loading...

جذاب ترین ها ، وبلاگ ایرانیکان

بازدید : 152
سوره ابطال سحر و جادو

سوره مبارکه «تکویر» را در خانهای که سحر شده باشد بخوانند و موضوع سحر معلوم نباشد خداوند آن را ظاهر میفرماید و شر آن را دفع مینماید انشاءالله تعالی

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم (1) إِذَا الشَّمْسُ کُوِّرَتْ (2) وَإِذَا النُّجُومُ انکَدَرَتْ (3) وَإِذَا الْجِبَالُ سُیِّرَتْ (4) وَإِذَا الْعِشَارُ عُطِّلَتْ (5) وَإِذَا الْوُحُوشُ حُشِرَتْ (6) وَإِذَا الْبِحَارُ سُجِّرَتْ (7) وَإِذَا النُّفُوسُ زُوِّجَتْ ( وَإِذَا الْمَوْؤُودَةُ سُئِلَتْ (9) بِأَیِّ ذَنبٍ قُتِلَتْ (10) وَإِذَا الصُّحُفُ نُشِرَتْ (11) وَإِذَا السَّمَاءُ کُشِطَتْ (12) وَإِذَا الْجَحِیمُ سُعِّرَتْ (13) وَإِذَا الْجَنَّةُ أُزْلِفَتْ (14) عَلِمَتْ نَفْسٌ مَّا أَحْضَرَتْ (15) فَلَا أُقْسِمُ بِالْخُنَّسِ (16) الْجَوَارِ الْکُنَّسِ (17) وَاللَّیْلِ إِذَا عَسْعَسَ (18) وَالصُّبْحِ إِذَا تَنَفَّسَ (19) إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ کَرِیمٍ (20) ذِی قُوَّةٍ عِندَ ذِی الْعَرْشِ مَکِینٍ (21) مُطَاعٍ ثَمَّ أَمِینٍ (22) وَمَا صَاحِبُکُم بِمَجْنُونٍ (23) وَلَقَدْ رَآهُ بِالْأُفُقِ الْمُبِینِ (24) وَمَا هُوَ عَلَى الْغَیْبِ بِضَنِینٍ (25) وَمَا هُوَ بِقَوْلِ شَیْطَانٍ رَجِیمٍ (26) فَأَیْنَ تَذْهَبُونَ (27) إِنْ هُوَ إِلَّا ذِکْرٌ لِّلْعَالَمِینَ (28) لِمَن شَاءَ مِنکُمْ أَن یَسْتَقِیمَ (29) وَمَا تَشَاؤُونَ إِلَّا أَن یَشَاء اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِینَ (30)

 دعای باطل كردن طلسم و سحر و جادو, ابطال سحر, ابطال جادو ,طلسم و جادو

ایرانیکان سه شنبه 22 دی 1394 زمان : 15:52 نظرات (0)
بازدید : 79
دعای اطلاع از آینده خود

 

هر که خواهد از اینده خود با خبر باشد در نیمه شب وضو سازد و دو رکعت نماز خواند بعد از نماز سه مرتبه صلوات فرستد و این چهار اسم را هر کدام صد مرتبه بخواند.

 

اول : یا هادی اهدنی – دوم: یا علیم علمنی- سوم : یا خبیر اخبرنی- چهارم: یا مبین بین لی

 

در خواب کسی او را راهنمایی کند

 با خبر شدن از آینده خود, پیشگویی, پیشگویی آینده

ایرانیکان سه شنبه 22 دی 1394 زمان : 15:49 نظرات (0)
بازدید : 139

دعای از بین بردن سحر و جادو

یا محمد براستی که جادو از قدیم بوده و چنان نیست که به چیزی ضرر زند جز به اجازه من پس هر کس دوست دارد از اهل عافیت از جادو باشد و به او ضرر نزند باید بخواند :

 اللهم رب موسی و خاصه بکلامه و هازم من کاده  بسحره بعصاه و معیدها بهذالعود ثعبانا و ملقفها افک اهل الافکو مفسد عمل الساحرین و مبطل کید اهل الفساد من کادنی بسحرا و بضر عامدا " او غیر عامد اعامه او

لا اعلمه و اخافه او لا اخافه او لا فاقطع من اسباب السموات عمله حتی ترجعه عنی غیر نافذو یا ضارلی و لا شامت بی انی ادرء بعظمتک فی نحور الاعداء فکن لی منهم مدافعا احسن مدافعه و اتمها یا کریم.

پس هر زمانی که او اینها را بگوید او را نه سحر جادوگر جنی و نه انسی هر گز زیان نزند.

 از بین بردن سحر,دعا براي باطل كردن طلسم و سحر و جادو, ابطال سحر ,باطل کردن جادو

ایرانیکان سه شنبه 22 دی 1394 زمان : 15:47 نظرات (0)
بازدید : 131
آیه وسعت رزق و رسيدن به دولت و ثروت


پيامبر اكرم(ص) فرمود: من آيه اى را در قرآن مى شناسم كه اگر تمام انسانها دست به دامن آن شوند براى حل مشكلات آنها كافى است و آن آيات سوّم و چهارم سوره طلاق است

«وَ مَنْ يَتَّقِ اللهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً* وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْث لا يَحْتَسِبُ وَ مَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللهِ فَهُوَ حَسْبُهُ اِنَّ اللهَ بالِغُ اَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللهُ لِكُلِّ شَيْىء قَدْراً»


طريقه ختم آيه به جهت وسعت روزى: آيه مذكور را از روز دوشنبه شروع كند، تا چهل روز، روزى 153 مرتبه بخواند و روز چهلم 178 مرتبه بخواند به جهت وسعت رزق و بركت مال و رسيدن به دولت و ثروت بسيار مجرب است.

 دعاء رزق و روزي,

ایرانیکان سه شنبه 22 دی 1394 زمان : 15:44 نظرات (0)
بازدید : 88
طلسم و آیات باز شدن شخص بسته

برای باز شده شخص بسته شده این آیات شریفه را بنویسید و به همراه شخص نمایید.

بسم الله الرحمن الرحیم 

 

ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُکُم مِّن بَعْدِ ذَلِکَ فَهِیَ کَالْحِجَارَةِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَةً وَإِنَّ مِنَ الْحِجَارَةِ لَمَا یَتَفَجَّرُ مِنْهُ الأَنْهَارُ وَإِنَّ مِنْهَا لَمَا یَشَّقَّقُ فَیَخْرُجُ مِنْهُ الْمَاء وَإِنَّ مِنْهَا لَمَا یَهْبِطُ مِنْ خَشْیَةِ اللّهِ وَمَا اللّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ بقره 74

الَّذِینَ إِذَا أَصَابَتْهُم مُّصِیبَةٌ قَالُواْ إِنَّا لِلّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعونَ بقره 156

وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَرَحْمَةٌ لِّلْمُؤْمِنِینَ وَلاَ یَزِیدُ الظَّالِمِینَ إَلاَّ خَسَارًا اسرا 82

و نیز آوردهاند اگر کسی را بسته باشند سوره مبارکه مریم را بنویسد و بشوید و بخورد گشاده میگردد انشاءالله تعالی

 باز شدن شخص بسته,دعا براي باطل كردن طلسم و سحر و جادو,

ایرانیکان سه شنبه 22 دی 1394 زمان : 15:43 نظرات (0)
بازدید : 76
آیه دفع شیاطین و جادو گران

این آیه از پیامبر اسلام وارد شده است که ایه سخره را بخوانند و ایه اینست:

 

ان ربکم الله الذی خلق السموات والارض فی سته ایام ثم استوی علی العرش یغشی اللیل والنهار یطلبه حثیثا والشمس و القمر والنجوم مسخرات بامره الا له الحق والامر تبارک الله رب العالمین ادعو ربکم تضرعا و خفیه انه لا یحب المعتدین و لا تفسدوا فی الارض بعد اصلاحها وادعوه خوفا و طمعا ان رحمه الله قریب  من المحسنین.

دفع شیاطین و جادو گران,دعا براي باطل كردن طلسم و سحر و جادو,

ایرانیکان سه شنبه 22 دی 1394 زمان : 15:41 نظرات (0)
بازدید : 74
دعای تسخير محبوب و عشق

هر كس هر روز صبح و شام تا مدت 8 روز حمد را بدين گونه بخواند بجهت تسخير محبوب بسيار  موثر است

بسم الله الرحمن الرحيم سخر لي فلانه بنت فلانه يا فلان بن فلان الحمد لله رب العالمين يا رقيب سخرلي قلبه يا قلبها الرحمن الرحيم يا ودود سخرلي فلان بن فلان يا ملك يوم الدين يا رقيب سخرلي قلبه يا قلبها اياك نعبد و اياك نستعين يا ودود سخرلي فلان

بن فلان اهدنا الصراط المستقيم يا رقيب سخرلي فلان بن فلان غير مغضوب عليهم يا رقيب سخرلي فلان بن فلان و لا الظالين امين يا ودود سخر لي فلان بن فلان

در جاهايي كه فلان بن فلان يا فلانه بنت فلانه است

اگر مطلوب پسر باشد فلان بن فلان و اگر دختر باشد رابخواند

و در جاهايي كه سخرلي قلبه يا قلبها باشد اگر مطلوب دختر باشد قلبها و اگر پسر باشد قلبه را بخواند

ایرانیکان سه شنبه 22 دی 1394 زمان : 15:38 نظرات (0)
بازدید : 70
دعای باطل السحر و جادو

 

هر کس بنویسد و با خود دارد از جمیع طلسمات و جادو در امان باشد واگر کسی را طلسم و جادو کرده باشند بنویسد با زعفران و گلاب در آب حل کرده و بخورد و بر سر ریزد و یکی نوشته در نزد خود نگه دارد جادو بر طرف شود.برای گشایش بخت و گشایش کار نیز مفید است.

 

بسم الله الرحمن الرحیم خَتَمَ الله عَلی قُلوُبِهِم وَ عَلی سَمعِهِم وَ عَلی اَبصارِهِم غِشاوَةٌ وَ لَهُم عَذابٌ عَظیم وَ مِن النّاس مَن یَقول امَنّا بِالله وَ بِالاخِرَةِ وَ ما هُم بِموُمِنین یُخادَعون الله وَالّذینَ امَنو وَ ما یَخدَعون اِلاّ اَنفُسَهُم وَ ما یَشعَروُن فی قُلوبِهِم مَرَضٌ فَزادَهُمُ الله مَرَضاً وَ نُنَزِّلُ مِنَ القُران ما هُوَ شَفاءٌ وَ رَحمَةٌ لِلموُمِنین یا ارحَمَ الرّاحِمین قالَ موسی ما جِئتُم بِه السِّحر اِنَّ اللهَ لا یُصلِح عَمَلَ المُفسِدین فَسَیَکفیکََهُمُ الله وَ هُوَ السَّمیعُ العَلیم لا حَولَ وَ لا قُوَّةَ اِلاّ باللهِ العَلیِّ العَظیم اِنّا لُلّه وَ اِنّا اِلَیهِ راجِعوُن وَ اُفَوِّضُ اَمری اِلی الله اِنَّ اللهَ بَصیرٌ باِلعِباد یا اَرحَم الرّاحِمین


دعای باطل السحر,دعا براي باطل كردن طلسم و سحر و جادو,

ایرانیکان سه شنبه 22 دی 1394 زمان : 15:37 نظرات (0)
بازدید : 61
دعای محبت و عشق سریع

هر که خواهد کسی را عاشق و مبتلای خود گرداند این آیه  که آیه مودت میگویند(محبت و دوستی) چهارده مرتبه در شب بخواند و بر شیرینی و میوه یا چیزیکه دلخواه مطلوب  او باشد بر آن دم کند و بخوردش دهد .بیشک بر وی عاشق گردد.و طریقه دوم اینست که این آیه هر روز چهل مرتبه بر شیرینی یا بر چیز دیگری خوردنی خوانده فوت کند و بخورد مطلوبش دهد فورا عاشق گردد و خواننده را هم انواع فوائد بیند و آیه اینست

 

یُحِبُّونَهُمْ کَحُبِّ اللهِ وَ الَّذینَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبّاً لِلّهِ

دعای محبت

 دعای محبت فوری,دعاي محبت كردن,دعاي محبت,محبت كردن,زياد شدن محبت,دعا براي زياد شدن محبت زن و مرد,

ایرانیکان سه شنبه 22 دی 1394 زمان : 15:36 نظرات (0)
بازدید : 88
 دعاهای دفینه، خزائن، گنج، عتیقه و مال

کشف محل دفینه ، خزائن ، گنج

اگر کسی آیه مبارکه زیر را نوشته و همراه داشته باشد و وارد محل دفینه شود و سپس با

وسیله آهنی دایره ای در زمین رسم کند و در آن به حالت چمبر بنشیند و سپس مشتی خاک

برداشته و این آیه مبارکه و دعای همراه آن را بر آن خوانده و سپس خاک آن را در محل

بپاشد و بلافاصله از دایره خارج شود ، محل دفینه بر وی مکشوف شود .

وَعِندَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لاَ يَعْلَمُهَا إِلاَّ هُوَ وَيَعْلَمُ مَا فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَمَا تَسْقُطُ مِن وَرَقَةٍ إِلاَّ يَعْلَمُهَا وَلاَ

حَبَّةٍ فِي ظُلُمَاتِ الأَرْضِ وَلاَ رَطْبٍ وَلاَ يَابِسٍ إِلاَّ فِي كِتَابٍ مُّبِينٍ

اللهم احرسنی من شر الجن و احفظنی من مسهم یا حفیظ فالله خیر حافظا و هو ارحم الراحمین .64یوسف

***********************************************************************************
برای به دست آوردن گنج (از قبیل:پول---طلا----یاقوت----عتیقه های قیمتی و باید در روز پنج شنبه هنگام غروب ...) به گردن خروس سفید بیاویزید. خروس به جایی که در آنجا گنج پنهان شده است می رود و بانگ می کند. تجربه شده است.

دعایی که به گردن خروس باید بیندازید:

بسم الله الرحمن الرحیم

اهدنا الصراط المستقیم صراط الذین انعمت علیهم غیر المغضوب علیهم و لا الضالین و لا حول و لا قوة الا باالله العلی العظیم

 ***********************************************************************************

دعا برای یافتن محل دفینه

از علمای صوفیه نقل است که برای یافتن دفینه در صبح یکشنبه آخر ماه قمری این دعا را بر کاغذ تمیز نوشته و در محلی که گمان دفینه می رود پرتاب نماید. هر کجا فرود آمد محل دفینه است.

همچنین اگر آنرا همراه داشته باشد و وارد محل دفینه شود وسه بار آیات الکرسی مبارکه را بخواند و با وسیله آهنی دایره ای بر زمین رسم کرده و داخل آن دایره نشسته وچمبره زند و مشتی خاک برداشته و این دعا را بر آن ۱۹ مرتبه بخواند و سپس آن خاک را در محل بپاشد و بلافاصله از دایره خارج شود. محل گنج بر وی مکشوف گردد:

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرّحیم. وَعِنْدَهُ مَفَاتِحُ الْغَیْبِ لا یَعْلَمُهَا إِلا هُوَ وَیَعْلَمُ مَا فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَمَا تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلا یَعْلَمُهَا وَلا حَبَّةٍ فِی ظُلُمَاتِ الأرْضِ وَلا رَطْبٍ وَلا یَابِسٍ إِلا فِی كِتَابٍ مُبِینٍ(٥٩انعام)اَللّهُمَّ اَحرسنی مِنْ شَرِّالجنّ واحفَظنی مِن مَسِّهِم یاحفیظُ فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًاوَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ(٦٤یوسف)

*********************************************************************************************************

استغفاری برای دست یافتن به گنج علم یا مال

امام صادق (علیه‌السلام) می‌فرمایند:
هر کس تا دو ماه روزی چهارصد بار پی در پی بگوید:« أَسْتَغْفِرُ اللهَ الَّذی لا إِلـهَ إِلاّ هُو الرَّحْمنُ الرَّحیمُ ، الْحَیُّ الْقَیُّومُ ، بَدیعُ  السَّماواتِ وَ الأَرْضِ ، مِنْ جَِمیعِ ظُلْمی وَ جُرْمی و إِسْرافی عَلی نَفْسی وَ أَتُوبُ إِلَیْهِ».
« از خداوند ، طلب آمرزش می‌کنم ، خدایی که معبودی جز او نیست ، زنده‌ای ازلی و ابدی ، سرپرستی بی همتا و پدید آورنده آسمان‌ها و زمین است . از همه ستمی که به خود کرده و جرمی که مرتکب گشته‌ام و اسراف و زیاده‌روی که بر نَفْس خویش روا داشته‌ام ( آمرزش طلبیده ) و به سوی او باز می‌گردم » ; یا گنجی از علم و دانش به او داده می‌شود ، یا گنجی از مال و ثروت روزیش می‌گردد. (وسائل الشّیعه ، ج 7 ، ص 225 ).


ایرانیکان سه شنبه 22 دی 1394 زمان : 13:20 نظرات (0)
بازدید : 149

قواعد حفاری دفینه و زیرخاکی

گنج گنج یابی زیرخاکی دفینه مفهوم آثار و علائم باستانی ,بیماری , حفاری , طاعون , قبر , منانژیت , میکروب , وبا , گبری ,

  در حفاری قبور حتما باید از یک دستکش خوب استفاده بشه ، چرا که میکروبهای بیماریهایی همچون وبا ، طاعون و منانژیت تا سه هزار سال از بین نمیرن !!؟ یعنی اگه جسد کشف شده بر اثر یکی از این بیماریها مرده باشه به شما هم سرایت میکنه.
در ضمن یک نوع باکتری در اطراف جسد تکثیر میشه که از راه ناخن وارد بدن میشه و فرد آب بدنش رو ظرف هشت دقیقه از دست میده و میمیره و هنوز که هنوزه این باکتری برای دانشمندان ناشناخته هست پس جدی بگیرید.

گنج, گنج یابی, زیرخاکی ,دفینه ,مفهوم آثار , علائم باستانی ,بیماری , حفاری , طاعون , قبر , منانژیت , میکروب , وبا , گبری ,

ایرانیکان سه شنبه 22 دی 1394 زمان : 11:10 نظرات (0)
بازدید : 97

گنج نامه و نسخه های دفینه

        گنج نامه کتابهایی بوده است که حاوی مکانهایی است که در آنجا گنجی دفن میباشد.

        تمام کسانی که صاحب گنج نامه بوده اند همه دارای علوم غریبه و علوم قدیمی میباشند. تعدادی از گنج نامه ها به شرح زیر است: گنج نامه الوان هندی ، گنج نامه احمد وزیر ، گنج نامه ملاصدرا ، گنج نامه قائم مقام فرهانی ، گنج نامه میرزا مکتب خان تبریزی ، گنج نامه باگواس و گنج نامه شیخ بها (که به دو خط شجر ایستاده و شجر خوابیده نوشته شده است). همچنین موبدان قبل از اسلام همگی دارای گنج نامه بوده اند. چون همگی آنها در زمان خودشان امانت دار بوده اند و از اموال مردم حفاظت میکردند. موبدان خود به دو قسمت تقسیم میشوند. اول موبد که اموال مردم نزد آنها به امانت گذاشته میشده است. و موبد موبدان که از اموال درباریان و پادشاهان حفاظت میکردند و نقش امین و کاتب شاهان را نیز بر عهده داشتند.

     به همین دلیل است که قبر موبد موبدان همیشه بارهای نفیسی در خود دارد و جزو قبرهای بسیار با ارزش است. گنج نامه ها چه آنهایی که توسط اشخاص نوشته شده است و چه آنهایی که موبدان آنها را نوشته اند همگی به رمز است و طلسمات سنگینی نیز دارند و چون افرادی که این گنج نامه ها را نوشته اند به علوم غریبه آشنا بوده اند رموز سنگینی برای گنج نامه ها گذاشته اند و ترجمه آنها کار استادانی است که به خط شناسی و طلسمات آگاهی کامل داشته باشند.

گنج یابی ,زیرخاکی ,باستان شناسی,  آثار گنج, علائم دفینه, گنج, فلزیاب ,

ایرانیکان سه شنبه 22 دی 1394 زمان : 11:07 نظرات (1)
بازدید : 197

جایگاه تله فیزیکی و مکانیکی در گنج یابی

دفینه یابی, زیرخاکی, مفهوم آثار , علائم باستانی ,تله فیزیکی , تله ها , دفینه , گنج ,

    با توجه به اینکه بسیاری از دوستان کار جستجو و تجسس را در دل صخره ها وبیابان ها انجام می دهند بر خود لازم دیدیم برای حفظ جان و سلامتی دوستان و یا افرادی که در این مناطق زندگی می کنند در اینجا این مبحث را بیان کنم از آنجا که به احتمال زیاد خیلی از این تله به مرور زمان از کار افتاده باشد ولی خیلی از آن ها به قوت خود پایدار است و هر سال در گوشه و کنار جهان خبر کسانی که در این تله ها گرفتار می شوند به گوش می رسد . چیزی که در اینجا باید به آن تاکید کنم این است که این تله ها مختص کشور ما نیست و نمونه های آن در کشور ها ی مختلف دیده شده در ابتدا یکی از سمبل های خطر که از گذشتگان به ما ارث مانده و در آن پدران ما خطر ها را به ما گوش زد کرده اند در اینجا می آورم.

www.irantreasure.ile.biz

قلب یا دل

سمبل دل در بعضی ار تعابیر به معنای طلا آمده قلب به صورت کامل و یا به صورت مختلف شکسته آمده است که در
زیرانواع شکل و تعابیر آن آمده است.

۱-دلی که کوشه ای از آن ترک برداشته می تواند برای ما پیغام های مختلفی داشته باشد یکی از آن ها به معنی مرگ آمده که اگر به آن توجه نشود می تواند برای ما مخاطره انگیز باشد

۲-قلبی که شکل رعد بر روی آن باشد در سمتی که رعد اشاره می کند برای ما خطر وجود دارد و در هنگام کار در آن نقطه باید مواظب باشیم

۳-قلبی که قسمت پایین آن جدا شده . مفهوم آن این است که سمتی که نوک قلب برای ما نشان می دهد خطری وجود دارد که این خطربرای ما به شکل محسوس و قابل دیدن است.

۴-قلبی که از وسط نصف شده . وجود خطر در فاصله ی نزدیک را برای ما نشان می دهد فقط مسیر آن را مشخص نمی کند .

۵-این سمبل هم وجود خطر در مسیر نامعلوم را برای ما نشان می دهد

در مجموع این خطرات می تواند افتادن از جای بلند – افتادن سنگ و صخره بر روی شما – سمی بودن هوا و آب – مار و عقرب سمی – و پاشیدن زهر بر روی زیر خاکی می تواند باشد.

تصویر اول(از پایین) که در ابتدای ورودی تونل ها زده می شود ومعمولا در ورودی این مدل تونل ها سمبل های خطر نیز دیده می شود این مدل تله ها به در ورودی بسته شده و در هنگام ورود به آن سنگ هایی که در بالای قرار داردکار کلید را انجام می دهند ازجای خود تکان می خورند وپشت سر آن سنگ بالایی و شنی که در بالای آن قرار دارد بر ورودی تونل می ریزد و راه را سد می کند.

تله ی که با کمک شن و ماسه کار می کند

این تله با فشرده شدن شن و ماسه در زیر صخره ی استاده ی بلند صورت می گیرد.این مدل تله ها در صورت ظاهر به تله شباهت ندارد و در دید نخست صخره ای ایستاده است که در جلو آن یک در و یا صندقی گذاشته شده است هر موقع دسته ی این صندوق برگردانده شود شن و ماسه ی که در پشت صندوق فشرده شده شروع به ریزش به داخل ویا فضای خالی ایجاد شده در پشت صندوق می کند و زیر صخره بزرگ خالی می شود و می ریزد.
حال این سوال پیش می آید اگر شما به این مدل صندوق در موقع جستجو کردن برخورد کردید آن را جستجو می کنید و یا بی خیال می شوید و از کنار ان می گذرید . در اکثر مواقع در اثر هیجان مستقیما به طرف صندوق رفته و شروع به جستجوی آن می کنند . و به تله بودن آن بی تفاوت می شوند .

اولین کاری که باید انجام دهید این است که از خود بپرسید:
۱-آیا برای جستجوی داخل صندوق باید در آن را باز کرد ؟

۲-آن کسانی که این دفینه را می خواستند مخفی کنند آیا آن را در زیر این صخره در یک صندوق به راحتی ول می کردند؟

۳- آیا تله ی که پیدا کرده ایم به صورت دست نخورده رها کنیم ؟تا یکی که فرد دیگری که به این تله ها وارد نیست در آن گرفتار شود ؟

تله های زمینی
چگونگی کار کردن این تله بسیار ساده است و با فشار بر یک طرف تله ی زمینی تعادل آن به هم می خورد و می ریزد معمولا این تله با وزن بالای ۴۵ کیلویی به کار می افتد.معمولا سمبل های که دلیل بر وجود این تله است در روی دیوار می توان پیدا کرد و این سمبل ها در نزدیکی تله دیده می شود .تله های زمینی جوری مستور می شوند که قابل دیدن نباشند و شیارهای بینابینی فقط در صورتی آشکار می شود که با دقت به آن نگاه شود.این مدل تله ها در تمام دنیا دیده شده است
.

دفینه یابی, زیرخاکی, مفهوم آثار , علائم باستانی ,تله فیزیکی , تله ها , دفینه , گنج ,

ایرانیکان سه شنبه 22 دی 1394 زمان : 11:04 نظرات (0)
بازدید : 87

گنج و درختان دفینه دار
در گذشته درختانی که عمر طولانی داشتند برای نشانه استفاده میشدند و در بیشتر جاهایی که اموال گذاشته می شد درختی هم کاشته می شد که بعدها پیدا کردن جا راحت باشد.
درختانی که بیشتر برای اینکار استفاده می شد به ترتیب زیر میباشد.
بوته گز که در حدود شش هزار سال عمر میکند.
درخت سرو که در حال حاضر چهار هزار ساله آن وجود دارد.
درخت داغداغان که در حال حاضر چهار هزار و پانصد ساله آن هست.
درخت آزاد که دو هزار سال عمر میکند و در جنگلهای شمالی ایران به وفور یافت میشود.
درخت چنار که حدود هفتصد سال عمر میکند و پس از آن هر سال یک بار خود کشی میکند و خود را میسوزاند تا از بین برود که این خود سوزی هم چندین سال طول میکشد. مانند درخت چنار امامزاده صالح که حدود نهصد سال قدمت دارد.
درخت نارون حدود پانصد سال عمر میکند.
درخت سنجد نیز حدود پانصد سال عمر میکند.
درختهایی با عمر طولانی اکثرا نشانه بار است و بار هر کدام از آنها با دیگری متفاوت است به فرض اموالی که در نزدکی بوته گز یافت میشود با اموالی که در کنار سرو یافت میشود همیشه متفاوت بوده است.

