loading...

جذاب ترین ها ، وبلاگ ایرانیکان

بازدید : 86

شیوه ساخت اشیاء مفرغی در گذشته

دوستان در این تاپیک میخاهیم راجع به نحوه ساختن و علمی که نیاکان و اجدادمان با آن اشیا مفرغی تزییناتی و اداوت و اسلحه های جنگی مثل شمشیر , گرز , سرنیزه , دستبند , دشنه و ...را می ساختند وقدمت آن به بیش از 2000 سال کهن بر می گردد  را برایتان آموزش بدهیم قبل از نحوه اموزش توجه شما را به تاریخچه مفرغ جلب می نمایم.

File:Bronze lorestan female figure.JPG

مِفرَغ یا برنز آلیاژی است از مس و قلع که با آن ابزارهای مختلف و مجسمه را تهیه می‌کنند. مفرغ قدیمی‌ترین آلیاژی است که انسان آن را تهیه کرده‌است، زیرا در معادن مس معمولاً فلز مس به طور طبیعی با قلع به صورت یک آلیاژ طبیعی وجود دارد به همین دلیل معمولاً نخستین ابزارهای مصنوعی فلزی که در قدیم توسط بشر ساخته شده غالباً از مفرغ است.

عصر مفرغ دومین قسمت از عصر فلزات است که پس از دوره مس قرار می‌گیرد. این تقسیم بندی به این جهت است که مصنوعات فلزی این دوره از زندگی بشر بیشتر ترکیبی از مس و قلع است بطوری که کاوشهای دیرین‌شناسی نشان داده ساکنان ایران از پنج هزار سال قبل از میلادمسیح نیز آلیاژ مفرغ را می‌شناخته‌اند و از آن برای ساختن مصنوعات فلزی خود استفاده می‌کرده‌اند و مصنوعات مفرغی نیز که در سایر نقاط دنیا ضمن حفاری‌ها به دست آمده قدیمی تر از این تاریخ نیست. بنابراین می‌توانیم شروع دوره مفرغ را از پنج هزار سال قبل از میلاد مسیح که شروع دوره آهن است بدانیم. همان طور که گفته شد مفرغ ترکیبی است از مس و قلع به رنگ‌های مختلف سرخ، سرخ کم رنگ و نارنجی، که زودتر از مس ذوب می‌شود و در مجسمه سازی و ساختن ادوات دیگر مورد استفاده قرار می‌گیرد.

File:Britishmuseummasteranimalsbit.jpg

برای ساختن اشیاء مفرغی , اول یک نمونه مومی (از موم ) ساخته و تهیه می شد سپس دور و اطراف آن را با گل می پوشاندند تا قالب درست شود.سپس قالب گلی را حرارت می دادند تا سفت شود و هم موم داخل آن مذاب شده و بحالت آب مایع دربیاید , بعد مفرغ را داخل قالب می ریختند بعد از سرد شدن آلیاژ مفرغ وسایل و اشیاء به دست می آمد.

File:Mefragh Lorestan in paris.jpg

یکی از مناطق شاخص ایران در زمینه صنعت مفرغ، ناحیه لرستان است. لرستان در مرکز نوار غربی ایران و از مجموعه دره‌های تنگ و باریک و کوههای مرتفع تشکیل شده‌است. شواهد موجود اشاره به فلزکاری لرستان از هزاره چهارم پیش از میلاد دارد. مجموعه اشیای فلزی منسوب به لرستان از نیمه قرن گذشته توسط محققین و پژوهشگران مختلف بسیار مورد توجه قرار گرفته و زینت بخش اکثر موزه‌های بزرگ جهان می‌باشد. پژوهشگران، هنر مفرغ کاری لرستان را نتیجه کارهای ساده‌ای می‌دانند که بیان کننده چندین قرن انقلاب مادی ملتی کشاورز و جنگجو است. این هنر در هزاره چهارم قبل از میلاد به اوج خود رسید. اهمیت هنر مفرغ کاری لرستان، انتقال هنر و سنن اجدادی، انتقال مفاهیم و موضوعات مشترک مذهبی و بیان قانون مندی‌هایی است که برای همه اقوام سوارکار، جنگاور و کشاورز دنیای قدیم، به نحوی تحسین‌انگیز، دل‌نشین، پسندیده و ستودنی بوده‌است. اشیاء، وسایل و ابزار به جا مانده از هنرمندان خردمند زاگرس، بسیار و بی‌شمار است که از آنها می‌توان به جنگ‌افزارها شامل خنجر، شمشیر، گرز و... ساز و برگ سوارکاری، وسایل زینتی و انواع ظروف و وسایل پذیرایی مخصوص اشاره کرد.

 
 نحوه ,ساخت, اشیا ,عتیقه ,مفرغی, نقره, هفت جوش, سه جوش ,کارشناسی,زیر خاکی, عتیقه ایران ,سرزمین, گنج ,

ایرانیکان پنجشنبه 15 مرداد 1394 زمان : 7:35 نظرات (0)
بازدید : 70

شیوه محاسبه جفت بودن یا جفت نبودن بخت افراد

 

هر گاه بخواهید حساب کنید که آیا آقای احمدی با خانم کریمی می تواند ازدواج کند یا نه؟آیا ستاره این دو با هم جفت هست یا نه؟ و در آینده تا اخر با هم زندگی می کنند یا نه؟

اول نام و نام مادر هر دو را به ابجد کبیر در آورده و بعد جدا جدا حساب کرده و بعد بر عدد ۵  تقسیم می کنیم.

( مثال : مجموع نام و نام مادر آقای “احمدی”میشود ۲۵۰ و مجموع نام و نام مادر خانم “کریمی” که میخواهد با این آقا ازدواج کند ۷۴۵ میشود و مجموع این دو عدد ۹۹۵ میشود . حال با تقسیم این عدد بر ۵ جواب حاصل میشود )

۱-اگر باقیمانده تقسیم ۱ یا ۳یا۵ شود این دو به هم می رسند وستاره آنها جفت می باشد و تا اخر عمر با هم زندگی می کنند.

۲-اگر با قی مانده تقسیم ۲ یا ۴ شود این دو نفر به هم نمی رسند و ستاره انها جفت نمی باشد و تا اخر با هم زندگی نمی کنند.”

۳-اگر زمانی باقیمانده تقسیم صفر گردد معلوم می گردد که یک طرف از خانواده طرفین با ازدواج موافق نمی باشند و تا آخر زندگی خانواده طر فین همیشه با هم به طور قهر می باشند.

ایرانیکان چهارشنبه 14 مرداد 1394 زمان : 15:43 نظرات (0)
بازدید : 217

احکام جفت بودن ستاره دو نفر

من دختری 26 ساله هستم .من دارای مدرک لیسانس مدیریت بازرگانی و فوق دیپلم کامپیوتر هستم و همپنین مربی و متصدی کامپیوتر در چند مدرسه دولتی شهر یزد هستم . پدرم نیز یک فرهنگی بازنشسته هستم . تعریف از خودم نباشد اخلاق خوبی دارم وهمه همکاران و خانواده ام دوستم می دارند .دختر باخدایی نیز هستم. خواستگاری داشتم که متولد سال 59 بود من هم متولد سال 64 هستم .خاله ام به مکانی مراجعه کرد و ستاره ما دو نفر را با هم جفت کردند آن فرد گفته بود که این دو به هم نمی آیند و بعداً پسر(متولد 59) دختر را خیلی دختر را زشت می دارد و با هم خوشبخت نمیشوند دختر خیلی پسر را دوست دارد اما پسر خیلی از دختر بدش می آید همچنین گفته بود که پسر نقش بازی می کند و خیلی ظاهر ساز است . من به این حرفها توجه نکردم و گفتم خانواده اخلاق او را ساخته اند بعداً هم اخلاق من و او باعث ایجاد شرایط متفاوت زندگیمان می شود و به آنها جواب بله دادم . مدت یک ماه با ما رفت و آمد کردند و اقوامشان را آوردند به گونه ای که من واقعاً به آن پسر و خانواده اش و این ازدواج دل بستم حتی در تمام جلساتی که با هم صحبت کردیم طوری وانمود کرد که واقعاً به ازدواج می رسیم و حتی خانواده اش نیز درتحقیقات طوری با همکاران و همسایگانمان صحبت کرده بودند که اصلا این امر خیر هم نمی خورد . بعد از یک ماه (5بار رفت و آمد) که می خواستند جلسه صداق طی کنی را بگذارند خبری از آنها نشد. مادرم تماس گرفت با آنها گفتند پسرمان استخاره کرده بد اومده و ما از این ازدواج منصرف شده ایم .این اتفاقی بود تا پدر و مادرم به حرفهای آن که ستاره مان را جفت کرده اند اعتماد کنند و راستش را بخواهید خودم هم یک کم به این موضوع شک کرده ام که این حرفها درست باشد . در مورد این موضوع من را راهنمایی کنید که /ایا درست است یا خیر ؟
ضمناً من بعد از 6 ماه هنوزم دلم پیش آو هست حتی خبر رسیده که ازدواج کرده ولی بازهم نمی توانم یادش را از ذهنم پاک کنم . آیا آن زمان و بعد از آن همه اطمینان به نتیجه جای استخاره کردن بود؟ آیا کارش درست بود ؟
چهکار کنم تا فراموشش کنم ؟ چه دعایی بخوانم تا خدا شرایط ازدواجم را با شرایطی که می خواهم فراهم کند چون فکر می کنم اگر ازدواج کنم خیالات او نیز از ذهنم پاک می شود . لطفا راهنماییم کنید .
ممنون

پاسخ: 

 با سلام و سپاس از ارتباط­تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
در پاسخ به سؤال شما مطالبی را در قالب نکات زیر تقدیم می داریم:
1. جفت کردن ستاره ها و کارهایی از این دست همانند همه فال هاي دیگر مثل فال قهوه، نخود، کامپیوتری و ...، از نظر عقل و شرع اعتباري ندارند. اما عقل به ما مي گويد که انسان بايد زندگي خود را بر اساس عقل و منطق و شريعت بنا كند و نباید دنبال اين‏گونه مسائل برود. تصميم گيري انسان تنها بايد بر اساس انديشه و دور انديشي و مشورت با عاقلان مؤمن صورت گيرد و سرنوشت انسان نبايد با فال و ستاره تعيين شود. فال گيري با فال های مذکور چگونه مي تواند از آينده آدمي خبر دهد و يا روحيات او را بشناسد و بر اساس آن غيبت گويي نمايد؟! شرع مقدس نيز اين گونه مسائل را خرافه اي بيش نمي داند و هيچ يك از آن ها را تأييد نكرده است.
2. فالگيري و كف بيني و طالع شماري و جفت کردن ستاره كه نوعاً كار افراد شياد است، هيچ مستند شرعي ندارد و از نظر اسلام صحيح نيست. آنها معمولاً با بيان مسائل كلي كه قابل انطباق با روحيات مختلف است، يا با بيان يك سري مطالب متشابه سعي در جلب نظر مشتريان و مريدان خويش را دارند. يا بر اثر حدسيات چيزهايي را بيان مي‌كنند كه به صورت اتفاقی برخي از آنها به وقوع می پیوندد و انسان‌ها خيال مي‌كنند كه پيشگويي‌هاي آنها قطعي بوده است. چنين كارهايي بیشتر براي سرگرمي است و ابزاري براي سوء استفاده مادي برخي افراد شیاد مي‏باشد، بنابراین شایسته نیست که انسان متشخص و با ایمانی مثل شما گوش به اين گونه حرف‏هاي بی اعتبار و سخيف فال گیران بدهيد و یا این که به این کارها متوسل شوید.
3. البته فال‏گيري با کارهایی که بیان شد با فال خوب زدن فرق دارد، اولي حرام است و شرعاً اشكال دارد و دومي اشكال ندارد. به همین جهت رسول خدا (ص) فال نيك را دوست مي‏داشت، به خاطر آن مردم را از فال بد زدن که اثر واقعي ندارد و تنها اثر رواني دارد، باز می داشت و به پيروانش ياد می داد که همواره فال نيك بزنند و از خداوند كه همه تأثيرات به دست او و به خواست او است، خير و نيكي را بخواهند، و اميد به خوبي داشته باشند. البته فال خوب يا بد، گر چه اثر طبيعي و تكويني ندارد، ولي بدون ترديد اثر رواني مي تواند داشته باشند. فال نيك غالباً مايه اميدواري و حركت است، ولي فال بد موجب يأس و نوميدي و سستي و ناتواني است. شايد به خاطر همين اثر رواني در روايات اسلامي از فال نيك نهي نشده، اما از فال بد زدن به شدت مذمت شده است.
4. اینکه استخاره ای که خواستگار شما انجام داده اند بر چه مبنایی و از کدامین نوع استخاره بوده و یا اصلاً جایگاه و مورد استخاره، داشته است یا نه؟ بر ما پوشیده است، البته دانستن علت این موضوع هم خیلی نمی تواند برای ما رهگشا باشد از این جهت که این به شیوه نگرش و طرز فکر افراد و اعتقادات آنها بستگی دارد. خیلی از مردم هنوز شناخت درستی از مفهوم استخاره ندارند و زمانی به آن متوسل می شوند که اصلاً نیازی به استخاره نبوده و استخاره جایگاهی نداشته است. جایگاه و مورد استخاره، تنها بعد از تحقيق و بررسى و مشورت و در هنگام تحيّر و سرگردانی است که فقط چنین استخاره‏ای می‏تواند مفید و راهگشا باشد. البته برخی از مردم به غلط، استخاره را دستاویز و بهانه ای برای جواب منفی خود قرار می دهند تا طرف مقابل شان از علت واقعی پاسخ منفی آنها مطلع نگردد.
5. مسلماً بعد از به هم خوردن جریان خواستگاری و ازدواج خواستگارتان، شما باید فکر و ذهن تان را از او منصرف کنید و با بی اعتنایی، تمرین توقف فکر و و با ايجاد حواس‏پرتى و منحرف کردن فکر نسبت به افکار گذشته و نیز با از بین بردن همه چیزهایی که شما را به یاد او می اندازد، او را کاملاً فراموش کنید و به هیچ وجه اجازه ندهید این قبیل افکار منفی، مزاحم و بی منطق تبدیل به نوعی وسواس فکری گردد و زندگی آینده شما را تباه سازد. بلکه باید با آن ها مبارزه کنید و کاملاً به آن بی اعتنا باشید. برای راهنمایی بیشتر می توانید با سامانه«09640» تماس داشته باشید و با مشاوران این مرکز گفتگو کنید.
6. برای جور شدن جریان خواستگاری دعاها و اعمال مجرب متعددی در منابع دینی و کلمات بزرگان ذکر شده که در به برخی از آن ها اشاره می کنیم: خواندن و نوشتن آيات 75 تا 82 سوره يونس و همراه داشتن آن؛ صدقه دادن؛ خواندن زيارت عاشورا و دعاى توسل به این نیت؛ خواندن نماز امام زمان (عج) و نماز جعفر طيار؛ خواندن زیاد سوره های ناس و فلق؛ خواندن سه بار سوره توحيد به هنگام ورود به منزل؛ خواندن فراوان آیه: « رَبَّنَا هَب لَنَا مِنْ أَزْوَجِنَا وَ ذُرِّیَّتِنَا قُرَّةَ أَعْینٍ وَ اجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِینَ إِمَاماً» و آیه « رَبِّ لا تَذَرْني‏ فَرْداً وَ أَنْتَ خَيْرُ الْوارِثين».

ایرانیکان چهارشنبه 14 مرداد 1394 زمان : 15:42 نظرات (0)
بازدید : 56

آیه ایمنی و دوری شیطان

حضرت امیر المومنین علی علیه السلام فرمود : کسی که شب تنها در بیابانی ابشد آیه سخره ( آیه 54 سوره

اعراف ) را بخواند فرشتگان او را محافظت و حراست نمایند و شیاطین از او دور شوند .

 

آیه 54 سوره اعراف :

إِنَّ رَبَّكُمُ اللّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ يُغْشِي اللَّيْلَ النَّهَارَ يَطْلُبُهُ

حَثِيثًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ وَالنُّجُومَ مُسَخَّرَاتٍ بِأَمْرِهِ أَلاَ لَهُ الْخَلْقُ وَالأَمْرُ تَبَارَكَ اللّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ

 

منبع : اصول کافی ج 2 ص 652

 

ایرانیکان چهارشنبه 14 مرداد 1394 زمان : 15:37 نظرات (0)
بازدید : 56

دعای حاجات و مهمات

هر کس در شب برخیزد و بعد از نماز شب چهار رکعت نماز حاجت بخواند و در هر رکعت بعد از حمد سوره مدثر

را سه مرتبه خوانده و بعد از نمازها صد صلوات بفرستد و سپس حاجت خویش را از خداوند طلب کند البته به

حاجت خویش خواهد رسید .

 

منبع : منتخب الختوم ص 113 و 114

 

 

ایرانیکان چهارشنبه 14 مرداد 1394 زمان : 15:35 نظرات (0)
بازدید : 45

آموزش قضای حاجات

برای رسیدن به حاجات شرعیه وضو یا غسل کرده و لباس طاهر بپوشد و در مکانی خلوت نشسته و دو گودال

نزدیک به هم بکند . سپس 366 قطعه سنگ کوچک را جمع کرده و در یکی از آن دو گودال بریزد . روی به قبله

نشسته و بر هر یک از آن سنگ ها یک مرتبه بگوید : اللَّهُمَ‏ الْعَنِ‏ الْجِبْتَ‏ وَ الطَّاغُوتَ و بدمد و سپس به گودال دیگر

بریزد تا آن که تمام سنگ ها به گودال دیگر منتقل شود . بعد از آن بلند شود   و دو رکعت نماز بخواند . در رکعت

اول بعد از حمد یک مرتبه سوره قل یا ایها الکافرون و در رکعت دوم بعد از حمد سوره قل هو الله را بخواند . بعد از

اتمام نماز ده مرتبه بگوید : اللَّهُمَ‏ صَلِ‏ عَلَى‏ مُحَمَّدٍ وَ آلِ‏ مُحَمَّدٍ ٍ وَ عَجِّلْ‏ فَرَجَهُمْ‏ وَ أَهْلِک ُ أَعْدَائِهِمْ‏ أَجْمَعِينَ‏

بعد ده مرتبه بگوید :

سُبْحانَ‏ اللَّهِ‏ وَ الْحَمْدُلِلَّهِ‏ وَ لا الهَ الّااللَّهُ وَ اللَّهُ أَكْبَرُ وَ لَا حَوْلَ‏ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ‏ الْعَلِيِ‏ الْعَظِيمِ‏

بعد ده مرتبه بگوید : يَا غِيَاثَ‏ الْمُسْتَغِيثِينَ‏ أَغِثْنِي‏  این ختم از مجربات است و رمز و رازی دارد که اهلش

می دانند

 

منبع : گلهای ارغوان ج 1 ص 187

 

ایرانیکان چهارشنبه 14 مرداد 1394 زمان : 15:34 نظرات (0)
بازدید : 76

دعای برآمدن حاجات

برای برآمدن حاجات ابتدا پانزده مرتبه بگوید : يَا اللَّهُ‏  سپس بگوید :

بِسْمِ‏ اللَّهِ‏ الرَّحْمنِ‏ الرَّحِيمِ يَا خَيْرَ الرَّازِقِينَ‏ يَا عَلِيمُ‏ يَا حَلِيمُ‏ يَا عَفُوُّ يَا غَفُورُ ٌيَا سَمِيعُ‏ يَا بَصِيرُ ِيَا عَلِيُ‏ يَا كَبِيرُ يَا لَطِيفُ‏

 يَا خَبِيرُ يَا غَنِيُ‏ يَا حَمِيدُ يا رَؤُفُ‏ يَا رَحِيمُ‏ اِفْتَحْ‏ لِي‏ بَابَ‏ رَحْمَتِكَ‏ يَا أَرْحَمَ‏ الرَّاحِمِينَ

پس هشت آیه سروه حج از آیه 58 تا 65 رابخواند و بعد بگوید :

آمَنْتُ‏ بِاللَّهِ‏ الْعَلِيِ‏ الْعَظِيمِ‏ وَ تَوَكَّلْتُ‏ عَلَی الْحَيُ‏ الْقَيُّومُ بِرَحْمَتِكَ‏ أَسْتَغِيثُ

اگر بر خواندن این دعا و آیات چند روزی مداومت کند خواهد دید که بسیار مجرب است .

 

منبع : گلهای ارغوان ج 1 ص 118 و 119

 

ایرانیکان چهارشنبه 14 مرداد 1394 زمان : 15:31 نظرات (0)
بازدید : 61

دعای گشایش کار بسته شده

این آیه را هر کس با ایمان بسیار با نیت خالص و توجه به خدا و معنی آن بخواند کار بسته او گشاده گردد

 

آیه 186 سوره بقره :

وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْيَسْتَجِيبُواْ لِي وَلْيُؤْمِنُواْ بِي لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ

 

منبع : خواص آیات قرآن کریم ص 26

 

ایرانیکان چهارشنبه 14 مرداد 1394 زمان : 15:29 نظرات (0)
بازدید : 69

نشان رد پای برهنه در گنج یابی و باستان شناسی


اگر رد پای راست باشد به سمت انگشتان پا و متمایل به سمت راست باید بررسی شود.

اگر رد پای چپ باشد به سمت انگشتان پا و متمایل به سمت چپ باید بررسی شود .

اگر رد پای چپ و راست درکنار هم باشد در جهت پاها باید نگاه کرد. (در جهت پاها مکانی که با سایر قسمتها متفاوت است باید بررسی شود.)

گفته میشود که اگر یک پا باشد گنج نزدیکتر و اگر دو پا باشد گنج دورتر است ، همچنین اگر فقط پای چپ باشد دفینه نزدیکتر و برای پای راست کمی دورتر خواهد بود.

معمولا برای پای چپ ۳ الی ۷ و برای پای راست ۱۰ قدم به جهت انگشت ها محاسبه می گردد.

جایی که ردپا وجود دارد، احتمال اینکه بتوانید دفینه ای را پیدا کنید، بسیار زیاد است.


ضمنا اگر نزدیک انگشتان به اندازه نخود یک حفره وجود داشته باشد و یا یک یکی از انگشتان پا وجود نداشته باشد یا علامتی داشته باشد، در اینصورت ۴۰ الی۷۰ قدم و در مواردی هم می توان ۱۱۱قدم به سمت جلو برویم و یقینا یک گنجینه وجود دارد مگر آنکه در گذشته دور یا نزدیک به تاراج رفته باشد.


شایان ذکر است، یافتن رد پا در داخل اتاقک یا راهرو و غار و زیر زمین، بصورت بالا محاسبه نمی گردد و بسته به محل و طرز قرار گرفتن و نیز علائم موجود در کنار یا داخل آن، تعبیر و تفسیر مخصوص به خود دارد.

و آخر اینکه چنانچه در داخل کف پا علامت ضربدر یا بعلاوه و یا حتی یک نقطه یا سوراخ وجود داشت ، هدف در زیر آن است.
علامت ,رد پای, برهنه, باستان شناسی, طلایاب, دفینه, گنج یابی, عتیقه


ایرانیکان چهارشنبه 14 مرداد 1394 زمان : 15:26 نظرات (0)
بازدید : 92
نشانه های گنج ، دفینه و باستان شناسی

۱٫ در کنارش دفینه وجود دارد

2 – علامت گمراه کننده و یا دفینه اش را برداشته اند

3 – نشانه در وردی غار است بدون تله فیزیکی و بدون زهر

۴ – غار (تله فیزیکی) دارد به دیوارهای کناری دست نزن

۵ – در دوره روم توسط راهزنان بعنوان نشانه دفینه ایی استفاده شده که در انبار و یا اتاق زیر زمینی مخفی شده است

۶ – نشانه دفینه راهزنان است زیر نشانه را بررسی کن

۷- به جهت نشانه (دفینه اش را برداشته اند)

۸ – محل ملاقات راهزنان

9 – نشانه دفینه ایی که توسط دو نفر راهزن مخفی شده است

۱۰ – قبر جلوی نشانه است (نشانه دفینه است) خزینه و گنجینه اش مال راهزنان است

۱۱ – نشانه دفینه سوگند خورده شده و بزرگی است ، یک متر سمت راست نشانه را بررسی کنید

 نشانه های, دفینه , باستان شناسی, طلایاب, دفینه, گنج بابی, عتیقه

ایرانیکان چهارشنبه 14 مرداد 1394 زمان : 15:21 نظرات (0)
بازدید : 63
نشان دنده و قفسه سینه در گنج یابی
نماد دنده و قفسه سینه انسان

این نماد که بیشتر افراد آن را اشتباها نشانه دفینه می دانند تنها نماد و محل قربانگاه انسان در گذشته بوده است
 نماد ,دنده , قفسه ,سینه, انسان ,باستان شناسی, طلایاب, دفینه, گنج یابی, عتیقه

ایرانیکان چهارشنبه 14 مرداد 1394 زمان : 15:18 نظرات (0)
بازدید : 58

فرق فلز جدید و قدیم

در مورد اینکه فلزیاب جنس جدید و قدیم را با چقدر تفاوت عمق کاوش میکند نظرات مختلفی وجود دارد عده ای از کارشناسان و اپراتورهای خبره میگویند که تفاوت فلز جدید و قدیم 30سانتی متر به ازای هر متر است یعنی فلزیابی که فلز جدید 20*20 را در 2متر کاوش کند همان فلز اگر سالها در زیر خاک مانده باشد در260 سانتی متر سنس خواهد کرد عده ای هم آنرا 40سانتی متر و عده ای هم درست دوبرابر میداند یعنی  میگویند همان 20*20 را در 4متر سنس میکند

 تفاوت ,فلز ,جدید , قدیم, طلایاب, دفینه, گنج بابی, عتیقه

ایرانیکان چهارشنبه 14 مرداد 1394 زمان : 15:13 نظرات (0)
بازدید : 42

 توصیه در خرید فلزیاب

همه افرادی که به دنبال خرید دستگاه هستند خدمت همه عرض کنم که به نظر من یا باید هزینه میلیونی بالا بکنیم از مراکز معتبر خارجی خرید کنید که به نظر من 99درصد از بچه های سایت از خرید آن عاجزند و یا باید دستگاههایی در حد سه یا چهار تومنی بخرند که در این صورت دستگاههای فلزیاب پالسی از همه بهترند. و این دستگاهها را نیز باید از مراکز معتبر داخلی و یا خارجی خریداری کنید.
موفق باشید


 طلایاب, دفینه, گنج یابی, عتیقه, فلزیاب

ایرانیکان چهارشنبه 14 مرداد 1394 زمان : 14:58 نظرات (0)
بازدید : 66

سکه در گنج یابی

وجود سکه در مناطق مختلف ایران با توجه به تمدن ایران و تاریخ ایران جای هیچ گونه تعجبی ندارد نمیشود که همیشه سکه زیر زمین باشد اتفاقی روی زمین هم میشه پیدا کرد .
به هر حال تصاویر آن خوانا نیست ولی آنچه که از شکل آن بر می آید خط عربی هست و شاید نام پادشاه آن دوره حک شده باشد و این حیوان چهار پا هم نماد ان زمان باشد . و یا لقب پادشاه آن زمان باشد مثل پلنگ ، شیر و از این قبیل
یا نشانه هیبات وبزرگی شاه بود و یا نشان تجارت و کسب و کار پادشاه
به هر حال شاید با استفاده از ردیاب خوب بتوان در آن حوالی به یک دفینه هم رسید.
موفق باشید.

