تاريخي و باستاني
کاخ فلاحتی
کاخ فلاحتی در خيابان آيت الله حيدری شهر ايلام بنا نهاده شده است. اين کاخ، با باغ زيبا با سردرهای منقوش، آجرکاری و با سرستونهای زيبا متعلق به دوران قاجار می باشد.

مجموعه کاخ قلعه والی
قلعه والی بر روی تپه "چقاميرگ" در شهر ايلام قرار دارد. وسعت کل اين قلعه 2500 متر، مساحت زير بنای آن 1500 متر مربع و حياط آن 700 متر است، که شامل اطاقها و تالارها با مصالح آجر و گچ و سنگ مرمر می باشد. در داخل حياط نيز سنگ نوشته ای بلند وجود داشت که در زمان محمد علی شاه قاجار و غلامرضا خان ابوقداره والی لرستان حک شده بود.

قلعه قيران
اين قلعه در شهر ايلام، بر بالای کوه قلاقيران که مشرف بر ناحيه جنگلی بسيار زيبايي که به نام ششدار يا ششدان معروف می باشد، بنا نهاده شده است. ساختمان قلعه قيران و قله کوه قلاقيران بر فراز آن، زيبايي و جذابيت خاصی را برای شهر ايلام ايجادکرده است.

تپه ورده کبود
اين تپه در فاصله 20 کيلومتری شمال غربی ايلام و در نزديکی رود کشکان واقع شده است. باستان شناسان در گودال قائمی که به طول 26 متر و عرض 11 متر در اين تپه ايجاد کرده اند، تعداد زيادی گور يافته اند. اين گورها شامل قلوه سنگهايی هستند که به خاطر استحکام سقف گورها به کار برده شده اند. اجساد داخل گورها به حالت خميده و همراه با اشيای قيمتی (از جنس مفرغ) و همچنين سلاح متوفی (از جنس آهن) تدفين شده اند. پيشينه آثار کشف شده در گورستان ورکبود متعلق به اواخر سده هشتم ق.م و آغاز سده هفتم ق.م است.

سنگ نوشته آشوری (گل گل)
سنگ نوشته آشوری (گل گل) ملکشاهی بر ديواره کوهی در جوار روستای گل گل در فاصله 25 کيلومتری شهر ايلام حکاکی شده است. اين سنگ نوشته به زمان حکمرانی آشور بانی پال متعلق می باشد که حدود سه هزار سال پيشينه تاريخی دارد. بر روی آن سنگ، نقش برجسته پيکره يک سرباز آشوری با کلاه خود، همراه با ماه و ستاره در بالای سر آن و در حاليکه پيکانی در دست دارد حک شده است . در قسمت پايين سنگ نوشته آشوری ، چند جمله به خط ميخی به چشم می خورد که ترجمه گرديده است .

سنگ نوشته تنگه قوچعلی
سنگ نوشته تنگه قوچعلی در ضلع شرقی مسير تونل آزادی ايلام بر ديواره سنگی کوه انار سنگ واقع شده است که اين نوشته تاريخی به ابعاد 50 در 70 سانتی متر در دوران قاجار و حکومت واليان پشتکوه حک گرديده است. خط اين سنگ نوشته خط نستعليق می باشد.

سنگ نوشته تخت خان
اين سنگ نوشته بر روی سنگی عظيم به ابعاد 1 در 2 متر در مکانی به نام تخت خان (34 کيلومتری جاده ايلام_مهران) حک شده و اطلاعات آن در رابطه با تاريخ ايلام و حکمرانان آن می باشد.

سنگ نوشته قلعه والی
اين سنگ نوشته در قلعه والی قرار دارد و مضمون اين سنگ نوشته در ارتباط با زمان ساخت قلعه والی در سال 1326 هجری شمسی می باشد و متن آن چنين است: "به معماريت عاليجاه خير الحاج حاجی درويشعلی کرمانشاهی و به نظارت معتمد السلطان مکرم عم عالی مقام صيد جواد خان سرتيپ والی زاده".

جاذبه هاي طبيعي
کوه اهوران
در فاصله83 کيلومتری شمال شرقی ايلام کوهی به نام کوه اهوران واقع شده است، که ارتفاع اين کوه 2120 متر می باشد و کوه اهوران از دره جزمان رود در غرب آغاز شده و به طول 24 کيلومتر به سمت جنوب شرقی می رود. درآن مکان به کوههای کوليته و کازه تر متصل می شود.

کوه بانکول
اين کوه در شمال ايلام واقع شده و ارتفاعش 2304 متر است. رودخانه های مورت، گنگير و آب زنگاون از اين کوه سرچشمه می گيرند. اين کوه دارای جنگل می باشد و از سوی جنوب شرقی به کوه مانشت می پيوندد. جاده کرمانشاه به ايلام از مغرب کوه بانکول می گذرد.

کوه شره زول
کوه شره زول در 23 کيلومتری شمال غربی ايلام در ناحيه ای به نام چوار قرار دارد و ارتفاعش در حدود 2050 متر می باشد. اين کوه رشته کوه نسبتا طويلی است که از شمال غربی به جنوب شرقی کشيده شده است . دهستانهای چوار و سهراب در دامنه اين کوه بنا نهاده شده اند. بخشی از اين کوه را جنگلهای بلوط پوشانده است .سرچشمه رودخانه های گنگير ، کلال رود ، کزاب و مورت از اين کوه می باشد.

دره ييلاقی هفتا و ميشخاض «هفت آب»
اين دره در 30 کيلومتری ايلام در روستای جعفر آباد آغاز می شود و تا ارتفاعات طولاب که در آن جنگل و باغ بهم پيوسته اند، ادامه می يابد. درختان گردو، انواع ميوه ها، چندين روستا در مسير ييلاقی دره و نزديک بودن اين دره ييلاقی به تفرجگاه جنگلی گاوز و مزارع متنوع باعث زيبايی محل گرديده است. همچنين در حوالی اين دره ييلاقی جنگل مله پنجاور، چشم نوازی می کند.

اماکن زيارتي و مذهبي
گورستان کان گنبد
اين گورستان در فاصله 30 کيلومتری جنوب شرقی ايلام در دامنه يکی از پشته های کوه شاه نخجير قرار گرفته است. اين پشته، ترکيبی از صخره و خاک است و قبرها عموما در بالا و دامنه اين تپه به چشم می خورند. تحقيقات باستان شناسان نشان می دهد که آثار اين گورستان به دوره های تاريخی 2600 تا 2500 قبل از ميلاد و يا 4500 تا 4600 قبل ازميلاد مسيح تعلق دارد.

گورستان چنار
اين گورستان باستاني در منطقه چنار باش ايلام قرار گرفته است و پيشينه آن به هزار سال قبل از ميلاد برميگردد. هيئت مشترک باستان شناسي ايران و بلژيک در اين منطقه چندين گور در کنار رودخانه اي کشف کرده اند که بنا به رسم آنزمان اموات را همراه با اشياء و لوازم آن فرد، درون کوزه هاي کوچک و بزرگ دفن کرده بودند.
از مراجعه به منابع موجود تاريخي چنين بر مي آيد كه كلمه ” اسپاران “ بطلميوس, ” سپاهان “ پهلوي و”اصفهان“ عرب و ” اصفهان “ امروز لفظي قديمي است و به احتمال قريب به يقين كلمه اي پهلوي است و ريشه قديمي تر از پهلوي آن مكشوف نيست . در عهد اشكانيان اصفهان مركز و پايتخت يكي از ايالت هاي وسيعي بود كه تحت فرمان ملوك اشكاني قرار داشت . در دوره ساسانيان, اصفهان محل سكونت و قلمرو و نفوذ ”اسپوهران“ يا اعضاي هفت خانواده بزرگ ايراني كه مشاغل عمده و مناسب سلطنتي در اختيار داشتند, بود. بعد از اسلام, اصفهان مانند ديگر شهرهاي ايران تا اوايل قرن چهارم تحت سلطه اعراب بود و در زمان منصور خليفه عباسي, مورد توجه قرار گرفت و به حاكم اين شهر دستور داده شد در عمران و آباداني آن كوشا باشد. در سال 319 هـ. ق. مرداويج زياري اصفهان را متصرف شد و آن را به پايتختي برگزيد و جشن سده را هرچه باشكوه تر در اين شهر برپا كرد. در سال 327 هـ .ق. اصفهان به تصرف ركن الدوله ديلمي در آمد و آن را به پايتختي انتخاب كرد و اصفهان دوباره رونق خود را گرفت. در سال 443 هـ . ق. اصفهان به دست طغرل پادشاه سلجوقي فتح شد. در سال 639 هـ. ق. تحت سلطه مغولها قرار گرفت. پس از بازگشت سپاه مغول شهر اصفهان مجدداُ رونق يافت. سقوط شهر اصفهان و انقراض سلسله صفويه كه پس از 6 ماه محاصره به دست محمود افغان, انجام گرفت . با سقوط شهر اصفهان سلسله صفوي نيز منقرض شد و اصفهان دچار انحطاط شد. در دوران زنديه و قاجاريه پايتخت كشور به شيراز و تهران انتقال يافت در زمان قاجار پسر ناصرالدين شاه, ظل السطان زمين و مصالح و آثار تاريخي شهر را به مردم مي فروخت و مي خواست به هرترتيبي كه شده مخارج قشون خود را كه از واحدهاي بسيار قوي و منظم كشور بود, تاْمين كند .از ويژگي هاي اقتصادي شهر اصفهان در دوره قاجار, درآمد ناچيز زمين و عدم امنيت ملاكين بود. در دوره پهلوي با توجه به شرايط تاريخي و جغرافيايي, شهر اصفهان موردتوجه قرار گرفت, دربازسازي آثار تاريخي آن كوشش هايي به عمل آمد و توسعه صنعتي شهر و منطقه آغاز شد. اصفهان يكي از شهرهاي بزرگ و سياحتي ايران است.

بنا و يادمانهاي تاريخي
آرامگاه پير بكران
در 30 كيلومتري جنوب غربي اصفهان در روستاي پيربكران ، يك اثر مذهبي, تاريخي وهنري وجود دارد كه از نمونه هاي عالي آثار قرن هشتم ايران به شمار مي رود. بناي مزبور شامل 3 قسمت است. اول رواق بقعه، دوم صحن بقعه, سوم آرامگاه پيربكران كه در ضلع شمالي بقعه و متصل به اتاقي محفوظ كه ظاهراُ محل تدريس و رياضت محمد بكران بوده است. كتيبه اي در آرامگاه وجود دارد كه شامل سوره (فاتحه) و آياتي از سوره (سين) است و در ذيل آن ها, كتيبه تاريخي سنگ آرامگاه به تاريخ سال 703 هـ .ق وجود دارد.
آرامگاه بابا ركن الدين
درضلع جنوبي زاينده رود و مجاور جاده قديم شيراز، در قبرستان قديمي اصفهان ـ تخت پولاد ـ آرامگاه يكي از عرفاي مشهور قرن هشتم هجري به نام باباركن الدين مسعود بن عبدالله بيضاوي واقع شده است كه در تاريخ يكشنبه 26 ربيع الاول سال 769 هـ . ق وفات يافته و در اين مكان دفن شده است .
آرامگاه بابا قاسم
اين بنا در طرف غرب خيابان هاتف اصفهان و در حدود پانصد متري مسجد جامع عتيق در كوچه باباقاسم قرار دارد. بر اساس اسناد موجود مي توان گفت محمد ـ معروف به باباقاسم ـ از عرفا و صلحاي رباني و علماي قرن هشتم هجري قمري بوده است.
آرامگاه ميرفندرسكي
آرامگاه ميرفندرسكي از عرفا و حكماي معروف عهد صفويه در ” تكيه مير “ تخت فولاد اصفهان واقع شده است
آرامگاه شاهزادگان
درمجاورت يكي از زيارتگاه هاي اصفهان به نام ” بستي فاطمه “ بقعه شاهزادگان واقع شده است. مدفونين اين بقعه, نوادگان دختري شاه عباس اول و فرزندان ” عيسي خان “‌ قورچي باشي هستند كه به دستور شاه صفي به قتل رسيده اند. نام مقتولين بر سنگ مزار آن ها منقور است .
آرامگاه واله
” آقا محمد كاظم واله “ از شعرا و اعاظم اصفهان در دوره سلطنت فتحعلي شاه قاجار بوده است كه در سال 1229 هجري قمري در گذشته و بر مزار او بقعه اي بنا شده است. آرامگاه واله در حاشيه خيابان فيض واقع است .
آرامگاه صائب تبريزي
صائب تبريزي , شاعر بلند پايه سبك هندي در سال 1006 متولد و درسال 1081 هـ .ق در اصفهان در گذشت و در باغ شخصي خود , به نام باغ تكيه مشرف به شهر نياسر , به خاك سپرده شد .
آرامگاه هماي شيرازي
آرامگاه هماي شيرازي از شاعران و نويسندگان و عارفان ايراني در قرن 13 هجري در پايين يكي از جرزهاي شرقي ايوان شمالي بقعه امام زاده احمد قرار دارد .
آرامگاه مجلسي
اين آرامگاه , در گوشه شمال غربي مسجد جامع اصفهان واقع شده و مدفن چند تن از علماي بزرگ شيعه از جمله آخوند ملا محمدتقي مجلسي و فرزندش آخوند ملا باقر مجلسي ـ صاحب بحارالانوار ـ است .
آرامگاه ميرعماد
اين آرامگاه در مسجد مقصود بيك اصفهان واقع شده است . مير محمد بن حسين حسني سيفي قزويني , ملقب به عمادالملك و مشهور به مير , خطاط معروف ايراني ( 961 – 1024 هـ .ق ) و يكي از بزرگترين نويسندگان خط نستعليق زمان خود بوده است .
گردشگاه و باغ هاي تاريخي چهارباغ ر
اصفهان در سال 1006 هجري رسماُ به پايتختي شاه عباس اول انتخاب شد و بنا به دستور شاه عباس از محل دروازه دولت تا دامنه كوه صفه, خيابان طويل و عريض مشجري تحت عنوان چهارباغ احداث شد تا به عنوان گردشگاه خانواده سلطنتي ودرباريان استفاده شود. باغ هاي مشهور چهارباغ عبارت بودند از : باغ تخت , باغ طاووس خانه , باغ كاج , باغ پهلوان , باغ بابا امير , باغ توپخانه , باغ نسترن , باغ چهل ستون , باغ بلبل يا بهشت
كاخ چهل ستون
باغ چهل ستون كه بالغ بر 67000 متر مربع مساحت دارد , در دوره شاه عباس اول احداث شده است و در وسط اين باغ , عمارت چهل ستون قرار دارد . در زمان شاه عباس دوم در اين بنا تغرات كلي پديد آمد و تالار آينه و تالار هجده ستون و دو اتاق شمالي و جنوبي تالار آينه و ايوان هاي طرفين سرسراي پادشاهي و حوض بزرگ مقابل تالار با كليه تزئينات نقاشي و آينه كاري و كاشي كاري ديوارها و سقف ها به آن افزوده شده است. قسمت هاي جالب وديدني كاخ چهل ستون به شرح زير است :