ایرانیکان سه شنبه 22 دی 1394 زمان : 10:51 نظرات (0)
بازدید : 101

 گنج یابی و دفینه در طول زمان

من موندم تو زمان های خیلی  قدیم که این گنج ها رو دفن می کردند و همه استاد علایم شناسی و رمز گشایی بودن و می دونستند که علایم روی سنگ مثل شمشیر شیر شتر عقرب مار مثلث اسب سوار و ……  نشانه دفینه و گنج
هستند، چرا هیچ وقت سراغ این علامت ها و گنج ها نمی رفتند و خودشون اینا رو
در نمی  آوردند و نگه داشتند واسه ما ها ؟!
منظورم اینه که چطوری پس از گذشت چندین صد سال، این دفینه ها سالم مونده اند مثلآ اگه ۱۰ یا ۲۰ نفری یه گنجی رو دفن می کردند، چرا پس از مدتی یکی شون یواشکی نمی اومد گنج رو در بیاره یا مثلآ بره واسه یه نفر دیگه تعریف کنه و مکان گنج لو بره!!؟
یا اینکه چرا هیچ رهگذری تو این مدت متوجه این آثار و علایم نمی شد و این دفینه ها تا این مدت سالم مونده؟

———————————————————————
پاسخ:

 اشتباه اکثر دوستان این است که فکر می کنند که هر علامتی
دارای دفینه می باشد، در صورتی که بسیاری از دفینه های بزرگ ، از جمله
خزانه ها و ثروتهای حاکمان تاریخ بدست دیگر حاکمان و یا راهزنان و حتی وزرا
و نیز امثال من و شما!! در طول این سالها به تاراج رفته و اکثر نسخه های
پوستی و خطی یا جعلی می باشند و یا اینکه در گذشته و دور و نزدیک ، تخلیه
گردیده اند و نشان ها و علائمی هم که در نزدیکی شهر ها و آبادیها قرار
داشته است نیز، کم و بیش تخلیه شده اند.
ولی چند نکته باقی می ماند که حال
باید متذکر شوم: اول اینکه تمام افراد در گذشته استاد علائم شناسی و
رمزگشایی نبوده اند و اگر مطالعه ای در این رابطه داشته باشید ، متوجه
خواهید شد که تعداد اینگونه افراد بسیار اندک و ناچیز بوده است و ضمنا وقتی
دفینه ای بزرگ در محلی دفن می گردید ، تمام افراد مطلع بجز صاحب اموال و
نیز وزیر یا پیشکار وی ، همگی محکوم به مرگ بودند و اگر دقت کنید، در طول
تاریخ همیشه این مطلب ذکر گردیده است که اکثر دفینه ها ، آغشته به خون
هستند!! که این امری اجتناب ناپذیر بوده، چرا که در غیر اینصورت همین دفینه
هایی که امروز از گوشه و کنار این مملکت ، کشف می گردد هم هرگز وجود
نداشت!! البته ناگفته نماند که خیلی از موارد ، دیده می شود که سند و نسخه
شاهی یا خالی است و یا اینکه اصلا صحت ندارد که این هم بر می گردد به
وزیرانی که در آن زمان آینده نگر بوده و با تغییر مکان دفینه ها و یا جعل
سند اصلی و تحویل آن به شاه یا حاکم، دفینه مورد نظر را برای خود در جایی
دیگر پنهان می نمودند و به همین سبب است که معمولا می گویند که سند وزیری
معتبر تر است از سند شاهی!!؟
و در پایان هم باید متذکر شوم که شما نباید درک و فهم مردم امروز را با درک و فهم مردمان ساده و بی آلایش سالیان دور مقایسه کنید!! چرا که عامه مردم ما افرادی بی آلایش و ساده زیست بوده اند و به شغل کشاورزی و دامپروری مشغول بوده اند و زندگی آنان اصلا حتی قابل قیاس با روستاییان ساده و بی سواد امروز هم نبوده است و این زندگی مادی و پولگرا، محصول تفکرات ماشینی امروز می باشد و چنانچه بر صحت گفته های من شک دارید، بهتر است زحمتی به خود بدهید و به روستای پدری خود رفته و از پدربزرگها و ریش سفیدان آن دیار پرس و جو نمایید که آیا در ۴۰ سال پیش ، یک روستایی ساده ، بدنبال گنج و طلا ، می رفت؟!!  حتم داشته باش که جواب منفی است و اینگونه افراد در ۴۰ سال پیش انگشت شمار بوده اند.


(عکس فوق تزیینی می باشد)

    حال، کافی است یک شب بدون هیچ برنامه قبلی، یواشکی در اطراف همان روستا کشیک بکشی تا خودت با چشمان خودت ببینی که چگونه جوانان بیکار و درمانده از همه جا ، به عشق پولدار شدن و رهایی از وضعیت کنونی خود، با بیل و کلنگ به جان زمین ها و تپه های اطراف روستا می افتند !!؟

علائم, گنج, فلزیاب ,گنج یابی, زیرخاکی, دفینه

ایرانیکان سه شنبه 22 دی 1394 زمان : 10:50 نظرات (0)
بازدید : 155

دعای گنج یابی و زیرخاکی

https://sites.google.com/site/azturkoglu/fay/doa.jpg

درست است، تعجب کردید! حتم داشتم با دیدن جمله بالا، تعجب نمایید و شاید هم اولش فکر کرده باشید که شاید دیشب من در کوه و جنگل بودم و ناخدآگاه یا جن زده شدم یا حداقل سرم به جایی خورده که بعد از اینهمه که دم  از آثار و علائم و نشانه ها برای یافتن دفینه و گنج زدم و حتی چندین بار به صراحت اعلام کردم که بنده این آقایانی که دم از موکل و درویشی و دعا نویسی و … ، برای یافتن دفینه و گنج می زنند، ۹۹ ٪ کلاهبردار و شیاد و حقه باز می دانم و از نظر من، کثیف ترین کار در دنیا، این است که شخصی با بکار گیری حیله و تزویر و نیز، سوء استفاده از تعصبات و اعتقادات دینی و تعلقات قلبی مردم، قصد سرکیسه کردن و یا قدرت نمایی و چیره شدن بر مردم را داشته باشد. پس خواهشا زود قضاوت نکنید!!؟
ولی اصل موضوع از این قراره که دو نفر از مشترکین وبلاگ خودمان، هر از گاهی به سراغ چنین مواردی رفته و حتی کار به جایی کشید که یکی از این دوستان با تمام تاکیدات من، رفت تا با ریاضت و … و با کمک استاد خودش، موکل دفینه گرفته تا او نیز برایش، گنج نامه بیاورد!!
البته من از خدا می خوام کمکش کند، چرا که لااقل شاید یک نسخه آن را به ما بدهد تا بدون دغدغه و خریدن و خواندن کتاب چشم طلایی و پکیج و مکیج و اینطور حرفها، بتوانیم بی دردسر موفق بشویم!!؟
و قرار شد اگر موفق نشد … ، باشه بعدا به شما می گویم که چکار می کنم!
ولی برویم سر اصل مطلب خودمان، در هر صورت من برای خوشنودی و رضایت خاطر آن دسته از عزیزانی که این گونه، اعتقاد دارند، لینک دعای زیر را برای دانلود و استفاده ایشان قرار داده ام و در نظر داشته باشند که در کتاب اصلی آن که نسخه خطی آن می باشد، گفته شده است که باید این دعا را در روز پنج شنبه هنگام غروب بنویسید و سپس به گردن یک خروس سفید آویزان کرده، و آن را در محلی که گمان می کنید گنج در آنجا می باشد، رها سازید، خروس پس از مدتی بر روی جایی که دفینه وجود دارد، رفته و می ایستد و در همانجا بانگ سر خواهد داد. به گفته نویسنده آن کتاب، شک نکنید که آنجا محل دفینه است و می گوید این کار امتحان شده، و جواب هم داده است.

فقط در پایان استدعا دارم ، اگر کسی به این موضوعات اعتقاد داشت و رفت و موفق شد، لااقل شیرینی ما یادش نره!! و حتما به بنده هم با دلیل اعلام نماید تا من هم کاسه کوزه ام را بقول بعضی ها جمع کنم و بروم دنبال یک شغل بهتر!!

اصلا شاید هم، رفتم تو صنف دعانویسی و رمالی!!

ایرانیکان سه شنبه 22 دی 1394 زمان : 10:45 نظرات (0)
بازدید : 70

اسرار گنج و دفینه مخفی

در این داستان در مورد گنج یابی و دفینه رازی جالب نهفته است.

دزدان دریایی گنجی میربایند و برای مخفی کردن آن به جزیره ی دور دستی میروند. در جزیره هیچ چیز یافت نمیشود مگر سه درخت بزرگ کهنسال که به شکل یک مثلث و در فواصل مختلفی از یکدیگر قرار گرفته اند. چون هیچگونه نشانه ی دیگری جز این سه درخت در جزیره نیست، طبیعی است که دزدان فکر میکنند که گنج را باید جایی در حدود همین درخت ها چال کنند طوریکه باز یافتن آن برای خودشان آسان ولی برای دیگران مشکل باشد.

رئیس دزدان پس از مدتی تفکر، نقشه ای به نظرش میرسد: او به زیر درخت A میرود و فاصله ی آنرا تا درختB با قدم میشمارد و وقتیکه به درخت B میرسد، نود درجه به راست میپیچد و همان اندازه راه میرود تا به نقطه یE میرسد. در اینجا نیزه ای در زمین فرو میکند.

باز به زیر درخت A  بر میگردد و این بار فاصله ی آنرا تا درخت C با قدم میشمارد و وقتیکه به درخت C  میرسد نود درجه به چپ میپیچد و همان اندازه راه میرود تا به نقطه یF  میرسد.
در اینجا نیز نیزه ای در زمین فرو میکند. بعد ریسمانی میکشد و دو سر آنرا به نیزه ها محکم میبندد و با قدم، نقطه ی وسط ریسمان را معین میکند. به دستور او این نقطه ای است که گنج باید در آن دفن شود. پس از دفن گنج و استتار محل آن، دزدان وسائل خود را جمع کرده، سوار کشتی شده و جزیره را ترک میکنند.

مدتی بعد وقتیکه آبها از آسیاب افتاد، دزدان به جزیره برمیگردند تا گنج را از زیر زمین بیرون آورند. اما وقتیکه به محل دفن گنج میرسند با کمال حسرت میبینند که در غیاب آنها سیل سختی آمده و درخت A را که در واقع مبدا اندازه گیری شان بوده است کاملا” از ریشه در آورده و به دریا انداخته است و جای آن را طوری با ماسه های ساحلی پر کرده که هیچگونه اثری از محل آن باقی نمانده است ولی درختهای B و C همچنان بر جای خود هستند.

https://sites.google.com/site/azturkoglu/fay/dozdan.jpg

از دیدن این منظره پاک نا امید میشوند و  مایوسانه و بی هدف چندین نقطه از زمین را میکنند ولی به نتیجه ای نمیرسند. چندین روز به سختی میکوشند تا محل گنج را پیدا کنند ولی هر چه بیشتر جستجو میکنند کمتر می یابند. اندک اندک داشتند قطع امید میکردند و به فکر باز گشت افتاده بودند که یکی از دزدان که جوان تازه کاری بود و میگفت در روزگاری که مدرسه میرفته ریاضیاتش خیلی خوب بوده است به خدمت رئیس دزدان میرسد و به  او میگوید که اگر قلم و کاغذی به من بدهید و مدتی وقت، من با محاسبه جای گنج را پیدا میکنم.

فورا” قلم و کاغذی در اختیار دزد جوان قرار میگیرد و او در سایه ی یکی از درختها می نشیند و پس از نیم ساعت بلند میشود و مقداری این ور و آن ور میرود و با
قدمهایش فاصله ها را اندازه گیری میکند و در نقطه ای متوقف میشود و نیزه اش را در زمین فرو میکند و میگوید:”گنج اینجاست!” دزدان به سرعت زمین را گود میکنند و با کمال تعجب و ناباوری و با شادی فراوان به گنج میرسند.

آیا شما میدانید این جوان چگونه محل گنج را پیدا کرد؟

ایرانیکان سه شنبه 22 دی 1394 زمان : 10:36 نظرات (0)
بازدید : 161

گوردخمه مادی فخریکا شهر مهاباد

گوردخمه مادی فخریکا در نزدیکی شهر مهاباد قرار دارد و در دل صخره ای کنده شده است. ورودی آن با دو ستون گرد تزیین شده است و درون مقبره سکوهایی برای گذاشتن نذورات و تعدادی قبر موجود است.بنای آنرا به فرآتیس پدر دیاکو شاه ماد نسبت میدهند.اضلاع داخل دخمه کاملا سنگی هستند و با دقت بالایی زوایای قائمه دارند. ساکنان این محل دخمه مزبور را محل زندگی فرهاد کوه کن میدانند . یک سالن به اندازه ایوان این دخمه درون مقبره قرار دارد که با دو پله از ایوان جدا شده است. درون اتاق اصلی گور دخمه سه قبر قرار دارد . قبر وسط موازی ایوان و دو قبر کناری عمود بر ایوان کنده شده است. هر یک از این سه قبر پنجاه سانتیمتر از سطح مقبره پایین تر هستند.

ایرانیکان سه شنبه 22 دی 1394 زمان : 10:34 نظرات (0)
بازدید : 132

ارزش سکه های تاریخی


  • بروزترین قیمت های سکه های ایران باستان در کلکسیونهای کشورهای خارجی

  • همراه با نام پادشاه و دوره حکومت و قیمت به دلار

  • امپراطوری هخامنشی:سکه دریک اردشیر دوم حدود ۳۷۵-۳۶۶ سال قبل از میلاد 

  • List price: US$ 4,950.00
    Price: US$ 3,500.00

    • سکه طلای دریک هخامنشی : اردشیر دوم تا خشیار شاه دوم ۴
      Price: US$ 9,950.00

      20-375 BC.


    • سکه نقره بسیار نادر دوره هخامنشی ۳۷۵-۴۲۰ سال قبل میلاد
    • List price: US$ 995.00
      Price: US$ 595.00
    • سکه های باستانی

    • سکه نقره پادشاهان هخامنشی با علامتدار بانکی ۳۷۵-۴۲۰ سال قبل میلاد 
    • Price: US$ 350.00
    • سکه نقره پادشاهان پارس (ناموپید) قرن اول میلادی
    • List price: US$ 295.00
      Price: US$ 175.00
    • سکه های باستانی

    • پادشاهان پارس:سکه نقره اردشیر اول 
    • List price: US$ 495.00
      Price: US$ 295.00
    • سکه های باستانی

    • پادشاهان پارس:سکه نقره اردشیر اول اواخر سده دوم و اوایل سده سوم قبل از میلاد
    • List price: US$ 295.00
      Price: US$ 175.00
    • سکه نقره اردشیر سوم قبل اول و دوم سده قبل از میلاد
    • List price: US$ 250.00
      Price: US$ 150.00
    • سکه های باستانی

    • سکه نایاب پادشاهان پارش:نقره دوره قباد در سده ۱ قرن قبل از میلاد
    • List price: US$ 295.00
      Price: US$ 195.00
    • سکه های باستانی

    • سکه پادشاهان پارس: مناچتر(منسیر) قرن دوم قبل  میلاد
    • List price: US$ 395.00
      Price: US$ 195.00
    • سکه های باستانی

    • سکه نقره پادشاهان پارس:منسیر قرن دوم قبل از میلاد 
    • List price: US$ 650.00
      Price: US$ 295.00
  • سکه نقره پادشاه پارس:قباد سده اول قبل از میلاد 
  • List price: US$ 295.00
    Price: US$ 175.00
    • سکه نقره پادشاه پارس:قباد سده اول قبل از میلاد
    • List price: US$ 350.00
      Price: US$ 175.00
    • سکه نقره پادشاه پارس:قباد سده اول قبل از میلاد.
    • List price: US$ 495.00
      Price: US$ 350.00
    • پادشاهان پارس:سکه نایاب که مشخص نیست سده اول تا دوم قبل از میلاد.
    • List price: US$ 395.00
      Price: US$ 195.00
    •  سکه نقره پادشاهان پارس : سکه Vahšīr (Oxathresسده اول قبل از میلاد
    • List price: US$ 395.00
      Price: US$ 195.00

ایرانیکان سه شنبه 22 دی 1394 زمان : 10:28 نظرات (0)
بازدید : 169

اشکانیان مبدع نبرد پارتیزانی یا جنگهای چریکی

پارتیزان لقبی است که به جنگجویان پارتی در زمان اشکانیان بخاطر پیروزی با تاکتیک جنگ و گریز در مقابل نیروی چند برابری لژیون های منظم رومی داده شده است.شیوهٔ جنگ‌های چریکی از شیوه‌های بسیار قدیمی جنگی است. مبدع این شیوه مبارزه، جنگجویان قوم پارت که تشکیل دهنده ایران قدیم بودند بوده‌اند. در مقابل نحوه عملکرد ارتش‌های بزرگ جنگ‌های چریکی را جنگ‌های نامنظم نیز می‌نامند که در اینجا واژه نامنظم به معنای بی قاعده و بی قانون نیست زیرا هر جنگ چریکی مبتنی بر مجموعه از از قوانین و تاکتیک هاست. همچنین است که در دوران معاصر افرادی چون ارنستو چه گوارا، کارلوس ماریگلا، مائو زدونگ، وندل فرتیگ، رژی دبره، وو نوین جیاپ و چند تن دیگر را از شاخص‌ترین نظریه پردازان مبارزات چریکی می‌دانند.

https://sites.google.com/site/azturkoglu/fay/200px-oart.jpg
تندیس سرباز پارتی منسوب به سورنا بزرگترین تندیس فلزی (مفرغی) کشف شده ایران باستان

در سال ۵۳ پیش از میلاد کراسوس با ۴۲ هزار سرباز به مرزهای اشکانیان تاخت, در کارهه(حران – مرزفعلی ترکیه/سوریه) سپهبد سورنا فرمانده پارتی با سپاهی اندک و تاکتیکی خاص به رومیان تاخت و آنها را مغلوب ساخت, کراسوس و پسرش کشته شدن. بعدها در سنای روم درباره این شکست بررسی شد, آنها روش ایرانیان را جنگ پارتی یا پارتیزانی لقب دادند, در این جنگ از تاکتیک و سلاحهای تازه استفاده شد. هر سرباز سوار ایرانی با خود مشک کوچکی پر از آب حمل می کرد و دچار تشنگی نمی شد. به پیادگان با مشکهایی که بر شتر ها بار بود آب و مهمات می رساندند. سربازان ایرانی به نوبت و با تاکتیک خاصی که برای رومیان تازگی داشت از میدان [نبرد] خارج می شدند و به استراحت می پرداختند. سواران ایران قادر به تیراندازی از پشت سر بودند. ایرانیان کمانهای تازه اختراع کرده اند که با آنها توانستند پای پیادگان رومی را که باسپرهای بزرگ در برابر آنان و برای محافظت از سواران قلعه درست کرده بودن به زمین بدوزند. ایرانیان دارای زوبین های دوکی شکل بودند که با دستگاه کاملا تازه ای تا فاصله دور پرتاب می شد. شمشیرهای آنان شکننده نبود. هر واحد تنها از  یک نوع سلاح استفاده می کرد و ماننده رومیان خودرا سنگین نمی کردند. سربازان ایرانی حق عقب نشینی و تسلیم شدن ندارند و تا آخرین نفس باید  بجنگند. این بود که روم شکست خورد و هفت لژیون را به طور کامل از دست داد و به چهار لژیون دیگر تلفات سنگین وارد آمد.

ایرانیکان سه شنبه 22 دی 1394 زمان : 10:26 نظرات (0)
بازدید : 117

پوشش زنان ایران از باستان تا امروز


پوشش زنان والامقام در عهد باستان

(به روایت تصویر)

پوشش زنان ایرانی

پوشش زنان ایرانی

پوشش زنان ایرانی

پوشش زنان ایرانی

پوشش زنان ایرانی

پوشش زنان ایرانی

پوشش زنان ایرانی

پوشش زنان ایرانی

پوشش زنان ایرانی

پوشش زنان ایرانی

پوشش زنان قاجاری

پوشش زنان امروزی

 اشیاء و آثار باستانی , اشکانیان , ساسانیان , لباس زنان باستان , ماد , هخامنشیان , هنر باستان , پارت ها ,

ایرانیکان دوشنبه 21 دی 1394 زمان : 22:35 نظرات (0)
بازدید : 78

 تپه حسنلو

در ایران آثار تاریخی و بناهای ارزشمند زیادی دارد که قدمت آنها بسیار کهن است و جزو جاذبه های تاریخی محسوب می شود ولی متاسفانه معرفی درست نشده اند یکی از اینها ، تپه حسنلو است که از نظر قدمت از تخت جمشید قدیمی تر است . در واقع حسنلو گوشه ای از تمدن ۸ هزار ساله آذربایجان را بیان می کند.

 \

تپه باستانی حسنلو در آذربایجان غربی، در جنوب غربی دریاچه ارومیه، در منطقه سرسبز شهرستان نقده (سرزمین تاریخی سولدوز) و در هفت کیلومتری شمال شرقی این شهرستان واقع است و به علت مجاورت با دهستان حسنلو به این نام معروف شده است.

 ارتفاع این تپه از بستر رودخانه گدار که از کنار آن می گذرد،  ۲۰متر و قطر آن حدود  ۲۵۰تا ۲۸۰ متر است. چند تپه باستانی دیگر هم که ارتفاع آنها از ۱۵ متر تجاوز نمی کنند، در اطراف این تپه پراکنده اند.

 به گفته بهمن کارگر(مدیر پایگاه پژوهشی حسنلو) تعدادی از اشیای مکشوفه تپه حسنلو در موزه ملی ایران نگهداری می‌شوند، که انتقال اشیای متعلق به تپه حسنلو از موزه ملی ایران به موزه حسنلو در دستور کار قرار دارد.
همچنین  یادآور می شود: تپه حسنلو به عنوان یکی از محوطه‌های مهم تاریخی شمال غرب کشور و یکی از محوطه‌های کلیدی عصر آهن در کل ایران به شمار می‌رود.

نماینده مردم شهرستانهای نقده و اشنویه در مجلس شورای اسلامی در گفتگو با خبرنگار مهر با اشاره به قدمت هشت هزار ساله تپه حسنلو گفت:

متاسفانه با وجود اینکه این اثر قدیمی ترین اثر تاریخی کشور به شمار می رود ولی تاکنون به درستی به مردم و جهانیان معرفی نشده است.
علی زنجانی حسنلویی با بیان اینکه حسنلو شناسنامه سولدوز است اظهارداشت:

” اگر تا کنون توجه جدی با آثار تاریخی و فرهنگی این منطقه باستانی شده بود الان محل هایی چون تخت جمشید اینقدر معروف نبودند.”

وی ادامه داد:

برابربررسیهایی که انجام گرفته:

در تخت جمشید به هبچ عنوان، سکونتی شکل نگرفته بود و تامیخواست مورد بهره برداری قرار بگیرد ویران شده است.

خاطرنشان کرد:

 این در حالی استکه حسنلو قدمتی بیش از شش هزار سال دارد و دارای سکنه بوده است

وی با اشاره به اینکه تپه حسنلو چهار لایه دارد گفت: آنچه در معرض دید عموم قرار دارد لایه چهارم است در حالی که اگر کاوشهای باستان شناسی در لایه های بعدی صورت گیرد می توان به تاریخ و تمدن چندین هزار ساله ایران پی برد.
حسنلویی به استقرار پایگاه باستان شناسی شمالغرب کشور در محوطه این اثر تاریخی گفت: منتظر هستیم از سال آینده کاوش های باستان شناسی با کمک کارشناسان داخلی و خارجی در لایه های زیرین اثر تاریخی آغاز شود.
نماینده مردم شهرستانهای نقده و اشنویه در مجلس شورای اسلامی با انتقاد از کم توجهی مسئولان به این اثر تاریخی بیان داشت: باید به حسنلو افتخار کنیم و این اهمیتی که امروز به آن داده می شود به نظر ما کافی و ایده آل نیست باید بیش از گذشته مورد توجه قرار گیرد.
وی با اعلام اینکه غفلت از این اثر تاریخی در نتیجه بی توجهی مسئولان محلی و دور بودن از مرکزیت کشور است گفت: متاسفانه اهمیتیبه مسایل و آثار تاریخی استانهایی مثل فارس یا اصفهان می شود در این منطقه مدنظرقرار نمی گیرد.
حسنلویی از عدم اختصاص بودجه های لازم برای نگهداری، ساماندهی این اثر تاریخی نیز گلایه کرد و اظهارداشت: در اثر غفلت مسئولان در سالهای قبل از انقلاب کارشناسان باستانی شناسی کشورهای خارجی چون آمریکا در ثپه حسنلو کاوش های زیادی انجام داده و آثار زیادی را با خودشان برده اند و متاسفانه بعد از پیروزیانقلاب اسلامی نیز این بی توجهی کاملا مشهود است.
این نماینده آثار تاریخی را هویت و فرهنگ یک ملت دانست و افزود: حداقل  سال کار باستانشناسی لازم است تا همه زوایا و موجودی غنی تاریخی این مکان باستانی شناسایی شود و اعتباراتی که برای این منظور پیش بینی شده کافی به نظر نمی رسد.

ارتفاع این تپه از بستر رودخانه گدار که از کنار آن می گذرد،  ۲۰متر و قطر آن حدود  ۲۵۰تا ۲۸۰ متر است. چند تپه باستانی دیگر هم که ارتفاع آنها از ۱۵ متر تجاوز نمی کنند، در اطراف این تپه پراکنده اند.
شناسایی و حفاری این تپه باستانی در سال  ۱۳۱۳ صورت گرفت. در طی این حفاری، تعدادی ظروف سفالی با اشکال متنوع و مختلف به دست آمد. در سال  ۱۳۳۶ کاوش علمی و تخصصی تپه باستانی حسنلو را هیئت حفاری و کاوش مشترک ایرانی – آمریکایی آغاز کرد و در این حفاری و کاوش، از خرابه ها شهر، دژی از زیر خاک بیرون آمد که به عقیده باستان شناسان متعلق به قوم “ماننا” است.