 
طلایاب, دفینه, گنج بابی, عتیقه

ایرانیکان چهارشنبه 14 مرداد 1394 زمان : 14:46 نظرات (0)
بازدید : 52

علامت صلیب نشانه دفینه یا گنج ؟

بیشتر ما علامت صلیب را درقبرستان مسیحیان میبینیم .میگویندکه در دوران مسیحیت این علامت استفاده شده حدود2000 سال پیش اما گاهاجاهایی را ما میبینیم که تا 3000 سال قدمت دارند و علامتی بشکل+ مشاهده میشود.
اما در مکانهای پربار هم این علامت به کار برده شده.
در تفسیر این علامت خیلی باید دقت کرد < چون مهم این است تشخیص دهیم این علامت به مال تعلق دارد یا نشان سنگ مزاراست>
گاهی به معنی اشاره به جای دیگر است: یعنی هر 4 ساق صلیب را اندازه بگیر هر کدام که بزرگتر بود به آن طرف برو.
گاهی آن ساق که کوچکتر است مسیر را نشان میدهد.
اگر هر 4 ساق هم اندازه بود به همانجا اشاره دارد.
خیلی باید دقت کرد .
باید یک کارشناس حتما در کنارتان باشد.
صلیبها به شکلهای خیلی متنوعی طراحی شده اند.
در آذربایجان این صلیبها از دوران بیزانس به یادگار مانده اند.
صلیبها گاهی درکنارشان علامت دومی هم دارند مثل یک+ یا o
که به مامقیاس میدهند.
موفق باشید

 طلایاب, دفینه, گنج یابی, عتیقه

ایرانیکان چهارشنبه 14 مرداد 1394 زمان : 14:45 نظرات (0)
بازدید : 70

رابطه گنج و طلسم دفینه


هر جا گنجی باشه دلیل بر این نیست که طلسم هم داره..برای هر گنجی طلسم که گذاشته نمیشده
اگر هم طلسم داشته باشه با قاعد و قانون خودش این طلسمهارو شکوندن توسط افراد ماهر و گنجهارو بردن.
ولی در کل از نظر اینکه طلسم وجود داشته باشد بلی وجود دارد ولی در همه ی مکانها از اون استفاده نمیشده



 طلایاب, دفینه, گنج یابی, عتیقه

ایرانیکان چهارشنبه 14 مرداد 1394 زمان : 14:42 نظرات (0)
بازدید : 74

تل خاکی در گنج یابی

دوست گرامی مورد شما تل خاکی هست که یک مقبره
ارزشمند محسوب میشه البته تل دیده نشه نمیشه نظر قطعی داد
بنده خودم تجربه چنین مقبره ای رو داشتم،و دقت داشته باشید که
از تله های فیزیکی و شیمیایی دراین موارد استفاده میشه که خطرناک
هستند،شما حتما به یک فرد مجرب نیازمندید.

ایرانیکان چهارشنبه 14 مرداد 1394 زمان : 14:37 نظرات (0)
بازدید : 53

درخت در گنج یابی

در مورد درخت یک نکته را اشاره کنم که اگر در سندی ذکر شده که زیر درخت را بکاوید به یک صندوقچه و یا یک دیگ زر می رسید حتی تا عمق 10 متر زیر درخت را بکاوید و اون دفینه همون جاست و دنبال دور و بر درخت با فاصله نباشید . اگر قرا بود دفینه را از درخت فاصله بدهند حتما ذکر می کردند که مثلا ده گز یا دو گز و ... از درخت گذشته به سمت در امد آفتاب یا شما و یا ... . پس حتما زیر درخت را بکاویید. و مطوئن باشید بار همون جاست . اکثر دفینه درختی اگر حجمش زیاد نباشد در ریشه درخت در قسمت آکس درخت یا مرکز تنه آن قرار دارد .
موفق باشید


 طلایاب, دفینه, گنج بابی, عتیقه

ایرانیکان چهارشنبه 14 مرداد 1394 زمان : 14:04 نظرات (0)
بازدید : 101

پل در دفینه یابی

علامت پل خیلی مهم است چون خود آن نشانه دفینه است , در این حالت تمامی سنگهای پل به یک رنگ هستند ویکی فقط در جای مخفی رنگش فرق می کند که اگر این علامت بود که با روش زیر عمل می شود .
ولی اکر این علامت موجود بود باید از دستگاه استفاده نمود , حال اگر یکی از سنگ ها رنگش فرق کرد آن را در می آوریم که پشت آن حتما جایی که آب نمی خورد یا خود دفینه و کتیبه جنس است که باید این نقطه را بطور کلی متوجه شویم که دفینه پل یعنی :"هزینه بازسازی پل که اکثرا سکه خالص است".


سنگ, طلایاب, دفینه, گنج بابی, عتیقه

ایرانیکان چهارشنبه 14 مرداد 1394 زمان : 14:00 نظرات (0)
بازدید : 63
سنگ در گنج یابی

سنگها شبیه سنگ قالب هستند،و عکس سمبل ممکن هست
اشاره به یک ایین داشته باشه و یا درب مخفی،اما مطمئن نیستم
این نوع سمبل ها معمولا به گونه ای ساخته میشدن که در
هوای افتابی و خشک به سختی قابل رویت هست،و سمبل های
اصلی که جزو علائم اخر هستند،به گونه ای رویت میشه که
سمبل بوسیله بارون یا اب خیس بشه که اون موقع کاملا قابل
رویت هست و معمولا بعد از خیس شدن به رنگ سفید خودشو
نشون میده،البته این موارد فقط مختصمواقعی هست که یک
چیز ارزشمند در اون مکان مخفی باشه،وسمبل ها جهت علامت
گذاریهای دیگر نباشه.



 سنگ, طلایاب, دفینه, گنج بابی, عتیقه

ایرانیکان چهارشنبه 14 مرداد 1394 زمان : 13:58 نظرات (0)
بازدید : 42
خوشه انگور در دفینه یابی
خوشه انگور بستگی به شکل برگ و دانه ها داره،همچنین برجسته
بودن نقش با فرو رفتگی وحکاکی نقش متفاوته،اما انگور و انار
نماد از یاقوت و سنگ قیمتی داره.

 خوشه انگور, طلایاب, دفینه, گنج یابی, عتیقه

ایرانیکان چهارشنبه 14 مرداد 1394 زمان : 13:57 نظرات (0)
بازدید : 48
نشانه t در گنج یابی

منبع دیگر: خط افقی t با روی زمین تمثیل جدا کننده مرز “جهان چهار بعدی” است. و ساقی که به طرف پایین است در سمبولیسم به معانی ستون است و تمثیل کننده هر نوع تماس و ارتباط دو طرفه در دو جهان است . در اصل مطلبی را که میخواهم به شما بگویم آن است که باید به ارتفاعات زیاد و کم منطقه توجه کنیم. حالتt خیلی مهم است ، حالت آن جهتی که باید بروید را نشان می دهد

 نشانه t, طلایاب, دفینه, گنج بابی, عتیقه

ایرانیکان چهارشنبه 14 مرداد 1394 زمان : 13:55 نظرات (0)
بازدید : 75
نماد شیر سنگی در گنج یابی

در گذشته نماد شیر به چندین صورت به کار گرفته شده است تندیس شیر روی اجناس عتیقه و روی سنگ و… بیشتر به این صورت است که شیر روی دو دست نشسته و مقابل را تماشا میکند یا بعضی مواقع به اطراف می نگرد همیشه مسیر نگاه آن را دنبال کنید.

1-مجسمه ساروجی شیر:بیشتر نماد قلعه-نماد گذرگاه به سمت قلعه-نماد عوارضی و باج گیر

2-مجسمه سنگی تراش خورده شیر:بیشتر نماد قلعه نظامی یا تپه ای بزرگ یا کوهی با غار در بسته در روبرو و نزدیکی آن است پربار با تله های فیزیکی خطرناک

3-عکس تراش خورده شیر روی سنگ به صورت صورتک شیر:نشان تپه یا کوهی با غار در بسته یا تماشا کردن به شکار خود که بار با استفاده از علائم شکار بدست می آید با تله فیزیکی خطرناک



 فلزیاب, طلایاب, دفینه, گنج بابی, مفهوم ,نماد ,شیر سنگی

ایرانیکان چهارشنبه 14 مرداد 1394 زمان : 13:51 نظرات (0)
بازدید : 44
صنعتگران بزرگ باستانی

پرفسور ادامه میدهد : تا فاصله صدها کیلومتری انجا معدن سنگی وجود ندارد که این کره های سیقل دیده را از انجا تراش داده و اورده باشند . ضمنا" چگونه و با چه وسیله ای انها را به محل فعلی اورده اند . این سنگها در نقاط مختلف بچشم میخورند , در بالای کوه ها در دل جنگل ها در کنار دریا و خلاصه در مکانهای که مهندسان باستانی در نظر داشتند . تراش دادن این کرات اسرارامیز با این دقت و ظرافت بطور حتم دهها سال طول کشیده است . این کرات در اشگال مختلف هندسی مثل مربع یا مثلث یا دایره و گاهی بطور تکی در مکانهای خود قرار گرفته اند, تمام اشگال هندسی از قوانین ریاضی پیروی کرده اند و در انها اکثرا" به ارقام .. 1 – 2 – 3 – 4 – 6 – 8 برخورد می کنیم . تنها نظریه ای که میتوان ارائه نمود این است که هدف چیدن انها به ان صورت ارائه نمونه های صوره فلکی و سیستم های ستاره ای بوده است . مجموعه بعضی از انها را میتوانم با چینش بعضی از ستارگان شناسائی کرد .. مثل دب اکبر یا شکارچی, ولی تعدادی نیز وجود دارند که در نقشه ستاره ای ما وجود ندارند . در جزیره " ایستر " هم میتوان گرات اینچنینی را که از سنگ تراش و سیقل داده شده اند را مشاهده کرد – اما فاصله این دو از هم هزاران کیلومتر راه دریایی است .! ایا ارتباطی بین این دو تمدن وجود دارد.؟! ا

این گوشواره های زیبا و ظریف توسط هنرمندان منابی ساخته شده است . بیش از 2 تن از این صنایع توسط غارتگران غربی ذوب و به شمش تبدیل شد .
همانطور که در بالا عنوان شد سرخپوستان " چیبچا " زرگرهای مهاری بودند .. اما در میان اقوام مختلف امریکای لاتین سرخپوستان " منابی " را میتوان استادان بی همتای این هنر مشهور قلمداد کرد . این اقوام که در سواحل شمالی اکوادور می زیسته اند . با وجود اینکه ذربین در اختیار نداشته اند, اما با مهارت و ظرافت خاصی روی دانه های ریز طلا به اندازه نصف ته یک سنجاق , نقش و نگار بدیعی می کنده اند و حتی داخل بعضی از دانه های ریزتر از انرا خالی میکرده اند .! وقتی با یک ذربین قوی به شاهکار انها بنگریم به کامل بودن هنر انها پی برده و این تمدن هنرمند را تحسین خواهیم کرد . فرایندی که انها بکار میگرفتند به تکنیک " ریز کاری" معروف است و تازه در این اواخر توسط یکنفر استاد کار المانی بنام " فروترسکو " مجددا" ابداع گردید . ( در کشور خودمان ایران نیز این اواخر روی تار مو و دانه برنج حکاکی کردند . در روی اولی در سال 1355 خورشیدی یک مصرع شعر در وصف ملکه نوشته بودند و روی دانه برنج در سال 1372 نقوشی توسط هنرمندان اصفهانی کنده شده بود ) این کار چنان پیچیده و ظریف است که دانشمندان فکر می کنند بدون استفاده از ابزارهای ویژه قابل اجرا نبوده است . با وجود اینها در جزیره " کرت " در عهد باستان نیز برای شیار زدن یال شیر که طول ان به زحمت به 2 سانتیمتر می رسیده است از همان تکنیک استفاده شده بود و در یونان عهد " هومر " نیز در ساختن بالهای یک جغد و زگیل های یک وزغ که طولشان به زحمت به 5/2 سانتیمتر می رسیده است از همان روش سود جسته بودند . سومریان و مردم ایران باستان ( کیف پول ظریف و گوشواره ها ) و همینطور مردم مصر باستان این هنر ظریفه را به مورد اجراء می گذاشتند . بنابر این میتوان چنین نتیجه گرفت که این تکنیک ظریف کاری از محلی که برای اول ابداع شده بود, به سرتاسر کره زمین راه یافته است .! اما چگونه و از کجا.؟! این سئوالی است که تئوریهای مختلفی را در بر داشته, مثل اتلانتیس یا اموزش نیاکان ما توسط موجوداتی از ماورای زمین . " هلن تنشارد " به نقل از پرفسور " آنرا " مینویسد : حدود 400 سال قبل تیمی از کاوشگران تحت رهبری " پدرودو هریدیا " بدنبال پیدا کردن طلاجات راهی دره " کائوکا " در کشور کلمبیا شدند . ان تیم در مسیر خود در عمق خاک کلمبیا به قبیله ای از سرخپوستان برخورد نمودند که تحت ریاست یک زن اداره می شد . وی از تازه واردین غریبه استقبال دوستانه ای بعمل اورد . ابتدا قصر خود را که بناهای ان شباهت زیادی به بناهای " مایا " ها داشت را به انها نشان داد بعد انها را به معبد بزرگ برد و در انجا چشم انها, به تعداد بیست وچهار عدد مجسمه بزرگ طلایی افتاد, یعنی پوششی از یک ورقه طلایی داشتند . رئیس قبیله به هریدیا گفت : که این معبد و مجسمه های داخل ان هزاران سال قدمت دارد و اجداد انها از روزیکه بیاد دارند این معبد در انجا بوده است . در داخل بیشه پیرامون ان معبد چشم ان اسپانیولی ها به چیزی افتاد که نفس را در سینه هایشان حبس نمود . از شاخه های تمام درختان بلند ان درختستان یک ناقوس طلایی اویزان بود . مهمانان ناخوانده ان ملکه , در مقابل ان همه مهمان نوازی وی تلافی ناجوانمردانه ای بعمل اوردند . انها تمامی ناقوس های طلایی و مجسمه ها را به زور از انها گرفتند و در ضمن در مسیر راه خود از قبیله های دیگر مقدار یک تن و دویست پنجاه کیلوگرم طلاهای دیگر ربودند . این کاوش و چپاول گری انها مدت 9 ماه طول کشید و حجم غنائم فوق العاده شد . بدین طریق " هریدیا " حدود 2 تن طلاجات که اکثرا" به صورت کارهای هنری نفیس بودند را با خود به همراه اورده و بسیاری از انها را ذوب نموده و بصورت شمش در اورد . تنها اثار هنری باقی مانده از ان چپاول, توسط یک انسان علاقه مند به اثار باستانی از " هریدیا " خریداری شد که امروزه در موزه مادرید نگه داری میشود . این مجموعه بی نظیر یکی از شگفت انگیزترین صنایع " ظریف کاری " فعلی جهان محسوب میشود , هیچکس نمی داند که سرخپوستان امریکای لاتین چگونه توانسته اند این اثار ذره بینی را خلق کنند و به انها حیات ابدی ببخشند . همانطور که در ابتدای مطلب عنوان کردم , بسیاری از مورخان غربی برای اینکه وحشیگری خود را پنهان کنند – به تمدنی که ابعاد مختلف دانش انها , دانشمندان و محققان امروز ما را در بحت و حیرت فرو برده است - تهمت بربریت و وحشیگری می زنند . من در مردادماه سال 84 مطلبی را با عنوان " چشمان بصیر به همه چیز " را در وبلاگ قرار دادم – که یک مطلب جامع و در نوع خود شگفت انگیز است . شاید با خواندن ان مطلب بتوانیم جواب امروز خود را پیدا کنیم

 فلزیاب, طلایاب, دفینه, گنج یابی, شگفت انگیزترین, صنعتگران, باستانی

ایرانیکان چهارشنبه 14 مرداد 1394 زمان : 13:49 نظرات (0)
بازدید : 64
سرنوشت کلئوپاترا زن اسرارآمیز

سه سال بعد مشاوران برادرش او را ازقدرت خلع و مجبور كردند از مصر فرار كند. تا این‌كه با مرگ این برادر و درحالی‌كهجولیاس سزار پایتخت مصر را در تصرف خود درآورده بود كلئوپاترا دوباره به فرمان سزاربر تخت نشست ."كلئوپاترا "، نخستین زنی در دنیاست كه زیبایی وجاذبه زنانه را در خدمت ---------- گرفت. او پرآوازه‌ترین زن در تاریخ باستان جهان بودكه ملكه مصر در آخرین سده قبل از میلاد شد. كلئوپاترا با نفوذ خود روی دو مرد بزرگآن زمان یعنی« ژولیوس سزار »و« مارك آنتونی »توانست نزدیك به 20 سال بر مصر حكومتكند. « پلوتارك« ،مورخ یونانی، از استعداد »كلئوپاترا» در فراگرفتن علوم و زبان‌های رایج آنزمان یاد كرده و می‌نویسد:‌ « او به زبان‌های مصری، ایرانی‌، عبری، لاتین ویونانی سخن می‌گفته است. او حتی زبان بومیان ساحل دریای سرخ را همفراگرفته بود.»كلئوپاترا» یونانی الاصل و اهل مقدونیه بود. او،كلئوپاترای هفتم دختر یكی از سلاطین »پتولمی» بود. این خاندان هنگامی كه«اسكندر»در سال 332 قبل از میلاد مصر را تسخیر كرد، به حكومت این منطقهگماشته شدند. كلئوپاترای هفتم در سال 68 یا 69 قبل از میلاد هنگامی كهقدرت »پتولمی» ها رو به زوال بود به دنیا آمد.او پس از مرگ پدرش در سال 51 قبل از میلاد در سن 18 سالگی حكومت مصر را به عهدهگرفت. طبق قوانین مصری حقوق و اختیارات بین كلئوپاترا و برادر كوچكش »پتولمیدوازدهم» تقسیم شد. اما با توطئه‌هایی از طرف برادرش، كلئوپاترا پس از مدت كوتاهیبه سوریه تبعید شد . ماه عسل تا ماه زهر ماه عسل « سزار » و «كلئوپاترا» برای مدت یك ماه در طول رودخانه « نیل » آغاز شد و دراین مدت «كلئوپاترا» از سزار باردار شد و در سال 47 قبل از میلاد پسری به دنیا آوردكه او را « سزاریون » یا پسر سزار نامیدند. در این زمان بود كه « ژولیوس » از طرف سنای روم « دیكتاتور مادام الامر» رم معرفی شد. در آن زمان دیكتاتور صفت محترمی بود كه تنها در اختیار افرادی گذاشته می‌شد كهاختیارات تام داشتند.«سزار» در معبد «ونوس» مجسمه‌ای طلایی از «كلئوپاترا» را نصب كرد و به نمایش گذاشت. او حتی صندلی طلایی برای « كلئوپاترا » در سنای رم تهیه دیده بود تا هر گاه كه مایلبود به مجلس وارد شود و بر جایگاه مخصوص خود بنشیند.این خوشبختی با كشته شدن « ژولیوس » در مجلس سنا به ضرب چاقو پایدار نماند. بازگشت به مصر و مرگ "كلئوپاترا" كه جان خود را در خطر دید به همراه پسرش به مصر بازگشت و چندی به رسیدگیمشكلات مردم و قحطی گذراند. سنایرم پس از كشته شدن ژولیوس سزار، یك هیات سه نفری را به جای او برگزید. اینسه«اوكتاویان»،‌«ماركوس آنتونیوس»و«لیپدوس»بودند. « ماركوس آنتونیوس» كه در تاریخ به نام «مارك آنتونی» شناخته شده پس از استقرار حكومت برایتوسعه قلمرو رم به سوی شرق لشكركشی كرد. «مارك آنتونی»پیش از ادامه سفر خود در جزیره«تارسوس»لنگر انداخت و یك كشتی نزد«كلئوپاترا»‌ فرستاد تا او را برای مذاكره با «مارك آنتونی» بیاورند. كلئوپاترا كهباردیگر فرصتی را برای تسخیر قلب مرد حاكم بر رم یافته بود، برخلاف دیدار خودبا«ژولیوس سزار» با ناوگان عظیم به دیدار او شتافت. این بار هم موفق شد و «ماركآنتونی» با دیدار این زن بیست ساله و نازك اندام به او دل باخت. این دیدار، «ماركآنتونی» را از ادامه لشكركشی خود بازداشت و حتی پس از بازگشت به رم هم تاب دورینیاورد و به عنوان بازدید ملكه مصر به این كشور سفركرد. پس از ورود او به مصر به درخواست «كلئوپاترا» آن دو با هم ازدواج كردند.اندكی بعد در سال 40 قبل از میلاد «كلئوپاترا» برای«مارك»دختر و پسری دوقلو بهدنیا آورد. نام دختر را «سلنه«و نام پسر را«الكساندر هلیوس»نامید. « مارك آنتونی«پس از بازگشت به رم با شركت در سنا به شرح موفقیت‌های خود پرداخت. اما او می‌دانستبدون جلب موافقت «اوكتاویان»، رقیب خود نمی‌تواند كاری از پیش ببرد. بنابراین بهپیشنهاد «اوكتاویان»،‌ «مارك آنتونی» با خواهر او « اوكتاویا »ازدواج كرد. اما سودایعشق «كلئوپاترا»،‌ «مارك آنتونی» را راحت نمی‌گذاشت .او به مصربازگشت و در جشني، رسما ازدواج خود با «كلئوپاترا» را اعلام كرد. او درمذاكره و قراردادي اداره كشورهاي سوريه،‌ لبنان، فلسطين كنوني و قسمتي ازدره اردن را به «كلئوپاترا» واگذار كرد. «كلئوپاترا» كه در پي تسخير جهان بود، «مارك» را بر آن داشت تا به سوي ايران لشكركشيكند. در اين لشكر كشي «كلئوپاترا» به دليل باردار بودن «مارك آنتوني» راهمراهي نكرد و اشكانيان شسكت سختي به «مارك» وارد كردند. «اوكتاويان» ازفرصت استفاده كرد و دست به تحريكاتي عليه «مارك آنتوني» زد. مارك آنتوني پساز شنيدن اين اخبار، حكم طلاق «اوكتاويا» را داد. اين امرباعث شكل‌گيري جنگي سرنوشت ساز بين «اوكتاويان» و «مارك آنتوني» شد. اينجنگ در سال 30 پيش از ميلاد درگرفت. در هنگام جنگ به «مارك آنتوني» خبردادند كه «كلئوپاترا» خودكشي كرده است. پس از شنيدن اين خبر او به سبكروميان خود را روي خنجر تيزي انداخت اما مجروح شد. پس از اقدام او بهخودكشي به او خبر دادند كه «كلئوپاترا» زنده است. او از همراهانش خواست تااو را نزد «كلئوپاترا» ببرند. «كلئوپاترا» با ديدن بدن خوني شوهرش آشفته شد. «مارك آنتوني» در دستان او جان داد. «كلئوپاترا» با «اوكتاويان» وارد مذاكره شد تا جان پسر خود را نجات بدهد. كلئوپاترا كه پس از مرگ «مارك آنتوني» چندي را در بستر بيماري گذرانده بود،به محض اينكه احساس كرد حالش بهتر شده است، بهترين لباسش را پوشيد و بهبهترين وجه آرايش كرد و با سم مار خودكشي كرد. «كلئوپاترا» در سن 38 سالگيدر حالي كه تمام جواهراتش را به بدن خود آويخته بود، درگذشت. «كلئوپاترا»با ديدن بدن خوني شوهرش آشفته شد. «مارك آنتوني» در دستان او جان داد. «كلئوپاترا» با «اوكتاويان» وارد مذاكره شد تا جان پسر خود را نجات بدهد. كلئوپاترا كه پس از مرگ «مارك آنتوني» چندي را در بستر بيماري گذرانده بود،به محض اينكه احساس كرد حالش بهتر شده است، بهترين لباسش را پوشيد و بهبهترين وجه آرايش كرد و با سم مار خودكشي كرد. «كلئوپاترا» در سن 38 سالگيدر حالي كه تمام جواهراتش را به بدن خود آويخته بود، درگذشت . پوشيدن لباس مردانه برای حفظ تاج و تختتصويري در یک كتيبه‌ 2050 ساله كلئوپاترا را با لباس مردانه نشان میدهد . تصويري در یک كتيبه‌ كه تقريباً 2050 سال پيش روي تخته سنگي حكاكي شده است كلئوپاترا را با لباس مردانه نشان می‌دهد . به گزارش ديسكاوري، اين كشف حاصلِ تحليلي جديد از اين شيء باستاني است كه تنها يكي از سه تصوير موجودي است كه كلئوپاترا را به عنوان مرد نشان مي‌دهد. آن دو شيء باستاني ديگر لوح‌هايي هستند كه قدمت همگي آنها به سال 51 پيش از ميلاد مي‌رسد، یعنی به زمان شروع سلطنت كلئوپاتر. پژوهشگران اين نظريه را مطرح كرده‌اند كه احتمالاً اين لوح 4/13 در 8/9 اينچي كه به تازگي كشف شده است، اولين بار در «تل مقدم» از خاك بيرون كشيده شده باشد، در شهري از مصر كه به زبان يوناني لئونتون پوليس، يعني «شهر شيرها»، ناميده مي‌شد. ويلي كلاريس كه مدير اين تحليل‌هاست می‌گوید: «اين لوح كلئوپاترا را به شكل فرعوني مذكر نشان مي‌دهد كه تاجي دوپره (كه مشخصاً مردانه بود) به سر دارد و در حال تقديم هيروگليفي از يك مزرعه به شيري است كه پاي یک ستون نشسته است. الاي شير متني هيروگليفي است كه او را "اريسيسِ شير" مي‌نامد، يعني شيري مرده و موميايي‌شده كه با خداي دنياي زيرين، اُزيريس، هم‌هويت شده است».ازيريس خدايي مهم در فرهنگ مصري است. پادشاهان به او هدايايي مي‌دادند به اين اميد كه به سرزمين‌هاي‌شان حيات، ثبات و چيرگي ببخشد . كلاريس، مصرشناس و محقق كلاسيك در دانشگاه كاتوليك لووَنِ بلژيك، می‌گوید در تصوير جنسيت ظاهري كلئوپاترا تغيير كرده كه احتمالاً به دليل تنبليِ خالقِ اثر بوده است. او می‌گوید: «تا سال 51 پيش از ميلاد، پتولمايوسِ دوازدهم، پدر كلئوپاترا، پادشاه مصر بود. پيش از مرگ او لوح‌هايي حك شده بودند و سنگ‌تراش نام حاكم جديد را به روي لوح حك كرد، اما تصوير فرعون مذكر را تغيير نداد، زيرا این کار بسيار دشوار بود يا كار زيادي مي‌برد».كلاريس اضافه كرد يكي از پاهاي كلئوپاترا از نو كنده شده است، و احتمالاً كسي شروع به بازسازي كار كرده، اما بعد از ادامه کار منصرف شده است. ملكه هتشپ‌سوت كه در قرون شانزده و پانزده پيش از ميلاد مي‌زيست، اغلب بدون سينه، در لباس مردانه و با ريشي پُر تصوير مي‌شده است. بسياري از مورخان معتقدند او تصور مي‌كرده است كه اين نمادهاي مردانه، بر قدرت و ادعاي او بر تاج و تخت صحه مي‌گذارد، آن هم در زماني كه بيشتر زنان نمي‌توانستند به مقامات رسمي دست پيدا كنند. كلاريس معتقد است كه اين موضوع ربطي به كلئوپاترا ندارد؛ چرا كه تصاوير روي ديوار معابد و سكه‌هاي دوران سلطنت كلئوپاترا، او را در شكل زن نشان مي‌دهند. در ضمن اسم كلئوپاترا هم نشان مي‌دهد كه او زن است. اين لوح به مجموعه دوان فنگِ موزه دانشگاه پكن متعلق است. فنگ سفيري فرهيخته و دنياديده بود كه آثار برجسته زيادي را جمع‌آوري كرده بود كه برخي از آنها نيز در موزه شیکاگو نگهداری میشود .