ـ سقف باشكوه نقاشي شده تالار هجده ستون و سقف آينه كاري تالار آينه و مدخل آينه كاري تالار جلوس شاه عباس دوم
ـ ستون هاي عظيم تالارهاي هجده ستون و تالار آينه
ـ شيرهاي سنگي چهارگوشه حوض مركزي تالار و ازاره هاي مرمري منقش اطراف كه معرف صنعت حجاري دوره صفويه است .
ـ تزئينات عالي طلاكاري سرسراي پادشاهي و اتاق هاي طرفين تالار آينه و تابلوهاي بزرگ نقاشي تالار پادشاهي كه تصوير شاهان صفوي را نشان ميدهد.
ـ تصويري از شاه عباس اول باتاج مخصوص و مينياتورهاي ديگري در اتاق گنجينه كه در مرمت سال هاي 1334 و 1335 خورشيدي از زير گچ خارج شده است .
ـ آثار پراكنده اي از دوران صفويه مانند سردر ” مسجد قطبيه “‌و سردرهاي ” زاويه دركوشك “ و آثاري از ”مسجد درب جوباره “ يا ” پير پينه دوز ” و ”مسجد آقاسي “ كه بر ديوارهاي ضلع غربي و جنوب غربي باغ نصب شده است . كاخ چهل ستون به موجب اشعاري كه در جبهه تالار از زير گچ خارج شده به ” مبارك ترين پتجمين سال سلطنت شاه عباس دوم بنا شده است . شير ها و مجسمه هاي سنگي اطراف حوض و داخل باغچه ها تنها آثاري است كه از دو قصر با شكوه ديگر دوره صفوي يعني آينه خانه و عمارت سرپوشيده باقي مانده و بعد ها به اين محل آورده شده است .اگرچه انعكاس ستون هاي بيست گانه تالارهاي چهل ستون در حوض مقابل عمارت مفهوم چهل ستون را القا ميكند ولي در حقيقت واژه چهل در نام اين عمارت نشانه كثرت است و وجه تسميه عمارت مزبور به علت تعدد ستون هاي آن است .

كاخ هشت بهشت
عمارت تاريخي هشت بهشت نمونه اي از كاخ هاي محل سكونت آخرين سلاطين دوره صفوي است كه در دوره ” شاه سليمان “ ( 1080 هـ . ق ) بنا شده است. ازباغ وسيع ( هشت بهشت ) وسعت زيادي باقي نمانده, ولي قصر تاريخي آن هنوز اثري ارزنده و جالب توجه است .
از آثار قابل توجه اين قصر كه نماهاي خارجي را تزيين كرده است كاشي كاري هايي است كه انواع حيوانات و پرنده و درنده و خزنده را نشان ميدهد .
در دهه اخير پارك مجلل و زيبايي به همت شهرداري اصفهان در اطراف اين كاخ تاريخي طراحي و ساخته شده است كه در حال حاضر از گردشگاههاي مشهور شهر اصفهان است .

عمارت عالي قاپو
اين قصر كه درعهد صفويه ( قصر دولتخانه يا دولتخانه مبارك نقش جهان ) نام داشت نمونه منحصر به فردي از معماري كاخ هاي عهدصفوي است كه در اوايل قرن يازدهم هجري به امر شاه عباس اول ساخته شده است. شاه صفوي, سفيران و شخصيت هاي عاليقدر را در اين‌كاخ به‌حضور مي پذيرفت .
عالي قاپو داراي پنج طبقه ساختمان است و هر طبقه تزئينات ويژه اي دارد . با آنكه بعد از دوره صفويه به تزئينات بناها خرابي ها و لطمات جبران ناپذيري وارد آمده است ولي هنوز شاهكارهايي از گچبريها و نقاشيهاي عهد صفويه را در بر دارد و تماشاكنندگان را به تحسين وا ميدارد .
مينياتورهاي هنرمندانه رضا عباسي, نقاش معروف عهد شاه عباس ( كه آسيب فراوان ديده اند ) نقاشي هاي گل و بوته , شاخ و برگ , اشكال وحوش و طيور و گچ بري هاي زيباي آن به شكل انواع جام و صراحي در تاق ها و ديوارها تعبيه شده است وشاه صفوي و مهمانان او , از تالار همين عمارت مناظر بازي چوگان , چراغاني , آتش بازي ها و نمايش هاي ميداني را تماشا مي كردند.



ایران, گنج ,گنج یابی, گنج یاب, دفینه ,زیرخاکی

ایرانیکان یکشنبه 18 مرداد 1394 زمان : 11:38 نظرات (0)
بازدید : 49

تاریخچه شهرهای ایران

جاذبه هاي طبيعي

تاراز
كوه نيمه‌جنگلي تاراز در دهستان سوسن و در شصت و هفت كيلومتري شمال غربي ايذه واقع شده و حدود دوهزار هفتصد و چهل و سه متر ارتفاع دارد. آب چلو از اين كوهستان سرچشمه مي‌گيرد. كوه تاراز از شمال غربي به كوه للر و از جنوب به كوه تخت سرشط متصل است و دامنه‌هاي شرقي آن به آب بازيافت منتهي مي‌شود.

تلگه
كوه نيمه جنگلي تلگه در دهستان سوسن، در بيست و هشت كيلومتري شمال شرقي ايذه واقع شده و حدود سه هزار و پنجاه متر ارتفاع دارد. اين كوه از جنوب به كوه دزسفيد، از جنوب شرقي به كوه تاوارا، از شمال به كوه چور و از شمال غربي به كوه گم‌زرد متصل است.

تورك
كوه تورك جزء دهستان سوسن شهرستان ايذه است. اين كوه در فاصله نود و يك كيلومتري شمال غربي ايذه با ارتفاع سه هزار و سيصد و نوزده متر واقع شده است. اين كوه سرچشمه رودخانه‌هاي آب بازافت و لب است. تورك از شمال غربي به كوه لم‌لي متصل است و جزء كوهستان زاگرس به‌شمار مي‌رود.

دوتو
كوه جنگلي دوتو در دهستان هپرو، در پنجاه و هشت كيلومتري جنوب شرقي ايذه واقع شده است. ارتفاع اين كوه حدود سه هزار و صد و هفتاد متر است. اين كوه از جنوب به كوه كله متصل است و از شمال به كوه ليراب مي‌پيوندد. دامنه‌هاي شرقي اين كوه به دره رودخانه سيراب و دامنه‌هاي غربي آن به دروه رودخانه صيدون متصل مي‌شود. در دامنه غربي اين كوه درياچه كوچي در ميان دو كوه كله و دوتو قرار دارد و آب از زمين و اطراف آن مي‌جوشد. دامنه‌هاي اين كوه از جنگل پوشيده شده و جزء كوهستان مونگشت از كوهستان بزرگ زاگرس به‌شمار مي‌رود.

كله
كوه كله در دهستان هپرو در پنجاه و نه كيلومتري جنوب شرقي ايذه واقع شده است. ارتفاع اين كوه حدود سه هزار و ده متر است. اين كوه از شمال به كوه دوتو متصل است. رودخانه صيدون از غرب، رودخانه اعلاء از جنوب و رودخانه‌هاي ليراب و سمه از شرق آن عبور مي‌كنند. در دامنه غربي اين كوه چشمه‌اي است كه آب آن در يك درياچه كوچك جمع مي‌گردد. اين درياچه كه «دوتو» نام دارد در ارتفاع حدود هزار و ششصد و هشتاد متري قرار دارد. كوه كله جزء كوهستان مونگشت از كوهستان بزرگ زاگرس به‌شمار مي‌رود و دامنه‌هاي آن از جنگل پوشيده شده است.

مونگشت (منگشت)
كوهستان مونگشت در شهرستان‌هاي لردگان و ايذه، مركب از كوه‌هاي تنوش، ناشليل، زردحلقه، نشا، سه‌پران، سرچاه، قوچه، بدرنگان، برآفتاب، كله، كلمه و دوزرد قرار دارد. بلندترين قله اين كوهستان سه هزار و ششصد و سيزده متر ارتفاع دارد كه در 55 كيلومتري جنوب شرقي ايذه و در پنجاه و دو كيلومتري گرمان و در سيزده كيلومتري شمال غربي روستاي ليراب واقع شده است. رودخانه‌هاي هلايجان، آب زردك، صيدون از دامنه‌هاي غربي، ليراب و سمه از دامنه جنوبي، خرسان و كارون از دامنه‌هاي شرقي اين كوهستان سرچشمه مي‌گيرند. بخش عظيمي از اين كوهستان را جنگل‌هاي نسبتاً انبوه پوشانيده و در انتهاي آن درياچه‌اي به نام «بوندان» ايجاد شده است.

اشكفت سلمان
غار سلمان در فاصله سه كيلومتري جنوب غربي شهر ايذه كنوني، در انتهاي دره‌اي واقع شده است. اشكفت سلمان محوطه‌اي وسيع است كه در درون صخره طبيعي كوه به صورت سرپناهي با آثار آبرفتي و يك چشمه آب شيرين گوارا (كه از درون غاري كوچك و باريك بيرون مي‌آيد) تشكيل مي‌شود. روبه‌روي مجموعه اشكفت سليمان در سمت راست و در منتهي‌اليه كوهي كه روبه‌روي آن است، دو نقش نيم‌رخ برجسته كه در درون دو چهار گوش مقعر حجاري شده‌اند، وجود دارد. نقش اول مركب از تصوير سه شخص است كه پشت سر هم در يك رديف ايستاده‌اند. آتشداني فروزان در جلوي آنهاست كه بلندي آن تا زانوان آنها مي‌رسد. در لوحه دوم كه با فاصله چند متر از لوحه اول و بر سطح قلعه سنگي ديگر حجاري شده، دو نقش وجود دارد كه يكي از آنها نقش مردي و ديگري نقش‌زني است. اما در شرق اين دو لوحه اشكفت بزرگ يعني سايه‌بان خميده كوه قرار دارد كه در زير آن بر روي بدنه كوه يك كتيبه مستطيل شكل ميخي و چند نقش حجاري شده و در زير اين كتيبه كه در ارتفاع قرار دارد، محل نشستن و تختگاه و يا انجام مراسمي ديده مي‌شود.
تاريخچه كرمانشاه
كرمانشاه يكي از باستاني ترين شهرهاي ايران است كه گفته مي‌شود توسط طهمورث ديو بند پادشاه افسانه‌اي پيشداديان ساخته شده است. برخي از مورخين بناي آن را به بهرام پادشاه ساساني نسبت مي‌دهند. كرمانشاه در زمان قباد اول و انوشيروان ساساني به اوج عظمت خود رسيد. در قرن چهارم يكي از مورخان اسلامي از كرمانشاه به عنوان شهري زيبا در ميان اشجار و آبهاي روان ياد كرده است. در اوايل حكومت شاه اسماعيل صفوي سلطان مراد آق قويونلر با 70 هزار نفر كرمانشاه و همدان را اشغال كرد. صفويه براي جلوگيري از تجاوز احتمالي امپراطوري عثماني اين اين شهر را مورد توجه قرار داد. در زمان شيخ عليخان زنگنه صدر‌اعظم صفوي، به آباداني و رونق كرمانشاه افزوده شد ولي در دوره افشاريه مورد هجوم عثماني‌ها قرار گرفت. اما نادر شاه، عثماني‌ها را عقب راند ولي در اواخر زندگي نادر شاه، كرمانشاه با محاصره و تاراج عثماني‌ها مواجه شد و دستخوش آشوب فراواني گرديد.

در سال 1267 هجري قمري امام‌قلي ميرزا از طرف ناصرالدين شاه به سرحدات كرمانشاه منصوب شد و مدت 25 سال در اين شهر حكومت كرد و در همين دوره بناهايي را احداث و به يادگار گذاشت. اين شهر در جنبش مشروطه سهمي به سزا داشت و در جنگ جهاني اول و دوم به تصرف قواي بيگانه در آمد و پس از پايان جنگ تخليه شد. همچنين اين شهر در جنگ تحميلي عراق عليه ايران، خسارات زيادي ديد.

مراکز تاريخي و باستاني
مقبره مولانا
اين مقبره به مولانا عبدالله ابن الجاج محمد توني بشروي از علماي بزرگ شيعه عصر صفويه، تعلق دارد. مولانا در سال 1071 هجري قمري هنگام بازگشت از زيارت عتبات مقدسه، در كرمانشاه وفات نموده است. مقبره اين عالم رباني پس از تقريباً 300 سال توسط يكي از محققين كشف هم اكنون مورد توجه اهالي و علاقمندان قرار دارد.