از دو بخش عمده تشکیل شده است:
قسمت نخست به تالار شاهی یا معبد سلطنتی معروف است و در آن سکوهای بزرگ و کوچکی دیده می شود و در انتهای جنوب تالار تختگاه یا محراب معبد قرار دارد و در این قسمت سکوهای بزرگ و کوچک دیده می شود.
قسمت دیگر، تالار بزرگ یا معبد اصلی است که در ضلع شمالی و مجاور بناهای تالار اول قرار گرفته و کف آن فرش شده است و در آن دو قطعه سنگ بزرگ دیده می شود. باستان شناسان این دو قطعه سنگ سرخ رنگ و بزرگ را وسیله ای برای مجازات محکومان یا برای به جا آوردن قربانی به درگاه رب النوع می دانند که سر قربانیان و محکومان را روی آن می گذاشتند و از تن جدا می کردند. در انتهای این تالار، سه ستون بزرگ سنگی جای گرفته است.
پشت این ستونهای چهار متری، خانه های کوچکی با مصالح سنگی قرار دارد که به نظر باستان شناسان، محل سکنای بردگان، کنیزان یا خادمان معبد بود. در این قسمت، اسکلت ۴۰ زن نیز پیدا شده است. دور تا دور بناها را حصار و بارویی به ارتفاع شش متر فرا گرفته است که قسمتی از این بارو و حصار و کنگره های آن در ضلع غربی بر اثر کاوش و حفاری نمودار شده است.
این تپه دارای ۱۰ دوره متمایز سکونت است که آنها را از قدیم به جدید یعنی از دوره دهم تا دوره اول که آخرین دوره است، تقسیم بندی کرده اند. این دوران از دوره ابتدایی سنگی آغاز و تا دوره باستانی، مادها و دوره اسلامی ادامه می یابد.
قدمت دوره ابتدایی و سنگی تپه حسنلو به عقیده دکتر رابرت دایسون، باستان شناس آمریکایی و سرپرست هیئت حفاری تپه حسنلو، به بیش ازشش هزار سال قبل از میلاد برمی گردد. تاریخ تقریبی سکونت اول به حدود هزاره ششم قبل از میلاد می رسد و دورانی را شامل می شود که تپه حسنلو زیاد مورد توجه نبود. در این دوره ها به بناهای خشتی گلی و سنگی برخورد شده است.
از دوره چهارم سکونت در تپه حسنلو، یعنی در هنگام آتش سوزی بزرگ تا دوره هفتم سکونت، آثار ساختمانی به دست آمده است که دلالت بر سکونت در این تپه دارد. دوره چهارم حسنلو مهمترین دوره فرهنگی این دوره است. در میان بناهای سمت شرقی حیاط مرکزی، بقایای چند انبار و اصطبل قابل تشخیص است که از این انبارها مقدار زیادی خمره کشف شده است که به گمانی به درد ذخیره آب دژ می خورد و به گمانی دیگر مخصوص نگهداری مشروبات بوده است.

در دژ حسنلو، اتاق هایی نیز به انبار و آشپزخانه و اسلحه خانه اختصاص داشته است، از اسلحه خانه که معلوم نشده کارگاه اسلحه سازی یا محل نگهداری جنگ افزار بود، مقدار زیادی شمشیر و سه نیزه آهنی کشف شده است.

از تپه باستانی حسنلو در سال های۱۳۱۳ تا ۱۳۵۸طی حفاری های باستان شناسان ایرانی و آمریکایی انواع و اقسام ابزار و ادوات جنگی مانند شمشیر، خنجر، نیزه، سرنیزه هایی از جنس مفرغ و آهن به همراه هزاران ظروف سفالی و اشیای استخوانی سنگی سفالی، شیشه ای و فلزی گوناگون که هر یک دارای ارزش تاریخی، باستانی و هنری هستند، کشف شده است که در موزه ها ایران باستان، آذربایجان، آمریکا، فرانسه و دیگر کشورهای جهان نگهداری می شود.

جام زرین حسنلو

\

مهمترین اثر مکشوفه تپه باستانی حسنلو که اهمیت ویژه ای در جهان و باستان شناسی دارد، جام طلایی حسنلو است.
این جام اثر کاملاً خیره کننده ای است؛ زیرا بیش از حد ظریف کاری داشته و فاقد ترکیب مجلل است. قدمت جام طلایی کشف شده از تپه حسنلو در حدود ۸۰۰ سال قبل از میلاد مسیح است.
بر روی بدنه این جام معروف، نقش های بسیاری حک شده است که احتمالا داستان حماسی را روایت می کنند.

با ساماندهی این اثر تاریخی امید می رود گرد فراموشی از چهره آن زوده شود و مردم بیش از پیش با تاریخ هشت هزار خود آشنا شوند.

\

\

\

\

\

ایرانیکان دوشنبه 21 دی 1394 زمان : 22:31 نظرات (0)
بازدید : 45

تبلیغ مومیایی تقلبی هخامنشی

شهریورماه سال ۱۳۸۶ جسد  یک مومیایی تقلبی منتسب به پادشاه هخامنشی در مراغه توسط نیروی انتظامی کشف گردید.
کلاهبرداران قصد داشتند، این مومیایی تقلبی را که در داخل یک صندوق سیمانی قرار داشت را به ارزش ۵ میلیارد تومان به فروش برسانند!!

همچنین از این افراد ۱۸عدد سکه مسی تاریخی و یک هزار و ۲۷۲عدد سکه تاریخی تقلبی و ۲۲قطعه انواع اشیا تاریخی شامل انواع مجسمه‌های فلزی و سنگ‌های قیمتی کشف شد.

متاسفانه در طی این سالها بارها و بارها تصاویر و فیلم یک مومیایی تقلبی بصورت بلوتوث بر روی تلفن های همراه مردم دست بدست شده و جالب تر از همه اینکه چند ماه پیش مجددا فردی ساده لوح و بی تجربه با مراجعه به من فیلم این مومیایی تقلبی را به من نشان داده و با هیجان بسیار تقاضا داشت تا من برای این مومیایی مشتری پیدا کنم!؟ و می گفت که این مومیایی توسط چند تن از دوستانش کشف گردیده و بخاطر دوستی با وی و نداشتن آشنا برای فروش آن از او خواسته اند که برای آن مشتری پیدا کنند!!

در هر صورت من آن فرد بیچاره را از ماجرا با خبر ساختم و برای هوشیاری مجدد شما عزیزان تصمیم گرفتم تا بار دیگر فیلم این مومیایی کذایی را قبول نکنند و از تمام دوستان  استدعا دارم به هیچ عنوان چیزی را که متعلق به خودشان نمی باشد و از صحت و سلامت آن با خبر نیستند را به دیگران معرفی ننمایند و وقت و انرژی خود را صرف کارهای بی نتیجه و بی فایده ننمایند.

برای تاکید مجدد خبر زیر که چند روز پیش منتشر شده است را نیز مطالعه فرمایید:


به گزارش سرویس «حوادث» خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)،اعضای باند فروش عتیقه جات تقلبی در حین جابجایی یک مومیایی و یک تابوت عتیقه تقلبی، توسط ماموران پلیس آگاهی کاشان شناسایی و دستگیر شدند.

اعضای این باند که مسلح نیز بودند به محض حضور ماموران قصد فرار داشتند که باعملکرد ماموران در اقدام خود ناکام ماندند.

فرمانده انتظامی کاشان با بیان اینکه در این عملیات و در بازرسی از یک دستگاه خودروی وانت نیسان متعلق به اعضای باند یک عدد تابوت چوبی منقوش به تصاویر و نقوش متداول دوره هخامنشی، یک مجسمه مومیایی و یک تیغه شمشیر کشف و ضبط شد، گفت: طبق اعلام کارشناس اداره میراث فرهنگی و صنایع دستی شهرستان، تمامی عتیقه جات کشف شده تقلبی هستند.

وی با بیان اینکه متهمان در بازجویی های تخصصی اقرار کردند که قصد داشتند این عتیقه جات تقلبی را در قبال دریافت مبالغ زیادی وجه نقد به افراد کم اطلاع و ساده بفروشند،گفت: متهمان به همراه پرونده برای سیر مراحل قانونی تحویل دادسرا شدند

ایرانیکان دوشنبه 21 دی 1394 زمان : 22:18 نظرات (0)
بازدید : 83

خطرات گنج و دفینه یابی

هر کار و فعالیتی خطرات خاص خود را دارد که گنج یابی و باستان شناسی مستثنی از آن نیست . گنج یابی به دلیل منحصر به فرد بودن و منافع فراوان، خطرات خاص خودش را دارد که تنها آگاهی و شناخت می تواند از آنها جلوگیری کند . نمادهای گنج یابی همراه خود نمادهای خطر را دارد. یکی از خصوصیات این نشانه ها و (نمادهای خطر) گنج یابی باید برای همه قابل فهم و درک باشد و اینها خیلی نمادهای مهمی هستند . این یک واقیعت است که ! گنجینه فقط می تواند توسط یک شخص زنده پیدا شود. وجود دفینه در کنار از دست د ادن حیات ارزشی ندارد.

ایرانیکان دوشنبه 21 دی 1394 زمان : 22:08 نظرات (0)
بازدید : 93

ابزار لازم دفینه یابی

برای گنج یابی و کاوش های باستانی ابزار و وسایلی لازم است که می توان به وسایل ضروری اولیه و ثانویه تقسیم بندی کرد. وسایل اولیه بیشتر آلات و ابزاری است که با کندن و نیز امنیت در کار گنج یابی ارتباط دارد و وسایل ثانویه بیشتر به ابزارهای مدرن و امروزی مثل ردیاب و فلزیابها مرتبط است .

در شرایط امروز ما جویندگان گنج باید از این وسایل و تجهیزات استفاده کنند

 ۱- دستگاه ردیاب

۲- دستگاه نقطه زن

۳- بیل و کلنگ

۴- پتک​​ . اسکنه، چاقو

۵- طناب به ضخامت ۵X۵ سانتیمتر و به طول ۴۰ سانتیمتر . شمع

۶- کلاه ایمنی

۷- طناب کنف ضخیم

۸- ماسک ضد گاز

۹- قطر با اندازه های مختلف

۱۰- ماله

۱۱- قلم مو

۱۲- فرغون

۱۳ - سطل و بالابر

۱۴- الک

۱۵- چراغ قوه

۱۶- قطب نما

 با استفاده از این تجهیزات امنیت جانی و یک حفاری مطمئن را تضمین کنید

ایرانیکان دوشنبه 21 دی 1394 زمان : 21:59 نظرات (0)
بازدید : 103

کشف ماده ای جالب

A 2.5 kg brick is supported by a piece of aerogel weighing only 2 grams

\

    چندیپیش در منطقه فینیکس واقع در آریزونا در کشور آمریکا، کشاورزی بنام دیویدهادسون به ماده ی سفید رنگی که در سرتاسر
    زمینهای زراعی اش گسترده بودمشکوک شد و مقداری از آنرا به آزمایشگاههای معتبر سپرد تا به او بگویند کهاین ماده سفید رنگ متشکل از چه مواد اولیه ای است. اما در عین ناباوری،پاسخ آزمایشگاه این بود:You Have Pure Nothing یعنی شما یک ماده ای دردست دارید که خالصاً هیچ چیز مشخصی که در جدول عناصر تعریف شده باشد در آن به چشم نمی خورد!

اماپس از چندی یک آزمایشگاه روسی به روش آزمایش آمریکاییها شک کرد و روش جدیدی را برای آنالیز این ماده ی عجیب پیش رو
گذاشت که صحیح تر بود وبلاخره پرده ی جادویی کنار رفت و عنصر تشکیل دهنده رخ نمود.

اینماده شکل دیگری از اتم های طلا بود که بصورت یک نانو رشته (رشته ای ازالکترونها که از پی هم قرار می گیرند و شکل یک
تسبیح نخ شده را دارد) درآمده بود. نام علمی آنORME یا OR MUS مخفف Orbit ally Rearranged Monotonic Element می باشد.

آزمایشاتبعدی، اما، حیرت آورتر بودند. برای وزن کردن آن، یک پیمانه ی خالی راابتدا وزن کردند و سپس مقدار مشخصی از این گرد سفید رنگ را درون پیمانهریخته مجدداً وزن کردند و در عینناباوری در تمام این توزینها، همواره وزن پیمانه+وزن گرد سفید رنگ از وزنپیمانه ی خالی “کمتر” بود! آزمایشی که چندین بار تکرار شد و همواره یک پاسخرا ارائه می داد. گویی که ۴۰ درصد از جرم این ماده در جهان ما و ۶۰ درصددیگر آن در جهانی موازی با جهان ما سیر می کند.

نکته ی مهم زمانی بهچشم آمد که محققان، پیمانه ی لبریز از ماده سفید رنگ را حرارت دادند ومشاهده کردند که در حرارت بسیار بالا وزن پیمانه به سمت صفر گرم سوق پیداکرد. یعنی “با حرارت دادن به این ماده، میتوان جاذبه را دفع نمود”.

ناسا با بهره گیری از این ترکیب جدید طلای بسیار ناب (The Pure Gold) توانست ماده ی جدیدی اختراع کند با نام آیروژل (AeroGel) که به خودی خود از هوا سبک تر است و فرم خالص آن می تواند در هوا شناورباشد و همچنین با حرارت دادن به آیروژل، این ماده می تواند وزنهایی بیش ازوزن خود را نیز در هوا معلق نگاه دارد. ناسا از این ژل در تحقیقات گستردهای بهره می برد. در ویکیپدیا جستجوکنیدAeroGel

اماچندی پیش، در “صحرای سینا” (علاقه مندان به آثار سیچین توجه فرمایند) معبدی متعلق به راهبان مصر باستان کشف شد که درون آن آکنده بود از پودریسفید رنگ! آزمایش این ماده نشان داد که شباهت زیادی بین این پودر تازه کشفشده با نانو رشته ی طلا وجود دارد. مصریان باستان به این ماده “مفکات” میگفتند و راز تهیه آن در دست راهبان مقدس بوده است.

ترکیب مفکات با حرارت می توانسته بی وزنی را بهمراه آورد و شاید راز چگونگی ساخته شدن اهرام عظیم مصر در همینجا نهفته باشد.

به این نکته توجهکنید: نام تمام اشکال هندسی (چه به فارسی و چه به لاتین) مستقیما به شکلهندسی آنها اشاره می کند. مثلاً دایره از دوار بودن می گوید، مثلث از سهضلعی بودن. اما در این بین نامی که برای شکل هندسی “هرم” در نظر گرفته شدهیک استثنای عجیب است. هرم در لاتین Pyramid ترجمه شده که از ترکیب دو کلمه ی Pyro بمعنی “آتش” و Amid بمعنی “گرفته شده” تشکیل شده است. بنابراین Pyramid یعنی Fire Begotten یا از آتش گرفته شده!!! حتی اسم عربیِ “هِرم” نیز از ریشه هُرم بمعنی حرارت و داغیگرفته شده و اشاره ای به شکل هندسی آن ندارد.

می توان خصوصیات پودرسفید طلا را به اینگونه بر شمرد:

  ۱خاصیت ضد جاذبه در حرارت های بالا

۲    خاصیت ابر رسانایی در حرارت بالا

۳    اتصال کوانتومی به دیگر جهانهای موازی Quantum Entanglement

4عدم مشابهت با ساختار عناصر جدول مندلیف

۵درصورت برهم خوردن ساختار رشته ای، با نوری بسیار درخشان منفجر می شود

۶بدلیل ساختار اتمی تک رشته ای، امکان تبدیل این ماده به مواد دیگر وجود دارد

۷درصورت مصرفخوراکی، افزایش کارآیی مغز انسان را در دو نیمه چپ و راست بدنبال دارد

۸در صورت مصرف خوراکی، افزایش طول عمر DNA که متعاقباً طول عمر انسان را بدنبال دارد

ایرانیکان دوشنبه 21 دی 1394 زمان : 21:51 نظرات (0)
بازدید : 84

کلاهبرداری در علوم غریبه

افراد زیادی هستند که به عنوان درویش و دعانویس اقدام به کلاهبرداری از افراد ناآگاه می کنند کسی که جاهلانه با امور برخورد کند همیشه بازنده است .


https://sites.google.com/site/azturkoglu/fay/darv.jpg

آثار باستانی, علائم گنج, گنج, فلزیاب, نشانه گنج ,کلاهبرداری دفینه, دفینه

ایرانیکان دوشنبه 21 دی 1394 زمان : 21:43 نظرات (0)
بازدید : 92

طریقه شناخت آثار و علائم دفینه

برای حل نشانه ها قبل از همه باید دانش تاریخی داشته باشید ، یاد گرفتن تاریخ محل نشانه ،خصوصیات نمادها را دانستن ، (مثلا یک مار :خصوصیات یک مار سر نخ است) مکانهایی که بر خلاف جغرافیای طبیعی منطقه باشد مانند ، چاله ها ،خاک ریزها ،
واز همه مهمتر با روشهای باستان شناسی راه حل ها را جستجو کرذه و زودتر به نتیجه می رسیم
کتاب نمادها و نشانه ها
چگونه باید بفهمیم که کدام آثار و علائم نشانه دفینه است؟

تقریبا در هر منطقه از کشورمان آثار و علائم حک شده بر روی سنگها را به شکلهای مختلف مانند نمادها، خطوط ، متن و عکس ها از موجودات زنده میتوان یافت . به این ترتیب یافتن معنی و مفهوم آثار بجا مانده از تمدنهای گذشته سالها مورد بحث و بررسی باستان شناسان قرار گرفته و در بعضی از آثار و علائم به نتیجه هایی هم رسیدند. نمیتوان تمام این آثار و علائم بجامانده از تمدنهای گذشته را نشانه گنج ودفینه دانست و این کاملا اشتباه است که هر علامتی نشانه گنج است. بسیاری از این آثار و علائم نشانه گنج نیست و مساله ایی که ما باید به آن توجه کنیم این است که کدام یک از این آثار وعلائم یقینا نشانه دفینه است . فراموش نکنیم اون شخصی که دفینه را گذاشته  یه جوری گذاشته که بجز خودش کس دیگری نتواند محل دفینه را پیدا کند . می خواهم به شما بگویم که منطق ساخت نشانه ها اینگونه است .  پس چگونه این علائم حل خواهد شد؟ ما در زیر سعی خواهیم کرد به صورت خلاصه جواب این سئوال را بدهیم


اول از همه به موضوعات زیر توجه کنید!
۱- منطقه ایی که نشانه وجود دارد باید آثاری از زندگی کردن انسانها در گذشته وجود داشته باشد
۲- سنگی که رویش حکاکی شده باید ثابت و بزرگ باشد
۳- سنگ نگاره ها باید بصورت برجسته یا فرو رفته باشد
۴- نشانه ها باید بصورت عمیق و ضخیم باشد
۵- در همان محدوده یک و یا چند ارتباط معنی دار وجود داشته باشد
۶- سنگی که رویش حکاکی شده باید محکم و مقاوم در برابر بلایای طبیعی باشد
۷- نشانه ها نباید روی سنگ، چسیبده به آب باشد(کسی در کنار آب گنج مخفی نمی کند)


آثار و علائمی که این خصوصیات را داشته باشد احتمالش زیاد است که نشانه دفینه باشد . علائمی که این خصوصیات را نداشته باشد روی آن وقت خود را تلف نکنید

برای حل نشانه ها قبل از همه باید دانش تاریخی داشته باشید ، یاد گرفتن تاریخ محل نشانه ،خصوصیات نمادها را دانستن ، (مثلا یک مار :خصوصیات یک مار سر نخ است) مکانهایی که بر خلاف جغرافیای طبیعی منطقه باشد مانند ، چاله ها ،خاک ریزها ،
واز همه مهمتر با روشهای باستان شناسی راه حل ها را جستجو کرذه و زودتر به نتیجه می رسیم

حال برای خواندن ادامه مطلب و کسب اطلاعات بیشتر می توانید با تهیه و خرید کتاب، به این امر دست یابید


 آثار و علائم گنج , تله ها , دفینه , رمزگشایی , طلسمات , چشم طلایی , کتاب گنج , کتاب چشم طلای , گنج ,دفینه

ایرانیکان دوشنبه 21 دی 1394 زمان : 21:42 نظرات (0)
بازدید : 259

تصاویراشیاء و دفینه های باستانی مکشوفه

آثار و گنج های زیادی توسط باستان شناسان و گنج یابان کشف شده که در اینجا تصاویر برخی از آنها آمده است

خوک – اسب یا اسب سوار – شتر – شیر – لاک پشت – مرغ – مرغابی یا اردک – عقاب – مار – عقرب – گوزن – ماهی – زن – سنگ آسیاب – شمشیر -  کمان -  گل – تیر یا پیکان – خورشید – رد پای انسان – دست – مثلث – مربع – دایره -  کاسه (جوغان)

 آثار , اسب , اسرار نظامی , باستانی , تاریخی , تدفین , خلاصه تاریخ , خوک , دفینه , سنگ , سنگ تراشه , سنگ نگاره , سکه شناسی , شتر , شیر , عقرب , علائم , قبر , لاک پشت , مار ,

ایرانیکان دوشنبه 21 دی 1394 زمان : 21:37 نظرات (0)
بازدید : 1198

علامت عقرب در گنج یابی

 بعضی نشانه دلالت بر نشانه دیگر است و یا زمانی که در کار گنج یابی به مشکل برخوردید و یا نامید شدید گره گشا خواهد بود یکی از این علائم گنج یابی نشان عقرب می باشد.   عقرب نشانگر راه حل بوده تا در ادامه کار ، بهترین راه را انتخاب نماییم!


برای حل علامت عقرب باید خصوصیات این را خوب بدانید. یکی از خصوصیات عقرب زهردار بودن و خطر آفرین بودنش است . به خاطر همین دفینه ایی را که می خواهید پیدا کنید رویش زهر ریختند یا تله فیزیکی دارد . در این نوع حفاری باید بسیار مراقب بود. دفینه ایی است که با دشواری و زحمت زیاد می توانید آن را پیدا کنید. دفینه عقرب در استخر ،چاه های آب و یا در انبار های زیر زمینی نزدیک علامت است .اگر عقرب داخل غار است در این صورت گنجینه اش در انتهاترین قسمت غار است. دنبال سنگی بگردید که بتواند زیرش لانه عقرب باشد. گنجینه می تواند زیر این سنگ باشد . در اطراف و در زیر زمین می تواند اطاق کوچکی هم باشد. دیده شده است که عکس ونماد عقرب در معنی های مختلفی استفاده شده. کارهایی که با سختی و زحمت زیاد انجام شده عکس عقرب در اینجا موجود بودن یک خطر بزرگ را خبر می دهد
مخصوصا در آسیاب، استخر،چاه، غارها، انبارهای زیر زمینی خیلی زیاد با خطر مواجه می شوید .تمام حوادث علائم ونمادها بطور کلی باید بررسی شود وبعد از اینکه تله فیزیکی را از کار انداختید جستجو را شروع کنید. اگر عقرب تنها باشد نشانه دفینه و خطر است. عقرب یک علامت نادر و یکی از نمادهای مسیحیان است . و در سنگ قبر کسانی که در خردسالی می میرند نیز می تواند دیده بشود
عقرب با دم و یا مسیری را که نگاه می کند می تواند جهت را نشان بدهد . عقرب یکی از علامتهای مهم راه زنان است

 گنج یابی ,گنج ,دفینه, تله , حفاری , دفینه , راهرو زیرزمینی , سنگ نگاره , غار , مفهوم علائم ,

ایرانیکان دوشنبه 21 دی 1394 زمان : 21:28 نظرات (0)
بازدید : 96

طریقه محاسبه طالع افراد

 برای اینکه طالع شخص رو به دست بیاری باید به روش زیر محاسبه کنی

نام کوچک و نام مادر رابه حساب ابجد کبیر درآورده جمع و بر ۱۲ طرح می کنیم باقیمانده هر عددی بود طالع آن شخص است  در بالا ببینید شماره طالع به دست آمده چه میباشد

*** : حتماً باید نام اصلی شما که در شناسنامه هستش باشد و نام مستعار برای طالع و دعانویسی نیاز نیست و به درد نمی خورد درصورتی که نام شما یکی از کلمات گ چ پ ژ را داشت به دلیلی که حروف ابجد این حروف را ندارد شما باید بجای این حروف از  ک ج ب ز استفاده کنید به این صورت : گ = ک    چ = ج    پ = ب    ژ = ز

مثلاً من می خواهم طالع علیرضا بن مریم رو بدست بیارم

علیرضا رو به ابجد حساب می کنم + مریم رو هم به ابجد حساب می کنم = با هم دیگه اینها رو جمع می کنم مثل زیر:

۱۱۱۱ + ۲۹۰ = ۱۴۰۱ باقیمانده رو ۱۲ تا ۱۲ تا طرح می کنم باقیمانده می شود ۹ پس طالع آقای علیرضا بن مریم میشود    ۹ = آذر : قوس

***

۱ – فروردین : حمل

۲ – اردیبهشت : ثور

۳ – خرداد : جوزا

۴ – تیر : سرطان

۵ – مرداد : اسد

۶ – شهریور : سنبله

۷ – مهر : میزان

۸ – آبان : عقرب

۹ – آذر : قوس

۱۰ – دی : جدی

۱۱ – بهمن : دلو

۱۲ – اسفند :  حوت

ایرانیکان دوشنبه 21 دی 1394 زمان : 16:30 نظرات (0)
بازدید : 91
4 ماه حرام قمری

دلیل حرام بودن ۴ ماه از سال قمری چیست؟

شمار ماه‏ها در نزد خدا، در کتاب خدا از آن روز که آسمانها و زمین را بیافریده، دوازده است. چهار ماه، ماه‏هاى حرامند. این است شیوه درست. در آن ماه‏ها بر خویشتن ستم مکنید.
إِنَّ عِدَّةَ الشهُّورِ عِندَ اللَّهِ اثْنَا عَشَرَ شهَرًا فىِ کِتَابِ اللَّهِ یَوْمَ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ مِنهْا أَرْبَعَةٌ حُرُمٌ ذَالِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ فَلَا تَظْلِمُواْ فِیهِنَّ أَنفُسَکُمْ؛[1] شمار ماه‏ها در نزد خدا، در کتاب خدا از آن روز که آسمانها و زمین را بیافریده، دوازده است. چهار ماه، ماه‏هاى حرامند. این است شیوه درست. در آن ماه‏ها بر خویشتن ستم مکنید.


 در جواب سوال قبل از هر چیز باید دقت کرد که بهره انسان از دانش بسیار اندک است.


وَ ما أُوتیتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلاَّ قَلیلاً؛[۲] آنچه از علم به شما روزى شده بسیار اندک است.