 فلزیاب, طلایاب, دفینه, گنج یابی, کتیبه خورشید

ایرانیکان چهارشنبه 14 مرداد 1394 زمان : 13:46 نظرات (0)
بازدید : 49
 کلئوپاترا زنی عجیب

نقش و نگارهای " هیروگلیف " در معابد و مقبره ها مصرباستان یکی از این روشها محسوب می شدند . اما شگفت انگیزترین شیوه برای ابراز احساسات فراعنه نسبت به خدایانشان, استفاده از ستونهای غولپیکری بود که در اماکن مختلفی کار گذاشته می شد . این ستونهای گرانیتی بیش از 20 متر طول و وزن انها بالغ بر 150 تن میباشد . بر روی این ستونها نیایشهای مخصوص و همچنین خدماتی که فرعون وقت انجامداده به شکل زیبایی توسط هنرمندان فراعنه حک شده است . امروزه تعدادی ازاین ستونها بصورت کامل در معابد مختلف خودنمایی می کنند و با اینکه عمربعضی از انها به بیش از 3000 سال می رسد اما زیبایی و عظمت انها چشم هربیننده ای را بخود خیره می کند . اما سرنوشت»کتیبه خورشید»یا همان»سوزن کلئوپاترا»حکایت غریب و در نوع خود شنیدنی میباشد – درست مثل سرنوشت صاحب کتیبه یعنی»کلئوپاترا»مطلبامروز در دو بخش تعیه و تنظیم شده است . قسمت اول حکایت کتیبه ای میباشدکه توسط حکمران وقت مصر به یک انگلیسی پیشکش شده است . اما قسمت دوم مربوطمیشود به زندگی خود " کلئوپاترا " که توسط دوست وبلاگنویس ما»امیر»مدیر وبلاگ»EGYPT»تعیه و تنظیم شده است . حتما" بین شما بینندگانYahoo2 - عزیزانی هستند که دوست دارند با این زن تاریخ ساز مصر اشنا شوند. با تشکر از امیر عزیز برای تعیه قسمت دوم مطلب امر
ستونهای هرمی شکل سنگی مصر در اصل برای ستایش خدایان و بخصوص خدایان خورشید برافراشته شده اند که از زمان رومی ها به عنوان نشانه های فتح و نیروهای اسرارامیز شناخته شده است . ستونهای گرانیتی با وزنی حدود 150 تن در مقابله با اشخاصی که برای جابجایی انها کوشش و مبارزه میکردند رازهای شگفتی در سینه دارند . هنوز معلوم نیست چگونه معماران مصری این غولهای سربه فلک کشیده را جابجا میکردند.! شاید هیچکس به اندازه » سرجیمیز الکساندر » انگلیسی ,این سئوال را از خود نکرده باشد . در سال 1877» محمد علی » حکمران مصر, ستون کوه پیکری را که حدود 3000 سال پیش توسط صنعتگران مصر باستان حکاکی شده بود به " سرجیمیز الکساندر " پیشکش کرد . برای حاکمان وقت غارت و چپاول میراث فرهنگی مصر هیچ ارزشی نداشت .. انها برای راضی نگه داشتن دول اروپایی از تمام ابزارهای موجود استفاده میکردند . در عوض برای " سرجیمیز الکساندر " انتقال این کتیبه باستانی به انگلستان یک غرور ملی محسوب می شد .

کتیبه خورشید یا سوزن کلئوپاترا : این ستون امروز در کنار رودخانه تایمز در شهر لندن غربت خود را به ماتم نشسته است .
( البته کتیبه کلئوپاترا تنها کتیبه غارت شده از این قبیل نیست- کتیبه توتموس سوم در شهر نیویورک – کتیبه رامسس دوم در شهر پاریس نمونه های از ستونهای غارت شده اند.) همانگونه که اشاره شد این ستون 150 تنی که ارتفاع ان بیش از 20 متر بود به دستور »کلئوپاترا» تراش خورده بود . در این کتیبه از خدایان خورشید قدردانی شده و از ایثار و فداکاریهای " کلئوپاترا " که در راه ابادی مصر صورت گرفته حماسه های به خط هیروگلیف بر تن این ستون نقش بسته بود . تنها فکر سرجیمیز چگونگی انتقال این کوه سنگی از » لوکسور » به بندر اسکندریه و سپس حمل ان به انگلستان بود . بیش از 700 نفر برای این جابجایی تلاش میکردند – در اخر ستون سنگی را در داخل یک استوانه اهنی ضد اب قرار دادند و انرا بر روی چرخهای عظیمی استوار ساختند . این چرخها که قطر انها به 3 متر می رسید از جنس اهن و همچنین چوبهای مقاوم بود . چوب برای ان بود که بتوانند این استوانه غول پیکر را به دریا بیافکنند . برای اولین بار در دریا استوانه ای به صفهات اهنی, سکان , عرشه اهنی و کابین مجهز شده بود – این وسیله عجیب توسط یک کشتی بخار بنام »الگا» در 21 سپتامبر 1877 بندر اسکندریه را به مقصد انگلستان ترک کرد . مسافرتی خطرناک و همچنین مهیج , روزنامه های انگلیسی خبر این انتقال را لحظه به لحظه دنبال میکردند . شایعات مختلفی در شهر بگوش می رسید , کتیبه خورشید در دریا غرق شده است .!! البته این یک شایع بود .. در یکی از روزها, طوفان باعث شد که ناخدا بطور موقت کشتی اسیب دیده را رها کند . بعد از اینکه کشتی تعمیر و اماده شد, بنای تاریخی در 21 ژانویه 1877 وارد رودخانه تایمز شد و در کنار رودخانه لنگر انداخت . مردم لندن دسته دسته برای دیدن این ستون 3000 ساله به حاشیه رودخانه می امدند – جرثقیلی به ارتفاع 35 متر ساخته شد و »کتیبه خورشید» بعد از یک تلاش مداوم در کنار رودخانه به روی پا ایستاد . امروزه با گسترش شهر لندن پارک کوچکی در مجاورت " کتیبه خورشید " ساخته شده و مجسمه های به شکل »ابوالهول» در کنار این بنای باستانی جای گرفته است . اما در این مجموعه هیچ نشانی از ذوق و هنر معماران باستانی مصر بچشم نمیخورد . مردم لندن نام نامفهومی بر این کتیبه گذاشته اند .. »سوزن کلئوپاترا» ... نمیدانم . شاید سرنوشت " کتیبه کلئوپاترا " مثل سرنوشت خود او باشد . اروپا و روم باستان , نقش اساسی در زندگی " کلئوپاترا " داشتند و اینکه یک کشور دیگر از اروپا ... انگلستان .!!! " کتیبه خورشید " که بیش از 3000 سال در پرتو افتاب سوزان مصر پابرجا ایستاده بود – اینک از خدایان خورشیددر اسمان بارانی لندن استمداد می طلبد . *** در تصویر بالادو نمونه از ستونهای نیمه کاره را مشاهده میکنید . در تصویر سمت راست استخراج سنگ غولپیکریراکه در معدن رها شده است را میتوانید ملاحظه کنید . حال چگونه این سنگها راجابجا میکرده اند معمای است که هنوز لاینحل مانده است.! در تصویر سمت چپستونی را که شکل ان کامل شده و هیروگلیفهای بر پیکرش نقش بسته است رامشاهده می کنید . متاسفانه نیمی از این ستون در جابجایی (بخاطره ساخت سد ناصردر کنار معبد ابو سیمبل ) ویران شد . *** در تصویر بالا عملیات انتقال کتیبه خورشید را مشاهده می کنید . در تصویر سمت راست استوانه ساخته شده را در بندر اسکندریه را ملاحظه می کنید . در تصویر سمت چپ میتوانید عظمت این ستون را مشاهده کنید . برای انتقال این سنگ عظیم الجثه بیش از 700 نفر تلاش میکردند .

 فلزیاب, طلایاب, دفینه, گنج یابی, کتیبه خورشید

ایرانیکان چهارشنبه 14 مرداد 1394 زمان : 13:44 نظرات (0)
بازدید : 94
عجایب اسرارامیز تمدن سومریان

همانگونه که در مطالب قبل عنوان کردم در اکثر تمدنهای کهن بشری از این اتفاق یاد شده است . یکی از بزرگترین کتابخانه سومریان , کتابخانه " تلو " بوده است که مجموع 30000 لوح گلین در ان نگهداری می شده است . یکی از پر رمز و رازترین مدارک باقی مانده از سومریان افسانه " گیلگامش " است که بر روی لوحهای گلین به ثبت رسیده است . در این افسانه به مطالبی بر میخوریم که ما را به یاد مدرن ترین ابزارالات امروزی بشر می اندازد . ( لازم به ذکر است که گیلگامش تنها افسانه اینچنینی نیست – بنده در مطلب نشانه های از ماورای زمین از ماهابهاراتا هندیان برای شما به تفصیل صحبت کردم) "ویلیام استینورد" یکی از نامی ترین افرادی است که بر روی افسانه های باستانی مختلف تحقیق می کند در کتاب" تکنولوژی باستانی " تمام افسانه های معتبر جهان را که سئوالات بیشماری را در خود جای داده مورد بررسی قرار داده است .« به عنوان مثال او در افسانه " گیلگامش " به پهلوانی بنام " اتانا " اشاره می کند که توسط خدایان به اسمان برده شده تا گردشی به اتفاق داشته باشند , او وسیله پرنده را چنین توصیف می کند : کشتی خدایان با صدای چون رعد به سوی زمین امد, نور کشتی خدایان چون خورشید چشمها را از کار می انداخت , خدایان بارها به من گفته بودند به صورتشان نگاه نکنم چون هر کس به چهره انها نظر بی اندازد میمیرد . برای همین انها نقابی بر چهره داشتند .!! همانگونه که در متن مشاهده می کنید توصیف چنین سفینه ای انهم در 4000 سال قبل از میلاد بسیار عجیب است. ایا نویسنده باستانی نمیتوانست از پرنده ای غولپیکر برای گردش " اتانا " استفاده بکند. چرا خدایان نقاب بر چهره داشتند؟! اما عجیبتر از سفینه خدایان , منظره ای است که " اتانا " انرا توصیف می کند . او میگوید : انقدر با کشتی خدایان بالا رفتیم که دریا مانند یک تغار بزرگ و زمین همچون یک ظرف کوچک بنظر میرسید . او کوچکترین جزئیات منطقه را بشکل حیرت اوری ذکر می کند به گونه ای که " ویلیام استیوند " میگوید : بی شک این پهلوان سومری انچه را که از بالا دیده دریای سرخ و خلیج فارس و زمینهای اطراف ان است .» ایا براستی یک نویسنده باستانی چنین تخیل قوی داشته که بتواند کوچکترین جزئیات دریای سرخ و خلیج فارس را انهم از ارتفاع بالا برای خوانندگانش به تصویر بکشد .؟! یکی دیگر از عجایب این تمدن غنی و شگفت انگیز مهارت انها در علوم کیهانی میباشد بگونه ای که انها میدانستند که خورشید ( ثوابت ) دارای سیارات متعددی است .! انها خدایان خود را در بصورت حیوانات بالدار بصورت مجسمه و حجاریهای مختلف توصیف میکردند . حال سئوال همیشگی دوباره به ذهن ما خطور می کند . سومریان چگونه به این دانش عظیم دست یافته اند.؟ به امید خدا در اینده نزدیک افسانه " گیلگامیش " را که کهن ترین افسانه نگارش شده بشریت میباشد بصورت جامع مورد بررسی قرار خواهیم داد و شما با یکی از عجایب و اسرار این تمدن غنی اشنا خواهید شد .
* بسيارياز محققان و باستان شناسان سومر را منشا تمدن بشر مي دانند ولي اين موضوع به صراحت رد مي شوداما دراينکه آنان خدمت بسياري به بشر کرده اند و از قديمي ترن هاي تمدن بشریهستند شکی نبست، براي مثال کافي است بگويم که از اواسط قرن نوزدهم به بعدحدود نيم ميليون لوح با کتيبه پيدا شد که فقط 50000 از نيوا در نزدیکی موصل پيدا شد و اينلوحها فقط مربوط به سومر است و اين در حالي است که آشور – کلده – بابل وسام داراي هزاران هزار کتيبه و لوح کلي مي باشند و بازهم اين در حالي استکه کل کتيبه هاي ايران و مصرشايد به 10000 نرسد.


 فلزیاب, طلایاب, دفینه, گنج بابی, سومریان ,عجایب ,اسرارامیز, تمدن ,بشری

ایرانیکان چهارشنبه 14 مرداد 1394 زمان : 13:37 نظرات (0)
بازدید : 58
کامپیوتر باستانی و تاریخی

قدمت این " کامپیوتر " باستانی بیش از 3200 سال میباشد و به قول " درک پیرس " سازندگان این دستگاه باید با علوم بالای ریاضی و همچنین علوم مکانیکی اشنای کاملی داشته باشند . " درک پیرس " میگوید : در طول تاریخ به ستارنماهای مختلفی بر میخوریم – به عنوان مثال گفته میشود : " فدریک دوم " امپراطور سلسه " هومن اشتاوفن " در سال 1229 به هنگام بازگشت از پنجمین جنگ صلیبی از مشرق زمین – یک خیمه عجیب را با خود اورده بود . نقل شده در این چادر دستگاهی شبیه ساعت قرار داشت که با به کار انداختن ان, پهنه اسمان – صور فلکی و حرکت ستارگان بر سقف کنبدی شکل چادر منعکس می شده است .!! البته وجود این دستگاه در زمان سلطنت " فدریک دوم " چندان دور از ذهن نیست – چون می دانیم که توانایی فنی و هنر ساخت چنین وسیله در دوران شکوفایی علوم اسلامی موجود بوده است . اما ایده ساختن یک دستگاه محاسبه ستارگان ان هم در 1000 سال قبل از میلاد غیر قابل تصور است – چون در انزمان هنوز نمایش ثوابت با در نظر گرفتن حرکت وضعی زمین غیر ممکن بوده است . توجه داشته باشید که طبق مستندات گالیله اولین کسی بوده است که توانست ثابت کند زمین گرد است و همیشه در حال گردش بدور خود و خورشید است . اما کشف این " کامپیوتر " باستانی نشان میدهد که سازندگان ان برای محاسبه فاصله ستارگان حتما" باید از این قاعده علمی خبر داشته باشند. امروزه این " کامپیـــــــــــــــوتر باستـــــــــــــــــانی " در موزه اتــــــــن نگهداری میشود و تا امروز میلیونها نفر از سراسر جهان از ان دیدن می کنند



فلزیاب, طلایاب, دفینه, گنج بابی, کامپیوتر ,باستانی

ایرانیکان چهارشنبه 14 مرداد 1394 زمان : 13:26 نظرات (0)
بازدید : 85
افسانه آفرینش در مصر باستان

" همه به نوبت به طرف جعبه رفتند تا اینکه نوبت به آزیریس رسید . وقتی آزیریس درون جعبه خوابید – ست با دوستانش فورا" درب جعبه را بستند و انرا با میخ محکم کردند – بعد روی ان سرب ریختند و تابوت را داخل نیل انداختند .نفتیس که این ماجرا را دیده بود از خانه شوهرش فرار کرد و به خواهرش ایسیس پناه برد . جستجوی ایسیس غمگین برای یافتن شوهرش آزیریس وقتی ایسیس ماجرا را شنید, بسیار ناراحت شد – لباس عزا پوشید و شروع به گریه زاری کرد . او همه جا بدنبال شوهرش گشت ولی انرا پیدا نکرد تا اینکه یک روز کنار رود نیل – بچه های که در ساحل نیل بازی میکردند به او گفتند که چند روز پیش تابوت زیبایی را روی رودخانه نیل دیده اند . ایسیس که نمیدانست جریان اب نیل تابوت را کجا برده است – نزد جادوگران رفت و از انها کمک خواست . جادوگران به او گفتند که تابوت به ساحل شهر بیبلوس رسیده وبین شاخه های درخت گز گیر کرده است . پس به خاطره جادوی تابوت – درخت گز بسیار بزرگ شده و شاه بیبلوس دستور داده تا از تنه این درخت برای قصرش ستونی بسازند . ایسیس در سرزمین بیبلوس پس ایسیس به سوی شهر بیبلوس حرکت کرد و وقتی به انجا رسید – کناره فواره ای نشست . در این هنگام دخترک زیبارویی نزد او امد . ایسیس موهای شاهزاده را بست و به او عطرهای خوشبو زد . وقتی شاهزاده به قصر بازگشت – ملکه از او پرسید : چه کس موهای تو را به این زیبایی ارایش کرده و به تو عطرهای خوشبو زده است.؟ شاهزاده جریان را برای مادرش تعریف کرد و ملکه دستور داد تا ان زن را به داخل قصر بیاورند. ملکه از ایسیس خواست تا پرستار دخترش شود . ایسیس روزها از دختر مراقبت میکرد و به او غذا میداد و وقتی شب فرا می رسید و همه میخوابیدند, ستون چوبی قصر را اتش میزد و دخترک را داخل اتش می انداخت و خودش را به شکل پرنده ای در می اورد و دور ستون شروع به عزاداری میکرد . وقتی خبر به ملکه رسید باور نکرد و تصمیم گرفت تا با چشم خودش ان را ببیند . ان شب وقتی ایسیس طبق معمول ستون را اتش زد و خواست دخترک را در اتش بیندازد, ملکه بیبلوس جیغ کشید و برای نجات دخترش به سوس ایسیس حمله کرد . در این هنگام ایسیس هویت واقعی خود را نشان داد و به او فهماند که میخواسته به کمک جادوی خود, شاهزاده را به یک الهه تبدیل کند ولی بخاطره فریاد ملکه, ابدیت شاهزاده از بین رفته است . وقتی ملکه این سخنان را شنید در بابر ایسیس تعظیم کرد و دستور داد تا تابوت را از میان ستون چوبی قصر خارج سازند و انرا به ایسیس بدهند . وقتی ایسیس تابوت را باز کرد و جسد شوهرش را دید, شروع به گریه و زاری کرد . او تا صبح شیون کرد و با طلوع افتاب بیاد اورد که پسرش " هــــوروس " را در خانه تنها گذاشته است . به همین دلیل جعبه را در نیزاری مخفی کرد و بدنبال پسرش به راه افتاد. ســـــت شرور باز میگردد . یک شب که ست در زیر نور ماه به شکار رفته بود, به جعبه بسیار زیبایی برخورد کرد و ناگهان بیاد اورد که این جعبه همان تابوتی است که برای برادرش درست کرده و انرا در ان قرار داده است . او با عصبانیت جسد برادرش را 14 تکه کرد و انها را در سراسر مصر پخش کرد . وقتی خبر به ایسیس رسید – دوباره غمگین شد . او تصمیم گرفت تا دوباره قطعات جسد شوهرش را پیدا کند . ایسیس قایقی از نی پاپیروس درست کرد و انرا درون رود نیل انداخت . او هر جا که که قطعه ای از بدن شوهرش را می یافت, به کمک " نفتیس" و " انوبیس " مومیایی و دفن میکرد و روی قبرش معبدی می ساخت . به همین دلیل است که " آزیریس " مقبره های زیادی در مصر دارد . با کمکهای ایسیس فداکار, آزیریس در دنیای مرده ها زنده شد و پادشاه مردگان لقب گرفت . انتقام هــــوروس از عمویش ســــت سالها بعد هوروس که جوان نیرومندی شده بود به کمک خدایان تبدیل به شاهین تیزچشمی شد و خدای اسمان لقب گرفت . یک روز روح آزیریس مقابل پسرش ظاهر شد و از او خواست تا انتقامش را از ست شرور بگیرد . پس از ان هوروس بدنبال ست رفت و جنگ بین ان دو شروع شد . در یکی از جنگها ست شرور چشم چپ هوروس را در اورد و تکه تکه کرد . اما چشم هوروس به طور سحر امیزی خود را جمع کرد و بصورت ماه کامل در امد . پس از ان چشم هوروس نماد طلسم و جادوی قدرت لقب گرفت و مصریان باستان ان را برای مصنون ماندن از چشم بد به گردن می اویختند . چنین روایت شده است که جنگ بین هوروس و ست شرور تا امروز ادامه دارد و در جنگها یکبار هوروس و بار دیگر ست شرور پیروز میشود . اما خدایان بر این باورند که روزی هوروس ست شرور را خواهد کشت و پس از ان آزیریس زنده شده و دوباره پادشاه جهان خواهد شد .