شهر باستاني كامبادنه
در كنار بقاياي حصار خشتي و باروي شهر كامبادنه سكه‌هايي از عصر ساساني يافت شده است. ويرانه‌هاي اين شهر تاريخي بين طاق بستان و شهر كرمانشاه قرار دارد.

كاروانسراي ماهيدشت
اين كاروانسرا در شمال شرقي ماهيدشت واقع شده است. شكل كاروانسرا مربع و به شكل چهار ايواني است. طرفين ورودي بنا با 10 طاق نما تزئين شده است. اپن بنا از سنگ‌هاي حجاري شده عصر ساساني و بقيه ساختمان از آجر و گچ مي‌باشد. اين كاروانسرا كه احتمالاً در زمان شاه عباس دوم بنا شده، در سال 1275 هجري قمري هنگام سلطنت ناصرالدين‌شاه تعمير شده است.

نقوش طاق بستان(همراه عکس)
طاق بستان يا (طاق وستان) در سمت راست ورودي شهر كرمانشاه، در شمال شرقي اين شهر، مجموعه‌اي از سنگ نگاره‌ها و سنگ نبشته‌هاي دوره ساساني است كه با فضاي مركبي از كوه، چشمه و آب، به گردشگاهي مصفا و چشم اندازي دل انگيز بدل شده است. طبيعت اطراف طاق بستان در زمان ساسانيان بيشه‌زاري مناسب براي شكار سلاطين بوده است. بقاياي ديوارهايي كه در انتهاي بيشه،‌ راه بر شكار از كوه رانده شده مي‌بسته، هنوز باقي است. پس از ورود به مدخل طاق بستان، اولين سنگ نگاره به اردشير دوم مربوط است. اردشير بين اهورا مزدا و ميترا قرار گرفته، روي خود را به سوي اهورا مزدا گرفته و با دست چپ حلقه مودت را از وي دريافت مي‌كند. زير پاي شاه و اهورا مزدا دشمن يا ( اهريمن) بر زمين افكنده شده است. بعد از اين نقش، طاق كوچكي قرار دارد كه پيكره شاهپور دوم و پسرش شاپور سوم بر آن ديده مي‌شود. بالاي هر كدام از اين سنگ نگاره‌ها در سطرهايي به خط پهلوي ساساني صاحب نقش معرفي شده است. در سومين بخش از اين مجموعه، مدخل طاق از بالا تا پايين سنگ نگاره زيبايي از نقش فرشتگان بالدار، درخت زندگي، مجالس شكار گراز در بيشه زار و شكار مرغان و ماهيان در مرداب و نقوش فيل، اسب و قايق و .... وجود دارد كه همراه نوازندگان، مجلس شادماني را حكايت مي‌كند. در پايين اين نقش، سواري بر اسب، زره پوش و مسلح ديده مي‌شود كه برخي آن را نقش ر(پيروزساساني) و برخي ديگر نقش خسرو پرويز مي‌دانند.


جاذبه هاي طبيعي
ارتفاعات پررو( پراو)(همراه عکس)
كوهستان پررو در مجاورت كرمانشاه واقع شده است و حدود 1020 كيلومتر مربع وسعت دارد. اين كوهستان از كوه‌هاي متعددي چون قرال، دو قرال ، راق چرمي،.... تشكيل شده و بلندترين قله آن با ارتفاع 3357 متر به نام شيخ علي خان معروف است. مهم ترين و ژرف ترين غار خاورميانه به عمق 572 متر به نام پررو ( پراو ) در دامنه جنوبي قله قته چرمي واقع شده است.

چال آباد(همراه عکس)
كوه چال آباد در 50 كيلومتري شمال غربي كرمانشاه واقع شده است. ارتفاع كوه چال آباد 2444 متر است. اين كوه همراه با كوه‌هاي ولاني، هشلان، شاه كوه، هول هول و كوه خاقانه كوهستان كوچكي به وسعت 320 كيلومتر مربع را پديد ‎آورده‌اند. رودخانه قايونه و همچنين راه اتومبيل رو كرمانشاه به سنندج از دامنه‌هاي شرقي اين كوهستان مي‌گذرد و در واقع مرز ميان كوهستان پررو و كوهستان چال آباد به شمار مي‌روند.

هوجير
كوه هوجير در 43 كيلومتري شمال شرقي كرمانشاه واقع شده و ارتفاع آن در حدود 2583 متر است. اين كوه از غرب به كوه قلعه هجير متصل است و با يكديگر كوهستان كوچكي را كه به وسيله دره رود دينور از سوي غرب از كوهستان پررو جدا مي‌شود، تشكيل مي‌دهند.

سرآب نيلوفر(همراه عکس)
سر آب نيلوفر در 30 كيلومتري شمال غربي كرمانشاه كوزان واقع شده است. اين سرآب استخر وسيعي را تشكيل مي‌دهد كه مملو از گل‌هاي نيلوفر است و ظرفيت تفريحي فراوان دارد. اين سراب براي پرورش ماهي نيز مناسب است.

غار پراو
اين غار در كوه پراو از سلسله جبال زاگرس در شمال شهرستان كرمانشاه واقع شده است. اين ناحيه به علت بافت آهكي و بارندگي شديد جايگاه غارهاي ناشناخته فراوان دارد. غار پراو بزرگترين غار آهكي دنيا مي‌باشد و ساختمان آن مطلقاً آهكي است. نتايج بررسي‌هاي انجام گرفته نشان مي‌دهد كه اين غار به دوران سوم زمين‌شناسي مربوط است. اين غار يكي از سخت‌ترين غارهاي جهان است كه 26 حلقه چاه به عمق‌هاي مختلف 5 تا 42 متر دارد. دهانه غار به صورت سوراخي نسبتاً كوچك است كه با شيب تقريباً 30 درجه شروع مي‌شود و به فضاهاي بزرگ و كوچك و شعب متعدد و سنگ‌هاي عظيم كه در بين هر كدام از آن‌ها حفره‌ها و پرتگاه‌هايي به وجود آمده، منتهي مي‌شود. در آذر ماه ابتداي غار به وسيله (چكيده) و (چكنده) هاي يخي پوشيده مي‌شود و زيبايي خاصي به آن مي‌بخشد.

غار آسنگران
اين غار در شمال غربي كوه‌هاي ( پررو ) در تنگه‌اي به نام ( تنگ كوه ) در 22 كيلومتري جاده بين كرمانشاه و سنندج واقع شده است. غار آسنگران چهارچاه به عمق‌هاي متفاوت 6 ، 8 ، 16 ، 36 متري دارد كه چاه‌هاي سوم و چهارم آن به هم راه دارند. در پايان غار، فضاي استخر مانندي وجود دارد. غار آسنگران يكي از غارهاي زيباي ايران است.

غار تايله نو
اين غار، در ناحيه ( بدره ) كرمانشاه واقع شده و چندين دهانه در طبقات مختلف زمين ساخته است. در اين غار، سفالهاي مربوط به دوران پيش از تاريخ به دست آمده است. غار تايله نو در ارتفاع 1600 متري در كوه ( برزرد ) قرار دارد و داراي استالا كتيت‌ها و ستون‌هاي 22 متري و 16 متري زيباست و گاز نيز از آن متصاعد مي‌شود.

گنج, گنج یابی ,دفینه, زیر خاکی, ایران ,گنج یاب

ایرانیکان یکشنبه 18 مرداد 1394 زمان : 11:05 نظرات (0)
بازدید : 39
معرفی شهر ياسوج

در دهانه انبری صخره های زاگرس بزرگ و بر دامنه دنای هميشه سفيد پر برف, در لابلای جنگلهای تنومند و سرسبز بلوط و بن و کيکم شهر ياسوج قرار گرفته است. اين شهر که نامِ محلی آن ياسيج و مرکز استان کهگيلويه و بوير احمد است. در سال 1344 احداث گرديده و قبل از ايجاد شهر ياسوج در حدود شش کيلومتری جنوب شرقی آن شهرک قديمیِ تل خسرو, قرار داشته که زمانی مرکز طوايف باستانیِ بازرنگان بوده است و سابقه تاريخی آن متجاوز از دو هزار سال می باشد. اين شهرک قديمی در سال 1309 دوباره بازسازی و در سال 1323 مجدداً متروکه گرديد که به جز تپه ای خاک از آن اثر ديگری باقی نمانده است. شهر نوپای ياسوج درکنار رودخانه بشار در آغوش تپه های متعدد در ارتفاع 1870 متری از سطح دريا قرار گرفته, اين شهر که در سال 1344 فقط دارای يک خيابان اصلی بود, امروزه از گسترش و توسعه زيادی برخودار می باشد. در فصل زمستان برف زيادی در اين شهر مي بارد و اکثر نقاط و ارتفاعات اطراف آن برای مدتی طولانی پوشيده از برف باقی می ماند. که اين فرصت بسيار خوبی برای دوستداران ورزشهای کوهستانی بخصوص اسکی می باشد تا بخوبی از آن استفاده کنند. شهر ياسوج تاکنون بالغ بر 18 کيلومتر وسعت يافته است, يکی از مهمترين دلايل اين توسعه مرکزيت اداری و سياسی اين شهر می باشد که از سال 1342 مرکز فرمانداری کل کهگيلويه و بوير احمد بوده و سپس در سال 1355 به مرکزيت کل استان ارتقاء يافته است.

مراکز تاريخي و باستاني
تل خسروي

در نوشته هايي از جغرافيای قديمی، از محل فعلي شهر ياسوج، با عنوان «تل خسروي» ياد شده است. اين تل كه امروزه «تل خسرو» ناميده ميشود، تپه اي در جنوب شهر ياسوج است كه به فاصله اي كمتر از چند كيلومتري آن قرار دارد. به جز اين تل، تمامي آثار برجاي مانده در ياسوج كنوني، با گذشت زمان از بين رفته است. بر اساس روايتهاي محلي، كيخسرو كاخي بر سر اين تل يا تپه بنا نهاده بود كه «پرفسور گاوبه»، آثار آن را به صورت عمارتي با آجرهاي زرد چهارگوش و آجرهاي سرخ از نوع آجرهاي پل عليايي بهبهان (ارجان قديم) مشاهده كرده و اين مكان را به پيش از دوره هخامنشيان مربوط دانسته است. اين تل كه به هزاره سوم از ميلاد و سده نهم و دهم هجري قمري تعلق دارد، در 4 كيلومتري جنوب شهر ياسوج، در نزديكي روستاي تل خسرو واقع شده است. اين اثر با تل شهدا، قبرستان پاي چال، تپه دوم چنار، تل مهره اي و تپه ملاكانيه قابل مقايسه ميباشد. اين تپه از آثار پيش ازتاريخ ايران است كه در سده هاي نهم و دهم هجري، مردم اين مناطق به صورت روستايي زندگی می کردند .
تل مهره ای
تل مهره ای يكي از تپه هاي ماقبل تاريخ در استان است كه به هزاره سوم و چهارم پيش از ميلاد تعلق دارد. از نظر تاريخي، اين تل با ديگر تپه هاي تاريخي منطقه، به ويژه دم چنار، قابل مقايسه ميباشد. اين تل در يك كيلومتري شرق روستاي سقاوه ياسوج قرار گرفته است.

تپه دم چنار

محل قرار گرفتن اين تپه كه يكي از تپه هاي پيش از تاريخ است، در نزديكي روستاي دم چنار ياسوج است. اين تپه تاريخي به هزاره سوم و چهارم پيش از ميلاد تعلق دارد و از نظر تاريخي با ديگر تپه هاي منطقه، به ويژه تل مهره اي و تل خسرو توانايي برابری دارد .

جاذبه هاي طبيعي
كوه آب نهر

كوه آب نهر در فاصله 9 كيلومتري شمال شرقي ياسوج و در جنوب روستاي چشمه چنار با ارتفاع 3220 متر قرار گرفته است. اين كوه نيمه جنگلي از جنوب شرقي به كوه كاچيان متصل است. راه اتومبيل رو اردكان به ياسوج از دامنه شمالي اين كوه عبور می کند .

كوه بندگرد

كوه بندگرد به صورت نيمه جنگلي در فاصله 80 كيلومتري شمال غربي ياسوج قرار گرفته است. اين كوه با ارتفاع 2800 متر سرچشمه رودخانه مور زرد و رودخانه شهنيز ميباشد. اين كوه از شرق به كوه ماري و از غرب به كوه دالون چسبيده است.

چال كلاغ

اين کوه که به كوه چال كلاغ نام گرفته است در فاصله 14 كيلومتري شمال شرقي ياسوج واقع شده است. طول ارتفاع اين كوه 3531 متر و سرچشمه رودخانه ماربر و رودخانه مهريان و جوب خاله است . اين كوه در دماغه جنوب شرقي كوهستان دينار ( دنا ) قرار گرفته اشت .

رودخانه مارون

رودخانه مارون بيشترين مقدار آب استان را خارج مي‌كند . حوزه آبريز آن، قسمت غربي مناطق بويراحمد سفلي و قسمت اعظم طيبي و دشمن زياري را در بر مي‌گيرد. اين رود پس از عبور از دم لوداب، وارد مناطق دشمن زياري و طيبي مي‌شود و در مسير خود شعبه ‌هاي مهمي را دريافت مي‌كند و پس از عبور از ميان سوق و لنده از آخرين نقطه كهگيلويه به نام تنگ ‌تكاب مي‌گذرد و به سمت بهبهان و اهواز در استان خوزستان جريان مي‌يابد و به نام رود جراحي به خليج فارس مي‌ريزد. سرچشمه ‌هاي اين رود بويژه در دامنه كوه‌ ها برای گشت و گذار و تفريح بسيار جذاب و دلپذير می باشد .