و نقص شناخت انسان او را مضطر به دین داری نموده است. و با عدم غفلت از این مساله، بسیار روشن است که نمی توانیم دلیل احکام را بیابیم. عالم دارای اسرار بسیاری است و قسمت اعظم آن در دسترس دانش ما نیست (عالم غیب) و خبری از آن نداریم .

و خداوند بنا بر مصالح و مفاسد احکامی را تشریع می کند، منطقه ای در اطراف کعبه را "حرم” اعلام می کند و حرمت بیشتری برای آن قائل می شود. یا زمان خاصی را دارای حرمت بیشتری اعلام می کند. مثل ماه های حرام که احکام و جزئیات خاص خود را دارد. (رجب، محرم، ذیقعده و ذیحجه ماه های حرام هستند.)

و با توجه به پیوند شدید روح و جسم در انسان، زمان و مکان در او موثر واقع می شوند و مناسک با توجه به زمان و مکان بیان می شوند. مساله حج، روزه و جهاد و … بعضی از این مناسک هستند. به عنوان مثال جنگ در این ماه ها حرام است:


یَسْئَلُونَکَ عَنِ الشَّهْرِ الْحَرامِ قِتالٍ فیهِ قُلْ قِتالٌ فیهِ کَبیرٌ؛[۳] تو را از جنگ ‏کردن در ماه حرام مى ‏پرسند. بگو: جنگ‏ کردن در آن ماه گناهى بزرگ است.


"تحریم جنگ در این چهار ماه یکى از طرق پایان دادن به جنگهاى طویل المدة، و وسیله‏اى براى دعوت به صلح و آرامش بود، زیرا هنگامى که جنگجویان چهار ماه از سال اسلحه را به زمین بگذارند و صداى چکاچک شمشیرها یا صفیر گلوله‏ ها خاموش شود و مجالى براى تفکر و اندیشه به وجود آید احتمال پایان یافتن جنگ بسیار زیاد است. همیشه ادامه یک کار با شروع مجدد آن پس از خاموشى تفاوت دارد و دومى به مراتب مشکلتر است، فراموش نمى‏کنیم که در دوران جنگهاى بیست‏ساله ویتنام چه اندازه زحمت مى‏کشیدند تا یک آتش بس بیست و چهار ساعته در آغازسال نو مسیحى یا مانند آن به وجود آورند، ولى اسلام براى پیروان خود در هر سال یک آتش بس چهارماهه اعلام میدارد و این خود نشانه روح صلح‏ طلبى اسلام است.”[۴]
 

مساله ماه های حرام بسیار با سابقه است. که حداقل از زمان حضرت ابراهیم (ع) بوده است. قبل از اسلام، مردم جاهل، تغییراتی در این حکم الهی ایجاد می کردند:
إِنَّمَا النَّسی‏ءُ زِیادَةٌ فِی الْکُفْرِ یُضَلُّ بِهِ الَّذینَ کَفَرُوا یُحِلُّونَهُ عاماً وَ یُحَرِّمُونَهُ عاماً لِیُواطِؤُا عِدَّةَ ما حَرَّمَ اللَّهُ فَیُحِلُّوا ما حَرَّمَ اللَّهُ زُیِّنَ لَهُمْ سُوءُ أَعْمالِهِمْ؛[۵] به تأخیرافکندن ماه‏هاى حرام، افزونى در کفر است و موجب گمراهى کافران. آنان یک سال آن ماه را حلال مى‏شمردند و یک سال حرام، تا با آن شمار که خدا حرام کرده است توافق یابند. پس آنچه را که خدا حرام کرده حلال مى‏شمارند. کردار ناپسندشان در نظرشان آراسته گردید.
 

و خود این حکم (حرمت ماه های چهارگانه) می تواند دارای بطونی باشد، که یکی از آن ها را بریتان نقل می کنم:
امام باقر (ع) می فرمایند: اى أبا حمزه! روشن‏ترین و آشکارترین برهان (امامت ائمه دوازده‏گانه) براى کسى که خداى تعالى او را هدایت فرموده گفتار اوست. در قرآن مجید که فرموده: به درستى که عدد ماهها نزد خدا دوازده ماه است روزى که آفرید آسمانها و زمینها را، از آنها چهار ماه حرام است، این است دین استوار، پس ستم نکنید در آنها بر خویشتن

و شناسایى ماهها مانند محرم و صفر و ربیع و ماههاى پس از آن و همچنین ماههاى حرام: رجب و ذى قعدة و ذى حجة و محرم دین محکم خدا نیست چون یهود و نصارى و مجوس و سایر ملتها و همه مخالف و موافق (مذهب) این ماهها را مى ‏شناسند، و اسامى آنها را شماره مى ‏کنند؛ بلکه آنها امامان و سرپرستان دین خدایند، و مراد از ماههاى حرام (در آیه شریفه) امیر المؤمنین علیه السّلام است که نام او از نام على که نام خدا است جدا شده و مشتقّ است، همان طور که نام محمد صلّى اللَّه علیه و آله از نام محمود خدا مشتقّ است، و دیگر سه فرزند آن حضرت که نامهاى آنها على است: على بن الحسین (زین العابدین) و على بن موسى (الرضا) و على بن محمد (هادى) و به احترام آن حضرت این نام (على) از نام خدا جدا شده و مشتقّ است.؛[۶]


پی نوشتها:
[۱]. توبه آیه ۳۶٫
[۲]. اسراء آیه ۸۵٫
[۳]. بقره آیه ۲۱۷٫
[۴]. تفسیر نمونه، ج‏۷، ص: ۴۰۹٫
[۵]. توبه آیه ۳۷٫
[۶]. الإنصاف فى النص على الأئمة ع ص

ایرانیکان دوشنبه 21 دی 1394 زمان : 16:28 نظرات (0)
بازدید : 81

طالع و فال ابجد

يكي از انواع روشهاي طالع يا فال بيني، روشي است كه به طريق محاسبه ابجدي صورت مي‎گيرد. براي اين منظور ابتدا بايستي شخص، نام خود و مادرش را به حروف جداگانه بنويسد، سپس اعداد ابجدي آن حروف را زير آنها نوشته و اعداد اين حروف را جمع نمايد. آنگاه حاصل جمع را دوازده – دوازده كم كرده عدد باقي مانده را (كه عدد ماه ولد او محسوب مي‎شود) به قسمت بروج دوازده گانه (اگر مرد باشد، در قسمت مردان واگر زن باشد، در قسمت زنان) برده آن طالع را كه طالع اوست، بخواند .

اكنون نام و نام مادر كسي را كه مايل است با او ازدواج يا شراكت كند، به دستور فوق نوشته اعداد آن را محاسبه كرده دوازده – دوازده كم كند و عدد باقي مانده را به بروج دوازده گانه برده طالع او را بخواند .

حال پس از مطالعه طالع خود و طالع فرد مورد نظر، مي‎تواند طالع مشترك خود و شخص مورد نظر را مطالعه نموده، نيك و بد آن را دريابد .

به طور مثال اگر عدد باقي مانده از اعداد نام و نام مادر شماره 3 باشد، طالع سومين ماه از سال يعني خرداد ماه را مطالعه مي‎كنيد. اگر عدد باقي مانده از نام و نام مادر شخص مورد نظر شما 8 باشد طالع ماه هشتم از سال يعني آبان ماه را مطالعه ميكنيد. آنگاه طالع مشترك متولدين خرداد و آبان ماه را مطالعه نماييد .

حروف و اعداد ابجدي كه بايستي در اين عمل مورد استفاده قرار بگيرد، به شرح ذيل است :

الف

1

ب

2

ج

3

د

4

ه

5

و

6

ز

7

ح

8

ط

9

ي

1

ك

2

ل

3

م

4

ن

5

س

6

ع

7

ف

8

ص

9

ق

1

ر

2

ش

3

ت

4

ث

5

خ

6

ذ

7

ض

8

ظ

9

غ

1

 

تذكر مهم: در حروف ابجد، چهار حرف فارسي (پ – چ – ژ – گ) وجود ندارد. لذا جهت اين حروف از اعداد حروف ابجدي 2 ب براي حرف پ و 3 ج براي چ و 7 ز براي حرف ژ و 2 ك براي حرف گ استفاده نماييد .

يك مثال براي شما: فرض كنيم نام شما (علي) و نام مادرتان فاطمه است. حرو ف اين دو نام ر به ترتيب ذيل به طور جداگانه مي‎نويسيم و عدد هر حرف را نيز در زير يا در كنار آن مي‎نويسيم .

(7 ع + 3 ل + 1 ي + 8 ف + 1 ا + 9 ط + 4 م + 5 ه) جمع اعداد 38 مي‎شود. دوازده كسر كرديم 2 باقي ماند. اين عدد ماه تولد شما، يعني ارديبهشت ماه است.شما بايستي طالع متولدين ارديبهشت را مطالعه نماييد .

حال فرض مي‎كنيم اسم شخصي كه مايليد با او ازدواج يا شراكت كنيد، (طاهره) و نام مادرش شهين است. حروف و اعداد اين دو نام را به ترتيب ذيل نوشته جمع مي‎كنيم .

(9 ط + 1 ا + 5 ه + 2 ر + 5 ه + 3 ش + 5 ه + 1 ي + 5 ن) جمع اعداد حروف 36 مي‎شود. دوازده دوازده كم كرديم 12 باقي ماند. اين عدد ماه تولد شخص مورد نظر شماست. يعني ماه اسفند. طالع مربوط به اين ماه را مطالعه كنيد .

حال پس از مطالعه طالع ماه خود (ارديبهشت) و ماه تولد شخص مورد نظر (ماه اسفند) طالع مشترك متولدين ارديبهشت با متولدين اسفند را مطالعه كرده نيك و بد آن را دريابيد .

ایرانیکان دوشنبه 21 دی 1394 زمان : 16:26 نظرات (0)
بازدید : 45

متن دعای نادعلی

بِسمِ اللهِ الرَّحمن الرَّحیم.

 نادِ عَلیاً مَظهَرَالعَجائِب تَجِدهُ عَوَناً لَکَ فِی النَوّائِب لی اِلیَاللهِ حاجَتی وَعَلَیهِ مُعَوَّلی کُلَّما اَمَرتَهُ

 وَرَمَیتَ مُنقَضی فی ظِللّ اللهِ وَیُضِلل اللهُ لی اَدعُوکَ کُلَّ هَمٍ وَغَمًّ سَیَنجَلی بِعَظَمَتِکَ یا اللهُ

بِنُبُوَّتِکَ یامُحَمَّدَ بِوَلایَتِکَ یاعَلِیُّ یاعَلِیُّ یاعَلِیُّ اَدرِکنی بِحقِّ لُطفِکَ الخَفیَّ اللهِ اَکبَرُاَنامِن شَرِّ

اَعدائکَ بَریءٌ اللهُ صَمَدی مِن عِندِکَ مَدَی وَعَلَیکَ مُعتَمِدی بِحقِّ إِیاکَ نَعبُدُ وَ إَِیاکَ نَستَعینُ

یااَبالغَیثِ اَغِثنی یااَبَاالَحَسَنَین اَدرِکنی یاسَیفَ اللهُ اَدرِکنی یابابَ اللهِ اَدرِکنی یاحُجَّهَ اللهِ اَدرِکنی

 یا وَلِیَّ اللهِ اَدرِکنی بِحَقَّ لُطفِکَ الخَفیَّ یا قَهّارُتَقَهَّرتَ بِالقَهرِوَالقَهر ُفی قَهرِ قَهرکَ یاقَهارُ

یاقاهِرَالعَدُوّ یاواِلیَ الوَلِیَّ یا مَظهَرَ العَجائِبِ یامُرتَضی عَلِیُّ رَمَیتَ مِن بَغی عَلَیَّ بِسَهمِ اللهِ

وَسَیفِ اللهِ القاتِلِ اُفَوَّضُ اَمری اِلیَ اللهِ اِنَّ اللهُ بَصَیرٌ بِالعَبادِوَاِلحُکُم اِلهٌ واحِدٌ لااِلهَ اِلاّ هُوَ الرَّحمنُ

 الرَّحیمُ اَدرِکنی یاغیاثَ المُستَغییَنِ یا دَلیلَ المُتَحیِّرِینَ یااَمانَ الخائِفینَ یامُعینَ المُتَوَکِلینَ یا رَاحِمَ

المَساکینَ یا اِلهَ العالَمَینَ بِرَحمَتِکَ وَصَلَّی اللهُ عَلی سَیِّدِنا مُحَمَّدٍ وَالِهِ اَجمَعین وَ الحَمدُ اللهِ رَبِّ

 العالَمینَ.

بخوان علی علیه السلام  را كه مظهر صفات عجیبه است .تا یاری كننده تودر تمام مشکلات و سختی ها باشد . این بنده پیوسته به خدا نیازمند است .

و من در تمام امورم به آن حضرت متوسل شده و  تكیه كرده ام و امور گذشته و آینده ام را در زیر سایه لطف خدا گذرانده و میگذرانم و برای رفع و دفع هر ناراحتی  و مشکلی خدایا تو را می خوانم.

تا مشكل حل و مسائل روشن گردد.

قسم به بزرگیت ای خدا و به قسم  پیامبریت ای محمد (ص) و به ولایت و امامت تو ای علی ای علی ای علی

مرا در یاب بحق لطف و محبت  پنهانت . الله اكبر و من از شر دشمنانت بیزاری می جویم .

خدای بی نیاز، بی نیازکننده من است  از سوی تو یاری  و مدد می شوم و بر تو اعتماد و تکیه  دارم به حق لطف  ایاك نعبد و ایاك نستعین .

ای پدر كمك و یاری کردن ، مرا یاری کن و به فریادم برس . ای پدر حسنین مرا در یاب

ای شمشیر خدا  مرا دریاب ای درود دروازه  خدا مرا دریاب  , ای حجت  و راهنمای خدا مرا دریاب ,ای ولی خدا مرا در یاب.

 قسم به لطف پنهانت ای غالب و پیروزمند و برتری یابنده بر همه به قهر و سلطنت خدایی و حال آنکه قهر و سلطنت در تفوق و غلبه و پیروزی تو است  ای غالب و پیروزمند بر دشمن   , ای دوست دوست خدا ای مظهر صفات عجیبه ، ای مرتضی علی

 یقین دارم بر من هر کسی  بخواهد ظلم و ستم روا دارد . تو مولا او را  به تیر و شمشیر كشنده  بر زمین زده و و از پای در می آوری من تمام امورم را به خدا واگذارمی كنم.

بدرستی  که خداوند بصیر و بینا و آگاه  بر بندگان است .و قول خداوند است که در قرآن فرمود :خدای شما خدای واحد است و غیر از او خدایی نیست و بخشنده و مهربان .

 ای فریاد رس فریاد خواهان مرا در یاب ،ای راهنمای سر گردانان ای امان  و آرامش دهنده  تر سندگان ،ای یاری دهنده پناه آورندگان ای رحم كننده بر فقرا و بیچارگان  ای پروردگار عالمیان مرا دریاب  بر رحمت بیکرانت  و درودتو بر سید و آقای ما  حضرت محمد (ص) و خاندان او بود و ستایش  و حمد برای پروردگار جهانیان است و بس .

ایرانیکان دوشنبه 21 دی 1394 زمان : 16:24 نظرات (0)
بازدید : 221

راز های نماز (بخش پایانی)

     در راه قیام ، رکوع ،سجود و .......

همان گونه که نماز دارای ذکر و قول است ، دارای حال و فعل نیز هست ،و هر یک از اینها سر و نهانی دارد ، زیرا جای خالی نماز رازمند است . قبلا گذشت که تنها راه بیان راز نماز کشف و شهود صحیح یا نقل معتبر است ؛ زیرا اولا برای عقل که گرد کعبه کلیات میگردد ، راهی جهت سیع بین مصادیق جزئی وجود ندارد .

ثانیا لازم است هر مصداق جزئی که از طریق کشف و شهود و یا ازراه نقل معتبر به دست آمده ،ناقص و شکننده حکم کلی معقول و برهانی نباشد .

توجیهاتی که برای حال نمازگزارا بیان میشود مانند قیام و......اختصاصی به نماز ندارد ، چون این افعال در سایرعبادات نیز وجود دارد،مانند وقوف در عرفات و مشعرالحرام ، و نیز طواف و سعی ؛ زیرا برخی چیزها که  به وسیله آنها ،افعال و احوا ل نماز توجیه میگردد ، درمناسک حج و عمره  ومانند آن نیز جاری است .

مهم نصی است که در بیان اسرار نماز در شب معراج وارد شده که در این نوشته برخی از آن را می آوریم ،سپس به آنچه امکان توجیه دارد ، اشاره خواهیم کرد.

در کتاب غلل الشرایع از حضرت ابی الحسن موسوی بن جعفر (ع) روایت شده که از حضرت پرسیدند : چگونه نماز ، یک رکعت  و دو سجده است ؟ (یعنی چگونه در هر رکعت نماز ، یک رکوع و دو سجده است ؟)و چرا وقتی دو سجده به پایان رسد دو رکعت  تمام نشده است ؟ فرمود : وقتی از چیزی پرسیدی قلبت رااز هر چیزی تهی کن تا پاسخ آن را بفهمی . در حقیقت نخستین نمازی که رسول خدا (ص) آن را بجا آورد در آسمان  و در برابر خداوند متعال ، جلوی عرش  او برگزار شد ؛ ((فقال اول صلاه صلاها رسول الله (ص)انما صلاها فی السماء بین یدی الله تعالی قدام  عرش ه جل  جلاله ....)).[1]

از این حدیث استفاده میشود ، اصلاح ((صاد )) در روایت  که پیامبر (ص) مامور شد از آن وضو بگیرد و غسل کند ، همان چشمه ای است که از رکن عرش سر چشمه میگیرد  و به آن  ((آب حیات)) میگویند .((صاد)) همان چیزی است که خداوند با اشاره به آن فرمود : {ص و القران ذی الذکر }[2] و نیز استفاده میشود که همه حالات  رسول خدا (ص) از قیام ،رکوع ،سجود ،نشستن و ایستادن ، به وحی الهــی صورت گرفته ، و هر حالتی دارای ذکر و قول است ؛ چنان که از کتاب دعوات قطب راوندی از پیامبر (ص) رسده است که فرمود : جبرئیل از من خواست تا قرآن را [کنایه از قرائت حمد وسوره ] ایستاده بخوانم و حمد خدا را در حال رکوع بیان کنم وتسبیح اوورا در حا ل سجده انجام دهم ،و در حال نشسته دعا بخوانم ؛((امرنی جبرئیل ان اقرء القرآن قانما ،و ان احمد راکعا ،ان اسبحه ساجدا ،وان ادعواجالسا)).[3]

نیز روایت دیگری وارد شده که ازآن هم استفاده میشود کهبرای ایستادن در نماز ذکر ویژه ای است .

انسان چون خود وجود جامعی است که همه حضرات خمس [4]را گردآورده است درای همه حالاتی است که فرشتگان دارند ولی فرشتگان دارای این مقام جمعی نیستند زیرا امیر بیان در حق فرشتگان میفرماید : ((ان منهم سجود لا یرکعون و رکوع  لا ینصبون وصافون لا یتزایلون .... . ))[5] برخی از فرشتگان در حالسجوند رکوع نمیکنند ; برخی در حال رکوعند  بر پا نمیایستند ; و گروهی در صف ایستاده اند از جای خود بیرون نمی روند ... . ولی انسان گاهی بر پا میایستد  گاهی رکوع میکند و زمانی به سجده  میرود  درحالی مینشیند و گاه از حالت نشسته به قیام بر میگردد , همان طور که رسول خدا (ص) در معراج انجام داد . چون روایتی درباره سر رکوع آمده  که تاویلش این است : خدایا  به یکتایی تو ایمان دارم , گر چه گردنم را بزنی ; (( آمنت بوحدانیک ولوضربت عنفی ))[6] . این خود نموداری است از سایر احوال و اجزای نماز چون  قیام ,قعود و ...... .

*     راز قیام

بر این پایه , ممکن است گفته شود راز تاویل قیام عبارت است از اعلام امادگی پیکار با دشمن با نیرویی که او را بترساند , و ایستادگی در برابر هربلای آشکار . زیرا نماز از چیزهایی است که میتوان از آن در پدیده های سخت وناراحتی های غمبار,کمک گرفت چنان که فرمود : { واستیعنوا بالصبر والصوه و انما لکبیر الا علی الخاشعین } [7]  همچنین اعلام فرمود : { قومو الله قانتین } .[8]نیز درباره اعلام به بندگی و اطاعت فرمود : { ایا ایها الذین امنوا کونوا قوانین بالقسط شهدا ء لله } [9] و فرمود : { .. کونوا قوانین  لله شهدا ء بالقسط } .[10]

ایستد چیزی او را ناتوان نسازد و هیچ امری از امور را بر زمین ننشاند , از این رو درباره قیام در حال نماز وارد شده است : (( من  لم  یقم صلبه  فلا  صلاله )) [11] ; ظاهر این حدیث گر چه بیان حکمی  فقهی است که  لازم است انسان  در حال تکبیره  الاحرام , قرائت  و قبل  از رکوع  و مانند آن از مواردی که قیام  رکن  یا جزء است , ایستاده باشد , ولیکن تاویل  حدیث این است  که انسان هنگام مناجات  با خداوند باید در برابر همه  خاطر ه ها  و دل  مشغولی های   نفسانی  ایساتدگی کند , چه رسد به مصیبتهای بزرگ غمبار و رخدادهای ناگوار .



[1] جامع احادیث الشیعه ،ج5،ص21،ح2261 از علل الشرایع .

[2] سوره ص ،آیه 1

[3] جامع احادیث الشیعه ،ج5،ص16،ح2257 از جامع الدعوات قطب راوندی.

[4] حضرت در لغت به معنای درگاه و پیشگاه است ،در اصطلاح اهل معرفت حضرات پنجگانه عبارتند از :

1.حضرت غیب مطلق یا عالم صابته در حضرت علمیه پروردگار .

2.حضرت شهادت مطلق،یعنی جهان ملک و ناسلوت

3و4.حضرت مضاف  سات , یک بخش آن که غیب مطلق نزدیک است , جهان ارواح جبروتی و عالم ملکوت یعنی عقول و نفوس خوانده  می شود , و بخش دیگر به حضرت شهادت مطلق نزدیک است عالم مثال است و آن را ملکوت نیز میگویند .

5. حضرت جامع چهار قسم یاد شده , و آن عالم  انسانیت است . بنابراین انسان کامل  جامع همه حضرات است از این  رو ویژگی های همه عقول  و نفوس و مجردات  و کرو بیان و ملکوتیان  و جبروتیان را داراست و همه کلمات اله ی در او یک جا آمده است ; ((اوتیت جوامع  الکلم )) پیامبر اسلام (ص) مظهر بارز این کلمات است (م).  

[5] نهج البلاغه , خطبه 1.

[6] جامع احادیث الشیعه , ج5 ,ص 62 , ح 2283.

[7] س بقره , آیه 45;ازشکیبایی و ماز یاری جویید , و به راستی این  کار , گران است  مگر بر فروتنان .

[8] س بقره ,آیه 238 برای خدا بپا ایستد و قنوت او گویید.

[9] سوره نساء, آیه 135; ای کسانی مه ایمان آورده اید , پیوسته به عدالت قیام کنید , و برای خدا گواهی دهید.

[10] سوره مائده , آیه 8 ; چیوسته برای خدا قیام نمایید و گواهان عدالت باشید.

[11] جام احادیث الشیعه , ج5 , ص 79 , ح 2429 . ; کسی که در حال ایستاده پشت او راست نباشد , نمازش کامل نیست

ایرانیکان دوشنبه 21 دی 1394 زمان : 16:23 نظرات (0)
بازدید : 96

مقدمه

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم

سرآغاز :

اسرار مقدمات نماز

شاید تفاوت میان راز،و ادب به ﮔوش شماخورده باشد ،چون را ز عبادت همچون نماز ،چیزی است که به عالم ملکوت و برتر از آن بر می ﮔرددآنچه به درون و باطن عبادت مربوط می شود.اما حکمت عبادت ،همان و نتیجه ای است که بر آن مرتب میﮔردد قبیل عروج ، نجات از ناشکیبایی ، و... .،اما ادب عبادت ، مانند نماز ، مسائلی است که به اوصاف و احوال نماز ﮔزار بازﮔشت میکند که بایدحضور قلب داشته باشد ، پیوسته در ذکر باشد و از توجه به غیر معبود خود را حفظ کند و همچنین سایر صفات ظاهری معمود و لازم را (از لباس ومکان و...) مراعات نماید و روشن است که این امور از اسرار نیست پس میان آداب و اسرا نماز فاوت است.

بله جز به حفظ آداب نماز نمی توان به اسرار آن دست یافت . بنابرین ، آداب نماز  همان علتهای آماده ساز و اسباب کمک رسان در رسیدن به پاره ای از اسرار نماز است ; زیرا رسیدن به باطن ممکن نشد جز برای کسی که خاطر او پاک و درون او صاف ودل اوسالم باشد . همان ﮔنه که ظاهر  قرآن را جز آن کس که از حدیث پاک باشد نمی تواند مس کند ، و باطن قرآن را جز کسی که از آلودﮔیهای ﮔناه منزٌه باشد مس نمیکند ، ظاهر نماز را نیز جز با وضوء یا غسل نمیتوان بجا آورد ، و باطن آن را نیز نمی آورد جز پاک چشمی که در نماز ازآلودﮔی توجه به غیر معبود مبر است . زیرا میان شاهد و مشهود تناسب لازم است ، و کسی که در حجاب وپنهانی فرورفته در نشئه ای است که نمی تواند ما فوق آن را بنﮔرد ، و خیال نیز آنچه را عقل مشاهده میکند نمی ﻨﮔرﺩ.

چون راز نماز از آداب آن جدا است ، مانند جدا بودن راز نماز از حکمت آن ، لازم است از خصوصراز های نماز بحث شود نه از آداب آن . ﮔرچه غزالی خود رابه زحمت انداخته و بسیاری از بزرﮔان چون زین الدین حلی ، مشهور به شهید دوم(956-911ق) و مولی محسن کاشانی مقلب به فیض و جز آنها از متاخران ، با وی موافقیت نموده اندو [در سلسله اسرار نماز[از حضور قلب ، اخلاص نیت و سایر چیزی هایی که یا به آداب نماز بر می ﮔردد و یا به اوصاف نماز ﮔزارا بحث کرده اند.ولی اینهاکجا و بحث از اسرار  نماز و جوانب آن کجا ؟ زیرا راز راه همواری که به نماز ختم می شود ،غیر از سر راهپور تناسب لازم است،مانند لزوم تناسب میان عالم و معلوم در نﮔرش و نظر .باری ﮔرچه این در مقدمه ﮔذشت که عقل را در اثبات اسرار ، مانند نقل و کشف ، در خالتی است ولی محدوده دخالت و راهیابی  عقل جایی است که به مسئله عام ،کلی، مطلق و خالص برﮔردد. اما در مواردخاص ،جزئی ،مقید،و موارد مخلوط ، دخالتی برای عقل نیست.زیرا براهین عقلی  که از مقدمات کلی ﮔرفته می شود در امر جزئی و خاص جاری نمی ﮔردد.