این پاپیروس که به کتاب مرگ هانفر مشهور است در موزه انگلستان در شهر لندن نگهداری میشود .
راهروی مات – پاپیروسی از کتاب هانفر در تصویر بالا , هانفر پس از عبور از دروازه خدایان ( بالای تصویر که الهه ها پشت سر هم نشسته اند ) به راهروی مات می رسد . در انجا انوبیس درست "هانفر" را گرفته و داخل راهروی مات اورده است . پس از ان خدایان قلب مرده را در اورده و روی یکی از کفه های ترازو میگذارند . بالای این ترازو الهه مات ایستاده که روی یکی از کفه هایش پر از پر به نشانی راستی و عدالت ( وزنه قوانین مات ) قرار دارد . سمت راست ترازو هم خدای تحوت در حال اندازه گیری و مقایسه قلب هانفر با وزنه عدالت است . در اینجا اگر قلب مرده سبکتر از پر باشد – یعنی در زندگی کارهای خوبی انجام داده و تمام عمر در خدمت فرعون و خدایان بوده, پس لیاقت انرا دارد که نزد آزیریس برود . اما اگر قلبش سنگین تر از پر باشد . یعنی در دنیایی زنده ها کارهای زشت و ناپسند انجام داده و به پسر خدایان ( همان فرعون ) خدمت نکرده , پس مستوجب عذاب و نابودی است و باید توسط شیطان آموت ( سگی با سر تمساح که زیر وزنه نشسته ) بلعیده شود . در این تصویر, تحوت اعلام می کند که قلب هانفر از قوانین مات سبکتر است , پس اجازه دارد تا نزد پادشاه دنیایی زیرین یعنی آزیریس برود . پس هوروس که همانند آنوبیس صلیب حیات ( نشانه زندگی ابدی ) در دست چپ خود گرفته, هانفر را تا بارگاه آزیریس راهنمایی می کند . در سمت راست تصویر – آزیریس روی تخت شاهی نشسته و شلاق و عصای سر کج سلطنتی را در دست دارد . پشت سر ازیریس – همسرش ایزیس و خواهرش نفتیس ایستاده اند و جلوی او گل نیلوفری روئیده که 4 نوه او ( پسران هوروس ) روی ان قرار دارند . حال هانفر منتظر است تا ازیریس نظر نهایی را اعلام کند که ایا لیاقت انرا دارد که وارد قلمرو پادشاهی ازیریس ( بهشت ابدی ) شود یا نه؟ اگر ازیریس به هانفر جواب مثبت بدهد – روح ازاد او (Ba) به سوی جسد مرده برگشته و در کالبد مومیایی حلول می کند تا همراه روح همزاد به بهشت ابدی و سعادت سفر کنند .
اگر دقت کنید روی شقایق چهار الهه کوچک بچشم میخورند ( پسران هوروس ) انها پاسداران امعاء و احشاء داخل بدن هستند .

 فلزیاب, طلایاب, دفینه, گنج یابی, افسانه, افرینش , مصر ,باستان

ایرانیکان چهارشنبه 14 مرداد 1394 زمان : 13:17 نظرات (0)
بازدید : 54
ناپدید شدن پایتخت هخامنشیان

مهم‌ترین پایتخت‌های ایالتی هخامنشیان در جنوب كشور، پس از گذشت دو هزار و پانصد سال در هاله‌ای از ابهام باقی مانده و باستان‌شناسان پس از 40 سال پژوهش در این منطقه هنوز پاسخی بر این مهاجرت اسرارآمیز پیدا نكرده‌اند. یكی از عجایب باستان‌شناسی در دوره هخامنشیان است. ساكنان این شهر در این منطقه در اوج عظمت زندگی می‌كردند و هنر و تبحر آنان از نوع معماری منحصر به فردشان در دهانه غلامان كاملا مشهود است. با این وجود ساكنان این شهر تنها در برهه تاریخی بسیار كوتاهی در این شهر زندگی كرده‌اند. 150 تا 200 سال پس از ساخت شهر دهانه غلامان، ساكنان این شهر با یك برنامه‌ریزی دقیق و از پیش تعیین شده در یك فرصت مناسب و بدون هیچ شتابی تمامی اموال خود را جمع‌آوری كرده و از این شهر به مكان نامعلومی كه باستان‌شناسان حدس می‌زنند «پاكستان» باشد، مهاجرت كرده‌اند. دهانه غلامان در سال 1960 توسط باستان‌شناسان ایتالیایی شناسایی شد. عملیات حفاری در این محوطه بین سال‌های 1962 تا 1965 آغاز شد. اما از آنجایی كه ساكنان شهر دهانه غلامان هیچ اثری از خود باقی نگذاشته بودند باستان‌شناسان در جریان حفاری‌ها نتوانستند هیچ اثری را از منطقه به دست آورده و تنها به بررسی شواهد معماری بسنده كردند. دكتر «منصور سجادی»، باستان‌شناس و سرپرست تیم كاوش در «دهانه غلامان» و «شهر سوخته» درباره پژوهش‌های انجام شده توسط باستان شناسان ایرانی در این منطقه گفت: «یكی از نكات بسیار مهم در دهانه غلامان نبود هیچ اثری از برج و بارو، دژ و دیواری دفاعی در شهر دهانه غلامان است. همچنین از این محوطه هیچگونه اموال منقول و غیر منقول و حتی لایه‌های باستانی به دست نیامده است. این شواهد نشان می‌دهد كه ساكنان دهانه غلامان شهر را سریع، اما با آرامش و نظم تخلیه كرده‌اند و در متروك شدن آن عواملی چون جنگ و یا آتش‌سوزی و یا بیماری‌های مسری خطرناك وجود نداشته است. آنان به یك باره در یك برهه تاریخی با یكدیگر كاملا همداستان شده‌اند كه شهر را ترك كنند و هیچ اثری از خود به جای نگذارند.» . باستان‌شناسان حدس‌ها و فرضیات زیادی براساس شواهد و مطالعات خود مطرح كرده‌اند اما هنوز هیچ كس به درستی علت این مهاجرت اسرار‌آمیز را نمی‌داند. سجادی سه عامل را به عنوان دلایل این مهاجرت مطرح كرده است. به اعتقاد وی سه عامل عمده در تخلیه شهر دخالت داشته است. این مهاجرت به دنبال یك تصمیم ---------- بزرگ، طوفان عظیم شن و یا خشك شدن ناگهانی بستر رودخانه باشد كه به شهر آب می‌رسانده است.
این باستان‌شناس گفت: «عامل اول كه برخی باستان‌شناسان آن را عامل اصلی می‌دانند با پژوهش ما كاملا رد می‌شود. چرا كه این منطقه در زمان هخامنشیان در اوج قدرت بوده و از زمان بنای شهر نیز بیش از 150 یا 200 سال نمی‌گذشته است و این كه یك تصمیم ---------- از بالا برای تخلیه این شهر گرفته شده باشد عجیب به نظر می‌رسد. چرا كه دهانه غلامان خود یك مركز ---------- و پایتخت ایالتی در دوره هخامنشیان بوده است.» . «سجادی» همچنین به بررسی دو عامل دیگر از سوی محققان پیشنهاد شده پرداخت و گفت: «عامل دوم، یعنی وقوع طوفان شن ناگهانی نیز در تخلیه این شهر موثر نبوده چرا كه از این شهر هیچ شی‌ای به دست نیامده و از طرفی وقوع طوفان شن امری طبیعی در منطقه بوده است. با این وجود شواهد نشان می‌دهد مردم شهر زمان كافی در اختیار داشته‌اند تا اموال و اثاثیه خود را به جای دیگری منتقل كنند. طبعا طوفان شن در مقیاسی كه بتواند مردم را به ترك خان و مان خود مجبور كند، خسارات مالی و جانی بسیاری ایجاد می‌كند و شواهدی را برای آیندگان بر جای خواهد گذاشت.» . به گفته سجادی، سومین عامل یعنی خشك شدن ناگهانی بستر رودخانه بهترین فرضیه به نظر می‌رسد. احتمال دارد به دلایل مختلفی یكی از سرشاخه‌های رود هیرمند كه آب مردم این شهر را تامین می‌كرده خشك شده باشد و مردم دهانه غلامان مجبور به ترك شهر شده باشند. «سجادی» در پایان همه این فرضیه‌ها را تنها احتمالاتی بسیار ضعیف خواند و تاكید كرد كه آرزوی باستان‌شناسان این است كه بدانند مردم دهانه غلامان به چه دلیل این شهر را اینچنین دقیق و برنامه‌ریزی شده ترك كرده‌اند. شهر «دهانه غلامان» در 44 كیلومتری شهرستان زابل قرار گرفته است. این شهر ابعادی به وسعت یك و نیم كیلومتر در 800 متر مربع دارد كه احتمالا در زمان هخامنشی بیش از این اندازه مساحت داشته است.



 فلزیاب, طلایاب, دفینه, گنج یابی, پايتخت, اسرار آميز ,هخامنشيان

ایرانیکان چهارشنبه 14 مرداد 1394 زمان : 13:03 نظرات (0)
بازدید : 91
آخن آتن ، فرعون متفاوت مصر باستان

"این تکه سنگهای نقاشی شده که با کمک رایانه در کنار هم قرار داده و منظم شده, بخشی از معبد شاه مرتد " آخن آتن " است که بعد از مرگ او ویران و تکه های ان پنهان شده بود . این کاشی ها یا همان ثلاث ها بعد از گذشت 3000 سال توسط باستان شناسان کشف و گوشه از واقعیت تاریخ برای نسل امروز اشکار شد." نقوش مربوط به همسر " آمن حوتپ " ملکه " نفرتیتی " عامدا" مخدوش شده بودند, برخی را طوری قرار داده بودند که تصویر ملکه به حالت وارانه بود . در خارج از این مجموعه, حفاران شوریر پایه های 28 مجسمه عظیم " آمن حوتپ " چهارم, بعلاوه بقایای متلاشی شده 25 مجسمه غولپیکر دیگر را یافتند که نشان می داد پیکره ها از جای خود نقش زمین شده اند . هدف از این خرابکاریها مخدوش کردن یکی از فراعنه سلسله هجدهم بود . یعنی " آمن حوتپ" فرزند سلاله ای از شاهان جنگجو و متکبر . در سال 1550 قبل از میلاد, بنیانگذار دودمان وی " احموز " مصر را از یوغ یک قرن تسلط یک قبیله متجاوز اسیایی تبار رها ساخت . این اغاز عصری 500 ساله بود که به " پادشاهی نوین " مشهور است . نیاکان " آمن حوتپ " امپراطوری بی همتا از نظر نفوذ و قدرت برپا ساختند . قلمرو پادشاهی انان در جنوب افریقا تا سودان – و از شرق تا سینا و غرب اسیا را در بر میگرفت . شاهان " پادشاهی نوین " ضمن وفاداری به تبار خود, " تبس " منزلگاه نیاکان خود را پایتخت مذهبی مصر قرار دادند . در ساحل رود نیل انان معابد بزرگی ساختند, و سه کیلومتر دورتر در یک وادی متروک در حاشیه کویر گورهای سلطنتی خود را بر پا کردند و دیوارهای ان را با نقوش حجاری شده و تصاویر نقاشی شده از خود و خدایان مورد علاقه خویش مزین ساختند . اما " آمن حوتپ " چهارم راه خود را از نیاکانش جدا کرده بود . او پرستش در پرستشگاه بزرگ و عمومی خدایان مختلف را رها کرده و فقط یک خالق " رع " خدای خورشید – را که توسط " آتن " تجسم می یافت پرستش نمود . " آتن " همان صفحه مدوری بود که اشعه های حیات بخش خورشید را ساطع میکرد . در سال پنجم حکومت خویش – این فرعون مرتد ( لقبی که مردم مصر باستان به این پادشاه داده بودند ) اعلام کرد که از ان به بعد نام او " آخن آتن " خواهد بود . معنی دقیق این نام مورد اختلاف است – اما روشن است که این نام معرف ارادت پادشاه نسبت به خدای جدید بود .( البته بسیار اعتقاد دارند این نام یعنی خدمتگذار آتن ) علیرغم تلاشهای فراوان " آخن آتن " تکریم و پرستش " آتن " در قلوب مصریان جای نگرفت . طولی نکشید که پس از مرگ فرعون, خدایان و الهه های گذشته مجددا" مطرح گشتند – و پیروزمندانه در گورها و معابد نیاکان " آخن آتن " جای گرفتند . از قرار معلوم به عنوان تنبیه این فرعون مرتد, کاتبان کاهن – نام " آخن آتن " را از فهرست شاهان تاریخی مصر حذف نمودند . از انجا که اشاره به حیات او غیر قابل اجتناب بود , مورخان از او با عنوان مبهم " حکومت ان ملعون " یا دوران " ان یاغی " یاد میکردند . " آخن آتن " فرزند شاه " آمن خوتپ " سوم و همسر اصلی او ملکه " تیه " بود . در زمان تولد او " پادشاهی نوین " در اوج شکوفایی خود قرار داشت و نفوذ ان فراتر از مرزهایش گسترش یافته بود . تاریخ دقیق جلوس " آمن حوتپ " چهارم به تخت سلطنت مورد اختلاف است – اما احتمالا" این امر در حوالی سال 1353 قبل از میلاد بوقوع پیوست . برخی مورخان معتقدند که فرعون جدید ممکن است چندین سال بطور مشترک با پدرش حکمرانی می کرده است . شواهد حاکی از انند که حکومت حداقل 4 پادشاه با هم تلاقی داشته است . این که ایا ممکن است " آمن حوتپ " سوم و چهارم برای مدت زمانی بطور مشترک بر مصر حکمرانی میکردند یکی از بحث برانگیزترین مسائل مربوط به ان دوران محسوب میشود . حتی اگر پدر " آمن حوتپ " چهارم در قید حیات بوده باشد – وی یک شبه انقلاب مذهبی خود را انجام نداده است . با این وجود واضع است که به غیر از خدای خورشید دیگر خدایان مصر تحت عناوین, اشگال و صور مختلف او را مجذوب نمی ساختند . او بطور فزاینده ای دلبستگی خود - و بعد هم نام خود را – به خدای خورشید که او ان را " آتن " مینامید و خورشید حیات بخش بود – معطوف داشت . قرائن مختلف نشان میدهند که مردمان عادی موظف بودند فرعون " آمن حوتپ " چهارم را بمثابه مجری قدرت " آتن " پرستش کنند . " آخن آتن " تلاشهای خود برای تغییر مذهب حکومتی را شدت بخشید . بر روی دیوارهای یکی از معابد جدید او در " تبس " نه فقط سروده های وی در ستایش " آتن " وجود داشت – بلکه ناکامیهای خدایان کهن را که او مایل به بی اعتبار کردنشان بود را شرح داده بود . در سال پنجم فرمانروایی " آخن آتن ", او با ممنوع اعلام کردن پرستش خدایان مختلف مصر - بخصوص " آمن " شالوده مذهب را دچار لرزش کرد و دستور بستن معابد در سراسر قلمرو خویش را صادر نمود . کاهنان مصر وحشتزده شدند . در رژیم گذشته, انان از اعتبار و قدرت بی همتای برخوردار بودند . در سرتاسر سلسله هجدهم , معابد ویژه " آمن " امور اقتصاد کشور را در انحصار خود داشتند . عشریه ها و باج و خراجها به داخل خزائن " آمن " سرازیر بود – و انبارهای متعلق به این خدا, جایگاه غله مازاد کشور بحساب می امد . کاهنان معبد " آمن " هیاتهای تجاری خود را به کشورهای بیگانه اعزام می داشتند و کارگران شاغل در اور کشور را تحت کنترل خود داشتند . اما امکان انکار فرعون بصورت علنی وجود نداشت . از قرار معلوم – کاهنان معبد " آمن " به اعتقادات خود پایبند ماندند. (بقول جامعه شناسان امروز بصورت زیرزمینی و مخفی برای بدست اوردن قدرت گذشته خود تلاش میکردند ) اما به دستور فرمانروای سلطنتی , مظاهر کیش انها از بین برده شد . کاهنان تیزهوش تر باورهای خود را منطبق با اعتقادات فرعون نمودند و زمانی که فرعون شکل جدیدی از جشن و روز شادی را در تکریم " آتن " اعلام نمود, مطمئنا" کاهنانی در میان حضار این مراسم وجود داشته اند . " آخن آتن " برای پرستش خدای خود, پرستشگاهیهایی در " تبس " در کنار معبد عظیم " آمن " بنا کرد . در این مجموعه که شاید بیش از نیم کیلومتر طول داشت, فرعون قرص خورشید را در فضای باز و در محوطه ای با قربانگاههای وسیع, مورد تکریم و پرستش قرار می داد . دیوارهای این پرستشگاهها با تصاویر بسیار زیبا و رنگی حجاری شده از " آخن آتن "و " نفرتیتی " و دخترانشان پوشیده بود که در ارتباط مستقیم با رب النوع خود قرار داشتند . پرتو خورشید در تصاویر, به دستهای دراز شده شبیه انسان می رسید که در حال لمس پادشاه با وسیله ای بنام " آخن " ( سمبل زندگی ) بودند . " نفرتیتی " نقش مهمی را در گرامیداشت این کیش ایفا میکرد . قرائن مربوط به اشکال برجسته موجود در معبدی که برای استفاده او ساخته شده بود نشان می دهند که نام و تصویر وی – دست کم دو برابر نام و تصویر پادشاه در انجا حجاری شده اند . کتیبه های یافت شده در " کارناک " و نقاط دیگر از او با فهرست بلند بالایی از القاب اغراق امیز یاد می کنند : احسان گر بزرگ – بانوی ملاحت , محبوب , بانوی مصر علیا و سفلی , همسر پادشاه بزرگ که او را دوست می دارد ,بانوی دو سرزمین ... دختران " نفرتیتی " نیز در پرستش " آتن " شرکت می جستند . دختر بزرگ او , احتمالا" درست قبل از رسیدن پدر به تاج و تخت بدنیا امد . در تصاویر مربوط به سالهای اول حکمرانی " آخن آتن " دختر ارشد او به صورت یک کودک نوپا به تصویر کشیده شده است که لباسی همانند مادر خود بر تن داشته و یک زنگوله مصری را تکان می دهد . زیر نویس تصویر چنین است : دختر شاه – " مریت آتن " که فرعون او را دوست دارد از همسر بزرگ شاه " نفرتیتی که عمرش درازباد متولد شده است . ظرف چند سال – تصاویر دو خواهر " مریت آتن " به نامهای " مکت آتن " و " آنخس آتن " نیز در حجاریها ظاهر شدند . اگر پسرانی از پیوند " نفرتیتی " و " اخن آتن " بدنیا امده باشند ذکری از انها در تصاویر به میان نیامده است . در اسناد یافت شده از مراسم معرفی و اغاز حکمفرمایی " آخن آتن " فهرست هدایایی از قبیل – نان , ماء الشعیر ,گله هایی از حیوانات شاخدار , جانوران شکاری , ماکیان , شراب , میوه , بخور , و انواع سبزیجات تازه را نشان می دهند و اینکه چگونه اشراف و صاحب منصبان ارشد نظامی و نخبگان دربار , بدستور فرعون برای ادای احترام به وی فراخوانده شدند . " انان به حضور وی پذیرفته شدند و در برابر او بخاک افتادند و زمین را بوسیدند . اعلیحضرت به انان گفت : به " آخن آتن " نظر کنید که خدای خورشید مایل است برای گرامیداشت او محل یادبودی بر پا سازد ." انگاه شاه طرحهای مربوط به پایتخت جدید را بر شمرده و برخی از بناهای دولتی اصلی را مشخص ساخت . یک کاخ و عمارت برای خدای خورشید , یک کاخ مخصوص خوشی و شادی , اقامتگاههای سلطنتی و یک سایه بان مخصوص برای ملکه . پیش از انکه حتی رنگ بناها خشک شوند و غبار سنگتراشها فرو نشیند, " آخن آتن " خانواده خود را به محل جدید نقل مکان داد و سپس ترتیب مراسم پادشاهی خداگونه خود را داد . وی سوار بر ارابه جنگی و در حالیکه از سوی درباریان , کاهنان , گاردهای محافظ و ملازمان همراهی می شد از جاده ای که محل سکونت کاملا" جدا و قلعه مانند او را به معبد بزرگ " آتن " و کاخ عظیم متصل میکرد – عبور نمود . کاخ مزبور, مجموعه ای از سالنها و محوطه های باشکوه مزین به مجسمه های عظیم و حیرت اوری که شخصیت سلطنتی او را نشان می دادند, تشکیل شده بود . در این مکان پر هیبت – وی هیاتهای اعزامی از خارج را به حضور می پذیرفت, و خود را در بالکن کاخ به معرض تماشای مردم می گذاشت و برای کسانی که به او احترام می گذاشتند و برای دیدن او تجمع میکردند, زیور الات طلا و هدایای دیگر پرتاب میکرد . طی چند سالی که از حیات این شهر می گذشت – جمعیت ان بین 20 تا 50 هزار نفر بود که شامل افراد زیر بود : کاهنان ,دیوانسالاران , تجار , هنرمندان , قایقرانان و خانواده هایشان .. نیروی نظامی مشتمل بر نگهبانان پیاده و سواره مامور حفظ نظم بودند . 3000 سال بعد ساختمان مرکزی نظامی و اصطبلهای ان کشف گردید . برای کسانی که از رودخانه فاصله داشتند – چاه های عمیقی حفر گردید و کارگاههای عصارگیری و نانوائیهایی که از سوی معبد اداره می شدند, عصاره جو و نان تولید میکردند و انرا در اختیار مردم قرار می دادند تا علاوه بر تغذیه خود انرا به خدای " آتن " تقدیم نمایند . اگر چه درباریان نزدیک " آخن آتن " عمارات خود را در اطراف کاخ او بر پا می ساختند, اما تفاوتهای طبقاتی مردم چندان بچشم نمی امد . خانه ارابه رانی بنام " رانفر " چندان فاصله ای از خانه مجلل یکی از صاحب منصبان ارشد نظامی بنام " راموس " نداشت . برای اولین بار در تمام سلسله فراعنه یک برابری غیر قابل انکار بچشم میخورد . بسیاری از هنرها و بخصوص حجاران و نقاشان دارای نگرش جدیدی شده بودند. شعار عجیب " آخن آتن " که می گفت :– ما همه خدمتگزاران" آتن " هستیم یکی از موارد بینظیر در میان سلسله های فراعنه مصر است . در صورتیکه نیاکان او تنها خود را خدمتگزار الهه مورد نظر خود می دانستند و مردم کمترین نقشی در اینگونه موارد داشتند . همانگونه که در بالا گفته شد : برای اولین بار خانه ها تقریبا" یک شکل شدند و تنها افراد بسیار کمی از این قاعده مستثناء بودند – که انهم بخاطره نزدیکی به " آخن آتن " بود . هنرمندان دارای ارزش والائی شدند و فرعون سعی کرد راحتی انها را بگونه ای فراهم اورد . به عنوان مثال پیکرتراش اصلی شهر بنام " توتموس " در مجموعه ای زندگی میکرد که شامل خانه محل سکونت – کارگاه و یک انبار که ابزار کار او در ان قرار داشت . در این مجموعه او بر شمایل خانواده سلطنتی و استفاده از انها به عنوان مدل ابنیه عمومی و پرستشگاههای خصوصی بررسی و کار میکرد .. یکی دیگر از وظیفه او اموزش جوانان و محصلین عاشق این فن با ارزش بود . هنگامیکه این شهر بحال خود رها شد – اخرین ساکنین خانه این هنرمند, برخی از اثار و مدلهای نا تمام او را بر جای گذاشتند . با فرو ریختن خانه و جابجایی شنها – این اثار هنری فراموش شده و مدفون شدند . یکی از با ارزش ترین اشیاء یافته شده از این بناء سر مجسمه " نفرتیتی " میباشد که کار اموزان برای اموزش از ان استفاده میکردند .