رودخانه خرسان

اين رودخانه که به خرسان شهرت گرفته است, بزرگترين ريزابه رود كارون است و ازكوه هاي تنگ سرخ و كنه دوده سه در 43 كيلومتري جنوب شرقي ياسوج و 15 كيلومتري شمال غربي شهر اردكان فارس سرچشمه ميگيرد و به نام رودخانه بشار به سوي شمال غربي امتداد مييابد. اين رودخانه ضمن عبور از دره غربي كوه تنگ سرخ، روستاهاي بردزرد، تنگ مشكان و تنگ خشك را سيراب ميسازد. در يك كيلومتري غرب روستاي تنگ سرخ با رود تنگ سرخ يا محمود بيگي درهم مي آميزد و به دره ميان كوه هاي توپ عبدالله ( در قسمت شرق ) و پازنان ( در قسمت غرب) وارد ميشود. در مدخل دره مزبور روستاي ده تولي را مشروب ميكند و پس از آميختن با يك ريزابه شرقي با آب دره دلي صفدر و سپس با رود وزگ مخلوط ميگردد و از طريق دره شرقي كوه خركلون به سوي روستاي كلگه جاري ميشود . پس از عبور از روستاي سرتنگ، در 3 كيلومتري روستاي ده شيخ با آب دره آبزا در هم مي آميزد و بعد از عبور از روستاهاي ده كهنه و سرسور به روستاي دو راه ميرسد. در شرق روستاي اخير با رودخانه گرداب , كه از تنگ آبدوهي ميگذرد, مخلوط ميشود و به نام رودخانه گرم و گاه به نام رود خرسان به ناحيه لردگان در چهار محال و بختياري وارد ميشود. طول رودخانه خرسان 230 كيلومتر و طول ارتفاع سرچشمه آن از سطح دريا 2900 متر می باشد. سراسر اين رودخانه يكي از مناسب ترين مکانها براي انجام دادن ورزشهاي آبي می باشد.

هفت چشمه

در دهکده مارگون ، منطقه ای وجود دارد به نام هفت چشمه كه از آب آن ، آبشارهاي زيبا و ديدني به وجود آمده است . اين چشمه كه تقريبا در مركز اين دهکده واقع گرديده است ، موقعيت مناسبي براي ايجاد تفرجگاه دارد. اين چشمه در روزهاي تعطيل و به ويژه تابستان ، پذيراي تعداد زيادي از اهالي شهرستانهاي ياسوج ، لنده ، ميمند ، سي سخت و همچنين مسافراني از استانهاي فارس ، اصفهان و چهارمحال و بختياري می باشد.

آبشار بهرام بيگي(همراه عکس)

آبشار بهرام بيگی يکی ديگر از آبشارهای ناحيه جنوبي رشته كوه دنا و در حد فاصل پاتاوه و لوداب ، بهرام بيگي قرار گرفته است و با ارتفاع تقريبي حدود 30 متر جلوه اي از طراوت و زيبايي را به نمايش ميگذارد . اين آبشار در دل دشت هاي سرسبز و جنگل بلوط ناحيه لوداب بويراحمد مستقر می باشد .

غار نول

غار نول در كوه گل واقع در 20 كيلومتري منطقه سي سخت واقع گرديده است . غار نول با طول 80 متر داراي چند تالار پلكاني و انشعاب های مختلف و از لحاظ بررسي هاي زمين شناسي حايز اهميت می باشد. ارتفاع دهانه غار 3 متر است كه در برخي نقاط درون غار تا 20 متر تغيير ميكند. سقف و بدنه غار از سنگهاي آهكي اسماري و قنديلهاي زيبايي پوشيده شده و قطعات آب از اين قنديلها و سقف غار, چكه ميكند. در عمق غار چند چشمه وجود دارد كه آب زلال و خنكي از آنها جاري است. دخالت هاي انساني پيرامون چشمه سارها و قنات هاي اطراف اين غار بيانگر استفاده از غار در دوره هاي گذشته و اخير است . به نظر ميرسد اين غار در گذشته به عنوان پناهگاه موقتي مورد استفاده قرار گرفته است .

غار مس

غار مس در محل خونگاه آب سياه بويراحمد واقع گرديده است و دهانه هاي بسيار متعددي دارد. بررسي ها نشان ميدهند كه در روزگار ساسانيان ، از اين , غار مس و كبالت استخراج ميكردند و اكنون نيز در دست بررسي اداره معادن و فلزات می باشد .

اماکن زيارتي و مذهبي
بقعه امام زاده حسن

بقعه اين امام زاده در شمال شهر ياسوج بعد از روستاي مريواني قرار دارد و بنايي ساده است كه در كنار يك درخت سايه گستر و در ميانه قبرستاني ساخته شده است. در كنار اين اطاقك گلين، درخت سبز و پرشاخ و برگي سايه گسترده است كه آن را چش ميزه مينامند . ظاهراً درخت را نبريده اند و اين خود دليلي بر تقديس آن درخت و اعجاز امام زاده حسن مي باشد. چشمه اي نيز در كنار بقعه امام زاده كه معمولاً در زمستان يخ ميبندد، وجود دارد. يخهاي اين چشمه شصت روز پس از نوروز آب ميشود. مردم بومي زمان آب شدن يخ هاي چشمه را از روزگاران قديم مبداء كارهاي كشاورزي، باغداري و شباني و تقويم بومي براي زراعت و گله داري و حركت و كار و كوشش كشاورزي به حساب می آورند.

بقعه امام زاده قاسم

در روستاي گوشه واقع در شمال غرب ياسوج ، بقعه ساده اي وجود دارد كه به اعتقاد مردم مدفن امام زاده قاسم است كه در 15 كيلومتري ياسوج به بابا ميدان و در كنار رودخانه در زير درخت بلوطي از نظر ناپديد شده است . نقطه اي را كه امام زاده قاسم در آن ناپديد شده بلي هوشا مينامند. بلي به معناي بلوط و هوشا به معني حصار بلوط است. مردم بومي سنگي كه گويا امام زاده قاسم بر روي آن خوابيده ، مقدس مي شمارند و به آن زيارت و رازو نياز می کنند.
تاريخچه‌ شهر ايذه
ايذه يك شهر تاريخي است و آ‌ثاري از زمان‌هاي بسيار قديم در آن به جا مانده است. اين شهر در روزگار عيلاميان اهميت و عظمت بسيار داشته و مركز آن آنزان يا آشتيان بوده و در عهد ساسانيان نيز نام و اعتبار داشته است. در كتابهاي تاريخي و جغرافي دوران بعد از اسلام نيز نام اين شهر ذكر شده است. مقدسي و ابن‌خرداد و ياقوت حموي از ايذه نام برده‌اند. آتشكده‌اي هم در آن شهر بود كه تا زمان هارون‌الرشيد فروزان بوده است. «استرنج» مي‌نويسد: ايزج به پل سنگي بزرگي كه در آن شهر روي كارون بسته بودند معروف بود. پل مزبور را ياقوت از عجايب جهان شمرده است. اين پل كه خرابه‌هاي آن هنوز ديده مي‌شود، بنام مادر اردشير بابكان (خزهزاد) ناميده مي‌شود. كلمه ايذه در زمان اتابكان لر كمتر بكار رفت و به جاي آن مالمير (مال امير) ناميده شد. كلمه ايذه در قرن‌هاي گذشته به كلي متروك شده بود تا در دوره پهلوي مجددا مورد استفاده قرار گرفت.

مراکز تاريخي و باستاني
مجسمه سوسن
قطعه سنگ نامنظم خاكستري رنگي است كه بر روي آن نقش‌زني ايستاده حجاري شده است. با وجود خرابي و آسيب‌هاي وارده به اين مجسمه،‌ وضع و حالت و لباس‌هاي مجسمه ظاهراً دال بر زن بودن اين مجسمه زيبا دارد. اين مجسمه در مسير ايذه به طرف مسجد سليمان پس از پشت سرگذاشتن آبادي پيون و تنگ ليموچي در سوسن واقع شده است.

قلعه تل
اين قلعه توسط محمدتقي‌خان بختياري در سرتلي در ناحيه ايذه بنا شده است. اين قلعه مركز خان‌هاي ايل بختياري بوده و چندين قلعه در آن وجود داشته است. مردم قلعه تل به هنگام كندن پي خانه‌شان دو سنگ بزرگ كه به زمان عيلاميان مربوط مي‌شوند، از زمين بيرون آورده‌اند. يكي از سنگ‌ها پايه ستون و ديگري سنگي منقوش است كه چهار نقش دارد و دو نفر در مقابل دو نفر ايستاده‌اند.

قلعه ديزه وراز
اين قلعه در شمال كوه دلا قرار دارد. پله‌هاي زيادي از پايين تا قلعه وجود دارد. اين قلعه در بلندترين قله كوه دلا ساخته شده است. ساختمان اين قلعه به زمان فرامرز اشکانی می رسد.

قلعه اَرك يا اَرخ
اين قلعه روي كوهي مشرف به شلاه ساخته شده و پايين كوه روبروي آسياب‌هاي آبي قلعه ديگري وجود دارد كه جوي آبي به صورت دايره درون حياط آن كشيده شده است. اين كاخ – قلعه در بين دو رودخانه قرار دارد كه روي يكي از آنها پلي وجود داشته و بر اثر زمان خراب شده و فقط يكي از ستون‌هاي آن باقي‌مانده است. اين كاخ قلعه مقر حكومت قوم عيلام بوده است.

روستاي شمي
اين روستا در دهستان شمي شهرستان ايذه واقع شده است. در فاصله نه كيلومتري اين روستا آثار باستاني بسيار زيبا و مشهوري نظير مجسمه‌هاي بزرگ برنزي، سنگ‌هاي مرمري، گورهاي باستاني از دوره‌ پارت‌ها كشف شده است، برخي از اين مجسمه‌ها و اشياء به‌دست آمده جزء شاهكارهاي مسلم ريخته‌گري و فلزگدازي است. گورستان شمي نيز به دوره ساسانيان مربوط است.

نقش حونگ اژدل يا اژدر
در پانزده كيلومتري شمال ايذه در شرق خونگ‌ اژدر قطعه سنگي بسيار عظيم قرار دارد كه بر روي آن نقش مهرداد اول يا دوم اشكاني حجاري شده كه بر اسبي سوار است و كبوتري حلقه قدرت را همراه نامه‌اي به او تقديم مي‌كند و افرادي (روحي) به حضورش بار يافته‌اند.

بردنبشته ايذه
در راه ايذه به پيون پس از طي يك كيلومتر، در كف دره برد نبشته، قطعه سنگ نامنظمي به وسيله حجاران زبردستي حجاري شده است و نقش‌هاي بسيار زيبا و زنده و پرتحركي بر سطوح آنها حك شده است. نقش‌هاي اين سنگ‌نبشته عبارت از مرد بلند قدي با گيسوان گشاده و انبوه با كلاه‌گرد بي‌كنگره با شمشيري به دست است. در سمت راست اين نقش سواري حجاري شده است. در سمت چپ نيز نقش چند انسان حجاري شده به چشم مي‌خورد.

نقوش كول فره
كتيبه كول فره در انتهاي دشت ايذه قرار دارد. در اين اثر نقوش بديع و حيرت‌انگيزي از صورتهاي شاه، فرمانروا، زن، مرد،‌ اسرا و جانوراني چون گاو،‌ گاوميش و گوسفند حجاري شده‌اند. نقوش اين كتيبه در حال نيايش و احترام و حمل هدايا و تقديس رب‌النوع يا امير ديده مي‌شوند. اين اثر به دوران حكومت عيلام (قبل از ميلاد) مربوط است و از آثار بسيار مهم باستاني استان خوزستان به شمار مي‌رود.

نقوش كوباد ايذه
از كوه فره ايذه به طرف جاده دز و در جهت شرق آن گورستاني وجود دارد كه در نزديك آن قطعه سنگي به چشم مي‌خورد. روي اين صخره يك مربع مستطيل به طول و عرض تقريبي يك و نيم سه متر حجاري شده است. در اين لوح از سمت چپ پنج انسان ايستاده با لباس بلند و دو دست روي سينه حجاري شده‌اند. در جلو اين پنج نفر نقش مردي يا زني بر سكو يا تختي نشسته است كه به سوي آن پنج نقش توجه دارد. لباس اين نقش هم چون ديگر نقش‌ها دامني بلند است. مردم ناحيه به اين نقش نام مكتب‌خانه يا مدرسه داده‌اند.

كتيبه هاني
در كناره شمال شرقي كوه‌هايي كه جلگه مال امير به آنها محدود مي‌شود، (شهرستان ايذه) نقوش برجسته كتيبه‌هايي به خط عيلامي ديده مي‌شود كه اكثر آنها به نام پادشاهاني به نام «هاني» پسر «تاهي‌هي» موسوم مي‌باشد. هاني حاكم محلي ايذه بود كه در زمان عيلاميان به نام «آيامپير» يا «آياتم» مشهور شده است.