بله ،عقل می تواند خطوط اساسی رابیان کند . تا امور جزئی که از طریق نقل و شهود به دت آید  نتواند آن رابکشد .آنچه در اثبات راز ویژهبرای هر عبادت مخصوصی مهم است، نقل معتبر است و یا کشفی که از آمیزه تمثیل شیانی یا نفسانی ،خالص باشد :اهل کشف ،برای آن میزان مخصوصی دارند که کشف رابا آن می سنجند ،همان ﮔونه که اهل نقل ،میزان درستی است که نقل رابا آن می سنجند.

نقش علیت

چینش و تنظیم نظام هستی ،عم از واجب وممکن ،با قانون علت ومعلول ،صورت ﮔرفته است و این نظام ،در جای خود روشن شده که آنچه در مرتبه ای پایین قرار دارد ،در چیزی که ر مرتبه بالاست اثر نمی ﮔذارد  ،چنان که ظاهر نمی توانند علت باطن باشد :ﮔر ممکن است نشانه یا علت اعداد باشد . بلکه تنها موثردر عالی مرتبه بالاتر از آن است ،ونیز علت برای باطن ،چیزی است که  ازآن باطن تر است و برآن برتری دارد .

اسرار طهارت

[1]از آنچه ﮔفته شد راز سخن ماثور درباره طهارت ،که ازمقدمات نماز است ،روشن می شود .بنابرآنچه ابو جعفر احمدبن محمدخالد برقی(م274یا280)[1] به اسنادش نقل میکند،امام صادق (علیه السلام )فرمود : روزی امیرالمومنین (ع) نشسته بود و پسرش محمد با او بود به پسرش فرمود :ایمحمد برای من ظرف آبی بیاور تااز آن وضوء بﮔیرم،محمد آب اورد ،حضرت با دست چپ آب بردست راست ریخت و فرمود:

"بسم الله الذی جعل الماءولم یجعله نجسا" سپس به آن استنجا کرد و این دعا راخواند "اللهم حصن فرجی واعفه ،واشتر عورتی و حرمنی علی النار ":بعد ازآن آب را در دهان ضمضه کرد و فرمود:"اللهم لقنی حجتی یوم القاک و انطق لسانی":خدایا در روزی که تو را ملاقات می کنم ،حجت و برهان قطعی به من القا کن و زبانم را بدان ﮔویا ﮔردان .آن ﮔاه استنساق کرد و آب را در بینی کسید و عرض کرد:"اللهم لا تحرمنی ریح الجنه" :خدایا بوی بهشترابرمن حرام مفرما از جمله کسانی قرار م ده که بوی بهشت و نکهت پاک آن را میابد .سپس حضرت صورت خود را شت و ﮔفت :"اللهم بیض وجهی یوم تنبیض وجوه ،وتسودوجوه،ولاتسود وجهی یوم تبیض وجوه وتسود وجوه":خدایا روزی که چهرهایی سفید و صورتها ی سیاه میشود ،روی مراسفید ﮔردان،صورتم راسیاه مدار درروزی که چهره هایی سفید وصورتها یی سیاه میشود.آنﮔاه دستراست خود راشست و عرض کرد:"اللهم اعطنی کتابی بیمنی و الخمد فی الجنان بیساری "خدایا نامه کردارم را به دست راستم عطا فرما و برات جاودانه زیستن دربهشت را به دست چپم ده .سپس حضرت دست چپ راشکست و ﮔفت :"اللهم لاتعطنی کتابی بیساری ،ولا تجعلها مغلوله الی عنقی ،و اعودذ بک من مقطعات النیران " :خدایا نامه امالمرا به دست چپم مده و به ﮔردنم مبند و به تو پناه میبرم از ته پاره های اتش .آن ﮔاه مسح برسر کشید و عرض کرد:"اللهم غشنی برحمتک و برکاتک وعفوک" :خدایا به رحمت و برکات و بخشایش خود مرا فرا بﮔیر .سپس بر دو پا مسح کشید و ﮔفت:"اللهم ثبتنی علی الصراط،یوم تزل فیه الاقدام ،واجعل سعیی وتلاش مرا در بلند کرد و فرمود:خداوند در برابر هر قطره آب برای او فرشته ای می آفریند که تقدیس و تسبیح و تکبیر ﮔوید و ثواب آن را تا قیامت برای او می نویسد.

 

فهم حدیث

خدای سبحان با وضوی کسی که بخواهد نماز بﮔزارد ،فرشتﮔان فراوانی میآفریند که او را تقدیس ،تسبیح و تکبیر می ﮔویند .این درصورتی است که وضو مانند وضوی علی ابن ابی طالب (ع) و دعا در حال وضو چونان دعاهایی باشد که علی (ع)باحال و حضور می خواهند ،نه هر وضویی و نه هر ﮔفته و دعایی،بلکه هرﮔاه فعل    و قول همان کردار و گفتار علوی باشد , موجب میشود خداوند سبحان آن اثر مهم رابر آن مرتب نماید,ویا آن فعل واین قول –بنابرتمثیل اعمال –به صورت فرشته تمثیل یابد.

بنابراین ,مجرد شستن صورت و دست ,وصرف کشیدنمسح سر و پاها به روش اهل بیت  (ع) و تنها  تکلم به کلماتی که از آنان وارد شده در لحظه شستن و مسح کشیدن   ,سبب نمی شود خداوند در برابر هر قطره آب ,فرشتهای تقدیس و تسبیح و تکبیرگو  بیافریند,واین نیست جز برای این که وضواز آن جهت که سبب طهارت است نهانی عینی و درونی خارجی دارد, و هرکس که در عمل ,با اخلاص به جانب خداوند روکند  ,بدان دست مییازد.وآن کس که دل خویش راتسلیم خدا کند ,به تو میرسد به گونه ایکه از آلودگـــی  وپلیدی پاک می گــردد و گوهر طهارت او تقدیس و تکبیر می شود ,از اینجاست که شایسته است خداوند از قطره آب وضویش فرشته ای بیافریند که کـه دارای آن آثار ملکوتی باشدیاکردار او را به مثال فرشتگان تسبیح گو تمثیل بخشد.

حدیث دوم

ازروایات بیــانگر این نکته که وضوچون انسان را از پلیدی پاک می سازد –دارای نهانی خارجی است,حدیثی است کهاز علی (ع) نقل شده است ,حضرت فرمود :

هیچ مسلمانی نیست که وضو بگیرد و هنگام وضو این دعا را بخواند: ﴿ سبحانک للهم و بحمدک , اشهدان  لااله الا انت , استغفرک واتواب الیک , اللهم اجعلنی من التو.ابین و اجعلنی من المتطهرین﴾  جز این که  عمل  وی در برگه ای نوشته میشود و بر آن مهر نهاد و زیر عرش الهی قرار میگیرد تا روز قیامت که سربسته به اوباز می گردد. [2]

ازاین حدیث به دست میآید که نماز ,جز عنوان اعتباری ,دارای صورت  ملکوتی خارجی   است که از مجکوعه حرکتها همراه با نیت تالیف یافته است ,وآن صورتی که تازیر عرش بالا مــی رود ,همان نهان و راز وضوی معمود نزد مردم است ,و مانند چنین وضویی که راز تکوینی دارد,وضویی است که در احادیث ﴿ نصف ایمان ﴾ خوانده شده است .[3]

حدیث سوم

از روایاتی که تایید می کند وضو را سری است که در باطن وضو گیرنده جویای طهارت تاثیر میگذارد ,روایتی است که شماری از اصحاب ,آن را چنین نقل کرده اند:

گــروهی از یهود خدمت پیامبر خدا (ص) رسیده و مسائلی چند رااز حضرت پرسیدند ,از جمله گفتند :یا محمد (ص) برای ما بگو :این چهار صضو برای چه باید شسته شود با این که از تمیزترین مواضع بدن به شمار می آید؟

پیامبر (ص) فرمود:

شیطان آدم (ع) را وسوسه کرد ,آدم به درختی که ازآن نهی شده بود نزدیک شد,وقتی به آن نگریست آبرویش رفت ,سپس ایتاده و به طرف درخت رفت – این نخستین گامی است که به طرف گناه برداشته شد- سپس ایستاد و به طرف درخت رفت – این نخستین گامی بود که به طرف گناه برداشته شد-سپس دست برد و از میوه درخت برگرفت و گریست , و چون خداوند –عزوجل –توبه او را نپذیرفت ,بر او و فرزندانش واجب کرد که همین اعضا را بشویند,پس خداوند به او فرمان  دادد که چون به آن درخت نگرسته روی خ.یش را یشوید و چون با دودست تناول کرده  آن دورا نیز تا آرنج شستشو دهد ست برسر گذاشت ,فرمان به مسح سر داد و نیز امر به مسح دو پا فرمود ,زیرا با آنها به سوی گناه رفته است.[4]

فهم حدیث

بحث در جوانب داستان آدم (ع)  از  چهرچوب این نوشته کوتاه  خارج است.آنچه اهمیت دارد این است که صفات نفسانی اموری تکوینی و خارجی هسنتد نه اعتباری ,از این رو اوصاف نفسانی وضع یـا  رفع نماید .بنابراین  ,زنگار و تیرگی گناه که بر نفس عارض میشود جز با امری تکوینی ,که سر وباطن مجموع شستن ها و مسح کشیدن هاست ,برطرف نمیشود , دراین هنگــام است که باطن وضو شایستگی می یابد  , واقع یا دافع امــری نفسانی (گناه و پلیدی )خارجی باشد.

چون آنچه زنگار گناه را ازبین میبرد خود باید از هر پلیدی پاک باشد ,روشن است که ستم,دروغ و امثال آن ,همه از پلیدی های نفسانی بوده و وضو باآنها جمع نمیشود ,پس در فن  معرفت شناسی راز ,این پلیدیهای نفسانی به منزله شکننده وضو به شمار می روند ,چنان که در فن فقه ,حدیث وصو را از بین می برد.

بنابراین ,روایاتی که میگوید :وضو جز به خواب یا حدث و ....... نمیشکند.[5] , به صنعت فقه مربوط میشود,وروایاتی که میگــوید :شعر  باطل یا ستم یا ردوغ وضوزا میشکند.[6]  حمل بر فن راز کاوی و درون جستاری است :یعنی به هنگام گناه و نافرمانی ,اگر باطن و نهان ملاحظه شود, دیگر برای وضو اثر تکوینی نخواهد ماند اما اگر به ظاهر توجه شود ,هنوز اثر اعتباری آن باقی است ,و شاید بر این معنا حمل شده روایتی که سماعه در این زمینه ,بر استحباب اعاده وضو نقل کردهاست ,ونیز احتمال میرود که واژه (ینقص) به غلط (ینقض) نوشته شده باشد[7].

به هر تقدیر,از پاره ای نصوص استفاده میشود که وضو با دروغ ,یا ظلم یا شعر باطل و مانند آن نقص میشود یا از ثواب آن کاسته میشود ,واین معنا جز باتوجه به سر وضو و باطن آن فراهم نمی آید.

از سخن بالا این مطلب آشکار میشود که حکمت و سر وضو ,تحصیل طهارت کبری از عرگونه زشتی و پلیدی است [8]

پس بر کسی که وضو میگیرد ,لازم است خود را از هر چیزی که گفته شده ناپاکی ,پلیدی است ,چنان که خدای سبحان از شرک به ستم بزرگ یاد کرده است :﴿ ان الشرک لظلم عظیم﴾ [9] و نیز  فرموده است :

﴿انما المشرکون نجس﴾ [10] : مشرکان پلید و نجس اند ,باز فرموده است :

﴿و ما یومن اکثرهم باللله الاوهم مشرکون﴾ [11] : یعنی بیشتر مومنان مشرک اند: پس بیشتر شان به نجاست باطنی آلــوده اند ,اگر چه در ظاهر پاک به شمارآیند : زیرا جز خدای متعادل ,دیگری رادیدن  و تیه و اطمینان به غیر داشتن و استناد در گفتار و کردار به غیر او , درباطن ,رک است و با توحید خالص مخالف , پس بر وضو گیرنده است که خود را از پلیدیهای درونی نیز پاک  سازد تا برای مناجات با پروردگارش  ,یکتا پرستی خالص و صالح گردد و در پی آن شایستگی پیدا کند که خدا با او به مناجات بپردازد . چنین جوینده پاکی مومنی است که هیچ چیزاو را پلیدی و نجس نمیگرداند ,چنانکه برقی در کتاب  المحاسن از امام باقر (ع) نقل کرده است[12].

پاک و پاک تر

چون نافرمانی ها و ناﮔهان متفاوتند ،زیرا برخی پلیدتر از بعض دﻳﮔر هستند ،ونیز پاکی ها از یکدﻳﮔر تمایز دارند و برخی پاک تر از پارهای دﻳـﮔرند ،فرشتﮔانی نیز که خداوند آنان رااز هـر قطـره آب وضـوی خـالـص می آفریند ،و یا قطره های آب رابه شکل آنان صورت مثالی می بخشد ،در برتری وفضلیت برخی برتر و والاتر از بعض دیﮔﻳرند ;زیرا فرﺷﺘﮕان همه در یک سطح ودرجه نیستند ،هر فرد ﻳا ﮔروه جایﮔاهی ویژه دارد;(وما منا الا مقام معلوم)[13] .ازاین رهرکس پاکی اوکامل ترباشد فرشتﮔانی که به شکل پاکی او درمی آﻳند نیز کامل ترند و بر این پایه.....

برخی از فرﺷﺘﮔان  به امور علمی ﮔمارده شـده اند ،وبرخی دﻳﮔر مـامـور به امور علمی و اجرایی هستند ،و برای علم ،پایه ها عمل درجه هایی است ،پس هر چه طهارت کامل تر باشد فرﺷﺘﮔان علمی یا عملی تمام تر خواهند بود ،تا برسد به کسی که جامع بین پایه های علم و درجه های عمل است.

راز و نهان طهارت کامل

پیش ازاین ﮔذشت که برای هر موجودی درجهان طبیعت وجودی تام و کامل نزد خدای سبحان است ،ﮔواه براﻳن سخن رواﻳتی اس درخصوص نماز  مقدمات ، ارکان و شراﻳط آن اﻳن حدﻳث را علی بن ابراهیم ،از ابن ابی عمیر،از ابن اذﻳنه از امام صادق (ع)نقل کرده که اﻳشان خطاب به ابن اذینه فرمود : ( این ناصبی ها ه چیزروایت می کنند؟ ﮔفتم کفدای شما شوم درچه زﻤﻳنه ای؟ فرمود در اذان و ذکر رکوع وسجود شــان ؟ ﮔفتم : اینان میﮔویند:این مسائل را ابی بن کعب در خواب دیده است .فرموده :دروغ میﮔوﻳند دین خدا عزیزتر از آن است که در خواب دیده شود .راوی میﮔوید: آن ;اه سدیر صیرفی ﮔفت : فدایت ;ردم پس برای مــا دراین باره سخنی بـیـان  فرما ؟امام صادق(ع) فرمود:خدای عزوجل چون پیامبرش را به آسمانها ی هفت بالا برد.... .

سپس به من ;فته شد:ایمحمد سرت را بلند کن ، چون سر رابند کردم،طبقات آسمان شکافته شد و پر ده ها بالا رفت ،ﮔفتند :سر فرود آورد ﺑﻨﮔﺮ چه می بینی !چون ﻨﮔاه کردم خانهای دیدم مانند بیت الله شما ؟و حرمی دیدم چون این حرم [مسجد الحرام] چنان که اﮔر چﻳزی ازدستم رها میکردم جز بر این حرم نمی افتاد ،آﻨﮔاه به من ﮔفته شد : یا محمد ،این حرم است و تو محترم هستیو برای هر صورتی مثالی است ، سپس به من وحی کرد که ای محمد :یه (صاد) نزدیک بﮔذار ; پس رسول خدا به صاد نزدﻳک شد –صاد ، آبی است که از ساق راست عرش جاری است- و با دست راست آب را برﮔرفت ، بدﻳن سبب وضو با دست راست انجام میﮔﻳرد . سپس خداوند به او وحی فرستاد : صورت خود را بشوی ،که عظمت مرا خواهی نﮔریست ، پس ازآن د ذراع راست وچپ رابشوی که با دستت کلام مرا خواهی ﮔرفت ،سپس بابقی مانده همان آب دست ، سر و پا ها را تا برآمدﮔی، مسح کن که من تو فرخنده میﮔردانم و ﮔامهایترابه جایی میرسانم که جز تو هیچکس آنجا ﮔام ننهاد باشد . این است علت اذان و وضو[14].

 

 

فهم حدیث

این حدیث شریف عهده دار شماری از معرفتهای دقیق نهانی است که  شاید در اثنای این رساله روشن بشود ،ولی نکاتی راکه اکنون به آن اشاره خواهیم داشت عبارت از ند چﻳز است :

یک .برای وضو و نیز برای آب وجودی کامل در عرش است ، آب همان است که از نهر 0صاد)جاری است و یکی از سورههای قرآن بدین نام شناخته شده است.

دو .این وضو دارای حکمتی است که به بخشی ازآن اشاره می کنم .چهره خرم و زیبایی کسی که قصد ﻨﮔریستن به عظمت پرردﮔار را دارد ،بید باآبی شسته شده باشد که ازساق عرش جاری است و یا ازآن فرو می ریزد.

سه. دستهایی که کتاب و کلام خداوند رادریافت میدارد ،باید با همان آب جاری و فرود آمده است از عرش الهی شستشو شده باشد.

چهار. سری که به برکت خدا مبارک و فرخنده شده و نیز پاهایی که بر جای مبارک قدم مﮔذارندنیز باید بارطوبت همان وضویی که ازآب عرش فراهم آمده مسح ﮔردند.

بدون ش بین سر ،حکمت و ادب وضو فرق است ;زیرا (سر)همان وجود غیب برای ضو است که در عرش است ،(حکمت) عبرت از فایده ای است که بر وضو مترتب می شود ،چنان که در حدیث معراج به پارهای ازآن اشاره شدهاست و(ادب)وظیفه کسی است که برای نماز وضو مﮔیرد ،چون رعایت اخلاص ومانند آن ; زیرا چیز غیر خالص پاک و طاهر نیست ،آنچه برسالک لازم است که طهارت خالص تحصیل کند ،به ﮔونه ای که حتی (اخلاص)در طهارتراننﮔرد ;زیرا کسی که نیست ،چنان که مثلا اﮔر کسی اخلاص ورزد ،بدان امید که چشمه های حکمت  ازقلب او بجوشد، چنین کسی نیز مخلص نیست ،چون غیراز خدا راازنت ﮔذرانده و امری به جزاو راکه همان جوشش حکمت باشد قصد کرده است .

راز طهارت ازخاک (تیمم)

چون راز طهارتبا آب وضو و حکمت آن روشن شد.تحصیل طهارت ازخاک (تیمم) نیز برای شما روشن خواهد شد،که هدف نهایی آنتواضع بهﭙﻳﺷﮔاه عزیز محض ،و فروتنی درساحت بلند پایه صرف ،و خشوع نزد قدرت مطلق خداوندی است . مانند آنچه درباره تروک احرام وارد شده که بتر است حاجیان و عمره ﮔزاران ،ژولپیدی موی ،پریشان و ﮔردآلود باشند ، براﻳن پاﻳه خداوند   متعال درباره حکمت طهارتی که ازخاک حاصل آمده- مانند طهارتی مه ازآبتحصیل شده – می فرماید :

( ما یرید الله لیجعل علیکم من حرج و لکن یرید لیطرکم و لیتم نعمته علیکملعلکم تشکرون[15] );زیرا طهارت ظاهری که باآب حاصل می شود و طبق آنچه فرمود:

(.. وینزل علیکم منالسماء ماء لیطهرکم به ویذهب عنکم رجز الشیطان)ازبین برنده پلیدی شیطان است ،[16]ﮔر چه با تیمم بر خاک با یکدﻳﮔر یکسانند ،و چون لازم نیست کمیت و کیفیت تیمم ،که بدل از وضو است مانند وضو باشد ،مسح سر و پاها در تیمم لازم نیست ،نه برای این که خاک برسر نهادن ، علامت فراق و جدایی است ،در حالی که منطور تز نماز ،پیوند و ارتباط است ، چنان که برخی از بزرﮔان فرمودند;زیرا این سخن ،به مسح پا نقص می شود،چون با این که خاک بر پا نهادن و مسح پاها باخاک ،نشانه ء فراق و جدایی نیست ، انسان در تیمم مامور به مسح آن نشده است .

افزدن براین، اصل سخن خالی از توهم و اشکال نیست ; زیـرا دلیل عقلی و یا نقلی معتبر وجود ندارد که مسح سر با خاک نشان جدایی است .

چون در نماز ، معتبر است بین طهارت بیرون و پاکی درون جمع شود ،دستور بر این است که نماز جز با طهارت پنج  عضو و پاک ساختن دل با توبه ،جایز و روا نیست .[17]

مرا ازتو بازﮔشت ازﮔناه به فرمانبرداری و از دشمنی به دوستی خدا و از ما سوی الله به جانب او ،و از اکثریت به وحدت و. ..............است.

رازطهارت لباس ،بدن ، سجده ﮔاه و.............

از آنچه ﮔذشت تو را ممکن شود تا راز لزوم طهارت از نجاست ،وراز پاک سازی بدن ،لباس وسجدهﮔاه و .......را از نجات بیابی ،ممکن است راز لزومحلال بودن لباس و مکان ازاین که حق دﻳﮔران بدان تعلق ﮔرفته باشد،به دست آید : زیرا کسی که مخاطب بهمخاطب لزوم ادای حق غیر است ،دل مشغولی دارد و آسوده خاطر نیست تا بتواند سخن ﺑﮔوید  و با خدای خویش مناجات کند ،چه رسد که پروردﮔار با او مناجات نماﻳد.

با تامل در آنچهﮔذشت میتوان به راز وقت و استقبال قبله نیز پیبرد و این که نزد معبود حقیقی ،نه بامدادی تصور میرد نه شاﻤﮔاهی ، از این رورسول خدا (ص) در معراج ،نماز ظهر به جای آورد با این که شب بود ; زیرا معراج به دنبال اسراء و سیر شبانه ای صورت ﮔرفت که در پاسی ازشب اتفاق افتاد ،چنان که فرمود: (سبحان الذی اسری بعبده لیلا منالمسجد الحرام الی المسجد الاقضی الذی بارکنا حوله )[18];همان ﮔونه که حضرت معبود درجهت خاصی نیست که جایی باشد و جای دﻳﮔر نباشد چنان که خود فرمود: (فاینما تولوا فثم وجه الله) [19] :و به هر جا روی ﺑﮔردانیدهمانجا روی خداست.

چون عرصه ﺘﻨﮒ است و دل فارغ نیست و سردرد امان نمدهد . برادران سالک و پوینده مرا معذور می دارند که ازبسط به قبض و ازشرح و توضیح به اصل و متن ،و از تفصیل به اختصار بسنده کرده ام ;

(لعل الله یحدث بعد ذلک امرا)[20]

اموری که در سر آغاز روشن شد

یک .طهارت دارای نهان ،حکــمــت و آدابی است و هر یک ازاینها ازدﻳﮔری جداست و برای هر یک درجاتی وجود دارد ،به درجه خاصی ازنهان نمیتوان دست یازید جز به وسلﻳه کرداری مه با حکمت و آداب برابر و معادل باشد و .........

دو . طهارت و دعاهای آن در برﮔه ای نوشته شده و تحت عروش قرار خواهد تسبیح و تکبیر میﮔویند.

سه . طهارت و دعاهایآن در برﮔه ای نوشته شده و تحت عرش قرار خواهد ﮔرفت .

چهار .طهارت ،به موجب تطهیر آدم (ع ) از خطایی که دربهشت مرتکب شد نازل شده است .

پنج . ﮔناه ،شکننده وضوء و طهارت ردونی است ،ﮔرچه ناقص طهارت ظاهری ،که درقفه ازآن بحث میشود،نیست .

شش.چﮔونه وضوء ﮔرفتن و کیفیت تحصیل طهارت با وضوء ،درمعراج پیامبر اکرم بیان شد.

هفت .اخلاص محض آن است که شخص مخلص ،جزخدای سبحان را ﻨﻨﮔرد ،و این همان کمال توحید است ،چنان  که امیر موحدان علی ( ع ) فرمود  ((و کمال توحید الاخلاص له  ));یعنی خالص  همه هستی را برای او دانستن ،((و کمال الاخلاص  له نفی الصفات عنه ))[21] ; یعنی کمال اخلاص الهی نفی صفات زاید بر ذات از خداوند متعالی است .

هشت . اسرار،حکمت و آداب طهارت برﮔرفته از خاک ،یعنی تیمم ،چونان طهارت به دست آمده ازآب ،یعنی وضوء است .

چون دراین سر آغاز برخی از راز های جهان هستی ﮔرچه سخت و دشوار است ،ولی حل نا شدنی نیست ،چون هر یک از آنها امری حقیقی و تکوینی است و بر ﮔرداندن پارهای از امور حقیقی را به برخی دﻳﮔر-درقوس نزول  یا صعود –و برخی رانهان دﻳﮔری شمردن ،چندان پیچیده نیست تا دست یابی به چنین راز نهانی راحل ناشدنی بدانیم .

تنها سخن در بیا ن رازو نهان امور اعتباری است ،چون که امر اعتباری را نمی توان به امیدان امر حقیقی کشاند و از آن راز نهانی را کشف کرد ،چنان که امر تکوینی و حقیقی ،بسی برتر ارآن است که در جولاﻨﮔاه اعتبار قرار ﮔﻳرد، بااین حال ،امور عبادی همه اعتباریاتی هستند که اسراری حقیقی دارند .