فلزیاب, طلایابی, دفینه, گنج بابی, آخن آتن

ایرانیکان چهارشنبه 14 مرداد 1394 زمان : 13:00 نظرات (0)
بازدید : 45
راز تمدن های ناپدید شده

نظریه مورد علاقه " ویتال " ان است که این سنگهای کوه پیکر بسیار شبیه کارهای سنگی مردمانی است که در شبه جزیره " ایبری " سکونت داشته اند (شبه جزیره ای است در جنوب باختری اروپا شامل اسپانیا و پرتغال )برخی دیگر از باستان شناسان معتقدند که این بناها ریشه فنیقی دارد و جمعی دیگر بر این باورند که بشر گذشته دائما در حال نقل و انتقال از نقطه ای به نقطه دیگر بوده است و از اینرو این افراد را " گیتی نورد " نام نهادند . ایا براستی بعضی از تمدنها با هم در ارتباط بودند .؟ در ایند مطلبی در مورد قاره امریکا برایتان در وبلاک خواهم گذاشت که بسیار عجیب و باور نکردنیست . اما امروز گوشه کوچکی از این معما را با شما در میان خواهم گذاشت . ایا تا امروز IYNKICIDU به گوشتان خورده .؟ یقینا خیر ..پس بیائید به گزارش موسسه " سمیتسن " ( این موسسه وابسته به جیمیز سمیتسن شیمیدان, معدن شناس و بشر دوست نامدار انگلیسی است که بین سالهای 1765 و 1829 میزیسته ) در سال 1881 نظری بیفکنیم . بنایر این گزارش , در ایالت " جورجینا " واقع در امریکا یک جفت صلیب کوچک از زیر خاک بیرون امد که کارشناسان را شگفت زده ساخت . . هنر و سلیقه ای که در ساخت و پرداخت انها بکار رفته بود براستی قابل تحسین بود, ودر پشت انها کلمه IYNKICIDU بچشم ميخورد که با ظرافت تمام حک شده بود و حروف C وD در اين کلمه بطرف عقب برگشته بود ولی بقیه حروف,عینا ماند همان حروفی بود که در الفبای لاتین وجود دارد .!! یک کشیش امریکائی نیز به نام عالیجناب " گرس " در تپه های نزدیک شهر " داوین پورت " واقع در ایالت "ایلی نویز " چند لوح بزرگ از زیر خاک کشف کرد . یکی از انها شبیه علائم راهنمائی و رانندگی بود که در خیابانها نصب میکنند و روی ان نوشته به چشم میخورد IFTOWNS کاري به معنای این کلمات نداریم . شگفتی موضوع در این است که سرخپوستان امریکا نه الفبائی داشتند و نه انکه در روستاها و خیابانهای خود از علائم راهنمائی استفاده میکردند !!! پس این کلمات از کجا امده و متعلق به چه کسانی بوده است.؟ پاسخ این پرسش را باید در تمدنهای پیشتر ردیابی کرد . سرخپوستان امریکا سکه نیز نداشتند ,با این حال تعدادی سکه های قدیمی در امریکای شمالی کشف شد که براستی عجیب بود ... در اینده یک مطلب اختصاصی از قاره امریکا در وبلاک قرار خواهم داد .شهر عجیبی در عمق 6000 پائی اقیانوس کشف شد !
در سال 1966 بقایای یک شهر باستانی در ابهای مجاور ساحل " لیما " پایتخت پرو و در عمق 6000 پائی سطح اقیانوس توسط دکتر " رابرت منزیز " کشف شد . دکتر منزیز به دنبال شهر گمشده دیگری میگشت و برای این منظور بعضی از قسمتها را تا عمق 19000 پائی حفر کرد بود ولی بر حسب تصادف این شهر از زیر خاک بیرون امد . اثار باستانی " اینکای " قدیم , گله به گله در نزدیکی ساحل کشف می شود و باستان شناسان بر این باورند که در اینده بقایای تمدنهای حتی قدیمیتر نیز از اعماق اقیانوس کشف خواهد شد, بهر حال دکتر منزیز کشف یک چنین شهری را که در ژرفای 6000 پائی دریا پنهان شده بود , هیجان انگیزترین اکنشاف قرن حاضر می پندارد . یک چنین یافته ای خواه ناخواه انسان را به یاد قاره گمشده " اتلانتیس " که کم کم به افسانه پیوسته است می اندازد . یک زلزله شناس یونانی به نام پرفسور " انگلوس گالانوپولوس " درباره این قاره گمشده نظریه خاصی را ارائه میدهد . او چنین استدلال میکند که افسانه " اتلانتیس " از ویران شدن شهر باستانی بزرگی در جزیره " تیرا " واقع در دریای اژه سرچشمه گرفته است . وی عقیده دارد که یک کوه اتشفشان با چنان شدتی فاوران کرده که نزدیک به دوسوم جزیره را نابود ساخته است ( به امید خدا در اینباره هم مطلب خواهم نوشت) . " اجساد مومیائی شده درامریکای لاتین " کشف یک چنگال اهنی در یک گورستان باستانی,دردسر بزرگی برای دانشمندان فراهم ساخت اما هنوز از این موضوع گیج کننده فارغ نشده بودند که با یک معمای بزرگ دیگر روبرو گردیدند . معمای اجساد مومیائی شده در مکزیک!! تا انروز تصور می شد که هنر مومیائی کردن فقط اختصاص به مصریان باستان داشته است که به این وسیله با انجام مراسم فرهنگی, مذهبی, مردگان خویش را حفظ و حراست میکردند . اما ناگهان باستان شناسان, در شرق استان "سونورا "واقع در مکزیک 30 جسد مومیائی شده را از زیر خاک بیرون کشیدند!! این 30 جسد کاملا حفظ شده و سالم مانده بودند, لباس های فاخری بر تن داشتند و جواهرات زیادی همراهشان بود, گوئی این اجساد حکم راهب را داشتند و همگی بیش از 10000 هزار سال قدمت داشتند . این اجساد مومیائی شده را درون غار بزرگی که تخته سنگ کوه پیکری دهانه انرا مسدود ساخته بود یافتند . تا انروز هیچ سرنخی بدست نیامده بود که ثابت کند مکزیکی های باستان نیز مانند مصریان مرد گان خود را مومیائی میکردند و این موضوع انگار دانشمندان را از خواب بیدار کرد!! چگونه میشود این مسئله را توجیه کرد .. اهرام های مختلف در قاره های مختلف و اکنون اجساد مومیائی!! در همان زمان که این اجساد را در مکزیک مومیائی میکردند, مردمان " کاستاریکا " در زیر جنگلهای گرم و مرطوب این سرزمین به کار دیگری سرگرم بودند تا سالها بعد,. دانشمندان و باستان شناسان زمان ما را بیش از پیش دچار سردرگمی سازند, یعنی تعدادی کره غول پیکر و عظیم سنگی که تا امروز هیچکس به راز ان پی نبرده است . برخی از این گلوله های سنگی عجیب فقط چند کیلو گرم وزن دارند, ولی بقیه به اندازه ای بزرگ هستند که قطر انها به 3 متر میرسد ! و وزنشان متجاوز از 16 تن میباشد ! شکل هندسی این کرات غول اسای اسرار امیز, انچنان دقیق و بی نقص است که دانشمندان ابتدا تصورمی کردند که پدیده های طبیعی هستند,اما بعدا روی پاره ای از انها علائمی دیده شد که نشان میداد ساخته دست بشر میباشند و در ساختن انان, ابزار بکار رفته است . مشابه این گوی های سنگی بعدا در مکزیک و هائیتی نیز یافت شد !!!! دانشمندان خاک زیر این کره های سنگی را حفر کردند تا شاید جسدی در انجا پیدا کنند, زیرا تصور میکردند که این کرات سنگی به منزله سنگ قبر میباشد که روی گورها را پوشانده اند . انها میپنداشتند که کرات کوچکتر متعلق به گورهای کودکان و کرات بزرگتر متعلق به بزرگسالان میباشد, اما شگفت انکه در زیر این سنگ های کروی عجیب هیچ جسدی نیافتند . برخی از این کرات سنگی , پشت سر هم در یک ردیف دیده میشوند و برخی دیگر به شکل دایره و بالاخره بقیه انها بشکل مثلث روی زمین قرار گرفته اند !!! عده ای از باستان شناسان حدس میزنند که از این سنگهای گوی مانند برای مراسم مذهبی استفاده می شده است و پاره ای دیگر بر این باورند که این سنگها کاربرد نجومی داشته اند و ستاره شناسان ان زمان, حرکت ستارگان و منظومه شمسی را به این صورت در روی زمین نشان داده اند . ولی با همه این تفاسیر هیچکس بدرستی نمیداند که این کرات سنگی اسرار امیز چه هستند!! از کجا امده اند!! و برای چه منظوری به کار می رفته اند.؟!!... سنگهای کروی عظیم الچثه کاستاریکا تنها سنگهای عجیب دنیا نمیباشند . سنگهای جادوئی " کنزینگتن " نیز موجب رنجش دانشمندان و باستان شناسان گشته و انان را انگشت به دهان برجای گذاشته است . در امریکا و در ایالت " مینه سوتا " لوحه سنگی بزرگی به وزن 101 کیلوگرم کشف شد که روی ان نوشته عجیبی به چشم میخورد . این سنگ نوشته نشان میدهد که " وایکینگ ها " قرنها پیش از کریستوف کلمب قاره امریکا را کشف کرده اند . هر چند بنظر میرسد که وایکینگ ها, مردمان ولز و شاید برخی از ساکنان مدیترانه, قرنها قبل از کریستوف کلمب خطرات اقیانوس اطلس را به جان خریده و خود را به سرزمین امریکا رسانده باشند,اما هنوز اصالت و درستی و اعتبار سنگ نوشته "کنزینگتن" ثابت نشده است . یکی از تاریخ شناسان بنام " هلند" مدت پنجاه سال تلاش نمود تا ثابت کند که این سنگ نوشته واقعی است . برگردان نوشته روی این سنگ که توسط " هلند " انجام شد به شرح زیر است :" ما هشت سوئدی و 22 نروژی هستیم که از فنلاند و از طریق باختر ,یک سفر اکتشافی را اغاز کرده ایم . ما نزدیک دریاچه ای که دارای دو جزیره سنگی است اردو زده بودیم . به مدت یکروز از این سنگ به سوی شمال عزیمت نمودیم . یکی از روزها به ماهیگیری رفتیم . پس از بازگشت 11 تن از یاران خود را غرق خون یافتیم . همگی مرده بودند و علتش بر ما معلوم نبود . ای مریم مقدس ما را از شر شیطان نجات بده " علائم و نوشته هائی نیز در کنار سنگ بچشم میخورد که برگردان ان چنین است :" 10 تن از افراد گروه ما در کنار دریا بسر میبردند تا از کشتی های ما مراقبت کنند . سفر 14 روزه ما از این جزیره
سال 1362" دکتر " هلند " بر این باور است که گروهی از این افراد مو بور و چشم ابی که از حمله سرخپوستان قبیله " مندن " که در دره رود " میزوری " در داکوتای شمالی ساکن بودند,باقی ماندند و با انان اختلاط نمودند . ایا براستی افراد دیگر قبل از کلمب امریکا را کشف نموده بودند.؟ این سنگ نوشته چه میگوید . در "رودزیا " واقع در افریقا نیز ویرانه های " زیمباوه " توجه دانشمندان را به خود جلب کرده است . این خرابه ها بقایای یک معبد باستانی است که در ان بیش از یک میلیون بلوک سنگی به ابعاد 15*15 *30 سانتیمتر , از جنس گرانیت بکار رفته است . نکته شگفت انگیز در مورد معبد " زیمباوه " انست که تا شعاع صدها کیلومتری این معبد هیچگونه اثری از سنگ معدن یا گرانیت مطلقا وجود ندارد . معلوم نیست این سنگها را از کجا اوردند . کدام سلطان یا حکمران مذهبی سنگدلی اراده خود را بر هزاران برده و رعیت بینوا تحمیل کرده و انان را واداشته است تا یک میلیون بلوک سنگی را از فاصله ای بیش از هزار کیلومتر دورتر به انجا حمل کنند .؟ دنیا معماهای بسیاری دارد .. امریکای جنوبی... افریقا..اسیا...اروپا..بزودی از ایران خودمان هم خواهم نوشت....تخت جمشید این همیشه سرفراز و افتخار


 فلزیاب, طلایاب, دفینه, گنج یابی, معمای ,تمدن های, ناپدید شده

ایرانیکان چهارشنبه 14 مرداد 1394 زمان : 12:58 نظرات (0)
بازدید : 59
جستجوی ملکــه سبا در شنـهای سوزان معاریب

خود رای ستمگری که برای گرفتن شیر زن ابی چشم و زرین موی انگلوساکسنی در چنگال های هرزه اش – طرح میریزد و کاهنان بت پرست اهریمنی زیر دستش – دلداده نیرومند شمالی ان شیرزن را به سرنوشتی تیره گرفتار میسازد ..!! اما امروز در این دوران روشن اندیشی هیچکس از چنین لولو یا موجود هراسناکی ترس بخود راه نمیدهد . در وافع برخی انسانهای خوش بین امروزی – وجود ستمگران را باور ندارند و اگر فردی دست به چنین کشتار هراسناکی بزند او را قلبا انسان خوبی می پندارند که گرفتار محرومیتها و نا امنی شده و تمام گناه او را گردن اجتماع می اندازند. از این رو شاید برخی با شنیدن این نکته که در مشرق زمین به راستی خودکامه هایی با ان خصوصیات وجود داشته است شگفت زده میشوند. در واقع روزگاری وجود چنین سلاطینی بسیار عادی بود و شاید هنوز هم از بین نرفته باشد. با انکه چنین ستمگرانی منحصر به مشرق زمین نبوده و دیگر بخشهای جهان نیز گرفتار انان شده اند اما چنین مینماید که قاره اسیا و افریقا به ویژه مستعد چنین رنجی باشند . از انجا که گاه باستان شناسان خواسته اند در سرزمینهای زیر نفوذ چنین فرمانروایانی دست به حفاری بزنند پای این ستمگران به ماجرای باستان شناسی نیز باز شده و داستان زمانی شنیدنی تر میشود که خودکامه سودجو در پندار خویش باستان شناس را در جستجوی گنجینه سرشار از زر و الماس دانسته و با طرح نقشه ای به او اجازه یافتن گنجینه را میدهد تا پس از ان خود بتواند به اسانی گنجینه را برباید. اما زمانی که درمیابند گنجینه ای در کار نیست ازرده خاطر گشته و برای باستان شناسان اشگال تراشی می کنند و بدینسان است که گاه یک راز باستان شناسی نه بدان سبب که نشانه های کافی برای گشودن ان در دست نیست – که تنها به سبب اشگال تراشیهای فرمانروایان سالیان سال در پرده ابهام میماند . برای همین در این بخش به گفتگو با چنین ستمگران اهریمن خو و دژ رازی که انان دیر زمانی باروهایش را ساخته اند – می نشینیم .
شبه جزیره افتاب سوخته عربستان عربستان شکل مربع مستطیل ناهمواری را دارد که محور بلند ان از شمال غربی به جنوب شرقی کشیده میشود . در گوشه این مربع مستطیل و در نزدیک به کرانه جنوب غربی ان – سرزمین یمن قرار دارد که در میان یکصد و چند کشور جهان بیش از همه در برابر دگرگونیها ایستادگی کرده است . این کشور با اب و هوای نامطلوب و ثروت طبیعی اندک و مردمانی بیزار از بیگانگان – مردمانی که با تمام وجود معتقدند که " جهاد شمشیر خداوند بر گردن کافران است " اگر از نعمت کاوشهای باستانی برخوردار نبود هیچگاه دلبستگی بیگانگان را به خود جلب نمیکرد . هزاران سال پیش در عربستان جنوبی دودمانهای توانمند به اوج شکوفایی رسیدند که به اندازه سایر کشورهای زمان خویش برخوردار از تمدن بودند – همچون : سبا – ماعین – کاتابان – عوسان – حمیار – حضر موت ... در میان این دودمانها انکه از همه کهن تر بود . انکه زودتر از همه شکوهمندی یافت و انکه نامش بیش از همه با سحر و افسون امیخته شده است – " سبــا " نام داشت – همان که عبریان شبا مینامندش . در تورات امده است که : " هنگامیکه شهبانوی شبا آوازه سلیمان و پیوند او با پروردگار را شنید – بر ان شد تا بر پرسشهای دشوار او را بیازماید . پس با کاروانی سترگ از شترانی که بار انها تنها ادویه- زر فراوان – و سنگهای گرانبها بود رهسپار بیت المقدس ( اورشلیم ) شد . زمانیکه به درگاه سلیمان بار یافت – از انچه در دل داشت پرده برداشت و سلیمان تمام پرسش های او را پاسخ گفت و هیچ چیز را ناگفته نگذاشت... و او به شاه گفت : انچه در سرزمین خود درباره کردار و خرد تو شنیدم درست بود . اما انرا باور نداشتم تا به اینجا امدم و خود بچشمم دیدم .. خرد و نیک بختی تو از انچه شنیدم بیشتر است .. پس یکصد و بیست تالان زر ( هر تالان برابر با 6000 درهم ) ادویه فراوان و سنگهای گرانبها را به سلیمان پیشکش کرد . کسی هیچگاه ادویه ای فراوان تر از انچه شهبانو شبا به شاه سلیمان داد ندیده بود .. و سلیمان تمام ارزوهای شهبانوی شبا را براورد و به جز پیشکشیهای ارزشمند سلطنتی هر انچه شبا خواست بدو بخشید . شهبانو بازگشت و همراه خدمتکارانش رهسپار سرزمین خویش شد " این تنها اطلاعاتی است که از شهبانو سبا در دست است به جز انکه دیداری با سلیمان نزدیک به 950 ق – م باید روی داده باشد. در گزارش تورات از این بانو نامی برده نشده .. سن وزیبایی او روشن نبوده و از دل بستگی مهر امیزش با سلیمان نیز سخنی گفته نمی شود. شاید شهبانوی سبا پیرزنی زشت رو و ناهنجار همچون " هات شپسوت " که تنها فرعون زن بود و یا همچون الیزابت اول در سن سالخوردگی بوده است و شاید این دیدار مجالی برای گفتگو و چانه زدن های فراوان بر سر داد و ستد و پیمان نظامی بوده است . اما خیالپردازان نسلهای بعدی از این رویداد کوچک داستانها و افسانه های مهرامیز خیالی پدید اورده و عربها برای خویش داستان شهبانو بلقیس شیر زن جوان وزیبا را ساختند و با پیوستن این داستان به نیرنگهای رزمی سلیمان نام بلقیس را نیز به فهرست بلند بانوانی که سلیمان از انان بهره مند شده بود افزودند . ساکنان حبشه بلقیس را حبشی و خاندان سلطنتی حبشه را ثمره مهر بلقیس به سلیمان دانسته اند . اما ظاهر و باطن شهبانوی سبا هر چه که باشد – بهتر بود درباره او و دیدارش با سلیمان بیشتر میدانستیم . از انجا که گزارشهای تاریخی پادشاهی سبا نزدیک به 150 سال پس از دوران شهبانو سبا اغاز میشود – لازم است که عملیات باستان شناسی زیادی در یمن انجام گردد . اما دشواری در همینجاست . زیرا عربهای یمن بیاد دارند که زمانی معاریب پایتخت شهبانو سبا بود و ساکنان معاریب از این افسانه به شکل بهانه دیگری برای بی اعتبار جلوه دادن بیگانگانی که به این سرزمین مقدس گام می نهند – بهره جسته اند . صورت فلکی درخشان پادشاهی هایی که سه هزار سال پیش در عربستان جنوبی پدیدار گشت – بدانگونه که در افسانه ها امده است – به دست اجنه و دیوهایی که سلیمان به انها فرمان می داد – به جهان هستی فراخوانده نشدند . " غولها و اجنه با بیشمار چشمها و بالهایشان - با فرمانبرداریشان اسمان را در می نوردیدن – در ان زمان که سلیمان شاه بود . شعر باستانی حبشه ای " این پادشاهی ها برای نیکبختی ساکنان سرزمین خود از پایه های سودمند اقتصادی برخوردار بودند . اهلی کردن شتر – که توانایی رفت و امد و جابجایی بارهای سنگین در بیابانهای خشک و بی اب و علف را برای انان افزون میساخت . این یکی از دلائل کامیابی انان بود . در سده 12 پادشاهان اشور اغاز به گرفتن شتران وحشی برای باغ وحش سلطنتی خود کردند و دیری نپائید که بهره گیری از این حیوان برای سواری در شنزارهای پهناور و بخشهای ناهمواره عربستان – عراق و ایران رایج شد . شتران رام سرزمین سبا از نخستین شترهایی هستند که نشانه تاریخی معتبری برایشان در دست است – زیرا اشاره هایی که در پنج کتاب نخست تورات به شتر میشود بیشتر جنبه افسانه ای داشته و تاریخی نیست. ساکنان استپهای اسیا شتر دو کوهان باختری را رام کردند. اما عربها شتر یک کوهان جمازه را بر ان برتری دادند . رمز کامیابی عربها راههای بازرگانی بود که سرزمینهای عرب نشین را میان هندوستان و ایران و غرب قرار میدادند. در ان دوران که تنها وسیله جابجایی کالاهای بازرگانی از راه های ابی – کرجی های کوچکی بودند که یارای پیمودن مسافت کوتاهی را داشتند و هیچگاه از نقطه دید خشکی فراتر نمی رفتند . برای کسانی که کالاهای بازرگانی را میان هندوستان و مدیترانه می بردند بیش از دو راه وجود نداشت . یکی راه خشکی 4828 کیلومتری ناهموار و پر خطری در میان خاور نزدیک و خاور میانه و راه دیگر سفر دریایی در راستای کناره عربستان بود که در شرایط مناسب میتوانستند از جنوبی ترین گوشه کنار از راه خشکی میانبر بزنند . با انکه هزینه مالیاتها در هر بندرگاه بهای کالاها را به چند بابر میرساند اما همین هزینه ها بهترین پشتیبان مالی پادشاهیهای عربستان جنوبی بود . داد و ستد بخور عامل دیگر این نیکبختی بود . در ائینهای که برای خدایان جهان باستان مدیترانه برگزار می شد – بخور فراوانی را میسوزانیدن



فلزیاب, طلایاب, دفینه, گنج یابی, ملکــه, سبـا , شن, سوزان, معاریب,


ایرانیکان چهارشنبه 14 مرداد 1394 زمان : 12:49 نظرات (0)
بازدید : 87
اشنایی با سحر و طلسم و جادوگری و دعا و ابجد و غیره...


وقتی روح میخواهد یک طبقه پائین بیاید طبق احادیث وارده در کتاب عقل و جهل اصول کافی لباس عقل بر تن میکند
این عقل معنی و مفهوم نور و حقیقت را نمیتواند درک کند همانند ماشین حسابی است که بیش از چند رقم را نمیتواند محاسبه کند و اگر مثلا ظرفیت آن
ده رقم باشد نمیتواند یازده رقم و یا یک میلیون رقم را محاسبه کند بلکه تقریبی میتواند آن را محاسبه کند.

در این میان این ماشین حساب که لباس روح برای درک حجابهای ظلمانی و تاریکیهای عوالم سفلی است از مواد خام و اولیه موجود در جهان روح مجرد یا آسمان پنجم
برای ساخت منطق خود بهره میبرد.

هر تمدنی برای بیان حقایق روح مجرد که همگی در محضر خداوند متعال قرار گرفته اند یکی از این علامات و نشانه ها را مورد استفاده قرار داده اند.
نام این کار را اختراع خط مینامیند. در اصل اختراع برای بار اول به وجود نمی آید بلکه از خزانه ای که خداوند متعال خلق کرده است توسط بشر به عاریت گرفته میشود.
چنانچه خداوند در قران میفرماید خزانه همه چیز نزد ما است.

حال این حروف و نشانه ها در هز تمدن و زمانه ای نوعی بوده است. تا بتواند مفاهیم مجرد اولین جهان حجاب نورانی را در جهان های حجاب ظلمانی برساند.

از آنجائی که در قران خداوند میفرماید ان الاخره لهی الحیوان یعنی دنیای آخرت و جهانها و آسمانهای هفت گانه دارای درک و شعور الهی هستند
و از آنجائی که جهان فیزیکی ما در درون جهانهای معنوی قرار گرفته و محدود در جهانهای معنوی و در گوشه ای از جهانهای معنوی است لذا
این جوهره این جهانها که دائم در تسبیح حق تعالی هستند
و میفهمند لذا وقتی ما مثلا حروف ا ل ل ه را کنار یکدیگر میگذاریم جهانهای معنوی و موجودات خلق شده از ماده خام این جهانها
متوجه اشاره به ذات حضرت حق شده و در مقابل این نام عکس العمل نشان میدهند.

اگر کنار نام خداوند و یا سوره های قران و یا آیات قران درخاستی و یا حاجتی و یا نام من و یا شما قرار بگیرد
فورا خلقت خداوند به واسطه درک عاریتی که از وجود خداوند متعال گرفته است عکس العمل نشان داده
و خواسته را بر آورده میکند.

اما در این میان این حروف و نوشته ها و آیا و اسماء الهی ارتباط مستقیمی را ارواح طیبه و متعالی داشته باشند
به همان اندازه کائنات به دلیل ارتباط این حروف به سرچشمه کم واسطه حضرت حق تاثیر قویتری را منعکس میکنند.

بعنوان مثال یک فردی از نوشته های زبان عبری دوران بنی اسرائیل یا حضرت موسی که امروزه به نام آئین کبالا نامیده میشود
اسماء و صفات حضرت حق را مینویسد و کنار آن نام خود را مینویسد

ولی فردی همین مفاهیم موجود در آسمان پنجم را در قالب زبان عربی و زبان پیامبر اسلام و اهل بیت میویسد

از آنجائی که مقام و منزلت پیامبر اسلام و اهل بیت در آسمانها غیر قابل مقایسه با حضرت موسی و انبیاء بنی اسرائیل است
لذا نوشتن به زبان عربی تاثیری هزار مرتبه بیشتر از نوشتن همان مفاهیم ملکوتی به زبان عبری یا مثلا سریانی و یا حتی انگلیسی و فارسی
و غیره دارد.

همچنین به خصوص اینکه در روایات آمده است که زبان عربی زبان منتخب فرشتگان و و ساکنین ملکوت در آسمانهای اول تا چهارم است
(توجه در آسمانهای پنجم تا هفتم که حجابهای نورانی نامیده میشوند زبان و مکالمه وجود ندارد بلکه همه چیز به صورت نور درک و شهود میشود.
و نیاز به توضیح یا شرح و غیره نیست بلکه به صورت شهودی همه با یکدیگر ارتباط دارند و هیچ چیز مخفی وجود ندارد)

لذا بدین دلیل تاثیر زبان عربی برای نوشتن طلسم و دعا و رفع حاجات و غیره با اهمیت تر از سایر زبانها و علامات است.