تاریخچه , شهر ها,گنج, دفینه, زیرخاکی, گنج یاب, گنج یابی, یاسوج

ایرانیکان یکشنبه 18 مرداد 1394 زمان : 11:02 نظرات (0)
بازدید : 46
سکه شناسی و شناخت مسکوکات

لیدی و جزایر یونانی در مورد پیدایش مسکوک و قدیمی‌ترین مملکتی که برای اولین بار بضرب آن اقدام نمود،می توان از جزایر یونانی نشین آسیای صغیر نام برد.جزایری چون اژین، کنید، افز، میله، ساموس، کیوس،‌ ایونی ازنقش مظاهر خدایان یونانی در مسکوکات خود استفاده می کردند مسکوکات لیدی بنام کرزئید منتسب به کرزوس آخرین حاکم آن سرزمین است که دارای نقش تقابل شیر و گاومیش می‌باشد. مسکوکات لیدی اولین سکه استاندارد است که مورد توجه قرار گرفته. دوران هخامنشی در سال 546 ق.م کورش کشور لیدی را تسخیر کرد و بسیاری از نواحی یونانی نشین ،آسیای صغیر نیز تحت سلطه وی درآمد و متوجه ضرب سکه گردید ولی بعلت مرگ وی فرصت ضرب سکه بدست نیامد و در زمان داریوش اول(522-486ق.م) به همراه برقراری نظم در کشور پهناور ایران ضرب مسکوکات آغاز گردید. مسکوکات هخامنشی به سه نوع متفاوت تقسیم گردیده: 1-مسکوکات ایران مرکزی: سیمین به نام سیکل یا شکل و زرین به نام دریک یا زریک که دارای تصویر کماندار پارسی با تیردان و کمان و گاهی اوقات نیزه و یا دشنه بصورت زانو بر زمین زده. 2-مسکوکات ساتراپها: مانند داتام (فرمانروای کیلیکیه)- فرناباذ (فرمانروای فریگیه) ابرو کوماس (فرمانروای سینوپ) و... که تصویر فرمانروا بر روی مسکوکات و تصویر خدایان یونانی در پشت مسکوک قرار دارد. -مسکوکات امرای تابع هخامنشی: مانند فینیقیه و قبرس و کاری و لیسی که جالبترین آنها متعلق به صیدا است که نقش کشتی جنگی در یک طرف و تصویر اردشیر سوم سوار بر گردونه‌یی در طرف دیگر. اسکندر و جانشینانش این مسکوکات از لحاظ هنری بسیار با ارزش و برخی کاملاً ممتاز می‌باشند و موزه بانک‌سپه دارای ردیف منظمی از بهترین مسکوکات این دوره است که عموماً نقش شاه بر روی آن و نقش خدایان یونانی به همراه نام شاه به خط یونانی در پشت آن قرار دارد از مسکوکات بطالسه- پنت- بی‌تینی و شاهان باختر نیز در این مجموعه دیده می‌شود. اشکانیان (پارت) دوره اشکانیان کاملترین مجموعه مسکوکات موجود است که بطور دقیق حکاکی شده‌اند. در این دوره با انواع آرایش مو و لباس و انواع کلاهخود به عنوان تاج مواجه می‌شوید. این بخش از تاریخ به سه دوره یونانی، ایرانی یونانی،‌ ایرانی تقسیم گردیده و به همان سبک و سیاق سکه‌های دوره اسکندر با خط و زبان یونانی است، اما از زمان بلاش اول برای اولین بار نوشته به خط آرامی و زبان پهلوی اشکانی در کنار خط یونانی بر روی سکه دیده می‌شود. حکام محلی (الیمایی- خرسن-شاهزادگان پارس) مسکوکات این مجموعه عموماً مس و برنز است که دارای نقوش متنوعی است و به عنوان قدیمی‌ترین و کمیاب‌‌ترین مسکوکات معرفی می‌شوند حکام محلی همزمان با دوره هخامنشی و اسکندر و اشکانیان بطور مستقل حکومت می‌کردند اما از زمان مهرداد دوم اشکانی به حکومتهای نیمه مستقل تبدیل گشته‌اند. الیمایی (خرسن) شاهزادگان پارسی ساسانیان ضرب مسکوکات ساسانی از سال تاجگذاری اردشیر اول (224 میلادی) آغاز گردیده و در سال 652 میلادی که دوره سقوط سلسله ساسانی است پایان یافته است. در ضرب مسکوکات ساسانی بخصوص در اوایل آن دوران نسبت به تهیه سر سکه توجه خاصی مبذول گردید. چنانکه در مجموعه موزه بانک بهترین و عالی‌ترین و نادرترین مسکوکات ساسانی موجود است. در این دوره پادشاهان هر یک دارای چندین نوع مسکوک بودند که گویای مذهب و تشریفات و آداب و سنن دوران بودند. اسپهبدان طبرستان، حکام عرب طبرستان،‌حکام عرب ساسانی پس از سقوط سلسله ساسانی بر اثر هجوم و غلبه تازیان بر ایران و کشته شدن یزدگرد سوم در سال 652 میلادی ضرب مسکوکات متوقف نگردید. بدین ترتیب: 1-مسکوکاتاسپهبدان طبرستانبا نقش مسکوکات ساسانی در قطعی کوچکتر، مانند دات برزمهر و فرخان و خورشید که نام آنها به خط پهلوی نقش شده است. 2-مسکوکات حکامعرب طبرستانبه سبک و سیاق مسکوکات اسپهبدان، فقط به جای خط پهلوی خط کوفی قرار گرفته. مسکوکات دورهعرب ساسانیمانند مسکوکات یزدگرد سوم است فقط با کلمات بسم‌الله- ربی- ربی‌الله در کنار مسکوک. امویان مجموعه موزه بانک‌سپه دارای مسکوکات درهم از این دوره است که در یک طرف جمله شهادتین و در حاشیه محل ضرب و تاریخ است و در طرف دیگر سوره اخلاص و در حاشیه آیه 33 سوره توبه می‌باشد. عباسیان از دوره خلفای عباسی موزه دارای مسکوکات درهم و دینار است که در یک طرف شهادتین و در دو حاشیه تاریخ و محل ضرب و آیه 3 و 4 از سوره الروم و در وجه دیگر محمد رسول الله به همراه آیه 33 سوره توبه قرار دارد که شاخصترین آنان متعلق به مسکوکات حضرت رضا علیه‌السلام است ال بویه مسکوکات این دوره به لحاظ قدرتشان جهت تعویض خلفای عباسی و احترام مذهبی به آنان جزء مجموعه نمونه می‌باشد. سامانیان در سرزمینی از مرزهای هند در سوی خاور تا مرکز فلات باختر حکومت مستقل داشته‌اند و دارای 47 باب ضرابخانه بودند مسکوکات زرین و سیمین آنان همانند مسکوکات عباسی است. غزنویان مسکوکات دوره غزنوی مشخص کننده پشتوانه مالی و گستردگی قلمرو آنان است و هر یک از مسکوکات دارای ویژگیهای خاص منطقه‌ای است و عناوینی چون یمین‌الدوله، امین‌المله، ولی‌امیرالمومنین و... برای محمود بکار برده می‌شود. سلجوقیان سلجوقیان به چندین شاخه کرمان-عراق و کردستان-روم و جانشینانشان به عنوان اتابکان موصل و شام و سنجار و ارتقیه دیاربکر و آذربایجان و فارس می‌باشند و مسکوکات این دوره ویژگی خاصی ندارند بجز کاربرد نام پادشاه و تاریخ و محل ضرب و نقش نمادین ماههای سال. خوارزمشاهیان و ایلخانان شاخص‌ترین مسکوک دوره خوارزمشاهی متعلق به آخرین سلطان یعنی جلال‌الدین منکبرتی است. مسکوکات ایلخانان دارای نوشته‌هایی بخط ایغوری و نسخ و کوفی هستند و از نظر زیبایی و همگونی و استاندارد وزن و عیار از بهترین مسکوکات ایرانی محسوب می‌شوند. تیموریان (آق قویونلو- قراقویونلو) تیموریان از نوادگان چنگیزند که بسیار وحشی‌تر از سایر مغولانی که در ایران به نام ایلخانان حکومت می‌کردند بودند. اولین مسکوکات این دوره متعلق به تیمور کورکانی و آخرین آن مربوط به حسین بایقرا است و از جانشینان این دوره امرای قراقویونلو و آق قریونلو به عنوان طوایف ترکمن در آذربایجان هستند که نمونه‌های جالبی در مجموعه موزه می‌باشد. صفویه با استقرار صفویان،‌ سیستم ملوک الطوایفی برانداخته شد و دستگاه دولتی نه تنها متمرکز گردید بلکه در زمینه‌های اقتصادی و تجاری،‌ فرهنگی و سیاسی ایران به ثبات و پیشرفت رسید. در مجموعه موزه بانک‌سپه ردیف کامل و جامعی از انواع مسکوکات این دوره موجود می‌باشد که ضرب شهرهای مختلف است. افشاریه - زندیه اولین مسکوکات نادرشاه افشار به عنوان ماده تاریخی جلوس سلطنت وی با نوشته (الخیر فی ما وقع) به خط طغری است. مسکوکات دوره زندیه نوعی خاص است که معمولاً نوشته (شد آفتاب و ماه زر و سیم در جهان/ از سکه امام به حق صاحب‌الزمان) به همراه کلمه یاکریم- یاعلی- یاالله با محل ضرابخانه و تاریخ بر پشت و روی آنها دیده می‌شود. قاجاریه در این دوره مسکوکات متعددی وجود دارد و به دو بخش عمده مسکوکات چکشی و ماشینی تقسیم گردیده است که در اواسط دوران سلطنت ناصرالدین شاه مسکوکات فقط ماشینی می‌شوند و ضرابخانه‌های شهرهای مختلف از بین می‌روند و ضرابخانه تهران به حیات خود ادامه می‌دهد. پهلوی در دوران پهلوی به تاریخ 27 اسفند 1308 خورشیدی ریال به جای قران رسماً واحد پول تعیین می‌گردد. موزه سکه بانک‌سپه از دوران رضاخان و محمدرضا مسکوکات و مدالهای متنوعی را دارا می‌باشد.

 سکه شناسی, گنج ,گنج یابی, دفینه ,زیرخاکی, گنج یاب

ایرانیکان یکشنبه 18 مرداد 1394 زمان : 10:56 نظرات (0)
بازدید : 99
دفینه امام زاده ها



همانطور که مشاهده میکنید ما در ایران بیشتر از تعداد خانه های مسکن مهر. امامزاده داریم البته همه این امزاده ها امامزاده واقعی نیستن یک سریع از آنها که قدمت بالاتری دارن و به صورت برج مانند رو دارند آتشکده بودند که با حمله عراب به ایران و با وارد شدن دین اسلام به ایران تغییر کاربری دادند و آنجارو تبدیل به امازاده کردند و یک سریع دیگر واقعا امامزاده واقعی هستند فعلا بحث ما در باره امامزاده هست . چون مردم ایران به سختی دین اسلام رو پذیرفتن بنابراین بعد از اینکه اسلام وارد ایران شد هنوز هم جنگ های داخلی با ایرانیان داشتند مخصوصا در شمال ایران. مازنداران وبرای همینه که تو مازندران بیشتر امامزاده داره و در آن زمان بیشتر یاران پیامبر رو اقوامش تشکیل میداد چون در آن زمان عراب ۹۰ درصد ازدواج هایشان ازدواج فامیلی بود رو این حساب بود که وقتی به ایران میامدند و بین آنها و ایرانیانی که هنوز اسلام را نپذیرفته بودن جنگ در میگرفت و چون ایرانیان از اندامی تنومند و قوی برخوردار بودند به راحتی آنها را شکست میدادند و میکشتند و یاران پیامبر هم قادر نبودن جنازه هارو با خود حمل کنن همانجا آنهارو دفن میکردن و با گذشت زمان که مردم کاملا به اسلام روی آوردند کم کم قبر آنها رو به عنوان شخصی که از جانب پیامبر و فرستاده خدا بود را تبدیل به امامزاده میکردند . خوب تا اینجا درباره ساخت امزاده ها بود حالا میریم سر اصل مطلب میدونید که مردم ایران وقتی که به دینی روی میارند حاضرند به خاطر اعتقاداتشان جونشون هم فدا کنند در کل منظورم اعتقادات مردم رو میگم رو این حساب شخصی نذرو نیاز میکرد مثلا مریضش درمان شه … میامد تعدادی سکه و هدایا نظر میکرد و آن را در امازاده مخفی میکرد مخصوصا در سقف امازاده این یک نمونه است حالا خود شخصی که دفن بود هم با لباس و تجهیزات جنگی دفن میشد.

ولی بار اصلی که خرج امازاده بود در زیر کفش کن در متراژ ۷۰ سانتی قرار میگرفت و بعضی از مردم هم نذر خودشونو به خادم امامزاده میدادن و خادم هم آنهارو جمع میکرد یک سریع رو خرج امام زاده میکرد اضافیشو در پشت امازاده به صورت تل در زیز زمین دفن میکرد که اکثر امازاده ها رو برید ببینید داخلحیاط امامزاده به صورت تل وجود دارد و یا حتی خود امازاده رو دستکاری کردن و روی خود تل بناش کردن

((من هیچ گونه وظیفه ای درباره ی حفار ی های غیر قانونی ندارم))


 گنج ,امام زاده ها, گنج نامه, گنج یابی ,دفینه, زیرخاکی

ایرانیکان یکشنبه 18 مرداد 1394 زمان : 10:54 نظرات (0)
بازدید : 48
نکات مهم برای کاوش گران دفینه و گنج یابی



گاز طلای بارهای سنگین با قدمت بالای هزار سال بیشتر به رنگ آبی روشن است.

-کسانی که سرمایه حداقل 5 میلیون تومان ندارند دنبال کارها گنجیابی و حفاری نروند چونکه پول,پول میاره -جیب خالی فقر ورنج.

-هرجایی تو زمین جنس طلای سبک نوشته دار داشت بدونید اون نشانه سربار جنسه

-بعضی قبرها جنسشون زیر قبر میفته

-داخل قبرستان بچه ها بعضی قبر ها دو طبقه و دارای جنس خوب هستند

- نماد کاسه و ستاره نشانه قبرستان یهودی با 12 عدد قبر پربار است

-در صورت باز کردن اتاقکهای ساروجی داخل آنها نشوید چون امکان پودر شدن بدنتان خیلی زیاد است به علت وجود اورانیوم و سیانید. قبل از ورود یک گوسفند یا بز یا سگ را داخل اتاقک بفرستید برای خنثی کردن تله آن

-هرجایی نماد و نشانه داشت اونجا دنبال جنس بگردید نه توی زمین کشاورزی

-دفینه ها شامل مومیایی و بارهای سنگین در عمق بالای 12 متر تا 28 متری داخل اتاقک ساروجی هستند.وبهترین وسیله برای بدست آوردن آنها کار با بیل مکانیکی و پیکور است.