تنها چیزی که میتواند این مشکل را حل کند این است که انسان موجودی جامع تکوین و اعتبار است ،یعنی موجودی تکوینی است و نیروها و شئونی حقیق دارد نیز برهر ﮔونه امر اعتباری توانمند است ،بلکه اساسا زندﮔی و مرﮒ او در عرصه های مختلف اعتباری است ، پس اﮔر بنا باشد در جایی حقیقت و اعتبار ﮔردآیند ،انسان بهترین محل اجتماع این دو است ،چنان که او بهترین جامع است . بنابراین ،اﮔر اراده شود که امری حقیقی به اعتبار تنزل کند ممکن است این مسئله در محدوده انسان تحقق یابد ،چنان که اﮔر امری اعتبار تنزل کند ممکن است این مسئله در محدوده انسان تحقق یابد ،چنان که اﮔر امری اعتباری بخواهد به سوی امر حقیق صعود کند ،این کار در ساخت انسان میسر و فراهم می ﮔردد . منظور این که انسان بارویی است که درونش تکوین و حقیقت و برونش تشریع و اعتبار است.

آﮔاهی به این نکته نیز لازم استکه امر اعتباری –چون طهارت ،نماز و سایر افعالی که حکم فقهی دارند-جوهر و عرض نیست ;زیرا جوهر و عرض از احکام وجود حقیقی به شمار میروند و امر اعتباری موجود حقیقی نیست که به عرضیت و جوهریت وصف شود . این سخن را نیز نمیتوان ﮔفت که آنه دردنیا عرض است درآخرت تبدیل به جوهر ند ; زیرا عنوان های اعتباری ای که متصف به طاعت و عصیان میشوند ، موجودی حقیقی نیستند ،و حرکتهای خارجی چون ایستادن ،نشستن و امثال آن تا وقتی عنوانی عتباری بر آنها عارض ﻨﮔردد  متصف به اطاعت و مصعیت نمی شوند.

حاصل این که موجود حقیقی ﮔرچه به وصف عرضیت یا جوهریت موصوف میﮔردد ،ولی نه عصیان ;و موجود اعتباری که به وصف طاعت وعصیان موصوف شده ،نه به عرﻀﻳت متصف میﮔردد نه به جوهریت ،پس اﻳن سخن که امر عرضی اخروی منسوب میﮔردد جایﮔاهی نخواهند داشت .

آری ممکن است یک چیز به حمل اولی جوهر باشد و به حمل شایع صناعی عرض ﮔردد ،[22]  چنانکه در حل مشکل وجود ذهنی چنین ﮔفته شده است .

نیز ممکن است یک وجود عرضی به واسطه حرکت جوهری از شئون جوهر شود  ;بدین معنا که یک حالت است ،کم کم ملکه شود و در پی اشتداد    حرکت ،به فصل مقوم جوهری تبدیل ﮔردد،چنان که درجای خود مقرر است ،ولی این سخن هیچ ربطی به این که اطاعت یا معصیتکه دردنیا عرض است درآخرت به جوهر تبدیل ﮔردد .غرض این که ،وصف نفسانی ممکن است دریک نشئه و خاﺴﺘﮔاه ،عرض و در خاﺴﺘﮔﺎﺓ دﻳﮔر جوهر باشد ،ولی عمل اعتباری (چون طهارت و نماز ) خارج از این مقوله اند.

نسبی نودن راز غیب

باید بهاین نکته توجه داشت که نهان و راز ،امری نسبی ،بدین معنا که نهان ،حتی نسبت به خودش مطلق نیست ،چنانکهغیب نیز این ﮔونه است ،چون غیب و نهان مطق ،که ذات خداوند سبحان است ،برای خود ذات مقدس ،نه غیب استو نهنهان ;ﮔرچه همین ذات خداوندی بر صفاتش نهان سایر اسماءقرا ﮔیرد ،و اسای ذات (چون عالم ،قادر )نهان اسمای افعال باشند و...... .اسن نکته می بایست رمدخل ذکر می شد.

چون ثابت شد که نماز نیز مانند سایر عبادات ،قوس نزول دارای نهان است ودر قوس صعود تکوینا تمثیل پیدا می کند ،و درعالم اعتبار وجود ی اعتباری دارد که محفوف ه دووجود حقیق (نزولی و صعودی )است ،روشن شد که داشتن سر ویژه نماز نیست ،بلکه عمومیت دارد،مقدمات و تعقیبات آن را نیز شامل میشودو نیز برخی از رازهایی که به مقدمات بر میﮔردد ﮔفته شد ،پس به یاری خداوند متعال طــی بخشهای متعدد ،شروع میکنیم به شمارش اسرار نماز ،ازآغاز آن تا انجام .

 



[1]  . محاسن برقی , ج1 , ص 116 , ح 118 , این حدیث را کلینی نیز در کافی (ج 3 ,ص 70 , ح 6) وصدق در من لایحضره الفقیه (ج1, ص 24 ح 84 )روایت کردهاند.

[2] . جامع احادیث الشیعه , ج2,ص260 ,ح 1995

[3] . همان  ,ص 279 ,ح 2063

4 . جامع احادیث  الشیعه , ج2 ,ص 282 ,ح 2073 .

5 . ر.ک :وسائل الشیعه ,ج1 ,ص 252 ,باب 3از ابواب نواقص وضوء.

6 . ر.ک : وسائل الشیعه ,ج1 ,  ص269 ,باب 8 از ابواب نواقص وضوء.

7. همان ,ص383 , باب 8 , ح3 .

8. سوره مائده ,آیه 6.

9. سوره لقمان , آیه 13.

10. سوره توبه ,آیه 28.

11. سوره یوسف ,آیه 106 .

12. محاسن برقی ,ج 1 , ص225, ح404 , (المومن لا ینجسه شیء).

[13] .سوره صافاتآیه 164.

[14] .کافی ،ج3 ،ص485

[15] .سوره مائده ، آیه 6 ، اخاک تیمم کنید و از آن به صورت و دستهایتان کشید ،خدا نمیخواهد برشما ﺘﻨﮒ بﮔیرد ، ولیکن میخواهد شما را پاک ونعمتش رابر شما تمام ﮔرداند ، باشد که سپاس او بدارید.

[16] . سوره انفال،آیه 11، برای شما آبی رااز آسمان فرومیفرستد تا شما را پاک و پلیدی شیطان را از شما بزداید.

[17] . ر.ک :جامع احادیث الشیعه ،ج5،ص26 ، ح 2275 ، بحارالانوار ، ج77 ، ص 345.

[18] سوره اسراء ،آیه 1 ، منزه است خدایی که بنده خویش راشبانﮔاه از مسجد الحرام به سوی مسجد الاقضی که پیرامون آن رابرکت داده ایم ،حرکت داد. 

[19] . سوره بقره 115.

[20] سوره اطاق ،آیه 1;شاید خداوند پس از این ﮔﺷاﻳش پدید آورد .قبض و بسط و بسط نزد اهل معرفت ،دوحالت است که از این آیه فرخنده اقتباس شده است :(  و الله یقبض و یبسط و الیه ترجعون ) (سوره بقره .آیه 245);خداست که ﺘﻨﮔی و ﮔﺷاﻳش پدید اورد و به سوی او بازﮔردانده میشوید . خداوند بر پاﻳه حکمت و رساندن بندﮔان به کمال شایسته ،ﮔاهی آنان را دربوته نقد  قبض ،فشار و ﺘﻨﮔی ،و زمانی در بسط و ﮔﺷاﻳش قرار میدهد تا نا ختلصی ها را بزداید و آنان را شایسته همنشینی با کروبانشان  سازد ،و مظهر دو اسم مبارک (( قابض و باسط )) قرارشان دهد . بنابراین ،درحال بسط درهای لطف و کرم باز است و دعاها مستجاب میشود و خواسته های او ﻫﻤﮔی بر آورد می ﮔردد و انسان ،توفیق می یابد هرچه بیشتر به خالق خدمت کند ،اما قبض .و ﮔرﻓﺘﮔی  خاطر حالتی است مقابل بسط تا امکان ﮔرفتار آمدن به تباهی از سالک ﮔرفته شود.

چــون کــه قبضـــی آیــدت ای راه رو                            آن اصــلاح تــوســـت آتـش دل مـشــو

چــون که قبض آیـد تودر وی بسط بین                          تازه باش و چـیـن میـکـفـن در جین(م)

[21] نهج البلاغه ، خطبه 1.

[22] مشهوربین حکیمان است که ماهیات خارجی ،موجودی درخارج ،وجودی درخارج دارند که آثاری خارجی برآنها باراست،وجودی نیز درذهن دارند ک آثارخارجی برآنمترتب نیست،و نام آنوجودی ذهنی اسوبراین سخن اشکال شده که ازم میآید یک چیز هم جوهر باشد و هم عرض است وابسته به موضوع است . پاسخ این است که اﮔر یک مفهوم جوهری مانند آتش به ذهن آمده حال یا ملکه وجودی برای ذهن شده و جهل رااز ذهن تکیه داردپساز این حیث به حمل اولی جوهر و بهحمل ایع عرض باشد .بر این پاسخ،مرحوم صدر المتالهین اصرار دارد و شارخان فلسفه صدر بر آنانﮔشت تایید نهاداند،چنان که حاجی سبزواری می سراید :

                بـحـمـل ذات صـورة مـقـوﻠـﺔ                                                         و حـدتـهـا مـع عـاقـل مـقـوﻠـﺔ

 

ایرانیکان دوشنبه 21 دی 1394 زمان : 16:21 نظرات (0)
بازدید : 138

قسمت سوم (رازهای نماز)

راز قرائت

در نماز دو رکعتی .ونیز در دو رکعت اول نماز های سه رکعتی و چهار رکعتی قرائت فاتحه الکتاب و سوره معتبر است .در حدیث آمده است که : ((لاصلاه الا بفاتحه الکتاب)).بنابراین .خواندن مقداری قرآن در نماز –  آن گونه که در فقه تدوین یافته –واجب است .قرائت راز و نهایی دارد به اعتبار این که آنچه خوانده میشود(قرآن )دارای راز است.پس تا وقتی قاری راز خواه نباشد . به راز قرائت نمی رسد و نیز به سر و نهان قرآن دست نمییابد . وهم چنان قرائت وی ناقص می ماند.

گواه بر این که آنچه قرائت شده یعنی قرآن کریم برای آن رازی وجود دارد .آیه ای است که خداوند سبحان بیان فرموده:  (انا جعلنا قراءانا عربیا لعلکم تعلقون * وانهفی ام الکتاب لدینا لعلی حکیم)

این آیات دلالت دارند که آنچه میان دو جلد به عنوان کتاب عربی قرار گرفته قرآن است .و همین قرآن جهت که درلوح محفوظ است و ازاین نظر که (علی حکیم)است نیز قرآن است.و در آنجا .یعنی در لوح محفوظ است و از این نظر که (علی حکیم)است نیز قرآن است و درآنجا .یعنی در لوح محفوظ و نزد خدا .هیچ جایی برای اعتبار و وضع واژه های عربی یا عبری و مانند آن وجود ندارد و نزد خداوند جز امر مجرد کامل عقلی نیست .یعنی چیزی که تنها عقل محض و خالص ازآمیزه های خیال و توهم  بدان راه می یا بد.

همان گونه که ظاهر قرآن عربی را جز کسی که ازآلودگی های ظاهری پاک است نباید مس می کند .نهان قرآن رانیز جز پاکیزه از چرک و آلودگی . که همان توجه به غیر معبود است .مس نمی کند .کسی که به غیر خدا مینگرد توان عروج کند.توان باریابی به مقام لدنی و عنداللهی را ندارد .و وقتی نتواند به آن پایه عروج کند .توان دست یاری به لوح محفوظ را .که سخت والا و پر حکمت است ندارد .چون آن نزد خدای تعالی است.

نیز همانگونه که ظاهر قرآن عربی .از پیش رو و از پشت سر باطل به سویش نمی آید .نهان آن نیز . که بسی بلند مرتبه و حکیمانه ا ست . همیشه منزه از رهیابی باطل به آن از هر سور ه و سمت .و آن کس که در دل و جانش به مقدار ذره ای محبت دنیا ,که سره هر خطا و باطل است ,وجود داشته باشد چگونه می تواند به رازی دست یابد که از مطلق بطلان و خطا مصون و محفوظ است ؟!زیرا خطا , به  هیچ گاه با عزم و آهنگ  کمال خواهی گرد نمی آید.

چون رعایت آداب ؛ نماز وسیله رسیدن به نهان آن است ,نماز گزاری که آن را چون حضور قلب رعایت می کند, به راز نهان آن دست می یازد ,و آن وجود خارجی عقلی است که بسی برتر از وجود مثالی است ,چه رسد به وجود اعتباری که در جهان طبیعت تحقق می یابد .

نمازی راکه پیامبر (ص)در معراج به جای آورد ,واجد همه ویژیگی های نماز بود . نمازگزاری که حضور تام دارد ,تنها کسی است که با پروردگارش به نجوا می ایستد ومیگوید : (ایاک نعبد و ایاک نستعین ): تنها تو را میپرستم و تنها از تو کمک می جوییم .بدیهی است این نماز گزار که بر حسب تعبیر به متکلم مع الغیر ( (نعبد)و(نستعین) )غرق شهود کثرت است هنوز به مقام وحدت خالص که درآنجا اثری از نجوا و نجواکننده نیست,نرسده است:چه رسد به سایر عبادت پیشگانی که خدا را به ندا میخوانند (نه به نجوا و راز) و خدا را میخوانند تا از او کمک بطلبند , لیکن نباید مایوس بود ,چون نردبان ترقی همچنان منمصوب است و فرمان به خواندن و بالا آمدن (اقرءوارق)همواره شنیده می شود و اجرای فرمان امکان پذیر و آسان است .

 

اسم اعظم

این سخن گذشت که نظام خارجی برزیر ساخت قانون علیت و معلولیت استوار است ,چنان که امیر المومین (ع) فرمود : ((کل قائم فی سواه معلول )) یعنی هر موجودی که وجودش عین ذاتش نباشد ,معلول چیزی است که وجودش عین ذاتش باشد . بدن شک علت ,باید قوی تر از معلول باشد , با این وجود برخی از اهل معرفت گفته اند:بسم الله  گفتن بنده به منزله (کن)از پروردگار است . دراین باره روایتی نیز رسیده  که : ((بسم الله به اسم اعظم خدای تعالی نزدیک تر از سیاهی چشم به سفیدی آن است )).بنابراین , نمازگزاری که به حکمت نماز شناخت کامل دارد و به آداب آن است )).بنابراین ,نمازگزاری که به حکمت نماز شناخت کامل دارد و به آداب آن پایبند است به جایی میرسد که گفتن ((بسم الله الرحمن الرحیم )) از ناحیه او درآغاز فاتحه الکتاب – که نماز بدون آن کامل نیست – با (کن)

 از ناحیه خداوند متعال برابری میکند ,خدایی که چون لفظ (کن) از اوصلدر گردد بدون درنگ  مقصود (به کون تام به ناقص)حاصل می آید.

روشن است که قرائت با توجه  به وجود اعتباری به وجود اعتباری آن ,توان تاثیر امر خارجی را ندارد ,بلکه از ان  جهت که دارای راز وجودی است ,بر این امر توانمند ست , و ((اسم)) {بلکه مطلق اسماءالله } امری است وجودی و از هر عیب و نقص منزه,از ایمن رو خدواوند سبحان به رسولش (ص) فرمان به تسبیح اسم داده است : ( سبح اسم ربک الاعلی).این اسم ,سر اسم لفظی است که نمازگزار آن را برزبان جاری میکند , وپوشیده نیست که سر اسم اعظم از بزرگ ترین راز ها ست و جز باپاره کردن همه حجابها بدان نمی توان دست  یافت ,چنان که در بحث تکبیرهای آغازین نماز گذشت . از این رو در حدیث معراج چنین آمده است: ((........فلما فرغ من التکبیر والافتتاح  ,اوحی الله الیه سم ,فمن اجل دلک جعل بسم الله الرحمن الرحیم   فی اول السوره)) :چون پیامبر(ص) از تکبیرو افتتاح فارغ شد ,خداوند به او وحی فرمود که نام مراببر ,ازاین رو ((بسم الله الرحمن الرحیم)) درآغاز سوره قرار گرفت .

ویژگیهای بسم الله و راز های سوره حمد

بسم الله در آغاز هر سوره ,معنای مخصوصی دارد که با محتوای آن سوره هماهنگ است ,و چون سوره حمد عهده دار معارف فراوانی است ,(( بسم الله )) در آغاز آن حاوی همه آن معارف است .

ازآنجا که ادراک این معارف , وسیله ارتقا به شهود راز های آن است ,ذیلا برخی از آنها را می اوریم :زیرا برای آزاد اندیش , اشاره از سخن گفتن کفایت می کند.

((حمد )) قطعا در برابر نعمت است  و نظام امکانی از معقول  گرفته تا محسوس و از غیب تا شهود ,همه نعمتهایی است که خداوند باری عطا فرموده است , پس او مستحق ستایش است و جز او کسی این استحقاق را ندارد و چون غیر خداوند وجود حقیقی  ندارد زیرا همه ما سوی الله نشانه ها و مظاهر او هستند  .پس او بر هر چه از غیر از خدا بروز میکند ,مظهر و نشانه ستایشی است که خدای متعا پدید می آید .پس ستایشگری غیر از خدا وجود ندارد و هم او حمید و ستوده به معنای مطلق است ,یعنی اوهم ستایشگر است و هم ستایش شده .

در این سوره علت این که خداوند متعال ,استحقاق ستایش دارد ,پنج امر ذکر شده که برخی از آنها جامع و متن و برخی شرح برای آن متن به شمار می آیند.

یکم .یعنی همان که به منزله متن است ,عنوان (( الله )) است :زیرا این کلمه جامع همه کلمات است و در وجود هر کس همه کلمات جمع شود  , او ستایش است ,پس ستایش تنها ازآن اوست .این قسم  به منزله متن است و علتهای چهارگانه دیگر که بیان میشود , شارح آن است .

 

دوم یعنی همان که – مانند عناوین آتی – به منزله شرح است ,عنوان ((ربوبیت))است که از صفات خاص خدای عزوجل است و چون خداوند سبحان پروردگار جهانهاست ,و هر پروردگاری محمود و ستایش شده است ,پس او محمود و ستایش شده است : پس اوست که استحقاق  ستایش دارد.

سوم.عنوان ((رحمانیت ))و بخشایندگی نیز از صفات خاص خداست . این صفت گرچه از بسیاری اسما و صفات الهی فراگیرتر است ,ولی نسبت به ((الله)) خاص است ,گرچه از برخی از اهل معرفت آشکار میشود که رحمانیت نیز تظیرعنوان ((الله)) اسم اعظم است,چنان که ازآیه {قل آدعوا الله او ادعوا الله الرحمن ایا ما تدعوا فله الاسماءالحسنی }چنین استفاده می شود.زیرا دلالت دارد هر یک از اسمهای ((الله)) و ((الرحمن)) واجد ویژیگیهای نامهای نیکوتراند ,و برای هریک دو اسم اسمای حسناست ؛زیرا ضمیر در ((له)) به ((رای)) بر می گردد نه به خصوص ذات مطلق واجب تعالی ,ولی چون عنوان ((الله)) تابع و صفت قرار نمیگیرد و عنوان ((الرحمن)) وصف و تابع می شود ممکن است بین این دو اسم این تفاوت را قرار داد که ((الله)) جامع همه اسما و ((الرحمن)) شارح آن باشد.

چهارم . عنوان ((رحمیت)) نیز از اوصاف خاص است ,چون غیر مومن رافرا نمی گیرد و همانند عنوان ((الله)) اسم اعظم و جامع نیست . از آنجا که خدای سبحان مهربان و رحیم است و هر مهربانی مورد ستایش قرار میگیرد ,پس خداوند متعال محمود و ستایش شده است ؛پس برای اوست ستایش .

پنجم .عنوان ((مالک )) و فرمانروایی در امر پداش بهشت و دوزخ . این فرمانروای از شئون حکمت و داد است ,چنان که از شئون قدرت نیز هست ,و هر حاکم دادخواهی ,در برا بر عمل , فرمان به پاداش میدهد , اگر عمل نیک باشد به بهشت ,و اگر بد باشد به دوزخ ؛ چنین حاکمی مورد ستایش است ,چون خداوند سبحان ,مالک بهشت و دوزخ است محمود است ,پس حمد و ستایش ازآن اوست .

این بخش از سوره فاتحه الکتاب ,مبدا  معاد و آنچه میان این دواست را در بردارد .اما این که حتوی مبدا و معاد است ازآنچه گفته شد روشن گردید ,اما آنچه  به میان مبدا و معاد بازگشت میکند عبارت است از دین ,صراط ,نبوت ,رسالت ,وحی ولایت و سایر چیزهایی که به ربوبیت حق تعالی بر میگردد ؛زیرا پروردگار همان گونه که سنگ ,کلوخ ,درخت ,خشکی ,دریا و حیوان بی زبان را پروردگار است , انسان را نیز پرورش میدهد .بدیهی است پرورش دادن و تربیت انسان در پرتو شریعت و راهی صورت میگیرد که انسان بدون آن مانند چهار پایان ,بلکه پست تر ازآنها خواهد  بود ,با تربیت وپرورش صحیح است که انسان ,پیامبر ,رسول ,ولی یا بنده شایسته و مومن رستگار ومانند آن میشود.

روشن است که برای هر یک از معارف مزبور ,رازی مخصوص و خارجی و نمازگزاری که پروردگارش را مناجات میکند ,به آن اسرار دست نمی یابد جز از راه شناخت وباور این معارف و حرکت به سوی کسب آنها تا به جایی رسد که مصداق خارجی آنها را به شهود بنگرد و به نهان آنها راه یابد . از این رو آنچه در روایات اهل بیت (ع) و اثار پیرامونشان به ما رسیده  مانند این که هنگام  خواندن فاتحه الکتاب به حال مدهوشی و غشوه می افتادند , بدین جهت بوده که   پاره ای از اسرار نهانی آن را میدیدند .

نمازگزار پس از این که با برهانی قرآنی بدین پایه  از معرفت رسید که خدای سبحان مستحق عبادت است ,می خواهد به معروف خود (خدای سبحان) با شهود عرفان نایل گردد و نماز تنها وسیله رسیدن به این  مقصود استو چنان که گفته شد ,مانع میشود از آلودگی و از آنچه انسان رااز خدا دور میکند . نماز پیوندی است میان بنده ومولی ؛بنده بااین عبادت به خداوند متعال نزدیک میشود و باجمله (ایاک نعبد ) که بیانگر حصر است با او  مناجات میکند.

توجیه ضمیر متکلم ((نعبد))

شاید قصد نمازگزار ازآوردن متکلم مع الغیر ((نعبد)) {یکی از }وجوه زیر باشد :

الف . نمازگزار در صف سایر موجوداتی قرار دارد که خداوند را عبارت  میکنند ؛ زیرا خداوند تبارک و تعالی  پروردگار جهانیان  است که همه آنها پروردگار واحد خویش را می پرستند و

ب.نمازگزار نیز در مجموعه نمازگزاران راکع و ساجد است ,کسانی که خدا به مادستور داده باآنان باشیم ,چنان که فرمودک { و ارکعوا مع الراکعین}

ج. نمازگزار ,همراه قلب و سایر اعضاء و جوارح درونی و بیرونی که همه به پیشوای خویش ,یعنی عقل قاهر اقتدا کرده و همگی خداوند متعال را عبادت می کنند ؛زیرا انسان  مومن له تنهایی ,خود  جماعتی است ,چنان که مجلسی اول قدس – سوره – نیز به این نظر رسیده است .

به هر تقدیر ,سالک در طی راه عبادتی که بنده میتواند  به وسیله  آن به مولی برسد و معقول او مشهود گردد ,نیازمند به کمک است و چون ربوبیت منحصر به خداوند متعالی است ,کسی جز خدا نمی تواند کمک کار او باشد ؛ازاین رو در مناجات میگوید : {ایاک نستعین} ؛فقط از تو کمک میجوییم . با تقدیم کلمه ای که مقدم شدن آن افاده حصر میکند.

چون خداوند سبحان کسی را که از یاری بطلبد کمک می کند به نمازگزار نیز بنابر استدعای او کمک میرساند و به راه راست کسانی هدایتشان میکند که خدا ایشان را گرامی داشته است ؛ یعنی با پیامبران ,راستان و شهیدان و شایستگانند و آنان  ه نیکو همدمی هستند  پس این گروه همان کسانی هستند که در راه راست قرار گرفته – و نعمت به آنان ارزانی شده است – همان کسانی که خدای  سبحان را عبادت می کند و با او به مناجات می پردازند . نمازگزار خود را باآنان می بینند و ایشان کسانی هسند  که عمل  شایسته ر با کار زشت در دنیا میختند , بلکه ایشان کسانی هستند که از خون افراط .و کثافت تفریط خلاص شده و از خشم و گمراهی رهیده و گفتند پروردگار ما الله است و در این راه پایداری از خود نشان دادند ,در نتیجه  فرشتگان نوید دهنده برایشان فرود می آیند.

فایده یقین

نمازگزار هرگاه از دو سویه خشم و گمراهی رهید ,بر صراط مستقیم راه پویید, و عبادش را بر پایه اخلاص کامل به درگاه خداوند متعال عرضه داشت ,به ((یقین)) یعنی به عین الیقین میرسد ,و آنچه با برهان فهمیده به چشم می بیند وانچه راقرآن در این آیه به او نوید داده می یابد :{و اعبد ربک حتی یا تیک الیقین} هدف این آیه بیان فایده است نه غایت ؛ زیرا معنای آیه محدود کردن عبادت و تعیین حد و مرز آن به یقین باشد به گونه ای که وقتی یقین حاصل شد دیگر نیازی حاصل شد دیگر نیازی به عبادت نباشد و عبارت به کفشی ماند که وقتی راهپوی به وادی مقدس یقین رسید ,لازم باشد آن را از پای درآورد ؛بلکه عبادت نردبان و وسیله ترقی بهدرجه برتر و بالاتر است ,به گونه ای که لازم است هر دومقدمه در حدیث و بقا تا پایان رسیدن  به نتیجه حفظ شوند و نردبان برای رسیدن به اوج کمال همچنان محفوظ بماند که اگر دو مقدمه از بین بروند ,نتیجه از بین میرود و هرگاه نردبان سقوط کند ,انسان سرنگون میگردد,همانندد سرنگونی شیطان رانده شده از درگاه خداود متعال ,که به او گفته شد:

{ فاهبط منها فما یکون لک ان تتکبر فیها}

 

مراتب مناجات و رازگویی

نمازگزاری که پروردگارش را مناجات میکند ,گاهی نجوا و رازگویی او بدون هرگونه  واسطه ای از قبیل حجاب و فرستاده, تحقق می پذیرد و گاهی نجوای او از فراسوی حجاب است و زمانی با وساطت فرستاده و رسول صورت میگیرد .چنان که خدای سبحان هنگام مکالمه با بنده خویش ,جز با یکی از سه نحو سخن نمیگوید . این مطلب را در سوره ((شوری))چنین بیان فرموده است :{و ما کان لبشر ان یکلمه الله {الاحیا او و راه حجاب او یرسل رسولا فیوحی باذنه ما یشاء انه علی حکیم }

علت سه قسم یودن ارتباط مزبور آن است که موجود ممکن همواره از تکلم یا استماع بدون واسطه هستند ,چون سخن گفتن بنده با مولای  خود متفرغ بر تکلم خدا با او از طریق یکی از سه نحو میسر است .دراین باره ناچار دو نکته را متدکر میشویم:

یک . خدایی که میان انسان و دل او حایل است ,از نمازگزاری که با همه مجود به مناجات او پرداخته ,نزدیک تر از خود او خویش است ,چه رسد به غیر؛از این رو از جانب خداوند هیچ واسطه و حجابی در کحارنیست ,بلکه واسطه و حجاب از جانب شنونده ای است که همواره گوش فرا میدهد.