از آنجائی که جهان نور و روح مجرد همه چیزش نامحدود است لذا خزانه حروف و الفبایش نیز نامحدود است
و هر کسی حتی میتواند برای خود حروف الفبا خلق کند و بر اساس آن حروف که از آسمان پنجم عاریت گرفته
طلسمها و جادوهائی متشکل از اسماء حضرت حق بنویسد و با نام خود و یا دیگران ترکیب کرده و منتظر تاثیر
کائنات در بر آورده شدن خواسته اش باشد.

اما حروف ابجد:
بنا به برخی نظرات حروف ابجد به دو قسمت ابجد صغیر و ابجد کبیر تقسیم میشود.
برخی در بعضی کتب معتقدند که ابداع کننده ابجد صغیر و کبیر امام علی بوده است و بر روی این ادعا تعصب هم دارند

2.
و اما تاثیر این حروف ابجد و اعداد در چیست ؟
همان گونه که گفتیم همه این فرمولها و حروف و مفاهیم در خزانه آسمان پنجم توسط فرشتگان نگهبان بعنوان ابزار
ارتباط موجوداتی همانند ما که در آسمانها و حجابهای ظلمانی ساکن هستند نگهداری میشود.
یکی از اینها حروف ابجد هستند که در این حالت به صورت خام تری با کائنات ارتبازط دارند
اگر بخواهیم به صورت مثالی موضوع را روشن کنیم برای آن دسته از دوستانی که با زبانهای برنامه نویسی کامپیوتر آشنائی دارند
یک زبان برنامه نویسی به نام اسمبلی هست که به صورت صفر و یک برنامه به کامپیوتر داده میشود
در این زبان نوشتن برنامه برای ما زمان بر و سخت و به اصطلاح رده پائین است.
اما سرعت اجرای آن فوق العاده بالا است ولی زبان های برنامه نویسی دیگری مانند بیسیک یا به قول امروزیها ویژوال بیسیک هست که
زبان برنامه نویسی رتبه بالا نامیده میشود که برای ما انجام آن آسان و اجرا در کامپیوتر همراه با کندی و زمان است

در این میان زبانهای متوسط شبیه به اسمبلی نیز هستند که بعنوان مثال به آن سی پلاس پلاس میگویند.

همچنین زبان دیگری مانند پاسکال یا دلفی هست که از نظر کارائی مابین بیسیک و سی پلاس پلاس هست.

حال بر میگردیم سر بحث اصلی و به حروف ابجد که درخواست یا حاجتی را خدمت خداوند متعال و کائنات میفرستیم
در اصل از زبان برنامه نویسی اسمبلی استفاده میکنیم

وقتی از زبان عربی استفاده میکنیم در اصل از زبان برنامه نویسی سی پلاس پلاس استفاده میکنیم
تا برنامه درخواست حاجت خود را برای گرفتن خواسته خود از خلقت طبق دستور خداوند بنویسیم
و زبان عبری یا کابالا که زبان بنی اسرائیل بود مشابه زبان پاسکال میباشد و زبان مادری مان مانند ترکی یا فارسی یا انگلیسی و چینی و غیره
نیز مشابه زبان برنامه نویسی ویژوال بیسیک عمل کرده و به کامپیوتر فوق هوشمند کائنات به نمایندگی از طرف خداوند که
ما خلیفه خدا در کائنات هستیم دستور میدهیم تا خواسته ما را اجرا نمایند.

در این میان اگر آشنائی با زبان اسمبلی داشته باشید میدانید که اگر یک صفر و یک جابجا شود کل برنامه به هم میخورد
در حروف ابجد نیز اگر یک عدد جابجا شود کل حاجت و یا طلسم و هر چیزی که انتظار داریم به هم میخورد.
و نتیجه نمیدهد.
کمی بالا تر که میرویم در زبان سی پلاس پلاس اشتباه در نوشتن کلمات نتیجه برنامه را خراب میکند و مشابه آن در زبان عربی
تجوید غلط در ادای کلمات نتیجه بر آورده شدن حاجات را به مشکل میرساند
و در زبانهای بالاتر مانند زبان مادری هر چیزی که ما میگوئیم کائنات متوجه میشود اما چون با زبان کائنات یعنی ابجد نیست
و یا چون با زبان اهل بیت و ملائکه یعنی عربی نیست لذا تا کائنات آن را تفسیر نماید زمان میبرد و نسبت به مسائل دیگر
احتمال خطا و بر آورده نشدن بیشتر و یا در صورت بر آورده شدن زمان بر است
زیرا دعائی که مثلا به زبان فارسی میگوئیم تا توسط موکلین دست به دست شده و تفسیر و به کائنات ارسال شود
زمان میبرد.




گفته شد که ما وقتی دعا یا طلسم و یا نشانه ای مثلا با استفاده از حروف ابجد و یا صورتی از موجوداتی را بر روی مثلا کاغذ یا فلز و یا سنگ
و پارچه و یا حتی آب و غیره مینویسیم در اصل به واسطه اینکه خلیفه خداوند در هر یک از آسمانها هستیم و دارای روحی هستیم که مجرد و
فراتر از حجابهای نورانی حیات خود را از وجود مقدس حضرت حق میگیرد
این روح ما در هر یک از آسمانهای هفت گانه دارای لباس و یا به قولی کالبدی از همان آسمان و به قول بعضی ها حجابی در مقابل حضرت حق دارد
و در نتیجه این کالبدش میتواند در هر یک از آسمانها فعالیتی را با استفاده از وسیله ای که همان کالبدش است انجام دهد.

برای اینکه مکانیزم کاملی از عملکرد طلسم و دعا و غیره را بدانیم باید با مکانیزم عملکرد آسمانهای هفت گانه خداوند آشنا شویم.
در این آسمانها بنا به تعبیر آیه الکرسی هفت آسمان به دو قسمت آسمانهای نورانی و ظلمانی تقسیم شده اند.
که بنا به مشاهده عرفا آسمانهای اول تا چهارم آسمانهای ظلمانی یا حجابهای ظلمانی برای رسیدن به محضر حضرت حق
یاد شده و آسمانهای پنجم تا هفتم حجابهای نورانی برای درک حضور حق یاد شده است.
و در هر یک از این آسمانها روح کالبدی را از جنس همان آسمان به تن کرده و با کالبدش در همان آسمان حیات و زندگی را تجربه میکند
تا علم ازلی که از حضرت حق دریافت کرده را با تجربه حیات در ابعاد مختلف خلقت ترکیب و قدرت بالفعل روح به صورت بالقوه در آید.
و چون روح سرگرم زندگی در میان کالبدهایش است لذا درک کاملی از حضور در محضر حق را ندارد و وقتی درک کاملی از حضور
حق را به دست می آورد که تمامی کالبدهایش را کنار بگذارد و بدون کالبد و لخت و عریان در برابر نور حضرت حق قرار گیرد
تا بیواسطه بتواند حق را دریابد و مشغله ای از بابت کالبدهای هفت گانه نداشته باشد.

و اما در این دو بعد نورانی و ظلمانی جوهره تشکیل دهنده این آسمانها متفاوت است

جوره تشکیل دهنده حجابهای نورانی نور حضرت حق یا همان نور اهل بیت است که بیواسطه است

و جوهره تشکیل دهنده حجابهای ظلمانی یک پرتو بسیار کوچکی از نور حق که همان نور اهل بیت است که به آن نور شیعیان علی میگوئیم
بدین معنی که خداوند از نورش اهل بیت و روح را خلق کرد و اهل بیت نیز از نورشان نور شیعیان شان را خلق کردند.
در گوشه ای بسیار کوچک در آسمان پنجم با استفاده از یک پرتو نورشان که همان پرتو نور شیعه است آسمانی به نام آسمان چهارم خلق میشود.
و همین طور در گوشه بسیار کوچکی در هر یک از آسمانها آسمانی کوچکتر و زیر مجموعه مانند خلق شد.

که جنس این آسمانهای ظلمانی به نوعی مشابه انرژی دنیای زمخت ما است ولی با این تفاوت که انرژی که ما در دنیای فیزیکی خود میبینیم
بسیار خشن تر و مادیتر وغیر لطیف تر از انرژی است که در آسمانهای بالاتر از نور شیعیان اهل بیت بعنوان جوهره خلق آسمانهای چهارگانه
ظلمانی خلق شده و وجود دارد.

در پائین ترین و بسیار بینهایت ریز ترین قسمت این آسمانها آسمان اول وجود دارد که در گوشه بسیار کوچک آن کلیه میلیاردها کهکشان
و ستاره وسیاره و ماه و خورشید و زمین و نور و فوتون و اتم و الکترونی و کوارک و کوانتوم وغیره خلق شده اند که به واسطه های بسیار
زیاد عنصر تشکیل دهنده اصلیشان از یک پرتو نور شیعیان اهل بیت است که در آسمان چهارم ایجاد شده است.

برخی عرفا که به شهود دریافته اند اعتقاد دارند که پرتو نوری مجرد از اهل بیت یا همان پرتو شیعیان اهل بیت
وقتی از آسمان پنجم به آسمان چهارم می تابد دو قسمت میشود به دو قطب
منفی و مثبت تقسیم شده و ماده و نر تقسیم شده و از این پرتو نور پلاریزه شده یا قطبی شده
زن و مرد و غیره خلق گردیده است. و در اینجاست که خداوند متعال میفرماید ما از هر چیزی جفت جفت خلق کردیم.
و این جفتها و زوج ها و منفی و مثبت ها و نر و ماده ها و ضدیت ها در عالم پنجم وجود ندارند !

هر موجودی در تمامی آسمانهای نورانی و ظلمانی یا با واسطه یا بیواسطه از حضرت حق نور وجود میگیرد و وجود پیدا میکند.
با این تفاوت که اگر این موجود در آسمان هفتم باشد مانند اهل بیت بیواسطه از حضرت حق نور میگیرد و نورش بسیار برنده و
عین نور حق و عین قدرت حق است با این تفاوت که این محدود و نور حق نامحدود است.
هر چه پائین می آئیم این نور با واسطه تابش میکند مثلا در مورد شیعیان نور حق بعد از گذر از اهل بیت به واسطه اهل بیت
بر شیعیان می تابد و به شیعیان وجود میدهد.
همین طور وقتی این نور وارد آسمان چهارم میشود یعنی که ابتدا از سوی حق و از گذر از وجود اهل بیت و بعد از آن گذر از وجود شیعیان
وارد دنیای آسمان چهارم شده و آنجا را خلق و به وجود آورده است.
تا اینکه این واسطه ها به جائی میرسند که در نهایت به دنیای فیزیکی ما و ماه و خورشید و زمین و کهکشان و اتم و مولکول و غیره میرسند.

و بنا به فرموده قران این نور که از سرچشمه خداوند آمده و با تابش بر خلقت به همه چیز وجود داده است
در دنیای فیزیکی ما باعث خلق اتم مولکول و طلا و زمین و خورشید و حتی نور فیزیکی خورشید و ماه و غیره
و حتی باعث خلق انرژی های مختلف دنیای مادی میشود.

حال من و تو بعنوان یکی از مخلوقات وقتی میخواهیم در مکانیزم این خلقت مثلا مادی یا غیر مادی در آسمانهای بالاتر تغییری ایجاد کنیم
مثلا اگر بخواهیم آهنی را به طلا تبدیل کنیم در اصل به اتمها و مولکولهای تشکیل دهنده آهن دستور میدهیم که آرایش اتمی خود را تغییر داده
و آرایش اتمی طلا را به خود بگیرند. و چون بقول خداوند در قران اینها همگی دارای درک و شعور هستند و خداوند را تسبیح میکنند
زیرا که جنسشان را که از نور خداوند سرچشمه میگیرد میدانند و مثل ما ها مست و نادان نیستند لذا بسته به اینکه این دستور
از چه منبعی آمده باشد دستور را اجرا یا رد میکنند.

هر چقدر این دستور از نزدیکی سرچشمه خلقت صادر شده باشد به همان اندازه اجرای دستور قطعی تر خواهد بود.
ما نامی قراردادی برای این دستور میگذاریم و به آن انرژی دستور میگوئیم.
حال هر چقدر این انرژی ساتع شده قویتر باشد اجرای دستور آنی و دقیق خواهد بود
بعنوان مثال خداوند که سرچشمه همه نورها است در قران میفرماید : و انما یقول له کن فیکون
پس هنگامی که به چیزی میگوئیم باش پس همان لحظه خلق شده و میباشد.

اما در مورد من و شما وقتی ما میگوئیم که در هوا سیبی از غیب حاضر شود حاضر نمیشود زیرا که نور کا قدرت روشن کردن عدم را
به وجود ندارد و چیزی که وجود ندارد باید نور کافی به او برسد تا روشن شده و خلق شود.
این مورد مانند این است که وسط جنگل فردی با نور فندک بخواهد جنگل را روشن کند
ولی خداوند جنگل را با نور خورشید روشن میکند خوب تفاوت این روشن شدن با آن خیلی متفاوت است و فندک نمیتواند
جنگل بزرگی را قابل دیدن کند.

حال در این میان هر کاری که برای افزایش این انرژی که بتواند در خلقت تغییر ایجاد کند میتواند
در بر آورده شدن خواسته ما موثر باشد.
چون نور اهل بیت و در مرحله بعد از آن شیعه نور خود را با انرژی بیشتری نسبت به بقیه کائنات
از خداوند میگیرند لذا توان انجام و دخل و تصرف در کائنات را نیز به راحتی دارند.
و هیچ چیزی برای آنها غیر ممکن نیست به حدی که حتی میتوانند دنیائی همانند کهکشانها را نیز خلق کنند.

اما چرا ماها که شیعه هستیم نمیتوانیم این کار را بکنیم ؟

دلیل این است که نام ما شیعه است نه خود ما!

شیعه واقعی همانند عمار یاسر است که وقتی یهودیان امدند و به پیامبر گفتند که آن سنگی که دویست نر نمیتوانند بردارند را
بردار پیامبر به عمار یاسر دستور داد و عمار یاسر به راحتی برداشته و به بالای کوهی پرتاب کرد و تکه تکه خورد شد!

از آنجائی که در اکثر اوقات به این راحتی نمیتوانیم شیعه باشیم
می آئیم و با ابزارهای مختلفی انرژی های مختلفی را از کائنات جمع میکنیم تا با استفاده از این نور یا انرژی
بتوانیم در کائنات و در دنیای فیزیکی خود دخل و تصرف بسیار کوچکی انجام دهیم.
این ابزارهای مختلف توسل جست به نور شیعه و یا نور اهل بیت است.
یعنی ما اهل بیت را و یا شیعه های واقعی را واسطه و شفیع خود ( دور از چشم وهابیها )
برای کسب نور بیشتری از حق برای انجام تغییر در زندگی مادی و یا معنوی خود قرار میدهیم.

برای این منطور تعدادی ابزار مادی و تعدادی ابزار معنوی وجود دارند.

ابزارهای مادی مانند استفاده از سنگهای قیمتی ، فلزهائی با جنس های خاص مثلا مس یا برنج یا برنز و آهن و غیره ...
و یا استفاده از عناصری مانند آب ، باد ، آتش ، خاک و غیره ...
و یا استفاده از انرژی موجود در صورتهای فلکی مانند دوازده صورت فلکی دوازده ماه سال که یکی از آنها شرف شمس است
و همچنین استفاده از انرژی خادمین علیا و یا سفلی و موکلین و یا ملائکه و غیره
و یا انرژی ماه و خورشید که در زمانهای خاصی از ماه و یا سال به اندازه و مقدار و جنس خاصی میرسد
استفاده میکنیم تا انرژی آنها را مثلا با بخور و بوی مناسب خواسته مان و غیره ترکیب کنیم تا انرژی همه اینها جمع شده و
باعث تغییر در آرایش اتمها و یا مسیر حرکت زندگی در داخل بعد زمان و باز شدن بخت و روبرو شدن با پسر یا دختر مورد علاقه و غیره
و یا تنظیم آرایش مولکولهای بدن برای از بین رفتن بیماری و غیره داشته باشیم.

ولی قدر مسلم این است که اگر به نور خالص دسترسی داشته باشیم نیاز به این همه شعبده بازی نداریم
و همانند خداوند متعال میتوانیم بگوئیم که کن فیکون باش پس میباشد.

زیرا که خداوند متعال برای خلق کردن نه نیاز به روزه گرفتن و ترک حیوانی دارد و نه سوزاندن بخور و نه هیچ چیز دیگر
که بخواهد مثلا کیمیاگری کند و طلائی خلق کند یا بیماری فلانی را درمان کند
و یا برای دختری پسری را بفرستد و یا بخت کسی را باز کند و غیره و غیره ....

در نتیجه علت استفاده از طلسم و ابجد و غیره در این است که ما نور اهل بیت را نداریم.

و به واسطه های بسیار ضعیفی از نور اهل بیت یعنی خخدمتگذاران علیا یا سفلی و غیره و عناصر مورد علاقه موکلین و فرشته ها
مانند سنگهای قیمتی و یا طالع های خاص که مورد توجه مولکین و غیره است استعانت و شفاعت میجوئیم.

در اصل کسی که به جادوگری حتی به جادوی سیاه معتقد باشد و حتی به کمک گرفتن از شیطان معتقد باشد
با شنیدن اعتقادات وهابیون که به شفاعت اعتقاد ندارند به آنها خواهد خندید زیرا که قانون جادوگری چه جادوی سفید و روشنائی بخش
و چه جادوی سیاه و شیطانی همه از فلسفه شفات و امداد و کمک گرفتن مشتق شده اند ولی با این تفاوت که یکی از نور خداوند و اهل بیت و شیعیان
کمک میگیرد و یکی از تاریکی شیطان و موکلین شیطانی یا به قولی سفلی برای رسیدن به آرزویش کمک میگیرد.

اما نکته مهم در این است که اگر به جای استفاده از نور اهل بیت و نوری بیواسطه تر احتمال سقوط و نتیجه بر عکس بسیار کم شده و به انسان قدرت میدهد
که در کنار بر آورده شدن حاجاتش به منبعی از نور تبدیل شده و به سمت بالا و قدرت بیشتری حرکت کند. در حالی که در جادوهای سیاه و
طلسمهای غیر شرعی شیاطین از نوری بسیار جزئی که ما در درون خود داریم استفاده کرده و با بخش ناچیزی از آن حاجات ما را بر آورده میکنند.

نتیجه آن که در جادوها و طلسمهای شیطانی ما انرژی را از دست داده و به بر آورده شدن حاجت میرسیم
در حالی که در طلسمها و جادوهای مشروع و مدد جوئی به اهل بیت و شیعیان راستین اهل بیت ما نه تنها انرژی و نور از دست
نمیدهیم بلکه انرژی و نور به دست آورده و مقداری را در درون خود ذخیره کرده و با مقداری از آن برای بر آورده شدن حاجت خرج میکنیم. .
در بخش قبلی گفته شد که هر تغییر و تحولی در کائنات و خلقت بخواهیم انجام دهیم باید نوری از سوی خداوند این وسط باشد
و بدون این نور غیر ممکن است کاری انجام شود زیرا که در خلقت برای وجود داشتن هر حقیقتی
نیاز به روشن شدن آن حقیقت و نمایان شدن یا خلق شدن یا تغییر داده شدن از حالتی به حالت دیگر داریم

مثلا دختری در مسیری افتاده که خواستگاران می آیند و میروند و کسی قصد جدی برای ازدواج ندارد
در این حالت میگوئیم که حقیقت ازدواج این دختر تاریک است و نور حق برای انجام شدن امر ازدواج نتابیده است

همینطور است در مورد بیماری که نور حق باید بر سلولهای بدن و اتمها و مولکولهای بدن فرد بتابد تا آنها بدانند که باید چه آرایشی را
بگیرند تا بیماری رفع گردد.

و همچنین است در مورد راه رفتن روی هوا یا راه رفتن روی آب یا تبدیل کردن آهن به طلا و یا زیاد شدن برکت و روزی و یا
دفع دشمن و هر چیزی که نام آنها را حاجت مینامیم. که بدون استثنا نیاز به این دارند که نوری را از حق بگیرند.

از آنجائی که کائنات فقط به نور حق پاسخ میدهند در انجام این کار معصوم هستند و کاری ندارند که نیت و قصد برای
امر منفی استفاده میشود یا امر مثبت و خیر! کائنات مانند منطق کامپیوتر و یا عقربه های دقیق ساعت به یکدیگر بسته شده اند.
اگر ما بخواهیم با استفاده از نور خداوند به کسی ظلمی بکنیم کائنات در انجام آن خود داری نمیکنند.

حال برای این امر یک تناقض به وجود می آید که اگر بخواهیم کاری شیطانی و یا دعا و طلسمی شیطانی انجام دهیم آیا از نور اهل بیت
و نور خدا میتوان برای قتل و کشتار و غیره استفاده کرد؟

در پاسخ میگوئیم که به صورت مستقیم نه نمیتوان چون خداوند و اهل بیت اجازه چنین کاری را نمیدهند
ولی انجام دهنده آن از روش دیگری استفاده میکند:

در این روش انجام دهنده مدتی نور را در درونش ذخیره میکند.
که به آن ریاضت میگوئیم. مثلا یک مرتاض یا جادوگری که ذکرهای زیاد میگوید یا آئینهای شیطان پرستان
و غیره که همگی به نور الهی متوسل میشوند بدون اینکه خود حتی بدانند از نور خداوند در درون خود ذخیره میکنند
زیرا نور خداوند بر همه می تابد و کاری ندارد که در آینده چه اتفاقی خواهد افتاد.

وقتی این نور در درون فردی جمع و ذخیره شد آن موقع فرد از نور ذخیره شده در درونش میتواند برای امور شیطانی و غیر الهی
استفاده کند.

اما این امر خطرات زیادی دارد زیرا همانند این است که شما در بیابان باشید و مقدار کمی آب داشته باشید و از آن آب به جای استفاده
ذخیره و استفاده کل آب را برای عشق و حال کردن بیرون بریزید روی زمین !

از آنجائی که انسانی که از خدا روی برمیگرداند تنها شده و ارتباط تغذیه نورش را با خدا قطع میکند لذا تنها میتواند از نور ذخیره شده در درونش
استفاده کند که این گونه افراد بسته به اندازه نور ذخیره شده و اعمالی که انجام میدهند و مقدار نوری که مصرف میکنند
دیر یا زود نابود و چراغ وجودشان خاموش خواهند شد.
که به قول عوام به آن جهنم رفتن میگوئیم.
این جاست که فردی که از خدا روی گردانیده متوجه نیاز خود به نور خدا میشود
و میفهمد که در تاریکی افتاده و برقی که به واسطه آن چراغ وجودش روشن میشد دیگر از نیروگاه مرکزی
اتصال و ارتباطش قطع شده و اداه برق که همان فرشتگان هستند دستور دارند که برقی که به وجود اینها حرکت و روشنائی میدهد
را روشن نکنند زیرا که اینها با گرفتن برق و نور میروند و کائنات را به گند و تاریکی میکشانند. و با رفتار شیطانی خود باعث خاموش شدن
چراغهای کم سو در نقاط مختلف خلقت میشوند.

در اینجاست که آنجا که خداوند در قران میفرماید اهل جهنم به مومنین ساکن بهشت میگویند که مقداری از نور خود به ما
بدهید "ان افیضوا علینا ....."

اما در این میان عده ای که قصد و نیست عمل شری و یا شیطانی را دارند و یا بدون اینکه خود بدانند با وسوسه شیطان
میخواهند به سمت قطع ارتباط با سرچشمه نور شوند و وارد معرکه ریسک قطعی برق خدا شوند.
تحت شرایط خاصی اهل بیت و یا شیعیان اهل بیت و بزرگان و اولیاء و فرشتگانی که درک و شعور بالاتری دارند و به اصطلاح خدام علیا هستند
از دخالت در انجام امور منفی خود داری کرده و یا حتی بنا به دستور اهل بیت در انجام کار هایی جلوگیری میکنند.
این امر زمانی است که اهل بیت به ما علاقه داشته باشند و متوجه باشند که انجام این عمل باعث دردسر ما خواهد شد و ما با
از دست دادن بیش از اندازه نور وجودیمان همانند شمعی خاموش خواهیم شد.
بسیاری از شیاطین دنبال این هستند که نور وجودی ما را به خود گرفته و خود دارای نور شوند و اگر ما نور وجودیمان
تمام شود آنها اهمیت نمیدهند.

در اصل شیاطین بیکار نیستند که بخواهند ما را از راه به در بکنند آنها همانند حیوانات جنگل که به دنبال شکار هستند
تا با خوردن گوشت شکار تغذیه کرده و زنده بمانند
شیاطین نیز ما را شکار میکنند تا با تغذیه از نور درونیمان یا انرژیمان و یا هر چیزی که نامش را بگذاریم
بتوانند به حیاط نیمه تاریک خود در اعماق تاریک خلقت ادامه دهند زیرا که اگر این کار را نکنند
بدون نور شده و محو و نابود خواهند شد زیرا که به نور خدا متصل نیستند و هر لحظه نور ابلهان گنهکار را نخورند
نابود خواهند شد. مردم عوام به این اعمال شیاطین خونخواری میگویند که در اصل خون واقعی همان نور الهی است که همه
ازان استفاده میکنیم.