-هنگام کار کردن در یک منطقه در عمق بالای هدف هیچگاه از آب استفاده نکنید چون همیشه نیم متر بالاتر از اتاق ساروجی لایه ای از موادی پودری به رنگ سیمان وجود دارد که در صورت رسیدن آب به آن لایه ای ساروجی دیگر برای جلوگیری از نفوذ آب به اتاقک تشکیل میدهد

-هنگام کار کردن و رسیدن به آثار و علائم نزدیک جنس برای محفوظ بودن در برابر گاز های سمی میتوان از خمیری که با استفاده از پودر ذغال چوب و سرکه بدست می اید را درون چند لایه پارچه بگذارید و پارچه رو جلوی بینی و دهانتان ببندید

-در مواقع حفاری قبر و بارهای سنگین حتما آب و سرکه و شیر و آمپول دیمرکاپرول همراه داشته باشید

-پول خود را به سیستم های آشغالیاب شرکت kxs یوسفی در دبی و ایران ندهید چونکه تحت نظر کامل میراث فرهنگی و وزارت اطلاعات میباشند نه از نظر ردیابی بوسیله Gps بلکه از نظر دستکاری سیستمها و معیوب کردن آی سی های کمیاب عمق زنی آنها , اگر گفته های مرا نمیپذیرید خودتون سیستم هاشون رو امتحان کنید.کبری جی پی ار400 نود میلیونیشون دو و نیم متر بیشتر واسمون عمق نمیزنه.سیستم 6 متری دیپ مسترشون واسه عمق 70 سانت خوبه البته واسه استیل نه طلا.سیستم های تصویریشون فقط آهک پیدا میکنه.سیستمهای ایمیجر سونیشون جعلیه مدارش ساخت ایرانه مانیتورش سونیه.سیستم های المانی okm این شرکت فقط حفره یاب هستند.محصولات خود kxs امارات ساخت اصفهان وکرج است با مارک شرکتهای معتبر کره و اکراین. دو سه تا سیستم این شرکت بزرگ اصفهانی رو باز کنید تا متوجه بشید من چی میگم به خدا قسم

هدف هوشیار کردن مردم ایران علیه دروغ و دغل بازی و کلاهبرداری برخی شرکتهای اصفهانی و تهرانیست نه به نفع خودم یا شرکتهای دیگر . و اگر قصد خرید سیستم فلزیاب دارید حتی المقدور از داخل ایران تهیه نکنید ودر دبی نیز از شرکت ایرانی kxs سیستم تهیه نفرمایید.



 کاوش گران ,گنج ,گنج نامه, گنج یابی, دفینه, زیرخاکی

ایرانیکان یکشنبه 18 مرداد 1394 زمان : 10:51 نظرات (0)
بازدید : 137
داستان دزد دریایی و گنج گمشده
دزدان دریایی گنجی میربایند و برای مخفی کردن آن به جزیره ی دور دستی میروند. در جزیره هیچ چیز یافت نمیشود مگر سه درخت بزرگ کهنسال که به شکل یک مثلث و در فواصل مختلفی از یکدیگر قرار گرفته اند. چون هیچگونه نشانه ی دیگری جز این سه درخت در جزیره نیست، طبیعی است که دزدان فکر میکنند که گنج را باید جایی در حدود همین درخت ها چال کنند طوریکه باز یافتن آن برای خودشان آسان ولی برای دیگران مشکل باشد.


رئیس دزدان پس از مدتی تفکر، نقشه ای به نظرش میرسد: او به زیر درخت a میرود و فاصله ی آنرا تا درختb با قدم میشمارد و وقتیکه به درخت b میرسد، نود درجه به راست میپیچد و همان اندازه راه میرود تا به نقطه یe میرسد. در اینجا نیزه ای در زمین فرو میکند.

باز به زیر درخت a بر میگردد و این بار فاصله ی آنرا تا درخت c با قدم میشمارد و وقتیکه به درخت c میرسد نود درجه به چپ میپیچد و همان اندازه راه میرود تا به نقطه یf میرسد.
در اینجا نیز نیزه ای در زمین فرو میکند. بعد ریسمانی میکشد و دو سر آنرا به نیزه ها محکم میبندد و با قدم، نقطه ی وسط ریسمان را معین میکند. به دستور او این نقطه ای است که گنج باید در آن دفن شود. پس از دفن گنج و استتار محل آن، دزدان وسائل خود را جمع کرده، سوار کشتی شده و جزیره را ترک میکنند.


مدتی بعد وقتیکه آبها از آسیاب افتاد، دزدان به جزیره برمیگردند تا گنج را از زیر زمین بیرون آورند. اما وقتیکه به محل دفن گنج میرسند با کمال حسرت میبینند که در غیاب آنها سیل سختی آمده و درخت a را که در واقع مبدا اندازه گیری شان بوده است کاملا” از ریشه در آورده و به دریا انداخته است و جای آن را طوری با ماسه های ساحلی پر کرده که هیچگونه اثری از محل آن باقی نمانده است ولی درختهای b و c همچنان بر جای خود هستند.

از دیدن این منظره پاک نا امید میشوند و مایوسانه و بی هدف چندین نقطه از زمین را میکنند ولی به نتیجه ای نمیرسند. چندین روز به سختی میکوشند تا محل گنج را پیدا کنند ولی هر چه بیشتر جستجو میکنند کمتر می یابند. اندک اندک داشتند قطع امید میکردند و به فکر باز گشت افتاده بودند که یکی از دزدان که جوان تازه کاری بود و میگفت در روزگاری که مدرسه میرفته ریاضیاتش خیلی خوب بوده است به خدمت رئیس دزدان میرسد و به او میگوید که اگر قلم و کاغذی به من بدهید و مدتی وقت، من با محاسبه جای گنج را پیدا میکنم.

فورا” قلم و کاغذی در اختیار دزد جوان قرار میگیرد و او در سایه ی یکی از درختها می نشیند و پس از نیم ساعت بلند میشود و مقداری این ور و آن ور میرود و با
قدمهایش فاصله ها را اندازه گیری میکند و در نقطه ای متوقف میشود و نیزه اش را در زمین فرو میکند و میگوید:”گنج اینجاست!” دزدان به سرعت زمین را گود میکنند و با کمال تعجب و ناباوری و با شادی فراوان به گنج میرسند.



 دزد دریایی , گنج گمشده ,گنج ,گنج یابی, دفینه ,زیرخاکی,

ایرانیکان یکشنبه 18 مرداد 1394 زمان : 10:48 نظرات (0)
بازدید : 61
کوزه خوابیده در گنج یابی



اگر شکل یک کوزه را به این طریق دیدید که روی سنگ حکاکی شده طول کوزه را اندازه بگیرید و برای هر سانتیمتر یک متر رو به دهانه کوزه بروید هدف در زیر زمین است


گنج ,گنح یابی, دفینه, زیرخاکی, کوزه , خوابیده

ایرانیکان یکشنبه 18 مرداد 1394 زمان : 8:57 نظرات (0)
بازدید : 61

سنگ محراب در گنج یابی

سنگ محراب ، منطقه عبادت است ، در دوران باستان بخاطر اعتقادات اساطیری ، انسانها در روزهای مشخصی از سال بخاطر شانس و خوشبختی به خدایان خود دعا می کردند ، محل عبادتی برای تقدیم قربان به خدایان بوده است

به دفینه و قبرهای دوران باستان هیچ گونه ارتباطی ندارد

باید از تخریب آن به شدت اجتناب کنید


سنگ محراب, ارگ راین,  طلسم ها, طلسم, كارشناسي, باستاني,, گنج یابی, گنج, دفینه, دفینه یابی, زیرخاکی

ایرانیکان یکشنبه 18 مرداد 1394 زمان : 8:19 نظرات (0)
بازدید : 64
معرفی كتيبه حوضچه دختر گبر اقليد

اين حوض به حوض گبر معروف است.بخشي از هشت سطر نخست نبشته آسيب ديده است.تاريخ نبشته 11-12 آبان از ششمين سال فرمانروايي يزدگرد است.با توجه به سبك قبر احتمالا اين نبشته مربوط به زمان يزدگرد سوم است.اين نبشته به همراه نبشته هاي دربند قفقاز و چند نبشته در حوالي تخت جمشيد از مهمترين نبشته هاي پهلوي به خط شكسته با سطرهاي عمودي هستند.اين حوض سنگي در نبشته ياد شده دخمه ناميده مي شود.هومباخ به اين نتيجه رسيده كه دخمه در اصل آرامگاه محصور است. به اين ترتيب در حوض سنگي، يك نفر به راحتي مي توانسته است با زانوي جمع شده دفن شده باشد.در روزگاري اين حوض سرپوشي از تخته سنگ داشته است. اين كتيبه قديمي ترين كتيبه سنگ مزار كشف شده در ايران به خط پهلوي است

:ترجمه متن
  1. اين دخمه
  2. .......
  3. بابكان
  4. يكم
  5. ....
  6. ......
  7. ......
  8. زرتشتيان
  9. وبيشاپور
  10. مرزبان فرمود
  11. ساختن و اين ماه
  12. آبان در
  13. سال 6 يزدگرد
  14. شاهان شاه
  15. وروزخور به بخت
  16. شدوروز ماه
  17. تني به اين آيين را
  18. به دخمه نهاده و
  19. خواسته(اي) به ارزش
  20. 12000 مزد
  21. فرمود دادن

كتيبه, حوضچه ,دختر ,گبر, اقليد, گنج, گنج یابی, دفینه, زیرخاکی,

ایرانیکان یکشنبه 18 مرداد 1394 زمان : 8:14 نظرات (0)
بازدید : 53
نشانه تی در گنج یابیt

منبع دیگر: خط افقی (ت) با روی زمین تمثیل جدا کننده مرز “جهان چهار بعدی” است. و ساقی که به طرف پایین است در سمبولیسزم به معانی ستون است و تمثیل کننده هر نوع تماس و ارتباط دو طرفه در دو جهان است . در اصل مطلبی را که میخواهم به شما بگویم آن است که باید به ارتفاعات زیاد و کم منطقه توجه کنیم. حالت ت خیلی مهم است ، حالت آن جهتی که باید بروید را نشان می دهد



 نشانه t, ارگ راین,  طلسم ها, طلسم, كارشناسي , باستاني, گنج, گنج یابی, دفینه, زیرخاکی

ایرانیکان یکشنبه 18 مرداد 1394 زمان : 8:10 نظرات (0)
بازدید : 90
معرفی خط میخی



خط میخی هخامنشی از خط میخی اکدی و خط میخی اکدی از خط سومری گرفته شده.خط میخی هخامنشی۳۶ نشانه ۸ اندیشه نگار ۲واژه جداکن و نشانه هایی برای اعداد دارد. ار چپ به راست نوشته می شود و هجا نگار است



گنج ,گنج یابی ,دفینه, دفینه یابی ,خط میخی, ارگ راین, طلسم , طلسم, كارشناسي, باستاني

ایرانیکان یکشنبه 18 مرداد 1394 زمان : 8:08 نظرات (0)
بازدید : 57

معرفی ارگ راین

 

بر پايه نوشته هاي تاريخي راين با قدمتي كهن كه به ساسانيان مي رسد در مسيري مناسب براي تجارت قرار داشته است و يكي از مراكز داد و ستد كالا و بافت پارچه هاي ارزشمند بوده است. البته راين از گذشته به عنوان يكي از مراكز ساخت شمشير و چاقو و سپس تفنگ هم بوده است كه هنوز چاقو سازي كم و بيش در اين شهر رواج دارد. وجود آبشاري زيبا در نزديكي شهر ، كوه زيباي هزار به ارتفاع 4501 متر ، باغ هاي فراوان ميوه ، معادن مرمر سبز ، صورتي، سولفات سدیم و چشمه هاي آب معدني غير خوراكي ، توانسته اين منطقه را به عنوان يك منطقه جذاب گردشگري معرفي كند.
ارگ راين مثل ارگ بم
اما وجود ارگ راين در اين منطقه ، از لحاظ تاريخي نيز به شهر جلوهاي خاص داده است. ارگي با مساحت بيش از 20 هزار متر مربع كه پس از ارگ بم دومين بناي خشتي جهان از لحاظ وسعت است و پس از تخريب ارگ بم بر اثر زلزله اين شهر بيش از گذشته مورد توجه گردشگران خارجي و داخلي قرار گرفته است.
اين بناي زيباي خشتي كه در جنوب شرقي شهر راين و بر فراز تپه اي قرار گرفته است تا حدود زيادي به ارگ بم شباهت ظاهري دارد .پلان آن تقريبآ مربع شكل است و چندين برج در اطراف آن ساخته شده است. حصاري كه در اطراف اين ارگ كشيده شده است بيش از 10 متر ارتفاع دارد و تنها ورود ي ارگ از قسمت شرقي آن است كه با سر دري بزرگ به محوطه داخلي راه دارد.
بر پايه كتابهاي تاريخي ، در زمان يزدگرد سوم پادشاه ساساني ( سال 31 هجري ) كه اعراب به فرماندهي مجاشع ابن مسعود سلمي ، شهر كرمان و بساري از مناطق اين ايالت را به تصرف خود در آوردند و نتواستند به ارگ راين كه دژي مستحكم بود راه پيدا كنند.
اما به هر حال تاريخ اين ارگ نسبتا ناشناخته است و تنها با كاوشهاي دقيق باستان شناسي كه تا كنون در آن انجام شده است مي توان به قدمت دقيق آن دست يافت

 آتشکده ها, ارگ راین, طلسم , طلسم ها, كارشناسي, باستاني,گنج یابی , دفینه, گنج, زیرخاکی

ایرانیکان یکشنبه 18 مرداد 1394 زمان : 8:06 نظرات (0)
بازدید : 202

حالت شتر خوابیده در گنج یابی و کشف عتیقه

نماد شتر در دفینه یابی و زیرخاکی

دفینه شتر در گنج یابی و کشف عتیقه

دفینه شتر در گنج یابی و کشف عتیقه

 

شتر بصورت حفر شده و یا برجسته اشاره به دفینه دارد

دفینه شتر معمولا صندوق یا خمره طلا می باشد . نماد شنر عموما شما را به اشاره بعدی راهنمایی می کند و معمولا هم در جهت نگاه شتر بل فاصله ای بیت ۳۵ تا ۴۵ متر برای رسیدن به نماد بعدی مسیریابی می شود که اغلب هدف درون یک اتاقک می باشد .