دو . حجاب منتفی در قسم اول از اقسام سه گانه حجاب ,نسبی است یعنی نسبت به دو قسم دیگرکه یکی قسم  دوم  بود که ارتباط از فراسوی حجاب باشد و دیگری قسم سوم ,جایی که واسطه رسول باشد حجاب منتفی است ,ولی در مقایسه با خود ,به ناچار آن نیز حجاب است ؛ زیرا ((ممکن )) است و ممکن محدود همه هستی ان ,حد و تقید و تشخیص آن ,همگی حجابی است از شهود وجود خالص مطلق و آن کسی که از هرگونه حد ,منزه و از هرگونه قید مبر است . بنابراین ,حجابی بین نمازگزار و بین خدای سبحان جز خودش وجود ندارد . چنان که برخی نصوص بدان اشا ره میکند.

از اینجا میتوان کفت که سخن گفتن (بنده با خدای سبحان )تنها از پشت حجاب میسر است ,نجوای با او نیز چنین است صاحب. فتوحات ,تنها مناجات را منحصر به فراسوی حجاب دانسته است .گرچه حق این است که انحصار ,از هر دوناحیه سخن کفتن و نجو است . منشا حجاب در هر دو عبارت است از قصور و ناتوانی موجود ممکن . حتی اگر ممکن به مرحله فنا هم برسد و خودش را مشاهده  نیست ,ولی به هر حال معدوم هم نیست , و گرنه ((فنا ))کمال به حساب نمی آمد, پس موجود است و وقتی موجود باشد حکم خاص خو د ,یعنی حجاب بودن را خواهد داشت .این سخن قابل دقت است .

بنابراین ,وقتی کونه های مناجات ,اصل حاکم در آنها ,که مناجات از فراسوی حجاب باشد ,روشن شد ومعلوم گردید که حجاب ا مری نسبی است  نه نفسی ,معناب مخاطب قرار داندن حق تعالی در جمله {ایاک نعبد و ایاک نستعین }روشن میشود,نیز معنای دعای شفاهی در {اهدنا الصراط المستقیم } به دست می اید ؛میگردد ؛زیرا حطاب و دعا برای بیشتر مردم ,بلکه تقریبا همه آنان ,جز از فراسوی حجاب میسر نیست ,گرچه این حجاب از ناحیه خود آنا ن است نه از جانب خدای سبحان . اما گروه اندکی که خداوند آنان را مخالص برای برگزیده است گرچه حجاب مرکب و انباشته ندارد ,ولی باز مبتلا به حجاب بسیط اند که همان خود مناجات کننده باشد.

آنچه گفته شد بخشی از راز هایی بودکه به ندا ونجوا وگونه های مختلف آن و یا به محتوای سوره حمد باز میگشت ,با این که اصل ستایشگری از آموخته های خدای سبحان است ؛زیرا اگر خداوند شناخت حمد و ستایش راز بندگانش دریغ می ورزید ,با توجه به این که با هدیه و بخششهای پی درپی ,آنان را مورد آزمایش قرار داده و نعمتها ی فراوان و پشت در پشت برایشان ارزانی می دارد ,بندگان در هدایا و بخششهای او تصرف کرده و هیچ ستایشی به عمل نمی آوردند و در گستره روزی وی قرار میگرفتند و هیچ شکر اونمی گذارند ؛و اگرچنین باشند از محدود انسانیت خارج و به مرز ومحدوده چهار پایان  وارد میشدند ,چنان که خداوند سر گذشت آنها را در کتاب سراسر حکمت خویش این گونه وصف فرموده است :{ان هم الاکالانعام بل هم ضل سبیلا} مولایمان حضرت سجاد (ع) در صحیفه سجادیه نیز به این نکته اشاره دارد . بنابراین ,ستایشگری و حامد بودن ,فصل مقوم و پایانی انسان است ؛یعنی انسان عبارت است از ((مناطق حامد)).

راز های سوره

درباره اسراری که به سوره بر میگردد,باید گفت : چون نمازگزار اختیار دارد و میتواند  به انتخاب خود هر سوره ای از قرآن را _ به جز چهار سوره ای که سجده واجب دارند _در نماز بخواند ,انگیزه ای برای بحث از راز سوره ای مشخص _جز آنچه به اصل خطاب و اصل قرآن برمیگردد_نیست ,چنان که پارهای از اسرار ن به تناسب این رساله مختصر گذشت ؛ولی چون رسول خدا (ص) در معراج ,سوره توحید را به فرموده خداوند سبحان خواند و خدا به او فرمود )(اقرا یا محمد نسبه ربک  قل هو الله احد ))ازاین رو شایسته است به پارهای از اسرار این سوره اشاره شود.

باید دانست که درباره سوره توحید و شش آیه اول سوره حدید مطالبی رسیده که غفلت ازآنها شایسته نیست .ازجمله کلینی (رحمه الله ) باسند خود از عاصم بن حمید روایت کرده است که گفت :از حضرت علی بن الحسین (ع) درباره توحید سوال شد ,ایشان فرمود: (( ان الله عزوجل علم انه یکون فی آخر الزمان اقوام متمقون ,فانزل الله  تعالی (قل هو اله الحد) و الایات من سوره الحدید الی قوله: وهو علیم بذات الصدور )فمن رام وراء ذلک فقد هلک ))

((تعمق )) همان تامل در ژرفاست ,چنان  که ((تدبر)) تامل در دنباله و فرجام کار است وچون قرآن دارای درون ,بلکه درونهایی است ,برای ژرف نگری میدانی گسترده دارد ,چنان که این کتاب حکیم دارای گزارشهایی از خدادهای آینده است که این موضوع نیز جای تدبر دارد.

قرآن آخرین کتاب الهی است که بر انسان فرودآمده و پایان بخش همه کتابها و صحیفه هاست .نزول قرآن در زمانی صورت گرفت که مردم خدهایشان شکوفا شد و به تکامل رسیده بود , به گونه ای که شایستگی درک ظهور خاتم الاولیاء وخاتم  الاوصیاء , حصرت مهدی منتظر (ارواحنا فداه) را یافته بودند .درآخر الزمان نیز علوم شهودی و عرفانی به اوج تعالی و شکوفایی رسیده ,و بسیاری از مردم توسط نور آن سرور بر غیب اطلاع یافته اند و نیز دانشهای حصولی تکامل یافته و بسیاری از هوشمندان به برهانهای مبدا و معاد دست رسی پیدا کردهاند ,ازاین رو دانشی جامع شهودی و علم فراگیر برهانی چاره ای نیست . هریک از این دو دانش ,مردان دانشور ویژه دارند, وحضرت ولی عصر (ع)تنها آموزگار جامع بین غیب و شهود است ,چنان که قرآن ,کتابی است عهده دارهر دو دانش و آموزش حکیمان و به شهودرساندن عارفان بر دوش ان است ,از این رو لازم است اینکتاب مراحلی از دانش و شهود فراگیر راداراباشد که هیچ حد و مرزی فوق آن به تصور نیاید ,هیچ مقام امکانی فراسوی آن نباشد .

قرآن ,هر حد برهانی با مقام شهودی را که حکیم میفهمد  یا عارف  مینگرد ,داراست .

چون ریشه همه معارف توحید  است – و هر چه دانش انسان به توحید کامل تر شود ,به سایر معارفی که به توحید بر  می گردد ,کامل تر شدهاست _ از این رو خداوند سبحان کتابی فرو فرستاد که آخرین رتبه های برهان وبرترین درجات عرفان را داراست , چنان که از قرآنی که برهان و عرفان را به لقای رحمان هایتگر است ,جز این انتظار نیست.

ازاینجا روشن که ظاهر حدیث گذشته {سخن امام سجاد (ع) ستایش از ژرف نگری و تشویق ژرف اندیشان است و حدی فراتر  از محتوای سوره شش آیه اول سوره حدید نیست و ذیل حدیث اشاره به هلاکت کسی داشت که فراسوی انها را قصد کند و این خود دیل نفی حد فراتر ازآنها ست ؛زیرا ره پویی به گمراه نابود  است ,و کسی که با دلیل روشن نابود شده ,در دوزخی قرار می گیرد که رحمت حق عالی درآن نیست ,چنان که در نامه ای از نهج البلاغه امده است : (( دار لیس فیها  رحمه و لاتسمع فیها دعوه )).

نگرش حکیمان

بزرگان حکمت متعالیه و ورزنه های استوار آن ،کسانی که خداوند متعال بعد از پیشوایان پاک (ع)به وسیله آنان حرکت و لرزش های زمین معرفت راتثبیت کرد تا آن کس که حکیم ارشادگری ندارد به لغزش ،گمراهی و خواری نیفتد ،آنان از این حدیث نورانی اما م سجاد (ع) استنباط کرده اند که حدیث در ستایش ژرف اندیشان است ؛ چنان که صدرالمتاهین –قدس سره- سخنی دارد که حاصل آن چنین است :

این پند ناچیز درزمان گذشته درباره ، رموز قرآن واشارات آن تامل میکردم ،آن مقدار از رازهای و اشاراتی که از این سوره (حدید) بر قلب من باز میشد ،بیشتر  از سایر سوره  ای که به تفسیر پرداختم این سوره (حدید ) بود ...پس ازآن که تفسیر سوره پایان یافت ناگهان به حدیث امام سجاد (ع)برخورد کردم ....یکه خوردم ....و نشاط یافتم ...و براین نعمت خدای را شکر گزاردم ..... .

دامادایشان نیز ذر کتاب ((وافی)) از وی پیروی کرده ،چون نسبت این دو به یکدیگر مانند نسبت پرتو و نور ،شاخه و تنه و ساعد و بازو بود .فیض کاشانی می گوید:

شاید امام (ع) با واژه ((متعمقون ))به بزرگان اهل معرفت اشاره  داشته و به جان خودم سوگند که دراین دو سوره توحید و حیدید معارفی وجود  دارد که ژرفای آن را جز تک افراد نادر درک نمی کنند ،به ویژه  آیات نخستین سوره حدید و مخصوصا آیه {و هو معکم اینما کنتم }

لیکن علامه ،ملا محمد باقر مجلسی – قدس سره –پسش از آن که حدیث را صحیح شمرده  میگوید : واژه ((متعمقمون )) سه احتمال دارد :

اول . این که حدیث  به ژرف نگری امر میکند ؛ یعنی  باید عمیقا درآن بنگرند و

دوم.این که حدیثاز ژرف اندیشی نهی میکند ؛ یعنی نباید با افکارشان ژرف کاری کنند بلکه بایدد درباره  معرفت خدای سبحان به مقداری که روشن و شفاف شده بسنده کنند.

سوم .مقصود از این جمله ((انشاء)) نیست ، خواه در قالب امر باشد مانند احتمال اول ، یا در شکل نهی ،مانند احتمال دوم .بلکه منظور اخبار و گزارش است و است بیانگر ضابطه ومعیاری است که افکارشان را بران عرضه میدارند تا به لغزش و خطا دچار نگردند .مرحوم مجلسی سپس میگوید : احتمال دوم ،یعنی نهی از کاش عمیق با افکاشان ، ظاهر تر است ،زیرا لازم است تنها به مقداری که شفاف روشن شده بسنده نمود ولی به نظر میرسد با چند دلیلاحتمال سوم روشن تر است :

اولا . هیچ دلیلی وجود ندارد براین که چیزی مانند خداوند نیست و هیچ کس احاطه علمی به او نخواهد داشت و هیچ بصیرت وبصری کنه اورا درک نخواهد کرد .بنابرایتن ،نباید در ذات او ژرف کاوی کنند  که به جایی نخواهند رسید . این آیات برای بنابراین ، نباید  در ذات  او ژرف کاوی کنند  به جایی نخواهند رسید . این آیات برای بیان این منظور کافی است و دیگری نیازی نیست بگوییم این دو سوره نیز در این باره  نازل شده است .  

ثالثأ . لسان این سوره از یک وصف از اوصاف الهی را افاده میکند اوصافی که بندیند خرد در پیرامون آن به لرزه میافتد و اگر هدف نهایی نزول این دو سوره نهی از ژرف اندیشی و مانند آن بود ،این دو سوره زبان دیگری می داشتند .

بنابراین ، نظر پسندیده آن  است که محتوای این دو سوره بیین معیار و ملاک نهایی در توحید باشد تا اندیشه ها و آرا برآن عرضه گردد ؛ چنان که بزرگان از حکمت این مطلب را استباط کردهاند . بنابراین ،محتوای این دو سوره میزان عدلی است که هیچ کژی و انحراف ندارد ،پس به ناچار باید معارف را بر آن عرضه کرد.

از این بیان روشن میشود انچه برخی از استادان ما بیان فرمودهاند ناتمام است وی میگوید : روایت در مقام سرزنش ژرف اندیشان ،یعنی کسانی است که در پی شناخت چیزی چون ذات خدا هستند ،ولی انسان نمی تواند بدان دست یابد و نیز روایت دستور می دهد که باید به مفاد آیات  اکتفا کرد .

این مطلب گرچه در جای خود  حق است و فرجام تصدی چیزی که امکان دست یابی ندارد هلاکت و سرگشتی است ،لیکن این دو سوره معارف بسیار بزرگی را در بردارند که دست یابی به آنها در گسترده وجودی کسی نیست که روزگار او را مقدم داشته است ،چنان که چیزی برآنچه مردانی از فارس بدان دست یافتند ، برتری ندارد .

اگر ایشان گفته خویش را پس از کلام صدر المتالهین – قدس سره –ذکر نمیکرد ،برای گفتار وی وجه بود ،ولی ایشان نخست کلام صدر امتالهین –قدس سره –را نقل کرده و در پی آن سخن راآورده است.

ایشان در حاشیه ای که برشرح اصول کافی مولی صالح مازندرانی به نگارش آورده سخنی نیکو ذکر است ؛زیرا بین اندیشی مذموم و ممدوح فرق گذاشته و گفته است :ژرف اندیشی مذموم ژرف کاری در چیزهایی است که خردها بدان دست نمی یابند و مانند سخن گفتن درذات خداوند و تشبیه او به اجسام . اما ژرف کاری ممدوح ،مانند تفکر در غظمت ،قدرت ، وحکمت خداوند  و سایر صفات او که خرد ها می توانند بدان دست یابند . چنان که شرح اصول کافی ،یعنی مولی صالح مازندارانی – قدس سره –نیز خوب از عهده برآمد است ،پس بدان رجوع کنید.

ضابطه الهی درآیات سوره ههای حدید و توحید

سوره توحید و آیات نخستین سوره حدید چون سامل ضابطه الهی مصونیت از هر مغالطه ای است وسیله ای است برای رسیدن به اسرار نماز و شهود آن ؛زیرا چنان که گفته شده معارفی که از طریق مفاهیم حصولی به دست می آیند ،بذر کشف و شهودهای حضوری هستند.

برای هیچ کس روا نیست با مفاد این دوسوره مخالفت کند و یا از آن تخلف ورزد و یا آن را پشت سر اندازد ؛ زیرا مخالفت با آن به منزله شکستن قرآنی است که هیچ شک و ریب در آن راه ندارد ، پس کسی که مخالفت محتوای این دو سورهاست ،در حقیقت در شک و تردید خود رفت و برگشت میکند ،چون هرکس باچیزی که شک بر نمی دارد ، مخالفت ورزد ،سخت در شک است ، اما کسی با چیزی که شک بر نمیدارد ،مخالفت ورزد ،سخت در شک است ،اما  کی که از آن تخلف ورزد

و واپس ماند ،در واقع قاصر ، تفریط گر ووامانده است ،و بسی روشن است آن کس که از حق واماندنابود میگردد و آن کس که بر قرآن پیشی گیرد  ،یعنی  کسی که خود را پیشوای قرآن را پشت  سراندازد تجاوز کار و افراط گر است ، و بدیهی است که پیشی گیرنده بر حق وحقیقت از دین خارج شده است اما کسی که در راهی سیر کند که این دو سوره بدان هدایت میکنند ،امید است به نهان و راز آن دونایل گردد  که همان وجود خارجی تجلی یافه به شکل و لباس سوره است ؛ چون کسی که ملازم حق میرسد .

باید دانست در برخی نصوص معراج آمده است : چون خداوند پیامبرش (ص) را به معراج برد به او وحی فرمود ک یا محمد در قرائت رکعت اول ،شناسنامه ونسب پروردگارت را بخوان: ( قل هو الله الصمد *لم یلد ولم یولد *ولم یکن له کفوااحد)  و در قرائت رکعت دوم (انا انزلناه.....) را بخوان که این سوره شناسنامه تو واهل بیت تو تا روز قیامت است .

از این حدیث استفاده میشود که شاخصه هر موجود و آنچه هر موجودی به آن منسوب  میشود  ،همان هستی ویژه  ، کمال وجودی مخصوص اوست .اما عنوانهای اعتباری و نسبتهای عارضی که به ذات شی ء هیچ گونه ارتباطی ندارد در هستی ویژه او نیز دخالت نخواهد داشت . بنابراین ، چیزی که برای پروردگار شایستگی نسبت و شاخصه بودن  دارد همان  رتبه یکتایی ذات و صمدیت  صرف  است ک از آن به  ((هویت)) مطلقه و مرحله غیب الغیوی تعبیر میکنند ؛ ازاین رتبه هرچه بهنقص ،کاستی ، کمبودی و نقص برگردد ، مرتفع و سلوب است و آنچه شایستگی نسبت و شاخصه بودن برای پیامبر و اهل بیت  او (ع) دارد- یعنی نسبت انسان کامل و نسبت جانشینی فراگیر و جامع – عبارت از این است که قلب او فرودگاه  وحی و جایگاه فرشتگانی است که درباره تشریع یا غیر ان برخصوص رسول خدا (ص) نازل میشوند ،نیز بر غیر پیامبر در مورد آنچه به غیر تشریع بر میگردد فرود می آیند .

غرض این که نسبت هر موجود امکانی به مقدار پیونداو با یکتای بی نیازی است که همه ماسوا ب او منصوب میشوند .

درقوس نزول گاهی ترتیب بر عکس  قوس صعودی است ؛زیرا کسی که قصد بالا رفتن به جانب خداوند را دارد ، در رکعت اول نسبت و شناسنامه اهل بیت (ع) را در رکعت دوم قرائت میکند ؛ زیرا پروردگار متعال شهر حق و حقیقت است و انسان کامل درآن شهر به شمار می آید .

این مطلب از دعاهای تکبیرهای آغازین نماز نیز اتفاده میشود ،چنان که قبلا بدالن اشاره شد . همچنین فقراتی از زیارت جامعه چون ((.........من اراد الله  بدابکم ))  و نیز روایتی که صدق- قدس سره –در کتاب من لا یحضره الفقیه آورده ،موید این سخن است .

سخن در قوس نزول گرچه همین است که بهنگارش آمد ؛ زیرا خداوند  متعال اول  هر چیزی است ، آری اول بودن هرچیز به اول بودنخداوند ، و آخر بودن هرچیزبه  آخر بودن خداوند متعال  است ؛ زیرا  قانون براین است که هر ((ما بالغرض )) [موجودات امکانی که وجوداتشان باعرض و المجاز است ] باید ﺒ  (( ماالباذت)) [ وجود و هستی  خداوند که وجوداتشان بالعوض والمجاز است ] منتهی گردد ، ولی خداوند متعال اولی است که هیچ چیزی چیش ازاو نیود و آخری است که خیچ چیزی پس ازاو نیست.

راز و نهان تسبیحات اربعه

قرائت در غیر رکعتهای اول و دوم – یعنی رکعت سوم و چهارم –میتواند فاتحه الکتاب باشد که جایز است تسبیحات اربعه خواند شود . یعنی ((سبحان الله  ،الحمدالله ، و لاالا الله ، و الله اکبر )) اما درباره این که آیا قرائت فاتحه الکتاب افضل است یا تسبیحات ؟ نصوص فراوانی وجود دارد و در برخی از آنها بین امام و ماموم تقصیل داده شده است .

به هر حال ، اگر برای قرائت ،تسبیحات برگزیده شود،لازم است برکسی که راه کشف راز را می پوید و قصد دارد رازمند گردد توجه کند به حدیثی که در بیان راز چهار بخش بودن تسبیحات آمده و گفته شده است که چهار بخش بودن واقعیتی خارجی است  که عرش خداوند و آنچه پایین تر قرار دارد ، همه بدان اتظام یافته اند ؛زیرا در سبب چهارگوشه بودن کعبه و بنای آن بر چهار دیوا ر آمده است  که: (( بیت المعمور)) در آسمان دارای  دارای چهارگوشه است ، به علت این که عرش الهی چها رضلع و چهارجهت دارد، چهار ضلعی بودن عرش بدان سبب است که تسبیح ، چهار تاست ؛ یعنی ((سبحان الله ، و الحمدالله ، و لا اله الله ، والله اکبر )).

آنچه از این تعلیل استفاده میشود این است که تسبیح جامع حمد ، تهلیل و تکبیر دارای وجودی خارجی و اثری ینی است و برعرش الهی که – اوامر و نواهی از آنجا برخاسته – پیشی دارد و سبب شده که عرش ، همانند آن شکل گیرد . برای هر یک از ضلع های عرش حکمی ویژه است ، گرچه  همه اضلاع آن ، به عنوان عرش وجود جمعی واحدی دارند که شکاف و  گسستگی در بین آن نیست .

حاصل آنچه در این بخش روشن شد

اول .قرآن دارای راز و نهانی است و درآنجا مجالی برای لفظ های اعتباری چون عربیت ،عبری ، فارسی و مانند آن نیست .هیچ کس به این مقام نایل نخواهد شد جز خردموندی که بر گرانه های خرد او جز محبت و شیدایی معبودی که آن سخن را گفته ،پر نمیزند .

دوم. تلفظ بسم الله از بنده همانند ((کن)) از ناحیه پروردگار است ،این جمله دارای بزرگترین اسماء خداوند [اسم اعظم ] است .

سوم. اسمی که در خارج تاثیر میگذارد ، موجودی خارجی ست نه اعتباری ؛ و همان موجودی خارجی است که تسبیح میگوید و هیچ کس بدین مقام دست نمییازد جز با پاره کردن حجابها .

چهارم . این که خداوند متعال هم ستایشگر است و هم ستایش شدده و بیان علتها ی منحصر شدن حمد در خدای متعاال .

پنجم. نزد برخی ازاهل معرفت ((الرحمن)) اسم اعظم ایت .

ششم.چنان که در برخی از نصوص آمده سوره فاتحه الکتاب ،ستایش و دعا است ونیز این سوره عهده دار م عارف سه گانه است ؛ یعنی مبداء،عاد ، و آنچه میان این دو است.

هفتم. عبادت و بندگی  به خداوند منمحصر است و کمک نیز ازاوست .

هشتم .بیان کسی کهمشمول نعمتهاپی پروردگار است و نیز کسی که ب صراط مستقیم راه می پوید .

نهم. یقین ،فایده عبادت است و با عبادت پیدی میآید ،دوام یقین به دوام عبادت و زوال عبادت است .یقین ،هدف عبادت و خحد و مرز تشکیل دهنده عبادت نیست که با پایان یافتن عبادت ،همچنان باقی بمانده ؛ چنین باوری گمانیباطل و ساختگی ، وافترایی ناپدید شونده و فرضیسست و بی اساس است .

دهم .دو کفش سالک ،پس ازرسیدن به مقصود از پای در میآید [یه مقام فنا میرسد و خودی نمینگرد ] ،ولی دو مقدمه برهان پس به نتیجه همچنان باقی می ماند .

یازدهم .سخن گتن با خدا سه گانه است ،فرق میان آنها درکمی وزیادی حجاب است ،نه دراصل بوده نبود حجاب.

دوازدهم .قامی فنا که از منزلهای ره پویان و مقصودهایخوی گرفتگان به خداست ، همان عدم شهود است ، نه ازبین رفتن هستی شخصی ، زیرا فنا کمال  است و ازبین رفتن هستی نقص.

سیزدهم .حمد و ستایش از آزموه های خداست و اگر نبئد ، مردم در نعمتهای الهی  تصرف میکردند بدون آنکه خدا را ستایش کنند ؛در نتیجه چون چهار پیاین میشدند .فصل مقوم انسان ناطق ((حمد))است .بنابراین در تعریف اسنان باید گفت : انسان حیوان ناقص ستایشگر است .

چهاردهم .ژرف اندیشان یه تدبر در سوره حمد وآیات نخستین سوره حدید تشئیق شده ند . این تشویق افزون بر امر به تامل شایته ، در همه قرآن است.

پانزدهم .هنگام ظهور خاتم الاوصیاءحضزرت مهدی (ع)  خردها به اوج رسد و کمال خود میرسند .

 شانزدهم . حکیمان متاله ،لنگر ها و وزنه های زمین معرفت به شمار می آیند .

هفدهم . تضارب ارادرباره حدیث حضرت سجاد (ع) ومعنای ژرف کاوی ناپسند . پستدیده .

هیجدهم . اینکه سور توحید شاسنامه پروردگار ،وسوره ((انا انزلنا ء))  شناسنامه اهل بیت (ع) است.

نوزدهم .هعتبار میان دو قوس نزول وصعود در مقدم داشتن یکی از دو سوره توحید و ((انا انزلنا ء)) بر دیگری است .

بیستم .چهار سمت و سوی عرش الهی مستند به چهار بخش تسبیحات اربعه است .بنابراین ،نمازگزاری با خدا مناجات میکنند ،وقتی درا؛از نماز به خدا پناه میبردئ ازانچه بندگان خالص از آن به خدای پناه میبرند ، دل او عرش خدای رحمان میگردد؛زیرا عرش به شکل تسبیحات چهارگانه است ، ز این رو کسی که با قلب ، تسبیح میگوید . وخداوند را با خرد ناب تنهزیه میکند و با ودر خلوت به راز ونیاز میپردازد ، به عرش پروردگار رسیده است .