اما اهل بیت از اینکه ما نورمان را مصرف و تمام کنیم نگران و ناراحتند مانند پدر و مادری که وقتی فرزندی
از اداره و یا محل کارش استعفا میدهد و علاوه بر آن پس انداز قلکش را برای خرید مواد مخدر مصرف میکند

در این حالت وی آب باریکه در آمدش را از دست داده و ذخیره خود برای خرجی اش را نیز مصرف کرده و دیگر
پولی نیست که بتواند ادامه زندگی دهد.

در مورد گنهکاران نیز وقتی فردی ارتباطش را با خدا قطع میکند در اصل آب باریکه اش را قطع کرده
و وقتی گناه میکند در اصل پس اندازش را به جیب شیطان ریخته و در نهایت بدون نور شده و نابود خواهد شد.

لذا اینجاست که خدا و اهل بیت و فرشتگان ناراحت میشوند چون در آینده نه تنها پس انداز ندارد بلکه با مصرف مواد مخدر خود را نابود خواهد ساخت.

حال در نقطه مقابل این اعمال حالتی وجود دارد که فرد به انجام اعمال خیر و خواندن آیات قران و سوره ها و روزه داری و نماز خواندن
و غیره مشغول میشود در این حالت میگوئیم فرد با خدا ارتباط برقرار نموده است. در ین حالت نور الهی در درون فرد ذخیره میشود.
و از سوی دیگر با مصرف این نور برای دعا کردن به دیگران و یا صدقه دادن و یا انفاق کردن و غیره از یک طرف نور وارد وجود فرد شده و از طرف دیگر
از وجود فرد خارج شده در خلقت منتشر میشود.
در این حالت است که فرد واسطه فیض الهی میشود و هر چه بیشتر اعمال خیر انجام دهد به همان اندازه بیشتر از خدا نور میگیرد
و در نتیجه منطقی این حرکت وجود فرد به دلیل اینکه بتواند نور بیشتری را از خود عبور دهد و واسطه فیض بیشتری باشد
شروع به رشد میکند.
قسمت4
و در این حالت در اوائل که میتوانست واسطه فیض مثلا یک نفر باشد
به جائی میرسد که واسطه فیش هفت میلیارد انسان کره زمین میشود
یا مثلا واسطه فیض هفتاد هزار موجود میشود که در این حالت است که میگویند مثلا فلان فرشته
هفتاد هزار ملک و فرشته زیر فرمان خود دارد. در اصل اینجا است که
فلان فرشته واسطه فیض و نور الهی برای هفتاد هزار فرشته زیر دست خود است.

و در نتیجه چون قدرت و توان واسطه فیش زیادی دارد از این واسطه فیض بودن مقداری نیز مسلما برای خود برداشته و
خواسته های خود را نیز میتواند بر آورده کند.

اما چنین افرادی به مرور زمان یاد میگیرند که به جای اینکه از این نور الهی خودشان استفاده کنند
فقط واسطه شده و همه را به دیگران بدهند و این عمل آنها را بزرگتر میکند زیرا اگر مصرف کنند نور کمتری
منتشر کرده و در نتیجه نور کمتری هم از خدا خواهند گرفت.

لذا در این حالت این افراد مستجاب الدعوه میشوند.
و هر کاری بخواهند برای هر فردی دعا کنند بر آورده میشود زیرا که انرژی و نوری که در درونشان در جریان است
به هر خواسته ای برسد آن را به وجود آورده و خلق خواهد کرد.

و اینجاست که میگویند طرف معجزه میکند یا جادوگری میکند.
یا مستجاب الدعوه است.

گفتیم که اگر انسانی بخواهد دعا و یا خواسته منفی و شیطانی را انجام دهد
موکلین علیا یا فرشتگان و انبیاء و اولیا حتی الامکان سعی میکنند نگذارند این کار بشود ولی
وقتی دیند فرد از اختیار خود به زور میخواهد استفاده کند آنها سعی میکنند واسطه فیض و نور الهی نشوند.
و لذا فرد ارتباطش با نیروگاه یعنی خدا قطع میشود و در این حالت یا نمیتواند کار شر و شیطانی را انجام دهد یا
اگر ذخیره کافی داشته باشد سعی میکند از ذخیره خود برای انجام اعمال شیطانی استفاده کند.

در این میان نیز این افراد دو گونه هستند یا با انرژی خود عمل مذکور را انجام میدهند.
یا وسط را و یا در ابتدای راه انرژی کافی ندارند و یا مقدار انرژی کفاک انجام عمل را نمیدهد
که در این حالت تبدیل به تجسم شیطان میشوند و انرژی و نور را از دیگران میدزدند و به انرژی خود اضافه میکنند.

افراد زیادی در تاریخ زمین چنین کاری کرده اند مثلا صدام که با جمع کردن ارتش و استفاده از انرژی آنها
برای رسیدن به خواسته های شیطانی اش حرکت کرد ولی آن همه انرژی یک کشور باز نتوانست
کفاف انجام دادن آرزوهای شیطانی اش را بدهد.

برخی از جادوگران با خونخواری و کشتن انسانهای بیگناه دیگر و یا در زمانهای قدیم با قربانی کردن کودکان و بچه های بیگناه
به نوعی سعی میکردند از انرژی و نور ذخیره شده در وجود قربانی برای رسیدن به اهداف خود استفاده کنند
زیرا که ارتبازشان با خدا و سرچشمه نور قطع شده و دیگر نیروگاه برق به چراغ آنها برق نمیدهد تا روشن شود.

این جادوگران در کنار انجام این کارها از ابزارها و آلات تولید نور نیز استفاده میکنند مانند نوشتن طلسمات و تعویذها
و اوراد و اذکار و غیره تا بتوانند به خواسته هایشان برسند.

در این میان دو حالت وجود دارد :

1- حالتی که در آن مستقیم از خود خداوند و یا اهل بیت و فرشتگان مقرب و یا موکلین علیا میخواهند کاری انجام شود

2- حالتی که در آن از موکلین سفلی برای انجام کار کمک میگیرند.

* -
در حالت اول اگر کاری که میخواهند انجام شود در راه خدا و برای منافع خلقت و توزیع عادلانه نور در خلقت باشد
درخواست کننده هر چقدر بد و شیطانی باشد خواسته اش اجابت میشود
ولی اگر درخواستش در جهت ظلم و یا ستم و یا از بین بردن نور و افزایش تاریکی باشد هیچ کدام از فرشته های مقرب یا موکلین علیا
و ارواح طیبه شیعیان و اهل بیت و اولیاء و انبیاء که دارای درک و شهور و هوش و آگاهی بسیار بالائی هستند و عاقبت هر کاری را میدانند
و به قوانین خلقت آگاهی کامل دارند
واسطه برای انجام آن عمل نمیشوند زیرا که نابودی خودشان و سقوط خودشان را در پی دادر.

*-
در حالت دوم که اکثر جادوگران شیطانی متوسل به آن میشوند و میدانند که اگر خواسته ای شیطانی داشته باشند فرشتگان مقرب
و موکلین علیا غییر ممکن است به آنها کمک کنند در این حالت جادوگران از موکلین سفلی که دارای آگاهی پائینی هستند
و تقریبا همانند روبات و یا همانند کامپیوتر هوش و آگاهی پائینی دارند متوسل میشند.

در این حالت موکلین سفلی کاری ندارند و اصلا نمیفهمند که اگر کاری شیطانی انجام شود عاقبت آن چه خواهد شد
و اگر مثلا جادوگر دستور قتل انسان بیگناهی را به موکلین سفلی بدهد موکل چشم و گوش بسته دستورش را انجام خواهد داد
در صورتی که انرژی کافی به موکل داده شود.
اکثر مردم عوام این موکلین سفلی را به نام شیطان میشناسند.
این موکلین که نامهای مختلفی مانند ابلیس و یا مثلا کحله بنت برقان یکی از دختران ابلیس و غیره که نامشان در کتب طلسمات
آمده است کاری به گناه و ثواب ندارند آنها فقط نیاز به نور دارند و در مقابل انجام عملی دستمزد میگیرند حال این دستمزد
خواستن حاجتی باشد یا گرفتن دستمزدی و یا اسیر کردن جادوگری و یا تسخیر کردن بدن جادوگر و غیره ...
ولی اگر جادوگر وارد باشد میتواند اینها را تسخیر کند و مفتی از آنها کار بکشد که در این حالت
اگر موکل سفلی تسخیر شده بتواند از اسارت جادوگر خارج شود انتقام سختی از جادوگر خواهد گرفت مگر اینکه جادوگر
مسائلی مانند ایجاد حصار و غیره را رعایت کرده باشد تا موکلی سفلی نتواند به او خسارتی وارد کند.

اما اگر جادوگر دارای طینت الهی باشد و کاری که از موکل میخواهد کاری الهی باشد و نتیجه آن خیری برای خلقت داشته باشد
موکلین با ترس و لرز انجام میدهند و از حضور در مقابل جادوگر احساس راحتی ندارند و یا عصبانی هستند و یا دائم میگویند
که ما را رها کن و دست از سر ما بردار ....

اگر کتابهای طلسم و جادو را خوانده باشید در مواردی به تسخیر ابلیس و یا دخترهای ابلیس و غیره اشاره شده که همگی اینها
همان موکلین سفلی هستند.

این موکلین چه علیا و چه سفلی تحت تاثیر لحظات و ساعاتی خاص از حرکت سیارات و ستارگان هستند و ظاهرا در زمانها و ماکنهای خاصی
به اینها نور و انرژی خاصی میرسد که عکس العمل بیشتری برای بر آورده شدن حاجات نشان میدهند.



در اینجا درباره انواع روشهای دعوت از موکلین وفرشتگان و غیره برای بر آورده نمودن حاجات بحث میکنیم:

اگر بخواهیم یک دسته بندی کلی بکنیم از بالاترین آسمانهای خلقت تا پائین ترین آسمانهای پادشاهی
بدین ترتیب میتوان شمرد :

7- نور وجود خداوند متعال
6- اهل بیت پیامبر اسلام و چهارده معصوم
5- شیعیان اهل بیت
4- انبیاء و اولیاء
3- فرشتگان مقرب
2- موکلین علیا
1- موکلین سفلی

توجه کنید که نور وجود مقدس خداوند با ذات خداوند متفاوت است و نور خداوند یکی از مخلوقات خداوند
و در اصل جوهری است که به نام روح القدس نامیده میشود که جوهره نور اهل بیت است.

هر کدام از اینها در یکی از آسمانها برای خود عرشی دارند و به رتق و فتق امور آسمان زیر حکومت و فرمانروائی خود مشغولند
با این تفاوت که پادشاه آسمان بالائی به کل آسمانهای پائین دستی خود نظارت و حاکمیت دارد.
وقتی ما حاجتی را درخواست میکنیم حاجت ما بالا میرود و بسته به انرژی ما و نور درونی ما و جنسی که این خواسته دارد میتواند بالاتر رود.
اگر ما انسانی با خدا باشیم خواسته ما بالاتر میرود و اگر انسانی با خدا نباشیم خواسته ما بالاتر نیز نخواهد رفت.
هر چقدر دعا نویس و طلسم نویس به سرچشمه خلقت نزدیک تر باشد به همان اندازه کمتر به تشریفات و ابزار آلات و حتی نیاز به دانستن
اسم ما و یا اسم مادر ما و در آوردن و استخراج ابجد و غیره ندارد.

در اصل موکلین علیا و گاهی موکلین سفلی هستند که نیاز به اسم ما و اسم مادر ما و یا حروف ابجدی که مینویسیم دارند
زیرا به کائنات تسلط ندارند.

اما فرشتگان مقرب و شیعیان و انبیاء و اولیاء و اهل بیت بر کل خلقت شاهد هستند و هیچ چیزی از دید آنها پنهان نیست
این که میگویند فلانی در راه خدا شهید شد یعنی به مرتبه ای رسید که هیچ چیز مخفی برای وی وجود ندارد و بر همه اسرار واقف شده است.
لذا برای این گونه موجودات نیاز به نوشتن ابجد و سوزاندن بخور و غیره وجود ندارد آنها بی نیاز از اینها کارشان واسطه فیض شدن است
و اصلا خدا آنها را برای حل مشکلات امثال من و شما خلق کرده است.

اما این موکلین سفلی و گاها علیا هستند که از ابجد و یا کشیدن شکلها و نوشتن اسماء خدا بر روی جداول و یا صفحات مسی یا برنجی و یا سنگهای قیمتی
و غیره تاثیر میپذیرند زیرا که انرژی که آنها از این اجسام میگیرند کمک میکند تا آنها بتوانند حاجات ما را انجام دهند
در حالی که انبیاء و اولیاء نیاز به این انرژیهای ناچیز ندارند و از سرچشمه انرژی و نور انرژیهای کلانی را حتی برای خلق کردن کهکشانها دریافت میکنند
و انجام دادن خواسته های ما حتی اگر بخواهیم کل کره زمین را پر از طلا بکنند برای آنها کاری ندارد.

و این کار به واسطه نوری که از خداوند میگیرند در یک چشم به هم زدن انجام میشود
حال با این اوصاف تصور کنید نور شیعیان و نور اهل بیت و نور خداوند چه کارهائی میتوانند انجام دهنده که خارج از تصور ما است !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!





قسمت5
و اما نکته آخر :
- اگر حاجت شرعی دارید اقدام به انجام دعا و طلسم و جادوگری بکنید.
در غیر این صورت سقوط کرده و خود را در اعماق تاریک جهنم خواهید دید و لذا برای جلوگیری از نابودی
ناچار خواهید شد همانند شیاطین با جنایت و دزدی نور دیگران در اعماق تاریک خلقت به ادامه حیات ننگین مشغول شوید
که هر لحظه احتمال خاموش شدن نور سوسو زننده و کم نور شما وجود خواهد داشت.
اما اگر حاجت شرعی دارید موارد زیر برای شما مفید خواهد بود:
استفاده از جداول و مربعات و صفحات فلزی و نوشتن آنها بر روی سنگهای قیمتی مانند عقیق و غیره
برای بیشتر شدن انرژی و جلب کردن موکلین سفلی و حتی غلیا مفید و کارسازتر است

- سعی کنید فرکانس وجودی خود را روی فرکانس نور خدا سازگار کنید و مستقیما از خدا نور بگیرید
تا قدرت الهی و کن فیکون داشته باشید و همانند سلمان فارسی عضوی از اهل بیت باشید.

- سعی کنید حلال و حرام را رعایت کنید تا نور الهی بتواند به مقدار زیاد بر وجود شما بتابد و در وجود شما ذخیره شود

- سعی کنید کارهای خیر و اعمال نیک انجام دهید و به نیازمندان کمک کنید و از کودکان و سالخوردگان دلجوئی کنید تا ظرفیت نورالهی در شما زیاد شود

- سعی کنید نور الهی وجودتان را برای شیاطین انس و جنس تلف نکنید تا مورد لطف خدا و واسطه های فیض قرار گرفته و نور بیشتری دریافت دارید
زیرا که اگر نور و انرژی خود را تلف کنید دیگر نوری دریافت نخواهید کرد زیرا که این نور مال همه است و برای تلف شدن نیست
و باید جهانهای تاریک را روشن کند و برای بیهوده تلف کردن از سوی خداوند سرازیر نمیشود.

- سعی کنید از قرآن و دعاهای رسیده از اهل بیت و زبان عربی اهل بیت تا میتوانید استفاده کنید تا بدون واسطه و بدون نیاز به نوشته های عجیب و غریب
و طلسمات عجیب و غریب و انجام اعمالی مانند سوزاندن بخور و یا کشیدن ریاضتهائی مانند ترک غذاهای حیوانی و گیاهخواری و یا نوشتن شرف شمس و غیره
خواسته ها و حاجات را بدون نیاز به موکلین مستقیما از اهل بیت و نور الهی دریافت دارید.

در این حالت عادی همانند علی و پیامبر اسلام زندگی خواهید کرد.
هر از چند گاهی گوشت حلال قربانی گوسفند یا پرندگان حلال گوشت و یا ماهی و غیره را خواهید خورد
و نعمتهای خدا را شکر خواهید رکد و با نوشتن اسماء الهی که در قرآن است و با خواندن آیات و سوره های
قرآن و دعاهای رسیده از اهل بیت با زبان اهل بیت از خداوند خواهید خواست حاجاتتان بر آورده شود
و در این حالت حتی جالب اینکه قدرت بر آورده شدن حاجاتتان نیز بسیار قویتر خواهد بود
مثلا اگر بیماری نیاز به شفا داشته باشد در این حالت کافی است دستتان را بر بالای سرش بگذارید
تا کل بیماریهای فرد بهبود یابد
در حالی که قرآن و دعاهای وارده از اهل بیت استفاده نکنید و از اگر از طلسم و سحر و جادو های عجیب و غریب
استفاده کنید شاید ماهها طول بکشد تا اگر طلسم را درست نوشته باشید در بیمار تاثیر بگذارد و
اگر تا آن زمان بیمار از دنیا نرفته باشد با کلی زجر و شکنجه بیمار در نهایت شاید آن بیمار بهبود یابد!



 فلزیاب, طلایاب, دفینه, گنج بابی, مکانیزم ,عملکرد ,سحر , طلسم , جادوگری ,دعا , ابجد,


ایرانیکان چهارشنبه 14 مرداد 1394 زمان : 12:45 نظرات (0)
بازدید : 70

جمجمه ای تاریخی

اما مدتی نگذشت که جمجمه های دیگر از جمله جمجمه ای متعلق به یک جنین با همان خصوصیات کشف شد . و با کشف بناهای یادبود برای انسانهای کله مخروطی,چنین استنباط میشود که سازندگان انها دارای قوهء بصیرت مضاعف بوده اند که برای دانشمندان امروز کاملا ناشناخته است . پرفسور " پاول برژایر " در یکی از نوشته های روزانه خود چنین نوشته است : یکی از دوستان ما با نام " دنییل روزو " در سال 1952 عازم دشت لم یزرع "مارکاهواسی" واقع در غرب " کوردیلرادولاس " اند شد . تا کاوشهایی به عمل اورد . دشتی که فقط میتوان بر پشت قاطر به انجا رفت و وسعتی حدود 3 کیلومتر مربع دارد و در ارتفاع 1470 متری سطح دریا قرار دارد . " روزو " در انجا شکل حکاکی شده حیوانات و صورت انسان را در صخره ای یافت که فقط در نقطه انقلاب خورشیدی تابستان** نور افتاب روی انها افتاده و قابل رويت میگردند, و در غیر ان روز و انزمان در سایه و در تاریکی قرار گرفته و دیده نمی شوند!!! در میان ان کنده کاری ها شکل حیوانات دوران دوم زمین شناسی از قبیل سوسماران غول پیکر شیرها, لاک پشتها و شتر که در امریکای جنوبی ناشناخته است ( البته کاملا اینطور نیست زیرا بقایایی فسیل شده انها در قاره کشف شده است ) وجود داشت و در انجا یکطرف تپه ای را بصورت کله یک پیرمرد تراش داده بودند . وقتی از ان عکس گرفته و انرا ظاهر نمودند,فیلم نگتیو ان تصویر منور یک جوان را نشان میداد!! ایا این پدیده رابطه ای با نوعی مذهب ابتدایی داشته است.؟ تعین قدمت ان از طریق کربن-4 غیر ممکن است زیرا در "مارکاهواسی" هیچگونه بقایایی از موجودات زنده وجود ندارد, اما علم زمین شناسی قدمت انرا خیلی قدیمی تعین کرده است . "روزو " عقیده دارد که ان دشت مسکن تمدن " مسما " بوده است که احتمالا قدیمیترین نوع در روی زمین است . با توجه به این که ان تصاویر فقط در مواقع خاص و تحت تابش نور خورشید با زاویه به خصوص قابل رویت هستند,, در انصورت نمونه های مشابهی در قاره اروپا وجود دارند و شاید تعداد دیگری نیز باشند که نیاز به کشف شدن دارند . برای مثال در جنوب بریتانیا یک سری بنا های یادبود سنگی ماقبل تاریخ وجود دارند که مدت بیش از 40 سال مورد تجسس چند دانشمند از جمله "مارث سین جاست ", " ريکوارت ", " زکریالو روزیک " قرار داشت . انها متوجه علائم بخصوصی روی یکی از صخره های که معروف به " کرحم " میباشد , شدند . انها سال بعد مجددا به انجا برگشتند تا از انها عکس و تصاویر تعیه کنند,اما با کمال تعجب دریافتند که ان علائم محو شده اند . بهر حال یکی از متخصصین در انجا درنگ نمود و چند ساعت به نظاره ان سنگ پرداخت تا اینکه متوجه شد ان علائم به روی سنگ یواش یواش ظاهر میشوند!! بدین طریق دریافتند که بعضی از کنده کاریها روی سنگ ها در ساعات بخصوصی از روز و یا روز بخصوصی از سال قابل رويت اند . همچنین در " لاکماریاکوئر " سنگی از اینگونه بناهای یادبود وجود دارد که به نیمکت تجار معروف است و فقط در روزهای 16 و 17 ( معمولا 16 و 27 ماه های خورشیدی ) بعضی از ماه های به خصوص قابل رویت میشوند . تعداد کنده کاری های روی صخره موجود در هر قاره و عظمت کار ایجاد انها این توهم را بوجود می اورد که هنرمندان تراش دهنده انها دارای قدرت غول اسا و اسکنه غول پیکر بوده اند . برای مثال در ایتالیا "گایولیو فروسینی" به دو تا از این قبیل حجاری ها نام باکره صخره ها و به دیگری نیمرخ مرد داده اند که در الومایر نزدیک شهر روم واقع اند . کله حجاری دومی بصورت مخروطی است . درست مشابه " غول هاوی " در برزیل و اثار هنری مشابه دیگر در نقاط دیگر . پرفسور پاول و برژایر میگویند که حجاریهای اسرار امیز که بعضی مواقع پدیدار می شوند و بعضی موافع ناپدید, احتمالا مربوط به نوعی مذهب ابتذلئی بوده اند . اما در مورد صورت " مارکاهواسی " چه توضیحی میتوانم بدهیم, که با چشم بدون مسلح پیر جلوه می نماید و با دوربین عکاسی جوان.؟ و درک این پدیده که یک هنرمند حتی بتواند با استفاده از تجهیزات و ابزار مدرن چنین اثر دو حالته را به وجود اورد مشگل است!! به زحمت میتوان تصور نمود که پیکر تراش ناشناخته باستانی دارای نعمت خدادادی " دید مضاعف " بوده است . به هر حال تعداد زیادی از اینگونه شگفتی های گذشتگان در انتظار کاشفان به سر میبرد .
****
* این دریاچه را قبلا با نام " لاگونادو تا کاریگوا " میشناختند ** اول تیر ماه



 فلزیاب, طلایاب, دفینه, گنج یابی, تصورات شگفت انگیز

ایرانیکان چهارشنبه 14 مرداد 1394 زمان : 12:43 نظرات (0)
بازدید : 52
گنجینه داریوش هخامنشی