مجموعه ای از شتران که در حال حرکت هستند معمولا راه قافله را نشان می دهند ، اگر شتر بصورت کامل باشد و سر آن قطع شده باشد به معنای اینکه راه قافله بسته می باشد و یا اگر شتر بصورت نشسته باشد و صندوق هایی در پشت خودداشت . سر شتر نیز به سمت پایین تمایل داشت هدف در جهت نگاه شتر می باشد .

اگر سر شتر رو به بالا باشد در جهت نگاه شتر بررسی شود .

اگر نماد سر شتر تا گردن باشد و صندوق یا کوزه ای به گردن آن آویزان باید در جهت نگاه سر شتر حرکت شود .

———————————-

شتر در حال راه رفتن باشد یعنی دفینه جلوتر است. شتر ایستاده یعنی گنج همانجاست . اگر شتر بار بر دوش داشته باشد حتماً در آن نزدیکی یک گنج وجود دارد شتر نماد گنج و یا موارد خاص با ارزش است معمولاً در ۵۰ یا ۶۵ قدم جلوتر یک علامت دوم هم دارد. اگر شتر نشسته باشد گنج در زیر سنگ باتلاق یا داخل غار است .

اگر شتر داخل غار باشد گنج داخل غار است. اگر چند شتر در پشت هم باشند و آخرین شتر نشسته باشد دفینه آن در پشت سر آخری می باشد. اگر شتر سرش پایین بود ، دفینه همانجا جلوی شتر است. کوهان شتر ممکن است علامت تل خاکی یا یک تپه بسیار کوچک سنگ چین باشد . اگر یک کوهان داشته باشد یک برجستگی در روبروی آن است و اگر کوهان شتر ۲ تا باشد ، دو تل و یا تپه کوچک وجود دارد که یکی درست است و دیگری برای گمراه کردن ساخته شده است .

———————————-

به یاد داشته باشید گنج متعلق به تمامی ایرانیان است پس بهترین کار تحویل آن به میراث فرهنگی است .

امیدواریم این مقاله در مورد گنج یابی و کشف عتیقه ها بتواند در زمینه نماد شتر به شما آگاهی داده باشد .

ایرانیکان یکشنبه 18 مرداد 1394 زمان : 8:03 نظرات (0)
بازدید : 92
صليب در گنج یابی

در تفسیر این علامت خیلی باید دقت کرد "چون مهم این است تشخیص دهیم این علامت به مال تعلق دارد یا نشان سنگ مزار است"
گاهی به معنی اشاره به جای دیگر است: یعنی هر 4 ساق صلیب را اندازه بگیر هر کدام که بزرگتر بود به آن طرف بروید
.
گاهی آن ساق که کوچکتر است مسیر را نشان میدهد
.
یا اگر هر 4 ساق هم اندازه بود به همانجا اشاره دارد
.
خیلی باید دقت کرد
و باید یک کارشناس حتما در کنارتان باشد
.
صلیبها به شکلهای خیلی متنوعی طراحی شده اند
. در آذربایجان این صلیبها از دوران بیزانس به یادگار مانده اند
.
صلیبها گاهی درکنارشان علامت دومی هم دارند مثل یک+ یا
o که به ما مقیاس میدهند
.
به سر خاچ ( o ) باید دقت کنید که بسته باشد
.
اگه خاچ تکی بود درست است و 1-3-5-7-11

قدم به سمت نشان صليب به دنبال مزار باشید.


 آتشکده ها, صليب حفاري,طلسم , طلسمها, كارشناسي ,باستاني, گنج یابی, دفینه, زیرخاکی, گنج


ایرانیکان یکشنبه 18 مرداد 1394 زمان : 8:01 نظرات (0)
بازدید : 46
دفن مردگان در عصر آهن


قبور حفره ای
قبور خمره ای
قبور حفره‌ای با پوشش سنگی



قبور حفره‌ای ساده


این نوع قبور به طرز خیلی ساده در داخل خاک کنده شده ، دفن شده که دارای هیچگونه بافت معماری خاصی نیستند و فقط با خاکبرداری از زمین به شکل قبر در آمده اند . در این نوع قبور نخست حفره‌ای را که کمی بیش از طول و عرض بدن انسان بوده می‌کندند و مرده را داخل حفرهٔ کنده شده قرار می‌دادند و روی آن را با تیرهای چوبی ، شاخ و برگ درختان پوشانیده و سپس روی آن را خاک می ریختند . معمولاً خاک دستی ( خاک نوبت دوم ) را خاک رس بسیار نرم که با خاک زمین‌های اطراف قبر تفاوتی اساسی دارد ، تشکیل می‌دهد . دربارهٔ جنسیت افراد به خاک سپرده شده در این قبور می‌توان اظهار داشت که در این قبور جنسیت‌های مختلف اعم از زن ، مرد و کودک دفن شده اند . مردگان را در این قبور گاهی به پهلوی راست و گاهی به پهلوی چپ و گاهی به صورت چمباتمه خوابانیده اند . در تپه حصار مردگان را در یک یا چند لباس پیچانیده اند که این از بقایای پارچه‌ها در قبرستان این تپه مشهود است . وجود قبرهای زیاد در تپه شمالی حصار نشان می‌دهد که بیشتر مردم برای دفن اجساد ، مرده‌ها را در محلی خاص دفن می‌کردند .


قبور خمره‌ای


در این نوع قبور ، مردگان را در خمره‌هایی قرار می‌دادند . بیشتر محققین معتقدند که نوع تدفین ارتباط نزدیکی با وضعیت جنین در داخل رحم مادر دارد ؛ یعنی همان طور که انسان در رحم مادر قرار گرفته ، پس از مرگ نیز به همان حالت به خاک سپرده می‌شود . این نوع تدفین گویای فلسفه ی مرگ و زندگی است ؛ تولدی نو ، بدین معنی که همین جسم با این اعتقاد زندگی جدید را شروع کرده است و حیات دوباره در جهان دیگر خواهد داشت . به همین منظور ابزارکاری که او به طور کلی که به هنگام حیات با آنها سروکار داشته ، با او در درون قبر نهاده شده است .


قبور حفره‌ای با پوشش سنگی


این قبور همانند قبور حفره‌ای ساده با خاکبرداری از زمین شکل گرفته و دارای بافت معماری خاصی نیستند و اندازهٔ آنها هم به قامت انسان که دفن می‌شود ، بستگی دارد . در اطراف این قبور و روی آنها تخته سنگهایی قرار می‌دادند و مرده را به صورت چمباتمه و از پهلو به طرف جهات اصلی می خوابانیده اند . آنان با این کار می خواستند آرامگاهی نظیر خانه‌های جهان زندگان به مردگان بدهند . گاهی هم دیواره‌ها و با کف قبر را سنگ فرش می‌کردند که نشانهٔ فرد از مقام در اجتماع ( در زمان حیاتش ) بوده است . گاهی هم از این قبور به عنوان قبرهای خانوادگی استفاده می‌کردند به این ترتیب که گاهی مرده اول را با لایه‌ای از خاک می پوشانیدند و مرده دوم را قرار می‌دادند و گاهی هم وسایل درون گور و استخوانهای مرده اول در گوشه‌ای از قبر جمع کرده و مرده دوم را قرار می‌دادند .


عقاید و آئین تدفین


ساکنان فلات ایران در دوران بسیار کهن عقیده داشتند که انسان پس از مرگ در دنیای دیگر به زندگی خود ادامه می‌دهد . از این رو مقداری غذا در ظرف‌های سفالین بالای سر و پای مردگان با ابزار و اثاثیه و اسلحه و سایر لوازمی که وی در طول زندگی به آنها نیاز دارد ، را همراه او دفن می‌کردند . البته این عمل در اقوام مختلف دارای شدت و ضعف بوده است . جالب توجه است گور دختری در تپه حصار که در این قبر علاوه بر انواع جواهرات و اسباب بازی زمان کودکی ، مقداری ظرف و اثاثیه که در زمان بزرگی دختر و شوهر داریش لازم می‌شده ، با او دفن کرده اند . از این موضوع می‌توان نتیجه گرفت که در آن زمان مردم معتقد بودند که دختر پس از مرگ ، در عالم دیگر به حد بلوغ می‌رسد و احتیاج به وسایل دیگری غیر از اسباب‌های زمان کودکی دارد .


تدفین مردگان در طبقه اول تپه حصار


تقریباً در تمام قبرها پاهای مردگان خم و یکی از دستها به طرف دهان آورده شده ، از این رو معلوم می‌شود عقیدهٔ این مردم چنین بوده که انسان پس از مرگ از بین نرفته و همچنین قرار دادن ظروف ، اغذیه و جواهرات اشاره‌ای به زندگی ماوراء زمینی باشد . در طبقه اول تپه حصار ، مردگان را به سمت مشرق ، جایی که خورشید طلوع می‌کند ، دفن می‌کردند . این نشانگر این است که خورشید و آفتاب مورد توجه آنان بوده است . اما صورت مردگان به یک طرف نبوده ، به نظر می‌آید که در هر زمانی از روز که می خواستند مرده را دفن کنند ، بدنش را به سمت مشرق و صورتش را به سمت جایی که افتاب در آن لحظه آنجا بوده است ، قرار می‌دادند . به طور کلی مردگان را به سه شکل دفن می‌کردند :


1. دفن مردگان به پهلوی چپ : این روش تدفین که تقریباً نیمی از تدفین را در فلات مرکزی به خود اختصاص داده است ، شامل سه حالت « خم شده » ، « جمع شده » و « چمباتمه » است . در حالت « خم شده » ، تنها دستان مرده ( گاهی یک دست ) را به طرف دهان و سر او قرار داده و او را دفن می‌کنند . در نوع دیگر یعنی در حالت « جمع شده » ، همچنان که دستان به طرف دهان و سر جمع شده اند ، زانوهایشان هم کمی خم شده اند . اما در حالت « چمباتمه » که به « جمع شده کامل » و « تدفین جنینی » هم معروف است ، دستها و پاها کاملاً جمع شده اند ، درست همانند جنینی در رحم مادر ( دربارهٔ علت آن در گذشته بحث شد ) ، به همین دلیل هم به تدفین جنینی معروف گشته است . باید دقت داشت که این نوع تدفین تنها در قبور خمره‌ای رسم نیست و گاهی در قبور حفره‌ای هم دیده شده است .


2. دفن مردگان به پهلوی راست : این نوع تدفین که خیلی کم در فلات مرکزی ایران رایج بوده است ، بیشتر در تپه حصار مشاهده شده است . در این نوع تدفین حالت دستها معیار خاصی ندارند ، گاهی بروی شکم ، نزدیک زانوها و گاهی به سمت کوزه‌ها و ظرف‌های دفن شده همراه گور دیده شده است . هنوز اطلاعات دقیقی از علت تمایز این دو نوع تدفین که نوع دوم بیشتر در حصار و در جاهای دیگر کمتر دیده شده ، منتشر نشده است .


3. دفن مردگان به حالت طاقباز : در این نوع تدفین که به ندرت و حتی کمتر از نوع دوم در فلات مرکزی مشاهده شده ، تقریباً بر سه نوع است : طاقباز با پاهای جمع شده به حالت چمباتمه ، طاقباز با پاهای به حالت نشسته و طاقباز با پاهای روی هم انداخته شده ، تنها چند نمونهٔ انگشت شمار از این نوع تدفین گزارش شده که ان هم در تپه حصار دامغان می‌باشد . ما در اینجا به بعضی از خصوصیات اولین قبر اشاره می کنیم . در اولین نمونه مرده به پشت یا طاقباز دفن شده است ، دستها روی سینه و پاها روی هم افتاده است که متعلق به یک مرد بالغ است . در بعضی از این موارد یافت شده هم یکی از دستها زیر چانه قرار داشته است .



آتشکده ها, تدفین ,مردگان ,عصر آهن, طلسم , طلسمات, كارشناسي,باستاني, گنج یابی, دفینه , زیرخاکی, دفینه یابی,عتیقه

ایرانیکان یکشنبه 18 مرداد 1394 زمان : 7:55 نظرات (0)
بازدید : 65
طلا در دوره باستان


البته باید این مسئله را یاد آوری کنم که در ایران طلا به آن صورت زیاد نبود. مقدار زیادی در دوران هخامنشیان از کشورهای دیگر مانند روم و یونان و دیگر کشورها به غنیمت گرفته شد و به ایران آورده شد که مقداری از آنها ساخت زیبائی داشتند که به همان شکل ماندند که در بعضی از حفاریها می بینیم که اجناس رومی یا یونانی یا چینی و یا مصری و غیره از زیر خاک بیرون می آید و مقداری را در همان زمان ذوب کردند و هنرمندان ایرانی مجسمه و اشیاء گرانبهائی از آنها ساختند. و مقداری از هند اکتشاف کردند که ایرانیان استخراج و بعد از آن زیباترین اجناس عتیقهِ امروزی در زمانهای قدیم ساخته شد.بیشترین غنیمت در زمان هخامنشیان و ساسانیان گرفته شد که در دوران ساسانیان در ایران رونق اقتصادی فراوان داشتیم و دوران آسایش مردم ایران بود.