ایرانیکان دوشنبه 21 دی 1394 زمان : 16:19 نظرات (0)
بازدید : 105

اسرار نماز

قسمت دوم (راز های نماز)

مرد از نیت در اینجا قصد عنوان در باب عبادت نیست .مانند این که نیت میکند نماز ظهر یا عصر  بخواند و نیز یت در باب معاملات مراد نیست .مانند نی در پرداخت بدهی یا هبه و بخشش وچنان که مقصود از نیت در اینجا قصد وجه .مانند قصد وجوب و استحباب نیز نیست .بلکه مراد از نیت در اینجا .تنها خصوص ((قصد قربت )) و نزدیکی به خدای سبحان است . زیرا محور سخن دربحثهای غرفانی .کلامی و اخلاقی که دربره شایستگی قلب و رستگاری آن است .تنها قصد قربت است.

درخصوص نیت و اهتمام آن .آیات و احادیث فراوانی وارد شده است .مانند ::«لاتبطوا صدقاتکم بالمن و الذی کالذی یفق ماله رئاله الناس »و مانند «ومثل  الذین ینقون اموالهم ابتعاء مرضات الله و تثبیتا من انفسهم کمثل جنه بربوه اصابها و ابل ....»و همچنین قول خداوند متعال دراین آیه «قل ان صلاتی ونسکی و محیای ومماتی لله رب العالمین *لاشریک له و بذلک امرت و انا اول المسلمین »

نیزهمچون احادیثی که از اهل بیت (ع) نقل شده است کعلی بن ابی طالب (ع)از پیامبر (ص)نقل کرده که فرمود:«لا عمل الانبیه و لا عباده الاتین و لاکرم الا بالتقوی»به مضمون این روایت روایات فرائانی وجود دارد که از کثرت و معروفیت نیازی به دکر آنها نیست .مفاد همه آنها این است که برای عامل .نصیبی جز به نیت .واندازه و چگونگی آن نیست.

گواه این سخن .روایتی است ازرسول خدا (ص)که فرموده«انما الاعمال بالنبیات»پاداش کردار انسان جز براساس نیتها نیست و:«لکل امرءمانوی »:برای هرکس همان میماند که نیت اوئست .کسی که برای کسب آنچهنزد خداست پیکار میکند .پاداشش برعهده خداست .وکسی که برای رسیدن به متاعدنیا و نیت غنیمت به پیکار برخیزد پاداشی برای او جز آنچه در سر داشته نیست.

همچنین پیامبر (ص)در وصیت به ابوذر میفقرماید:«ولیکن لک فی کل شی نیه حتی فی النوم و الکل »:باید برای تو در هر چیزی نیتی باشد.وحتی درخواب و خوراک .

بنابراین .نیت به نمعنا قصد نزدیکی به خداوندسبحان .روح عمل است .عمل با ان زنده میشود و بدون آن میمیرد .و پیدا ست که مرده هیچ اثری ندارد .عبادت با قصد تقرب .صحیح میگردد و بدون آن باطل است .وچون نیت دارای درجاتی است صحت نیز مراتبی دارد.گرچه این مراتب در اصول فرمانبرداری و امتثال .ودر سقوط اعاده و قضا شریک اند.لیکن بر هریک از مراتب یاد شده ثواب مخصوصی است .و تقرب ویژه ای که از آن فراهم می آید .این ثواب و تقرب بدون رسیدن بدان مرتبه حاصل نمیشود.

عبادتهای سه گانه

چون ایستگاه خای مهم درروز قیامت سه موقف است.آتش دوزخ.بهشت و بهشت رضوان .چنان که خداوند با اشاره بهاین سه موقفمی فرماید : «و فی الاخره غذاب شدیدو مغفره من الله و رضوان »!شئون کرداری نفس انسان نز سه تاست :خشمی مه بدیها و ناخوشایندیها ا دفع میکند :شهوت و میلی که خویشها را جدب مینماید . وعقل عمل که شوق کمال تاممجرد معقول رادارداز این رو پرستش سه قسم و پرستش کنندگان نیز سه دسته اند :گروهی خدای سبحان ااز روی ترس از آتش دوزخ مپرستند :چنین عبادتی از نوع عبادت بیندگان است .گروه دیگر خداوند متعال ر بر پایه آرزوی بهشت عبادت میکنند :این عبادت حریصان و آرزومندان است .و گوهی خئداوند متعال رااز روی محبت و عشق عبادت میکنند .این نوع عبات آزاد مردان و کریمان است .

هر یک از این سه نوع پرستش صحیح بودن –ان گونه که اشاره شد –مراتب از ثواب را داراست :زیرا هریکالزاین سه قسم برای خداوند متعال انجام گرفته .نه این که خالص برای غیر او صورت گرفته باشد . ونه مشترکا برای او و بر ای غیر او .مثلا برای نجات یافتن ازآتش .یا برای لذت جویی  از بهشت .

تفاوت این سه قسم  در اسن است .آن کس که خدای رااز روی ترس عبادت میکند جز خدای را نمی پرستد .ولی چون هنوزاز بند غضب رها و آزاد نشده نمیداند که باید از معبودش چیزی غیر از نجات یافتن از آتش را طلب کند نیز کسی که بر اساس بهشت جویی عبادت میکند .غیر از خدا را نمی پرستد .ولی چون هنوز از قید و بند شه.ت نرسته .نمی فهمد  که باید از مولای معبودش چیزی فراسوی رسیدن به بهشت را آرزو کند . و اما خردمندی که شوق خشنودی مولای خویش را دارد . او آزادمردی است که میفهد چه میطلبد.

دلیل صحت عبادت قسم اول و نیز قسم دوم این است که روایت از فعل این گروه به عبادت تغییر کرده و آنان را عبادت پیشگانی دانسته است که خدا را پر ستش میکنند .چنان که این روایت .عبادت گروه سوم –یعنی عبادت آزادمردان –رابرترین نوع عبادت شمرده است .پس اگر عبادت غیر آنان صحیح و با فضیلت نباشد عبادت آزادگان و احرار افضل نخواهد بود .شاهدی نیز در اینجا وجودندارد که واژه (افضل ) حمل برتعیین شود . نه ترجیح .  

نظر های کلامی و  فقهی

حکیمان آزاد مرد .آنان که در بندگی به موالیان معصومشان اقتدا کرده و در عبادت خویش جز خشنودی خدا را جستجو و دنبال نمیکنند .حکم به صحت عبادت کسی کرده اند که د رعبادت خود . از خدا تنها خشنودی او را میطلبد . مثلا نجات از آتش را میخواهد . چنان که شیخ الرئیس . ابو علی سینا –قدس سره – می گوید: ((والمستحمل توسیط الحق مرحوم )) .یعنی عابد و زاهدی که روا می دارد حق تعالی را واسطه در رسیدن به ثواب و یا ترسیدن از عقاب قرار دهد .مورد رحمت حق تعالی قرار میگیرد .شیخ نمی  گوید چنین کسی از رحمت خداوند  محروم است .

استاد ما حضرت علامه طباطبائی –قدس سره – دررساله (الولیه)نیز به پذیرفته  شدن عبارت این گونه افراد را میپذیرد .گرچه آنان در معرفت و تقرب مقصر هستند.

اگر قصد چیزی جز خدا .باطل کننده عبادت باشد .باید عبارت کسی نیز که  به قصد شکر .تحصیل رضا و محبت رضـا و محبت خدا را میپرستد باطل باشد . زیرا همه این موارد از اذت واجب مطلق خارج اند . بنابراین .کلام حق همان است که شیخ بهایی –قدس سره –درکتاب اربعین فرموده که عبادت این گروه صحیح است.

آیت برجسته و حجت حق . حاج میرزا جواد آقا ملکی تبریزی –قدس سره – میگوید :سخن از بطلان عبادتی که برای ترس از عقاب و یا طمع در بهشت صورت گرفته است .گرچه از برخی بزرگان صادر شده . ولیکن ازروی غفلت بوده و گریزی از وقوع این گونه غفلتها و لغزشها از بزرگان نیست . چون حکمتی الهی در مبتلا شدن ایشان به مثال این غفلتها وجود دارد.

شاید مراد این مرد بزرگ . از (برخی بزرگان )جناب رضی الدین علی بن طاووس –قدس سره-باشد .براساس آنچه یشخ بهایی ازاو در اربعین نقل کرده است .

حاصل این که :نیت این گروه از عبادت کنندگان خالص و بدون شائبه است ایشان خداوند متعال را عبادت میکنند و هرگز غیر از او را نه مستقلا و نه مشترکانمیپرستند. و نه بدان گونه که برای خدا

یشتوانه ای لحاظ کنند . و لی چون شناخت آنان کم است یا نیل به بهشت باشد . چه بسیار فرق است میان این نظر . وبین این گفته که اگر خوف از دوزخ و یا میل به بهشت نبود . هرگز  عبادتی تحقق نمییافت. چرا که این شق به طوری کلی از کلام خارج است .

اما آنچه سید بحر العلوم در کتاب الره النجفته سروده است :

                                     وکل ما ضم الی التقرب                  من غایه یبطله فی الاقرب

هر آنچه در عبادت ضمیمه قصد قربت شود .از قبیل غایت و هدف .اقرب آن است که عبادت را باطل میکند . منظور رسید از ضمیمه . همان چیزی است که در فقه بحث میشود که اگ مثلا وضو را به قصد خنک شدن و مانند آن بگیرد . نه آنچه اینجه بحث میشود.

علامه نراقی –قدس سره سره –که میان فقه ظاهر و باطن را جمع کرده در کتاب مستند فتوابه صحت عبادتی داده است که همان آن نجات از آتش و یا رسیدن به بهشت باشد . وی دلیل کسانی را که قایل به بطلان این عبادت بوده اند مردود دانسته است.

 

بازگشت به سخن

 پاره ای مباحث کلامی یا فقهی در این اثنا راه یافت که از مقصد رساله ای که از راز نهان نماز بحث میکند خارج بود.غزض این که .نیت به معنای قصد قزبت عمل و بلکه برتر ازآن است . زیرا جان عمل به نیت بستگی دارد . چنانچه ازروایت کلینی –دس سره – از سفیان بن عیینه ازامام صادق (ع) در تفسیر این آیه استفاده می شود:(لیبلوکم ایکم احسن عملا) حضرت فرمود :به این معنا نیست که یعنی بیشترین عمل را دارا هستند . بلکه بهاین معناست که پسندیده ترین عمل رادارید. درستی کردار به ترس از خدای غزوجل ونیت راست ونیکو است . – سپس فرمد –پایداری بر عم ل تا به مرتبه اخلاص برسد . سخت تر از عمل است و عمل خالص آن است که نخواهی جز خدای عزوجل کسی تو را بهر آن سپاس گوید . و نیت ازاین هم برتر است . بدان که نیت همان عمل است . سپس حضرت این آیه را تلاوت فرمود : (کل یعمل علیشاکته ) . یعنی هرکس بر پایه نیتش عمل میکند.

ازاین بیان .جمع بین دو اصل روشن میشود .اصلی که حکم میکند : (( افضل الاعمال احمزها)) . یعنی بدترین اعمال وی بهتر است . بدین گونه که چون نیت . روح عمل . برگزیده و مغز آن است . ازاین جهت بر عمل برتری دارد . چنان که نیت بهناچار ب اید خالص در نیت دشوارتر و مشکل تر است . این رو افضل از عمل است.

اما راز این که نیت (نیت کهفر بدتر تز عمل اوست) . بدین سبب که نیت . اصل یعنی همان چیزی که فرع بدان قوام مییابد و شاخه بران تکیه دارد .و هرچه غیرآن است بدان برمیگردد. پس او مهمتر است  خواه در ناحیه خ.بی باشد یا بدی.

نقش ریا و کم خردی در تباهی عمل

چون امری قلبی و درونی است ومردم برآن آگاهی نمی یابند. ریا وسمعه و مانند آن بدان راه نمی یابد . زیرا از دیدگاه و شنودگاه مردم خارج است . اما عمل چون دیده و شنیده می شود پذیرای نفوذ ریاست .  ازاین رو امام صادق (ع) بنا به نقل کتاب علل الشرایع از روایت زید شحام . این معنا را علت برای این که چرانیت مومن از عمل او بهتر است قرار داده است . لیکن تامل درآنچه گذشت مقصود را روشن میسازد . چون ریا جز از راهنیت به عمل سرایت نمیکند .نیت .چون از چشم و گوش مردم پوشده و پنهان است . به لباس و پوشش عمل تنزل می یابد تا دیده و شنیده شود.

عقل عملی . باتوجه به شئون و آثاری که دارد . مانند اراده . اخلاص و... .نوری است که خدای بخشاینده به وسیله آن عبادت میشود و بهشت به دست می آید . لذا هر گاه این نور پرتو افشان باشد.و به گرفتگی و انخساف نگراید . ایمان و اخلاص حاصل میشود . و هر گاه بر اثر پیروی از هوس منخسف گردد نتیجه آن کفر یا ریاست .این سخن از روایت کلینی –رحمه الله –از امام صادق (ع) استفاده میشود. که فرمود : میان ایمان و کفر جز کم خردی چیزیس فاصله نمی شود . گفته شد یا بن سول الله (ص)راز این سخن چیست ؟ فرمود : بنده خدا خدا خواسته خود را تزد مخلوق می برد .اگر نیتش رانزد خداوند خالص سازد . خداوند خواسته اش راودتر برآورده می کند . نزدیک به مفاد این حدیث روایتی است که برقی از حضرت ابئ جعفر (ع) نقل کرده است که فرمود: (( بین حق و باطل . جز کمی عقل چیزی فاصله نیست !)) به حضرت عرض کردند :چگونه میواند چنین باشد ای فرزند رسول خدا ؟ فرمود : ((بنده  عملی را انجام میدهد که خشنودی خدا درآن است . لیکن غیر خدایرا در آن عمل اراده میکند !اگر او عمل خویش رابرای خدا خالص میکرد . به ان چیزی که از غیر خدا خواسته زودتر دست می یافت)).

نقش اخلاص و عقل

عقل نظری مرز بین حق و باطل نظری  را جدا میسازد . چنان که عقل علمی . میان حق و باطل عملی را امتیاز میدهد . بنابراین .کسی  که اخلاص می ورزد خردمند است .وکسی که از خرد بهره ای ندارد . اخلاص پیشه نیست . از این رو ریا میکند. چنان که خردوز ریا نیست و ریا کار . از رد بی بهره است . مدار سخن . روایتی است که  ابوالفتوح رازی در تفسیر خود از حذیفه بن یمان نقل کرده است .وی گوید : از رسول خدا (ص) درباره اخلاص میپرسیدم . پیامبر (ص) فرمود :همین پرسش رااز جبرئیل نمودم . جبرئیل گفت : من هم از خداوند متعال پرسیدم .حق تعالی فرمود :(( الاخلاص سر من سری اودعه فیقلب من الحبیبته)) احلاص  رازی از نهان من است که آن را در قلب آن کس که دوستش میدارم . به سپرده میگذارم.

سبب آن است که خدا یسبحان وقتی  بنده سالک رادوست بدارد . او از آنچه خدای سبحان به زبان دوستش –یعنی محبوبش رسول اکرم (ص) – نازل کرده  پیروی میکند . وقتی از محبوب خدا (ص)  درباره اخلاص پرسیدم. پیامبر (ص) فرمود: همین پرسش رااز جبرئیل نمودم . جبرئیل گفت: من هم از خداوند متعال پرسیدم . حق تعالی فرمود: (( الاخلاص سر من سری اودعه فی قلب من اجبیبته)) :

اخلاص رازی از نهان من است که آن را درقلب آن کسی که دوستش میدارم . به سپرده میگذارم.

سبب  ان است که خدای  سبحان وقتی بنده سالک را دوست بدارد . او ازآنچه خدای سبحان به زبان دوستش –یعنی محبوبش رسول اکرم (ص) –نازل کرده پیروی می کند . ووقتی از محبوب محبوبیت میآورد .چنان که خدای تعالی فرمود : )قل ان کنتم تحبون الله فاتبعونی یحببکم الله)بنابراین . وقتی ره پوری شایسته .محبوب خداوند گردد . تحت نوید های قرب ولایی قرار میگیرد . زیرا خداوند سبحان به کسی که با انجام دادن نوافل به او زدیک میشود و محبوب او میگردد .وعده داده اموری را عطا کند که نباید از آن غافل شد :مثلا وعده داده است که گوش بنده تقرب جو میشود تا با آن بشنود . وچشم او میگردد تا با آن ببیندو...  .

از دیگر نوید ها . همان چیزی است که از حدیث حذیفه استفاده میشود که خداوند راز خویش را – که همان اخلاص است-در دل محبوب خویش به ودیعه میگذارد.

بنابراین . اخلاص که نقاشی اساسی در نیت دارد . رازی ملکوتی است که جز آن کس که خدا دوستش میدارد . کسی بدان دست نمییازد.و خداوند هیچ کس را دوستنمی دارد . جز آن کس را که با نوافل و مستحبات به او نزدیک گردد.وبا پیروی ازآثار محبوب او –یعنی رسول خدا (ص)  - به تقرب جوید. همان پیامبری که با انجام داد همه مستحبات و همه واجبات به خداوند بزرگ تقرب یافته است.

بر این پایه . نیت خود  رازی الهی است و جز باطی مراحلی چند .بدان نمی توان بر این پایه .نیت در برخی از این مراحل به عنوان حال غیر پایدر.و در برخی مراتب ملکه پایدار است .تا سر انجام به مرحله اخلاص که همان سر الهی است منتهی گردد.

همان طور که محب خدا .تناه وقتی از حبیب او پیروی کرد .محبوب خدا می گردد .انسان مخلص نیز آنگاه  به مقام اخلاص کامل میرسدکه از کسی [پیامبر ]پیروی کند که خداوند او رابرای خویش خالص کرده است . پس او هم به مقام اخلاص محض رسیده و مخلص شده است و کسی که به این پایه از اخلاص کامل برسد و مخلص شود . دارای اوصاف و احکام و درجاتی است که شاید والاترین آن ااین آیات استفاده شود.:(سبحان الله عما یصفون *الاعباد الله المخلصین)یعنی هیچ کس توان وصف کردن حق تعالی را ندارد جز بندگان خالصشده تنها این گروه خدای متعال راآن گونه که لازمه یک شناخت شایسته است می شناسند. گرچه نتوانند به نهایت شناخت اودست یازند. رسیدن به این مرتبه از شناخت خود .دست یافتن به گنجینه ای ارجمند و شرافتی بلند است.

نیت ظاهری و باطنی

باید دانست که اهل ظاهر مطرح میکنند. همان اخطاربه ذهن است که چیزی جز وجود ذهنی نیست . وچنان که گفته شده نیت به حمل اولی است که در واقع به حمل شایع صناعی . غفلت و فراموشی است .اما عملی که برپایه ایتن نیت درخارج پدید میآید عادت است نه عبادت :زیرا این نیت . همان وجود ذهنی بی اثر است و انگیزه ایجاد نمی کند . وگرنه در ا ثنای آن شک .فراموشی .افزودن .کاستن و امثال آن .که مردم بدان ها گرتارند .راه نمی یافت .بلکه مهم در نیت برانگیخته شدن روح .از عادت به جانب عبادت است . به گونه ای که قرائت .رکوع و سجود به جا نیاورد و در وضو  نشوید و مسح نکشد .جز به انگیزه آن امر قلبی .

متون دینی به ((قلب سلیم ))تعبیر میشود.چنان که کلنی –قدس سره-میگوید:راوی .تفسیر اینآیه رااز معصوم پرسید( الا من اتی الله یقلب سلیم).فرمود :قلب سلیم دلی است که پروردگارش را ملاقات میکند.ودرآن دل کسی جز خدا نباشد .سپس فرمود:هر قلبیکه درآن شرک یا شک باشد ساقط است .خداوند زهد و بی رغبتی به دنیا را خواسته است تا دلهاشان برای آخرت تهی از غیر باشد.

قطب راوندیدر کتاب لب اللباب نقل کرده است که پیامبر (ص) پرسیند: قلب سلیم چیست ؟ فرمود :دینی خالص ز شک و هویو عملی بدون پیرایه سمعه و ریا.

وقتی قلب جایگاه شماری از هدفها و غرضها باشد که دنیا دوستی آنها را گردآورده است .چگونه عمل صادر از بندهمیتواند فقط برای خدا تحقق یابد؟ و چون رسیدن به مرتبه اخلاص بسی دشوار و سخت است .به زهد و مانند آن فرمان داده شداست.

اخلاص بدان معنا که رازی از رازهای خداوند به حساب آبد.امری ذهنی و مفهومی حصولی نیست .بلکه امری خارجی و حضوری است .ازاین رو نزد خداوند سبحان مقامی بس رفیع است .وکسی به آن مقام باز نمی یابد جز آن که ردای شریف عشق و محبت را پوشیده باشد.یعنی محبوب و محشوق خداوند شود.پس ازآن که محب و دستدار خداوند بوده است.

قبلا این نکته گذشت که فوق است میان عبادت بردگان  و عبادت آزمندان تجارت پیشه . و نیز بین عبادت محبان آزاد مرد :چه رسد به عبادت محبوبانو معشوقان الهی .به ویژه اگر به رتبه پاکدلان و مخلصانی  ب رسند که چون تلاش و کوشش کنند و از غیر خدا به سوی خداوند مهاجرت نمایند.خدای متعال آنان را برای خود خالص میگرداند و آنان به مقام مخلصان راه مییابند. ازاینجا روح نیت و نهان آن که روح و راز عمل است.روشن میگردد.

عمل به نیت زنده است .ونیت به سر آنکه اخلاص باشد زنده است . اخلاص هم رازی از رازهایخداوند است و خدای تعالی آن را در دل کسی قرار می دهد که دوستش دارد .پاکدل خالص نیز جز خدا هیچ کس دیگر –از خود گرفته تا دیگری-رادوست نمی دارد.

روح عمل

از مله چیزه ایی که ما بهاین نکته آگاه میسازدکه ((نیت))روح خمل و قانون حاکم بر آن است. فرمایش امام صادق (ع)

است .حضرت می فرماید ):ما ضعف بدن عما قویت علیه النبیه))از این سخن استفاده میشود که عمل بدنی در بودو نبود .ناتوانی و توامندی .پیرو قصد قلبی است . محور عمل بدنی درآنچه اشاره شد نیت است .حتی بدن ناتوانی که نیت درآن قوی باشد .درعمل تواناست چنان که بدن توانمندی که نیت درآن ضعیف باشد .د عمل ناتوان است . بنابراین انسان بودنبه نیت است نه به بدن .

این حدیث از احادیث برجسته ودرخشان نقل شده از اهل بیت (ع) است در تعریف انسان گفته است ):  انسان حیوان ناطق نیت کن )) است .چون اگر نیت –یعنی همان رازا سپرده شده در انسان –نباشد . انسان به نصاب لازم نرسیده و هنوز نابالغ است .

گواه دیگر براصالت نیت این است  که هرگاه نیت تحقق یابد و توانمند باشد نماز .مناجات با خدا و معراج نمازگزار میشود .و هرگاه ناتوان گردد و نماز گزار از آن غافل ماند .نماز رنگ مناجات رااز دست می دهد و نمازگزار اتحقا ((ویل))می یابد . چنان که فرمود :(فویل للمصلمین *الذین هم عن صلاتهم ساهون *الذین هم براءون *و یمنعون الماعون )

نمازگزاری که نیت میکند و سعی دارد نیت او خالص باشد . نه عجز و لا به میکند و نه بخلمی ورزد.

بلکه ازجمله کسانی است که د رمال او مقداری معینی برای سائلان و محرمان است و نماز گزار فراموشکاری که نیت او با غفلت . در هم آمیخته . هم راکار استو هم از پرداخت زکات و مایحتاج خانه .خودداری می ورزد . و چه بسیار میان این دو مازگزار فرق است . مدار فرق همان حضور نیت در اول و غفلت ازآن در دومی است .نه صورت ظاهری نماز که در دو مساوی است. چنان که تفصیل آن در بخشهای بعدی خواهد آمد .

 اموری که دراین بخش روشن میشود

اول . تفاوت بین نیت به معنای قصد عنوان .

            دوم . اهتمام دین نیت در کتاب وسنت .

            سوم .اصلت نیت و پیرو بودن عمل ازآن .

            چهارم.سه قسم بودن نیت مطابق سه قسم توقف گاه های قیامت.

پنجم.صحت و درستی عبادت اسنسانی که از روی ترس از جهنم و آرزوی بهشت عبادت میکند .مانند درستی عبادت شاکر ومحب خدا.

            ششم.تفائت بین بحث کلامی و فقهی و بین بحثهای عرفانی که ناظر به رازو نهان نماز است.

            هفتم .راه جمع میان افضل بودن دشوارترین اعمال و بین این که نیت بهتر از عمل است.

            هشتم.جدایی میان ایمان و کفر . به کم خردییا نابودی عقل است.

   نهم.اخلاص .رازی خدایی است کهخداوندآن رادردل محبوب خویش قرا ر میدهد.

   دهم .تفاوت میان کسی که اخلاص می ورزد و میان کسی که به اخلاص کامل رسیده است.

   یازدهم . تفاوت بین نیت به حمل اولی مفهومی و بین نیت به حمل شایع وجودی.

دوازدهم.ناتوانی و توانایی بدن .تابعضعف و قوت نیت است.

باری .آنچه در دعا های شروع نماز آمده .ونیز روایاتی که شرط صحت عبادت را ولایت .توسل به اولیای الهی .مقدم داشتن آنان .پیش ازآغاز به عبادت .ذکر کرده بدین گونه که گفته شود.((اللهم انی اتوجه الیک بحمد وآل محمد اقدهم بین یدی صلاتی و اتقرب بهم الیک فاجعلنی بهم وجیها فی الدنیا و الخره ومن المقربین)).

همه اینها مطالب مهمی است که معترض شدن آن و مراجعه بهآنها و کند و کاو و فرورفتن درآنها ازحوصله این رساله خارج است و شاید برای آنها جایگاه دیگری باید در نظر گرفت.

ایرانیکان دوشنبه 21 دی 1394 زمان : 16:18 نظرات (0)

تعداد صفحات : 271

درباره ما
کامپیوتر فیلم دعا ذکر سینما گنج یابی دفینه ازدواج بازی کامپیوتر فال تعبیر خواب شکار فال روزانه خواب کسب درآمد استخدام کسب و کار خانگی مشاغل کسب پول
اطلاعات کاربری