یکی از دلایل مهم مخفی کردن این گنجینه ها, جنگ بین کشورها بود .. هر گاه کشوری مورد تجاوز قرار میگرفت و حاکم ان احساس میکرد که شکست خواهد خورد دستور می داد تا خزائن و صندوق های طلا در زیر خاک و در جایی مطمئن از نظرها مخفی شود. در بسیاری از مواقع تمام کارگران و ناظرانی که خبر از جای این گنجینه ها داشتند کشته می شدند تا جز پادشاه و حاکم کسی از خزینه مخفی خبردار نباشد. یکی از بزرگترین گنجینه های مخفی – گنجینه داریوش سوم است, که تا امروز کسی انرا پیدا نکرده و بسیاری از جویندگان و باستان شناسان را ناکام گذاشته است.
گنجینه پادشاه بزرگ ایرانیان، داریوش سوم هخامنشی که در سالهای ۳۸۰ تا۳۳۰قبل از میلاد می زیست، شاید بزرگترین گنج تمام دوران ها باشد. بخشی ازاین گنج را امپراطور مقدونیان، اسکندر (۲۳۲ – ۳۵۶ ق.م ) زمانی که در سال هایحدود (۳۳۴ ق.م) کشور پادشاهی ایران را تسخیر و گنجینه های" شوش" ،" ایسوس" *، دمشق و تخت جمشید را چپاول کرد به تاراج برد. امپراتور فاتح تنها در تخت جمشید حدود ۹,۰۰۰ تالنت طلا و ۴۰,۰۰۰ تالنتنقره به غنیمت گرفت. هر تالنت با معیارهای امروزی حدود ۲٫۲۶ کیلوگرم بود،یعنی بیش از ۱۰۰۰ تن یا به حساب دیگر بیش از ۵۰ کاروان بزرگ از حیواناتبارکش که فقط غنیمت یکی از شهر های ایران را با خود حمل می کردند. اما آمار نهایی شهر های ایران کمی تکان دهنده است. مورخ و وقایع نویس باستانی یونان، »دیودور«چنین نگاشته است که اسکندر کبیر گنجهای حاصل از تمام گنج خانه های تسخیرشده ایران را بر بیش از ۳,۰۰۰ شتر بارکش و ۱۰,۰۰۰ جفت قاطر (بیش از ۲۳,۰۰۰حیوان بارکش) سوار کرد و به کشور خود برد. اسکندر در آن زمان در ایران بدوناحتساب بخشی از گنجینه ها که داریوش سوم به نقاط امن برده بود، ۷۵۰,۰۰۰تالنت (حدود ۱۹,۶۵۰ تن) یعنی تقریبا ۹۸۰ کامیون باری ۲۰ تنی پر از طلا ونقره به غنیمت گرفت، البته بدون محاسبه سنگ ها، جواهرات و هزاران شی گرانبهای دیگر.! ا بر نگارش های باستانی، وقتی که او بعد ها با ارتش خود به مصر لشکرکشی کرد، دستور داد که سپرهای حفاظتی سربازانش را با نقره خالص آب کاریکنند که نشان از عظمت غارت لشگر مقدونی در ایران بود.! "
. اما سرنوشت باقی گنجینه ها چه شد؟ داریوش با کاروان کوچکی از گنجهایش به اقامتگاه تابستانی خود در " هگمتانه "شهر همدان کنونی رفت. بنا به نگارش های باستانی “داریوش هخامنشی قبل ازآن که بمیرد دستور داد که تمام طلاها، نقره ها و اشیای قیمتی دیگر را درنزدیکی شهر دفن کنند. وقتی که اسکندر اقامتگاه تابستانی را به تسخیر درآورد، هیچ اثری از گنج بر جای نمانده بود. اسکندر نیروهایش را وادار کردهفته ها در اطراف شهر بدنبال گنج مدفون بگردند که جستجویی بی حاصل بود.” این گنجینه که به گفته کارشناسان حدودا نصف دارایی خاندان هخامنشی بوده،برای بازسازی ایران و جمع آوری لشکری انبوه توسط داریوش حمل می شده است. نزدیک به ۲۵۰ سال بعد، سردار رومی " مارکوس لیزینیوس کراسوس " (۵۳ – ۱۱۵ق.م) به جستجوی این گنجینه طلا پرداخت و برای آن حتی با پارتها، یکی دیگراز اقوام آسیای صغیر جنگ کرد؛ پارتها در آن زمان سلسله پادشاهی جدیدی را درایران بر پا کرده بودند (سلسله اشکانیان). سرداران رومی" ژولیوس سزار " ( ۴۴۱۰۰ق.م) ، " مارکوس آنتونیوس "(۳۰ – ۸۳ ق.م) و همچنین امپراتور روم، " نرون " (۶۸۳۷میلادی) نیز، همگی بدون هیچگونه موفقیتی به جستجوی گنج افسانه ایداریوش پرداختند. در سال ۱۹۷۳ (۱۳۵۲ شمسی) شاه وقت ایران دستور کاوش این گنج را داد؛ یکهیئت آمریکایی با پیشرفته ترین تجهیزات حفاری و اکتشاف به کار پرداخت، امانتوانست گنج را پیدا کند. به این ترتیب: گنجینه طلای داریوش تا به امروز همچنان در مکانی به شعاع۱۰۰کیلومتر، در اطراف شهر همدان خفته است. گنجینه ای که معلوم نیست کی وکجا بیدار شود و جهانیان را محو عظمتش کند. * ایسوس: شهری در کشور ترکیه کنونی



 گنجینه ,داریوش, طلایاب, دفینه, گنج یابی, مشخصات, دفينه

ایرانیکان چهارشنبه 14 مرداد 1394 زمان : 12:41 نظرات (0)
بازدید : 112
شناخت آثار و اشياء باستاني و قدیمی


1- ساده ، قهوایی ، سیاه ، خاکستری
2- لعاب دار – لعاب بیرونی ، لعاب درونی
3- نقش دار که به رنگهای مختلف است و هر رنگ متعلق به یک دوران خاص
5- فلزات که بحث اصلی ما هستند که خود به پنج قسمت تقسیم میشوند.
الف- مس : که از تمام فلزات قدیمی تر است. مس را هم به تنهائی درست
میکردند و هم در فلزات دیگر آلیاژ میکردند
ب - مفرغ : پس از مس مفرغ قدیمی ترین آلیاژ است. مفرغ ساده ساز دارد و نقش دار که بسته به حکومتها فلزات متفاوت میشود و قلم آنها فرق میکند مفرق بیشتر از کلیه فلزات مصرف میشد چون فلزی عادی بود و همه مردم میتوانستن آن را خریداری کنند. چون هم ارزان بود و هم فراوان و به همین دلیل است که در اکثر قبرهای قدیمی فلز مفرغ فراوان یافت میشود.
3- نقره که خود بر دو قسمت تقسیم میشود.
الف- نقره ساده : که از آن سکه و مجسمه های زیبا میساختند که اکثرآ با عیار بالا از آن استفاده میکردند و اصطلاحآ به آن نقره پنبه ای می گفتند.
ب - نقره طلاشور : که از آن بیشتر ظروف و مجسمه میساختند و به نقره چند خط طلا میزدند (عیار میکردند) که عمر نقره زیاد شود. شما میدانید که نقره وقتی به مدت طولانی بماند به صورت خاک نقره میشود و از بین میرود. نه اینکه ذات نقره از بین برود بلکه اکسید میشود و به صورت خاک نقره باقی میماند ولی نقره هائی که طلا شور میشدند بسیار سالمتر از نقره خالص باقی میماندند و به همین دلیل هست که کاهی اوقات در حفاری ها در خمر ها فقط خاک نقره یافت میشود.
4- طلا که به ذات خود نه تنها فلزی گرانبهاست که از استقامت بسیار بالائی برخوردار است و به هیچ عنوان از بین نمیرود.
همه میدانیم که وقتی فلزی به مدت طولانی در زیر خاک میماند جرم خاک به روی آن می نشیند که در اصطلاح میگویند پاتین بسته است و کاملاً هم درست است ولی طلا به ذات خود پاک است و به همین دلیل هم هست که طلا وقتی به مدت طولانی در زیر خاک میماند از خاک پاتین نمیبندد و اکثر کسانی که کار تقلبی میسازند در این قسمت کار مشکل دارند که نمیتوانند طلا را پاتین بندی کنند.
این را میگم که بدونید که پاتین طلا از خود طلا است که به صورت ذرات به روی کار مینشیند چون طلا همه چیز را از خود دور میکند بغیر از طلا.
5- هفت جوش : در زمانهای قدیم اجناسی را که میخواستند محکم درست کنند که از بین نرود و عمری طولانی داشته باشد ، هفت آلیاژ را با هم ترکیب میکردند که درجه ذوب آن بسیار بالا بود که و از نظر سختی به تیتانیوم فعلی معروف میباشد و از فلزات طلا ، نقره ، مس ، روی ، سرب ، آهن ، مسوار تشکیل می شد که قلم زدن هفت جوش بسیار سخت و طاقت فرسا بود و هنر مندان بسیار ماهری میخواست تا بتوانند این آلیاژ را بسازند و قلم بزنند. در مورد هفت جوش باید بگویم که از تمام فلزات سنگین تر است و چون ساخت آن بسیار سخت بود آن را قالب هم می ریختند.
6- سه جوش : بعد از اینکه سختیهای هفت جوش نمایان شد و برای همه هنرمندان کار با آن مشکل بود آلیاژ سه جوش درست شد که کار با آن بسیار راحت تر از هفت جوش بود. این آلیاژ از ترکیب طلا ، نقره و مس ساخته میشود که قلم خوردن آن خیلی راحت تر از هفت جوش بود ولی باز هم از فلزات دیگر محکمتر و سخت تر است و یکی از دلائلی که نقره را طلا شور میکردند همین سختی آلیاژ هفت جوش و سه جوش بود.

پس توضیحات کلی را دادیم فقط چند تا نکته ریز موند که در زیر براتون میگم.
فلز نقره طلا شور را اکثرآ هنرمندان برای خاندان دربار می ساختند.
طلا کوب با طلا شور فرق میکنه و این دو تا با هم قاطی نشوند.
بعضی از نقره ها را طلا کوب میکردند و بعضی از طلا ها را نقره کوب.
بعضی از مفرغ ها را طلا کوب میکردند.
بعضی از مفرغ ها را نقره کوب میکردند. که این نیز برای شکیل شدن کار بود و اکثرا هنرمندان این کار را برای درباریان انجام میدادند.

بغیر از این چهار عمل بالا ، عملی برای کوبیدن با فلزات دیگر انجام نمیشد
به صورت کلی برای شما در مورد فلزات گفتم و ادامه بحث را در همینجا در مورد کلیه مسائل کارشناسی میراث فرهنگی مینویسم و شما میتوانید در آینده در همینجا مطالب را دنبال کنید.
مقدمه سنگهای قیمتی
سنگهای قیمتی انواع مختلف دارند.
گاهی اوقات بعضی از سنگهای بسیار با ارزش در طبیعت معادل کم ارزش هم دارند و وقتی افراد نا آگاه که در شناخت سنگ تبحری ندارند به آنها نگاه میکنند به اشتباه سنگ کم ارزش را با سنگ قیمتی اشتباه میگیرند.
شیادان و افرادی سود جو از همین مسئله استفاده میکنند و با آن مردم را گول میزنند.
رشته جواهر شناسی شاخه ای مجزا از باستان شناسی میباشد و علم مربوط به خودش را دارد و بنده نیز اطلاعات کاملی از آن ندارم و ممکن است اشتباه کنم.
به هر حال اگه اشتباهی بود یا کم و کاستی داشت به بزرگی خودتون و بی سوادی من ببخشید.
این مطلب را نوشتم تا بتونید سنگهای نزذیک به سنگهای قیمتی را بشناسید و بدونید که چه سنگهائی نزذیک به رنگ و شکل سنگهای قیمتی هست.
جواهرات و سنگها
سنگ تورمالین : سنگی متبلور به رنگهای زرد ، سرخ ، بنفش که معادن آن در برزیل و برمه و آمریکا و سیبری وجود دارد
سنگ دُر دُر بر دو شکل کلی هست. کوهی و بیابانی و بشکل و رنگ بلور میباشد که دارای تللول میباشد و مروارید یکتا در صدف را هم دُر میگویند
سنگ زمرد یکی از اقسام آلومین به رنگ سبز که از سنگهای قدیمی هست و هر چه پر رنگ تر باشد گرانبها تر است
الماسیکی از سنگهای گرانبها که عبارت است از کربن خالص متبلور و در هندوستان ، برزیل ، آفریقا و برخی از کشورهای دیگر بشکل کریستال در کانها پیدا میشود گاهی بی رنگ و گاهی در رنگهای سبز ، سرخ ، آبی ، صورتی ، و سیاه یافت میشود. نوع بی رنگ آن در ردیف سنگهای گرانبها هست و فراوانتر از رنگهای دیگر میباشد ولی کلیه رنگهای آن گرانبها هستند. الماس هر چه درشت تر و پاک تر باشد گرانبها تر است. الماس همه اجسام را مخطط میکند و فقط با گرده های مخصوص خود صیقلی می شود. نوع صنعتی آن در شیشه بری به کار میرود.
یاقوتنوعی سنگ گرانبها هست که از معدن به دست می آید به رنگ سرخ ، زرد ، کبود ، سبز و سفید. نوع سرخ و شفاف آن بعد از الماس از بهترین سنگهای موجود میباشد و هر چه بزرگتر و خوش رنگ تر باشد گرانبها تر است در فارسی قدیم به آن یاکند هم میگفتند یواقیت جمع یاقوت است. رمانی= یاقوت درشت و سرخ رنگ شبیه انار یاقوت خام کنایه از لب معشوق می باشد.
زبرجدیک قسم آلومین رنگین مانند زمرد به رنگ زرد یا سبز که از سنگهای قدیمی است و در جواهر سازی بکار میرود و مشهور ترین آن سبز رنگ است در آمریکا و برزیل و استرالیا و روسیه یافت میشود
لعلیکی از سنگهای قیمتی به رنگ سرخ مانند یاقوت یک قسم آلومین رنگین است و در طبیعت پیدا میشود لعل بدخشان یکی از معروفترین آنها میباشد
کهرباصمغ برخی از درختان نوع سرو و کاج که از منۀ قدیمه تولید و مانند سنگ سفت و سخت شده و به رنگهای مختلف زرد و سرخ و سفید است و بر اثر مالش خاصیت الکتریسیته پیدا میکند و در 278 درجه حرارت ذوب میشود و سپس به شکل تیره رنگی میسوزد و در آب و الکل و جوهر سقز حل میشود. یکی از اقسام لینیت زغالی است سخت و براق و به خوبی جلا و صیقل پیدا میکند و در جواهر سازی بکار می رود
عقیق یک قسم کوارنز بی شکل به رنگهای مختلف است. نوع مرغوب آن به رنگ سرخ یا آلبالوئی است و مانند سنگهای قیمتی در زینت بکار میرود نوعی از آن که در یمن به دست می آید و سرخ رنگ است معروف به عقیق یمنی یا یمانی است که بیشتر نگین انگشتر میشود و واحدش عقیقه است
فیروزهیکی از سنگهای قیمتی به رنگهای آبی آسمانی که از معدن استخراج میشود و بیشتر نگین انگشتر از آن به دست می آید و در نیشابور و کرمان و فارس و آذربایجان به دست می آید. بهترین آن از معدنی از نیشابور به دست میآید و آن را فیروزه بواسحاقی میگویند.
یشمسنگی است شبیه عقیق یا زبر جد به رنگهای مختلف کبود ، سبز تیره و رنگ صابونی آن نیز یافت میشود.
لاجورداز سنگهای معدنی به رنگ آسمانی یا آبی پر رنگ که سائئده شده آن در نقاشی به کار میرود و در طب قدیم نیز کار برد داشته است. به عربی به آن لازورد میگویند.
مردار سنگ لیتارژ ، جوهر سرب ، جسمی است به رنگ سرخ یا زرد بیستر از سرب و قلعی گرفته میشود برای ساختن مرهم بکار میرود و به آن سنگ مردار هم گفته میشود.
مرواریدگوهری است سفید و درخشان که در داخل صدف رشد میکند. وقتی ذره شنی بین صدف و جبه او قرار می گیرد جانور کم کم ماده آهکی بدور آن ذره ترشح میکند و رفته رفته مروارید ساخته میشود. درشتی آن به اندازه دانه خنثی شروع میشود و تا اندازه تخم کبوتر آن وجود دارد و در خلیج فارس و اقیانوس هند صید میشود.


 فلزیاب, طلایاب, دفینه, گنج یابی, كارشناسي آثار و اشياء باستاني

ایرانیکان چهارشنبه 14 مرداد 1394 زمان : 12:39 نظرات (0)
بازدید : 38
آثار تاریخی جزایر خلیج فارس

طول اين جزيره حدود 8 کيلومتر و عرض آن در حدود 4 کيلومتر و مساحت آن 28 کيلومتر مربع است و تا بوشهر 57 کيلومتر فاصله دارد.
اين جزيره سرزميني مرجاني است که زمين شناسان پيدايش آن را به 14 هزار سال پيش نسبت مي دهند. جزيره خارک در نقطه اي سوق الجيشي در امتداد راه دريائي بنادر باستاني مهمي چون سيراف; ليان; سينيز; مهرويان قرار داشت.
به دليل موقعيت حساس خارک در دوره باستان که به عنوان شمالي ترين پايگاه دريائي قوم پالميران به شمار مي رفت و همچنين توسعه فعاليت هاي نفتي و ساخت و سازهاي گستردهاي که در اين جزيره در حال انجام است، هياتي به سرپرستي حميد زارعي کارشناس ارشد باستان شناسي سازمان ميراث فرهنگي; صنايع دستي وگردشگري استان بوشهر اقدام به بررسي و شناسائي کامل جزيره کرد.
اين بررسي ها هدف شناسائي آثار باستاني و نمونه برداري سطحي جهت دستيابي به اطلاعاتي در زمينه الگوهاي مختلف زندگي انسان باستان; از اول آذر آغاز شد.
محور بررسي از پلاز کارگري واقع در منتهياليه شمال جزيره; آغاز شد و طبق برنامه مسيرهاي فضاي سبز; حاشيه دانشگاه آزاد; محوطه پيرامون هتل 90 خوابه شرکت نفت; نواحي بيروني شرکت فلات قاره; محوطه پيرامون طرح متانول; باغ ولايت; حاشيه شمالي و شرقي بقعه مير محمد حنفيه و حاشيه ساحلي به صورت سيستماتيک مورد بررسي قرار گرفت. در اين پژوهش بيش از 200 اثر باستاني مورد بررسي و مطالعه قرار گرفت.
اين آثار شامل مواردي چون چاه; آب انبار; قنات وسيستم هاي آبياري; گور معبد; گوردخمه;استودان;قبور دوره اسلامي; بقعه و امامزاده; کليسا; آتشکده; چهار طاقي و تپه باستاني است.
ترکيب کلي آثار کشف شده به دو دوره تاريخي و اسلامي تقسيم بندي مي شود.
غالب آثار مربوط به دوره ساساني است که به صورت قنات; چاه; آب انبار; گور دخمه; استودان; آتشکده; چهار طاقي وکليسا که در مناطقي همچون نواحي باغ پيرمرد; باغ نصر; بخش شرقي بقعه مير محمد حنفيه; سواحل غربي جزيره ديده مي شود.
قديمي ترين اثر باستاني دو تخته سنگ ضربي; شبيه قبور دلمن مربوط به هزاره اول پيش از ميلاد بوده که نزد مردم مشهور به دو دخترون است.
کشف سفالينه هائي با نقش مشخص و همچنين قطعات چيني با نقش و نگار گل و پيچک; حاکي از اين است که اين جزيره زيستگاه مردمي بوده است که با کشورهاي شرق آسيا همچون چين; هند ارتباط داشته اند.
به نظر مي رسد در دوره ساساني; جزيره از اهميت ويژه اي برخوردار بوده زيرا در بخش وسيعي از جزيره سفال شاخص ساساني به چشم مي خورد.
احتمالا در دوره ساساني فقط چند نقطه از جزيره را مد نظر داشته اند.
اين نقاط را با توجه به آثار موجود مي توان به خوبي مشخص کرد. به نظر مي رسد صخره کم ارتفاعي که در بخش شرقي بقعه مير محمد حنفيه به طول 200متر و عرض 20متر قرار گرفته در دوره ساساني از اهميت بالائي برخوردار بوده; زيرا بخش اعظمي از آثار دوره ساساني از قبيل دخمه; گور معبد; آتشکده;چهار طاقي و قبور سنگي در حاشيه و بر روي اين صخره ايجاد شده است.
در اين پژوهش با سفال هاي شاخصي چون سفال هايي با نقش خطوط مواج درون کادري با نوارهاي باريک وسفالهائي با نقش خطوط متقاطع مربوط به دوره ساساني برخورد شد.
همچنين چندين قطعه چيني آبي و سفيد که به صورت پراکنده در حاشيه ساحلي و بخش مرکزي جزيره بخصوص در ضلع شمالي دانشگاه آزاد اسلامي کشف شد که حکايت از ارتباط تجاري با چين; هند وسوماترا دارد.
به رغم اينکه دو تخته سنگ ضربي (دلمن)مربوط به هزاره نخست پيش از ميلاد که پيشتر در جزيره موجود بوده و به عنوان قديميترين اثر باستاني جزيره به شمار مي رفت;مي توان ادعا کرد آثار مهم و به خوبي شناخته شده در اين ناحيه مربوط به دوره ساساني است که مشخصات ويزه خود را داراست.


جزایر قشم - هرمز
قلعه پرتغالي ها – در انتهاي شمال شرقي جزيره قشم يك قلعه قديمي و مخروبه وجود دارد . اين قلعه را درسال 1030 هجري قمري ( 1621 ميلادي ) به دستور پادشاه اسپانيا درمسير بندرقشم ساخته اند . اين قلعه در سال1622 به دست سپاهان ايران فتح گرديد و تا امروز نيز آثار ديوار خارجي آن باقي مانده است . قلعه مذكور دو حصار و برج هايي در چهارگوش دارد . در پشت حصار بيروني قلعه ، خندقي وجود داشته كه اينك پر شده است . ديوار سازي قلعه با سنگهاي مرجاني و سنگ لاشه و ملات گچ و ساروج به شكل بناهاي عهد ساساني انجام گرفته است .
در ميان خرابه هاي قلعه هنوز تعدادي لوله زنگ زده توپ وجود دارد : چهار لوله از اين لوله ها را در اطراف در ورودي پاسگاههاي قديمي شهر قشم و لافت نصب كرده اند و چند لوله توپ ديگر نيز به بندرلنگه حمل شده است .

قلعه هرمز- اين قلعه كه در ضلع شمالي جزيره هرمز و درساحل دريا قرار دارد ، مهمترين قلعه باقي مانده از روزگار تسلط پرتغاليها برسواحل و جزاير خليج فارس است . اين قلعه به فرمان ( آلفونسو آلبوكرك )‌ دريانورد پرتغالي در سال 1507 ميلادي ، در محلي موسوم به ( مورنا ) احداث شد . قلعه به شكل چند ضلعي نامنظم است . ساختمان آن بسيار محكم است و ديوارهايي به قطر 5/3 متر با چند برج به ارتفاع 12 متر دارد . تاسيسات قلعه شامل انبارهاي تسليحات ، آب انبار و اتاق هايي باسقف هلالي است . در زمان شاه عباس كه استعمار پرتغالي ها درايران خاتمه داده شد ، اين قلعه به دست امام قلي خان از سرداران شاه عباس فتح گرديد علاوه بر قلعه هاي مذكور ، آثارو بقاياي قلعه هاي شهرهاي ميناب و جاسك نيز از بقاياي سايرقلعه هاي استان است.
شهر قديـمي خــربز : اخيرا هنگام حفاري هاي باستان شناسي در جزيره قشم آثار يك شهر قديمي كشف شد . اين شهر كه تا قرن چهارم هجري قمري شهري آباد بوده است به دوره ساسانيان مربوط است . در حفاري هاي انجام شده ، سفالينه ها و آثار بسياري از محل به دست آمده است . طول تقريبي شهر خربز هفت كيلو متر است و از منابع آب شيرين برخوردار است .

اسكله باستاني بندر لافت - در بندر لافت ، آثاراسكله اي وجود دارد كه به دوران مادها ، هخامنشيان و ساسانيان مربوط است . طول اين اسكله 130 متر و ضخامت اصلي كف آن 7 متر و ديوارهاي روي اسكله 3 متر مي باشد كه باسنگهاي لبه دار ساخته شده است .

تپه كولغان قشم - بالاي يكي از تپه هاي كولغان ، آثار معماري و آبراهها ( كانالهاي) سالمي باديوارهاي سنگي به طول بيش از صد مترباقي مانده است كه نوعاً جالب توجه هستند .در قسمت ديگري از قبرستان منظمي با قبرهايي در درديف و با فاصله دومتراز يكديگر وجود دارد . نشانه هاي باقي مانده از اتاقك هاي مجاور تپه گوياي آن است كه اين محل احتمالاً بازاري بوده كه رونق بسيار داشته است . در كنار اين ويرانه ها سه حوض حفر شده در داخل سنگ وجود دارد كه بزرگ ترين آنها 12 متر و طول 4 متر و عرض دارد . درخت كنار تنومند و زيبايي نيز در جوار آن قرار دارد . تپه هاي كولغان مشرف بر دريا و سد خاكي ( بالاتل ) هستند و از زيبايي و چشم انداز بسيار جالبي برخوردارند . عده اي معتقدند كه اين مكان نيايشگاه ناهيد بوده است .

آب انبــارها و چـــاهها
محدوديت منابع آب شيرين در استان هرمزگان موجب گرديده است ، مردم محلي و مهاجمان براي ذخيره آب شيرين ، آب انبارها و چاههايي را احداث كنند كه مشخصات برخي از آنها در پي مي آيد :
آب انبار بي بي – اولين بركه آب شهر قشم در سال 1202 هجري قمري به وسيله زن خيرونيكو كاري به نام صوغيه همسر شيخ عبدالله حاكم وقت قشم ساخته شده است . سقف اين بركه كه به آب انبار معروف است بارها تجديد بنا شده است و درحال حاضر پس از دويست سال هنوز به نام بركه بي بي مورد استفاده مردم بومي است . اين آب انبار از حيث معماري جالب توجه است .


آب انبار خربز- در كنار شهر باستاني خربز در جنوب جزيره قشم حدفاصل بين شهر و يك نيايشگاه مهري يك مخزن بزرگ آب مربوط به دوره ساسانيان وجود دارد . اين بركه مدت ها مخروبه بود و لي در سالهاي اخير به نحو بسيار مطلوبي باز سازي شده است .

چاه پرتغالي ها – معروف به چاه قديمي استان هرمزگان چاه پرتغالي ها است . اين چاه در حال حاضر در محوطه نيروگاه برق قشم در سربندر قشم واقع شده است .

چاههاي بندرلافت – در پشت قلعه لافت و در داخل گودال مجاور قلعه به تعداد روزهاي سال كبيسه 366 چاه كم عمق براي جمع آوري آب باران حفر شد ه اند . برخي از محققين معتقدند اين چاهها مربوط به دوران هخامنشي و ساساني است.


 فلزیاب, طلایاب, دفینه, گنج یابی, آثار, باستانی, جزایر ,خلیج فارس

ایرانیکان چهارشنبه 14 مرداد 1394 زمان : 12:37 نظرات (0)

تعداد صفحات : 271

درباره ما
کامپیوتر فیلم دعا ذکر سینما گنج یابی دفینه ازدواج بازی کامپیوتر فال تعبیر خواب شکار فال روزانه خواب کسب درآمد استخدام کسب و کار خانگی مشاغل کسب پول
اطلاعات کاربری