پس در ایران معدنی برای استخراج طلا شناخته نشده بود یا بسیار کم بود و کارهای ایرانی اکثرا با ذوب کارهای دیگر حکومتهای دنیا ساخته می شد.

شاید بعضیها این سؤال برایشان پیش بیاید که در زمان تمدن شهر سوخته يا جیرفت که طلا شناخته شده بود پس چرا تمامی کارهای آنجا از سنگ است؟ باید بگویم که جاهائی که طلای فراوان دارد یا معدنی وجود داشته که مردم آن زمان یاد گرفتند طلا را استخراج کنند و اشیائی از طلا بسازند یا مردمی جنگجو بودند که در جنگها غنائم بسیار میگرفتند ولی مردم جیرفت یا بقیه نقاط بیابان نه معدن طلا داشتند نه مردمی جنگ طلب بودند و نه کسی به آنها برای گرفتن بیابان بی آب و علف حمله میکرد. برای همین بود که گفتم بعضی جاهای ایران پر بار هست و بعضی کم بار.



 آتشکده ها, طلا , باستان, ایران, تاریخ, طلسم, كارشناسي , باستاني,گنج,دفینه,گنج یابی,زیرخاکی

ایرانیکان یکشنبه 18 مرداد 1394 زمان : 7:52 نظرات (0)
بازدید : 35
کشور ایران پیش از تاریخ


دوران پارینه سنگی ایران به سه دوره پارینه سنگی آغازین، میانی، پایانی و یک دوره کوتاه بنام فرا پارینه سنگیآشولی هستند. کهنترین شواهد این دوره که مربوط به فرهنگ الدوان است در اطراف رود خانه کشف رود در شرق مشهد یافت شده‌است. این شواهد شامل تعدادی ابزار سنگی ساخته شده از کوارتز است که شامل تراشه و ساطور ابزار هستند. طبق نظر کاشفین این مجموعه حداقل ۸۰۰ هزار سال قدمت دارد. از فرهنگ آشولی نیز مدارک بیشتری در شمال غرب و غرب کشور بدست آمده‌است. برخی از مکانهای مهم شامل گنج پر در رستم آباد گیلان، شیوه تو در نزدیکی مهاباد، پل باریک در هلیلان لرستان هستند. از دوران پارینه سنگی میانی که فرهنگ ابزار سازی آن موستری گفته می‌شود، شواهد بیشتری در غارها و پناهگاهها یافت شده‌است که اغلب مربوط به زاگرس مرکزی هستند. این دوره از حدود ۲۰۰ تا ۱۵۰ هزار سال پیش شروع شده و تا حدود ۴۰ هزار سال پیش ادامه داشته‌است. انسان‌های نئاندرتال در این دوره در ایران می‌زیستند که بقایای اسکلت آنها در غار بیستون یافت شده‌است. مکانهای مهم این دوره غارهای بیستون، ورواسی، قبه و دو اشکفت در شمال کرمانشاه، قمری و گر ارجنه در اطراف خرم آباد، کیارام در نزدیکی گرگان، نیاسر و کفتار خون در نزدیکی کاشان، قلعه بزی در نزدیکی اصفهان و میرک در نزدیکی سمنان است. دوران پارینه سنگی جدید ایران از حدود ۴۰ هزار سال پیش آغاز و تا حدود ۱۸ هزار سال پیش ادامه یافته که مقارن با مهاجرت انسان هوشمند جدیدی به ایران است. آثار این دوره در اطراف کرمانشاه، خرم آباد، مرو دشت و کاشان یافت شده‌است. فرهنگ ابزار سازی این دوره تیغه و ریز تیغه برادوستی است. آثار دوره بعدی فراپارینه سنگی در غرب زاگرس و شمال البرز بدست آمده که فرهنگ زرزی خوانده می‌شود. تقسیم می‌شود. فرهنگهای مرتبط با پارینه سنگی قدیم ایران شامل فرهنگ ساطور ابزار الدوان و فرهنک تبر دستی

ساکنین ایران را قبل از رسیدن ایرانیان می‌توان زیر عنوان کلی کاسپین که دریای خزر بنام آنهاست جمع نمود، کاسپینها کشاورزی می‌کردند. این مردم نخستین کشاورزان جهان بوده‌اند و کشاورزی از سرزمین آنها به خاکهای رسوبی رودخانه‌های سند و سیحون و جیحون و دجله و فرات رسیده‌است. در دوران نوسنگی در برخی نواحی آسیای غربی (خاورمیانه)، انسان از مرحله جمع‌آوری و شکار به مرحله کشت و اهلی کردن برخی جانوران، انتقال یافت.


آتشکده ها,  طلسم , سحر, ایران , تاریخ, طلسم, باستاني,گنج,گنج یابی,دفینه یابی,زیرخاکی

ایرانیکان یکشنبه 18 مرداد 1394 زمان : 7:50 نظرات (0)
بازدید : 52
شناخت علوم قدیم

اول براتون بگم كه در زمانهاي قديم علم خيلي پيشرفت كرده بود و در يك مقطعي از زمان حتي ميتوان گفت در بسياري از موارد از امروز پيشرفته تر بوده است. مثلا در مورد اهرام ثلاثه كه ميدانيم امروزه هم با اين تكنيك پيشرفته نمي توان نظير آن را ساخت يا مجسمه ونوس كه يك پاي آن در جنوب درياي مديترانه بوده و پاي ديگر آن در شمال دريا و اينها اثبات شده است و نمي توان دليلي براي آن آورد يا گفت كه چطور همچين چيزي در آن زمان امكان پذير بوده است كه امروزه نمي توان اين كار را انجام داد.

حالا ميخوام مواردي از آن را كه در ايران اتفاق افتاده است و مردم آن حوالي ديده اند برايتان بگم و بريم جلو تا به نتايج خوبي برسيم.

بعضي از اين مسائل ساعت و زمان خاص دارند و بعضي ديگر به شرايط محيط بستگي دارند. يكي از اين عجايب در درياچه اشتران كوه است كه در اين درياچه پري دريائي دارد كه هر چند سال يكبار نمايان ميشود و بسياري از اهالي منطقه آن را ديده اند .

در درياچه طار ورامين هر چند سال يكبار در يك زمان مشخص در ميان درياچه قصري از زير آب نمايان ميشود و پس از چند دقيقه دوباره به زير آب ميرود و اين قصر را نيز اهالي منطقه ديدهاند و گفته ميشود كه اين قصر در زمان پيشداديان ساخته شده است.

و خيلي از اين موارد كه باور آنها سخت است ولي واقعيت دارد.

اينها را گفتم تا پيش زمينه اي شود براي جمله اي كه مي خواهم بنويسم و آن جمله ، اكسير است.

اكسير هم به معناي كمياب است و در زمانهاي قديم به داروهائي مي گفتند كه هر كدام كار خاصي انجام ميدادند. مانند: اكسير مو ، اكسير دندان ، اكسير چشم ، اكسير شمس و ناياب ترين اكسير كه به آن اكسير اعظم مي گفتند.

اكسير را دانشمندان يوناني و دانشمندان ايراني ساختند و نوعي دارو محسوب مي شد كه البته در دسترس كليه مردم وجود نداشت.

اكسير بيشتر از گياهان و گاهي اوقات چيزهائي از حيوانات هم به آن اضافه مي شده است.

اكسير به صورت دو قلو هست يعني نر و ماده دارد و هر كدام به تنهائي به هيچ دردي نمي خورند و بايد با فرمول دقيق با هم مخلوط شوند تا كارايي داشته باشند.

اكسير اكثرا در شيشه هست و درب آن با ساروج پلمپ گرديده است و اگر كسي آگاهي نداشته باشد و درب آن را باز كند ظرف چند دقيقه فاسد مي شود. و كسي مي تواند از آن استفاده كند كه علم مصرف آن را داشته باشد.

هر نوع از اكسير فقط براي درمان امراض خود ساخته شده است و هيچكدام بدرد كاري جز فرمول خود نمي خورد. مثلا وقتي شما اكسير دندان داريد و بعد از صد سال دندانهايتان ريخته است مي توانيد با مصرف آن دوباره دندان در بياوريد و سالهاي زياد با دندانهاي جديد زندگي كنيد.

اكسير اعظم بزرگترين يافته دانشمندان آن زمان بود كه با داشتن آن ميتوان هيچ وقت به مرگ طبيعي يا مريضي فكر نكرد چون با استفاده از آن انسان نه مريض ميشود نه ميميرد.

افراد زيادي اكسير اعظم را خوردند و عمري طولاني پيدا كردند مانند نمرود كه ششصد سال عمر كرد و باعث مرگش نيز خودش شد وگرنه خيلي بيشتر از اينها عمر ميكرد.

اينطور نيست كه فكر كنيم هر كسي اكسير دارد عمر جاودان ميكند ، بلكه تا وقتي كه اكسير براي خوردن دارد مرگ به سراغش نميآيد.

بعضي وقتها ميبينيم يا ميشنويم كه در يك دهات مردي يا زني عمرش به صدو پنجاه سال رسيد يا بيشتر. همه به اشتباه ميگويند كه چون در دهات و جاي خوش آب و هوا هست و چيزهاي طبيعي مي خورد اينچنين عمري طولاني دارد ولي تا به حال كسي پرسيده است كه چرا بقيه اهالي آن دهات يك چنين عمري ندارند؟؟

دليل عمر طولاني آن مرد خوبي آب و هوا يا خوردن چيزهاي سالم و مقوي نيست.

اين مرد نا خواسته و بدون اينكه خود بداند يكي از مواد تشكيل دهنده اكسير را خورده است. شايد در كوه يا بيابان نوعي علف كه حتي خود نفهميده كه اين گياه در ميان ناهار يا عصرانه آن مرد بوده است. و به اين صورت عمري طولاني يافته است.

مقدار اكسير بسيار محدود است و تعداد انگشت شماري از دانشمندان قديم موفق به ساخت آن شده اند. يكي از اين دانشمندان بزرگ سندوس طبيب بود كه در دربار اردشير دراز دست خدمت ميكرد و روايت است كه هنوز زنده است و پس از فرار از دربار اردشير در جايي بدون اينكه كسي او را بسناسد مشعول زندگي شد.

خيلي ها سعي كردند اكسير تقلبي را در بازار هاي حفاري بفروش برسانند ولي بر عكس اين كه همه فكر ميكنند شناخت اكسير تقلبي بسيار سخت است و مي توانند از اين را شيادي كنند و مردم را گول بزنند ، شناخت اكسير اصل بسيار راحت است و اگر راهش را بلد باشي و كور هم باشي ميتواني تشخيص بدهي كه اين اصل است يا تقلبي.

بعضي ها مي گويند كه اگر اكسير وجود داشته باشد بعد از كشف آن مي توان در آزمايشگاهاي مجهز از روي آن ساخت و ديگر مرگ معني ندارد. در صورتي كه اينطور نيست ، همه ما ميدانيم كه در طول زمان بسياري از حيوانات و گياهان كه در گذشته وجود داشته اند درگر وجود ندارند و نسل آنها از بين رفته است. پس شايد بتوان اكسير را تفكيك كرد و مواد تشكيل دهنده آن را شناخت كه تازه اين هم امكان ندارد ولي بفرض اين كه بشود بايد ديد آيا اين گياهان هنوز هم وجود خارجي دارند يا از بين رفته اند؟ (خدا ميداند).


گنج, گنج یابی ,دفینه ,زیرخاکی,آتشکده ها, شناخت ,علوم, باستاني,مقابله,طلسم , طلسمات, كارشناسي, آثار , اشياء, باستاني

ایرانیکان یکشنبه 18 مرداد 1394 زمان : 7:45 نظرات (0)
بازدید : 54

 آیة الکرسی برای محافظت در سفر و غیر سفر

در جواهر مکنونه و شرح من لا یحضره الفقیه آمده است دوازده مرتبه آیة الکرسی را خواندن در سفر و غیر سفر

مانند این است که دوازده لشگر مجهز برای حفاظت از هر حادثه از جانب خداوند گماشته شود مجرب است .

 

منبع : گلهای ارغوان ص 82

 

 

ایرانیکان شنبه 17 مرداد 1394 زمان : 17:06 نظرات (0)
بازدید : 61

دعای مرکب و صاحب ماشین

سید بن طاوس می گوید حرزی که روایت می شود مجرب است . این حرز برای مرکب ( ماشین ) و صاحب آن

می باشد . آن را نوشته و بر مرکب قرار داده شود

 

اللهم احفظ علی مالو  حفظه غیرک لضاع و استر علی مالو ستره غیرک لشاع و احمل عنی مالو

حمله غیرک لکاع و اجعل علی ظلا ظلیلا اتوقی به کل من رامنی بسوء او نصب کلی مکرا او هیالی

مکروها حتی یعود  و هو غیر ظافر بی و لا قادر علی اللهم احفظنی بما حفظت به کتابک المنزل

علی قلب نبیک المرسل اللهم انک قلت و قولک الحق انا نحن نزلنا الذکر و انا له لحافظون

 

منبع : الامان فی اخطار الاسفار ص 87 و 88

 

ایرانیکان شنبه 17 مرداد 1394 زمان : 17:04 نظرات (0)

تعداد صفحات : 271

درباره ما
کامپیوتر فیلم دعا ذکر سینما گنج یابی دفینه ازدواج بازی کامپیوتر فال تعبیر خواب شکار فال روزانه خواب کسب درآمد استخدام کسب و کار خانگی مشاغل کسب پول
اطلاعات کاربری